کد خبر 1054202
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۵

پازل یک رسانه ورزشی در پایان سال، کامل نمی‌شود مگر با فهرست «خبرسازان» که معمولاً تعدادشان هم کم نیست.

به گزارش مشرق، در سال ۹۸ ورزش ایران کم خبرساز نداشت. اغلب با دلایل متأسفانه منفی و حواشی‌ای که تصمیمات غلط این عده برای ورزش ما تولید کرد و البته کسانی که به واسطه کار مثبت و حرکت مفید خبرساز شدند.

حسن یزدانی؛ زنده باشی پهلوان
نابغه کشتی جهان در سال‌هایی به داد ورزش ما رسیده که عرصه از سایر قهرمانان بزرگ خالی است. فاصله‌ای که حسن یزدانی با سایر کشتی‌گیران جهان ایجاد کرده به قدری است که اگر کشتی او با هر حریفی به پایان ۳ دقیقه اول برسد یک اتفاق بزرگ تلقی می‌شود. یزدانی از آن دسته قهرمانانی است که هر جای جهان بود مجسمه‌اش را تا حالا ساخته و چند ورزشگاه به نامش بود. دانشگاه‌ها روی حرکات و مکانیسم ذهنی و بدنی او تحقیق می‌کردند و دولتمردان از وجودش برای الگوبرداری نسل جوان بهترین و بیشترین استفاده را می‌بردند. یک تیم ۲۰ نفره از پزشکان، روانشناسان، متخصصان تغذیه، فیزیوتراپی، ماساژ و... همراه مربیان بدنساز و تکنیک و حتی متخصص جدول در اطرافش بودند تا رقبا ـکه همین کارها را در طول سال برای زمین زدن یزدانی انجام می‌دهند و هر سال با یک چهره جدید به مصاف او می‌آیند ـ نتوانند استراتژی مهار او را پیدا کنند. یزدانی در سال‌های اخیر تنها ورزشکار ما بوده که مدال طلایش قبل از اعزام به مسابقه قطعی و همیشه در حد انتظار جهانیان عالی بوده، اما ما به عادت تاریخی که همه چیز را به قضا و قدر سپرده و دقیقه ۹۰ یادمان می‌آید کار داریم (!) در سال منتهی به المپیک او را چنان به حال خود رها کردیم که برای امرار معاش عادی خانواده و خود مجبور شد هر ۳۰، ۴۰ روز یک بار روی تشک برود و حاصل این فشار هم که علمی کاملاً معلوم است... لحظه‌ای بیندیشید؛ مربیان روس و ترک و آذربایجان و آمریکا در کل سال می‌گردند استعدادی اگر بیابند او را احاطه کرده و روزانه ۱۲ تا ۱۶ ساعت با او اختصاصی کار می‌کنند تا شاید یزدانی را ببرد! همه قهرمانان‌شان را در طول سال مراقبت و تأمین می‌کنند تا سالی یک روز روی تشک برود و طلای جهانی یا المپیک بگیرد. آن وقت ما پهلوانمان را برای امرار معاش روزانه ـ و نه خیال آینده که بعد از بازنشستگی چطور باید گذران کند ـ هر ماه روی تشک فرستادیم و در بجنورد رباط پاره کرد. یزدانی عمل شد و از اسفند قرار بود روی تشک برگردد که ویروس کرونا همه اردوها را لغو کرد. در فاصله ۶ ماه تا المپیک فقط می‌توانیم دعا کنیم پهلوان سلامت باشد و به آمادگی جسمی و روحی لازم برسد تا لااقل یک بار پرچم کشورمان در المپیک بالا برود...
سردار آزمون؛ کی قرار است بپری؟!
