کد خبر 1708968
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۴

به گزارش مشرق،کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی با عنوان پله بعدی اقدام آمریکا علیه یمن چیست، نوشت:

با ورود به ششمین هفته از دور جدید حملات آمریکا علیه یمن (که از 25 اسفند آغاز شد) و ‏اثبات ناکارآمدی این حملات در تحقق اهداف، بحث تلاش آمریکا برای فعال کردن جبهه داخلی در ‏یمن بیش از هر زمان دیگری در محافل سیاسی- امنیتی و رسانه‌ای مطرح شده و بازتاب‌های زیادی داشته تا جایی که برخی کشورهای منطقه را نیز به واکنش وا داشته است.‏

گزینه‌های آمریکا

هیئت حاکمه جدید آمریکا که انتظار داشت با آغاز دور جدید حملات به سرعت به هدف ‏خود یعنی توقف حملات انصارالله علیه کشتیرانی اسرائیل در دریای سرخ و شلیک‌ها علیه ‏سرزمین‌های اشغالی دست یابد، با مشاهده تشدید حملات یمنی‌ها سه گزینه پیش روی خود می‌بیند:

عوامل فرسایش و فشار جدید علیه انصارالله را وارد صحنه منازعه نماید

توان خود را در دو عرصه سلاح و تاکتیک افزایش دهد

‏با عنایت به شرایط موجود و فرسایشی شدن نبرد و عدم تحقق اهداف حداقلی از درگیری خارج ‏شود

محتمل‌ترین گزینه

با توجه به الگوی رفتاری ترامپ و دولت او به نظر می‌رسد در مرحله فعلی امکان تحقق گزینه ‏سوم و پایان درگیری منتفی است. پیگیری گزینه دوم نیز به توجه به امکانات موجود آمریکا در منطقه دور از ذهن به نظر می‌رسد. آمریکا با اعزام ناوگروه «کارل وینسون» به منطقه و ‏استقرار چند فروند بمب‌افکن بی-52 و بی-2 در پایگاه جزیره دیگوگارسیا، حداکثر توان خود را به کار گرفته و امکان افزایش کیفی و کمی در این حوزه در کوتاه ‏مدت میسر نخواهد بود.‏ بر این اساس محتمل‌ترین گزینه پیش روی آمریکا تلاش برای شعله ور ساختن مجدد جنگ داخلی ‏در یمن است.

چالش‌های گزینه جنگ داخلی

شواهد و قرائن موجود و وضعیت فعلی بازیگران داخلی و منطقه‌ای غیر همسو با انصارالله ‏بیانگر این است که آمریکا در اجرای این سناریو با مشکلاتی ‏روبروست. امارات و عربستان تنها گزینه‌هایی هستند که ظرفیت و امکان ورود به ‏درگیری با انصارالله را دارند. اما سعودی که تجربه تلخ جنگ 8 ساله با یمن را دارد و پیشبرد طرح‌های توسعه‌ای را در اولویت قرار داده، شاید آخرین بازیگری باشد که تمایل به ورود به درگیری را داشته باشد.‏

امارات هم علی‌رغم سطح بالای همراهی با طرح‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی، به نظر نمی‌رسد تمایل چندانی برای ورود مستقیم به این عرصه داشته ‏باشد. زیرساخت‌های متعدد اقتصادی امارات در برابر حملات بی‌دفاع است و صرف حملات و ایجاد ناامنی ‏موقعیت ویژه این کشور را که عمدتاً بر پایه ترانزیت مسافر و کالاست به طور کامل متزلزل خواهد کرد.‏ امتناع و عدم تمایل این دو کشور جهت ورود به درگیری تا حدی آشکار است که به سطح اظهارنظرهای ‏علنی مقامات دو کشور رسیده است.

حزب اصلاح و امید به مدل ادلب

ضلع سومی که در بحث امکان آغاز درگیری جدید در یمن باید مورد بررسی قرار گیرد، نیروها و ‏مزدوران وابسته داخلی یمن است.‏ در این عرصه علی‌رغم تعدد بازیگران موثر و ذی نفوذ به صورت خلاصه می‌توان به چهار ‏بازیگر اصلی اشاره کرد:‏

دولت مستقر در عدن

نیروهای وابسته به امارات تحت عنوان شورای انتقالی جنوب مستقر در مناطق شبوه، حضرموت، ‏جزیره سقطری ‏

نیروهای حزب اخوانی اصلاح در مأرب وابسته به سعودی

نیروهای طارق صالح یا عفّاش در تعز (برادرزاده علی عبدالله صالح دیکتاتور سابق و رهبر شاخه منشعب شده حزب ‏مؤتمر)‏

در مقام ارزیابی در میان گروه‌های داخلی حزب اصلاح تنها گروهی است که شاید از انگیزه لازم برای ‏درگیری با انصارالله برخوردار است. اصلاحی‌ها همان طرفی هستند که تا آخرین روزهای جنگ 8 ساله علیه انصارالله در میدان ‏جنگیدند. تجربه ادلب و فتح کوتاه مدت سوریه توسط تحریرالشام که گروهی اخوانی است، نیز ‏اعتماد به نفس این گروه یمنی را بالا برده است.

ارزیابی موازنه نیروها

انصارالله در سال‌های نبرد داخلی از حیث لجستیک، امکانات و سلاح به معنی واقعی کلمه در مضیقه بود اما امروز به لطف ترک مخاصمه سه ساله و اجرای طرح‌های بازآرایی توان تسلیحاتی ‏در موقعیت ممتازی قرار دارد. اما بررسی وضعیت فعلی طرف مقابل حاکی از فرسایش جدی در عرصه امکانات و آمادگی‌ها نظامی و حتی ‏وضعیت مدنی است. بر این اساس تاکنون ارزیابی توان این نیروها در حد و اندازه شروع یک درگیری تمام ‏عیار با انصارالله نیست.

بنابراین می‌توان گفت که هیچ طرف داخلی انگیزه و توان لازم را برای رویایی با انصارالله ندارد. اما با توجه به فشارهای آمریکا فضای ابهام و عدم قطعیت همچنان بر ‏روی تحولات یمن سایه انداخته است.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.