پسر مرحوم منصور پورحیدری گفت: درباره قرارداد پدرم با باشگاه تخلف غیرقانونی انجام شده که اگر اهل شکایت بودیم می توانستیم مجموعه استقلال را به بد دردسری بیندازیم.

به گزارش مشرق، 14 آبان ماه 1395 منصور پورحیدری پس از تحمل یک دوره بیماری سخت در بیمارستان و منزل، دار فانی را وداع گفت و حالا در چهارمین سالروز وداع ابدی اش به واسطه شیوع بیش از حد بیماری کرونا خانواده اش حتی نمی توانند بر مزار آن مرحوم حضور پیدا کنند. کسی که به واسطه خدمات گسترده اش برای باشگاه و البته تیم فوتبالش نامش را پدر استقلال گذاشته اند.

علی پورحیدری تنها پسر منصور پورحیدری درباره وضعیت خود و خانواده اش طی این 4 سال و البته مسایل مرتبط با باشگاه استقلال حرف زد.
متن این پرسش و پاسخ در ادامه می آید:

* 4 سال گذشت؟
- بله! هر سال که از وداع با پدر می گذرد تحمل این درد سخت تر می شود و جای خالی اش را بیش از پیش حس می کنیم. دلتنگی اش مرا آزار می دهد و حاضر بودم هر کاری بکنم ولی بار دیگر به جمع ما بازمی گشت. اما به هر حال اتفاقی است که رخ داده و برایش آرزوی رحمت الهی دارم.

* توانسته ای با نبود منصورخان کنار بیایی؟
- جای خالی اش را کاملا حس می کنیم ولی خب اینقدر دوستان و هواداران به ما لطف دارند که گاهی در برخوردها یادم می رود که پدر از جمع ما رفته و یک آن حس می کنم که او هنوز بین ماست.

* خط موبایل منصورخان روشن است؟ پیامی از سوی دوستان و طرفداران شان دریافت می کنید؟
- خیر! از روزی که پدر از دنیا رفت خطش را خاموش کرده ایم و تصمیم هم برای روشن کردنش نداریم. مگر اینکه مادرم بخواهد.

* هوای مادر را دارید؟
- البته! گرچه او در نبود پدر تلاش می کند علاوه بر مادری، جای خالی پدر را هم برای من و خواهرم پر کند که از این بابت واقعا ممنونش هستیم. بودن او دلگرمی بزرگی برای ماست.

بیشتر بخوانید:

وزارت ورزش در انتخاب مدیر استقلال دقت کند



* از باشگاه استقلال کسی تماس گرفته تا بابت این روز اظهار همدردی کند؟
- باشگاه؟ فکر می کنم اصلا ما را نمی شناسند! در واقع ما هم آنها را نمی شناسیم. هر کسی طی این سالها به باشگاه آمده نه استقلالی است نه ورزشی. باز هم جای شکرش باقیست که یک کادر فنی تمام استقلالی در تیم مستقر شده است. افرادی که همگی شاگردان پدرم بوده اند و امیدوارم این مسأله باعث شود تا بیش از این با باشگاه محبوب مان احساس غریبگی نکنیم.

* وضعیت هر دو باشگاه سرخابی در رأس اینگونه است؟
- بله! واقعا حیف است که استقلال با این کادر خوب فنی که دارد مدیرعامل ندارد. این تیم با این کادر حتی شایسته قهرمانی است.

* فکر می کنید فکری در تیم موفق شود؟
- باید به او کمک کرد. فکری اعتبار و آبرویش گذاشته وسط که در این روزهای بد به استقلال آمده تا کمک کند. برای همین باید هر مشکلی سر راهش است را بردارند.

* کرونا داشتی؟
- بله! در روزهای آخر دوران قرنطینه هستم و تقریبا بهترم.

* پس از کروناهای خفیف بوده؟
- نه! اتفاقا کمی هم شدید بود ولی به لطف خدا و مراقبت هایی که داشتم توانستم درمانش کنم. شکر خدا همسر و دخترم هم نگرفتند.

* با این وصف امروز مراسمی دارید؟
- خیر! با وجود کرونا نمی توانیم سرمزار پدر برویم. چون بطور کلی بهشت زهرا رفتن برای همه ممنوع شده است. بنابراین هیچ مراسمی نمی گیریم.

* خواهرتان هم نتوانست به ایران بیاید؟
- اگر می آمد هم فایده ای نداشت چون کرونا شدت گرفته و نمی شود به مزار پدر رفت. البته او هم از این بابت آسیب زیادی دید.

* چطور؟
- عسل در سالی که پدر فوت کرد به دلیل ممنوعیت های پروازی برای ایرانیان نتوانست در مراسم خاکسپاری حضور داشته باشد و برای همین همچنان نتوانسته رفتن پدر را هضم کند و همیشه می گوید نشد او را ببینم. او در غربت هم حس تنهایی خودش را دارد و هم این موضوع آزارش می دهد. امسال هم که کرونا شد.

* موضوع طلب منصورخان از باشگاه استقلال حل و فصل شد؟
- هنوز تسویه نشده است. البته تخلفی که در این باره رخ داده این است که پرونده مالی بابا را از اسناد مالی باشگاه خارج کرده اند. در حالی که ما از طریق سازمان لیگ یک کپی از قرارداد پدر داریم. این اقدام در زمان مدیریت وقت باشگاه رخ داد که صددرصد غیرقانونی بود و ما اگر اهل شکایت بودیم می توانستیم بابت همین موضوع استقلال را به دردسر بدی بیندازیم چون تبعات سنگینی برای شان دارد.

* سعادتمند قول هایی هم داده بود؟
- بله! فکر می کنم اگر اجازه می دادند آقای سعادتمند به کارش ادامه بدهد آینده روشنی در انتظار استقلال بود ولی نگذاشتند.

* چقدر از طلب زنده یاد پورحیدری پرداخت شد؟
- پرونده 200 میلیون و خرده ای را از اسناد بیرون کشیده و دور انداخته اند. غیر از آن هم در دورانی که بابا بیمارستان بود 70 میلیون بابت کمک هزینه درمانی به ما دادند ولی بعد آن را از طلب خودش کم کردند که در واقع انکار پدر از جیب خودش پول بیمارستان را داده و کمکی به ما نکردند. بعد هم با بیان مسایلی مانند مالیات و پاداش بردها و این مسایل هر بار از زیر بار پرداخت این مبلغ طفره رفتند. مبلغی که نسبت به زمان خودش ارزش ریالی اش به یک دهم تقلیل پیدا کرده است. آن سالی که بابا فوت کرد دلار 3هزار تومان بود الان 30 هزار تومان!

منبع: خبرگزاری دانشجو