کد خبر 1096197
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۵

به گزارش مشرق، یک فعال توییتری نوشت: بیمارستان دوباره حالت آماده باش پیدا کرد قرار شد سه تا بخش دیگه باز کنیم کلیه نیروهای پرستاریِ ذخیره آزمون استخدامی فراخوان شدند باید شرایط بحرانی و وظایف جدید رو بهشون توضیح می دادیم رئیس بیمارستان حدود یک ربع تو جلسه نشست، قبل رفتن از جلسه اشاره کرد که کارم داره.

البته خودش با حضور شبانه روزی توی بیمارستان بیشتر از ما حواسش به همه بود متاسفانه توی پیک دوم خیلی از کادر درمان مبتلا شدند همزمان با مبتلا شدن متخصصان داخلیمون ، رئیس بیمارستان هم توی بخش ICU به خاطر درگیری ریه بستری شد.

بیرون از اتاق گفت: "ترس رو توی چهره شون دیدید؟ خدا میدونه چقدر برای ماها سخته که شما خانمها رو می فرستیم خط مقدم! اینها مثل دخترای ما هستند، خانمند و مثل برگ گل لطیف و حساسند ولی اینجا میدون جنگه و شرایط اصلا عادی نیست پس خواهش می کنم باهاشون خیلی مدارا کنید.

موقعی که متخصص عفونی ازش شرح حال می گرفت، پرسید: دکتر، بیماری زمینه ای که نداری؟ اونم گفت: «چرا، شیمیایی ام!» تا اینو گفت یهو خشکم زد. تازه فهمیدم چرا می گفت از حضور خانمها توی خط مقدم شرمنده است.

وقتی متخصص داخلیمون به خاطر درگیری شدید ریه به تهران اعزام میشد بهشون اصرار کردیم که همراهش با هلیکوپتر اعزام بشن ولی خندید و گفت: «میخوام ببینم اینجا چه بلایی سر مریضام میارید. من قضیه ام فرق می کنه؛ من مسئولم! باید کنار مردم شهرم بمونم باید کنار مردم شهرم بمونم»

الان چند روزه که توی بخش ویژه، بستری اند و دیگه برای تنفس به دستگاه CPAP وصل شدند، صبح رفتم بهشون سر بزنم، از دور براش دست تکون دادم و گفتم: «براتون دعا می کنم دکتر!» نمی تونست زیر ماسک جواب بده، با اشاره برداشتن عرقِ روی پیشونیش میخواست بگه که: «شرمنده شمام...

درسته که این ایام با خستگی مفرطِ هر روزه و دیدن زجر تنفسی مردم و همکارانمون شکنجه میشیم ولی کرونا بهمون نشون داد در کنار چه آدمهای بزرگی زندگی می کردیم که از وجودشون غافل بودیم.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.