ستاره ترکمن فوتبال ایران سال‌هاست بهترین مهره تیم ملی ما و امید گلزنی در میادین جهانی است. سردار پس از سال‌ها کسب تجربه بین روستوف و روبین سرانجام به تیم بزرگ «زنیت» در سن‌پترزبورگ رفت و همان نیم‌فصل اول حضور بهترین مهاجم و ستاره تیم شد. سال ۹۸ در لیگ قهرمانان بازی کرد و مدعی آقای گلی فصل جدید هم بود، اما در سطح ملی... سردار در دورهمی از اختلاف با ویلموتس و مشورت به تاج خبر داد و وقتی اسکوچیچ انتخاب شد با یک استوری حرف دل همه فوتبال‌دوستان را زد؛ حرفی که قطعاً در رابطه آینده او با مربی کروات اثر منفی خواهد داشت و چه بسا... در پنجره زمستانی اروپا هم مثل هر سال صحبت علاقه باشگاه‌های بزرگ به مهاجم ایرانی زنیت بود و این بار یک اسم جدید هم مطرح شد؛ «ناپولی» در سری A که دنبال جانشینی برای مرتنز بود و البته با او تمدید کرد تا برای پرش بزرگ سردار مجبور به صبر تا تابستان شویم؛ پرشی به سطح اول اروپا که سردار لیاقتش را دارد، اما سال‌هاست مرتب عقب می‌افتد.
محمدرضا داورزنی؛ بازگشت به خانه
نام محمدرضا داورزنی با والیبال گره خورده و سال ۹۸ او دوباره به خانه برگشت. رئیس فدراسیونی که همزمان با فوتبال و در همان پرواز کارلوس کی‌روش در بهار ۹۰ اسطوره آرژانتینی «خولیو ولاسکو» را به تهران کشاند و با او نسل طلایی والیبال را چنان ساخت که تا حالا آقای آسیا مانده و تنه به تنه بزرگان جهان زده است. بعد از طلاهای آسیا و بازی‌های آسیایی و حضور در المپیک و جام جهانی و لیگ جهانی و قهرمانی جهان، داورزنی به وزارت ورزش رفت تا مرد شماره ۲ ورزش کشور شود. با رفتن او والیبال افت کرد و خود او هم درگیر حواشی و شایعات مختلف شد. آن‌قدر که از پروژه بازگشت به ریاست فدراسیون استقبال کرد و بعد از انتخاب، اولین وعده‌ای که داد کسب مدال از المپیک ۲۰۲۰ بود.
رسول خادم؛ دقیقاً کجایی؟
نابغه‌ها در همه چیز و همه کار با بقیه فرق دارند. رسول خادم از قیافه و فیزیک با کشتی‌گیران دیگر تفاوت داشت و روی تشک با مغزش برنده می‌شد. رکوردداری که در ۵ وزن دوبنده ملی پوشید و ۵ مدال جهانی گرفت و طلسم طلای المپیک را بعد از انقلاب شکست، در پی بازنشستگی دعوت هیچ فدراسیونی – حتی برادرش – را نپذیرفت و به شورای شهر رفت! دکترا در رشته غیر مرتبط گرفت و در حالی که کاندیدای وزارت بود ناگهان با اختیار تام به کشتی برگشت و بعد از مدتی رکوردی دیگر ساخت. اولین و تنها نمونه در جهان که خودش رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی بود! یعنی همزمان مدیریت کلان و برنامه‌ریزی و توسعه و منابع مالی و... امور فنی و تمرین و آنالیز قهرمانان و حریفان‌شان! رسول طلسم ۴۰ ساله را هم شکست و اولین و تنها ایرانی شد که به عضویت هیئت رئیسه یک فدراسیون جهانی درمی‌آمد. همان سکو و صندلی‌ای که یک عمر ورزش ایران در حسرتش بود و از نداشتن نماینده در سطح تصمیم‌سازی لطمه می‌خورد. رسول در دوره دوم با ۴۰ رأی از ۴۰ عضو مجمع دوباره رئیس شد و درست در شرایطی که همه چیز در ظاهر بر وفق مرادش بود با انتشار یک نامه به رهبری ناگهان از تمام سمت‌ها و مسئولیت‌هایش کنار کشید و رفت که رفت! از بعد از استعفا از ریاست و سرمربیگری و البته عضویت جهانی، دیگر کسی رسول را دور و بر ورزش ندید. نه یک مصاحبه و نه یک حضور، فقط در بلوچستان همراه کشتی‌گیران دیده شد برای کمک‌رسانی و امر خیر. رسول رفت و صندلی جهانی او به رقبا، ریاست فدراسیون به علیرضا دبیر و هدایت تیم ملی به غلام محمدی رسید.
علیرضا بیرانوند؛ علیرضای جدید چه می‌کند؟
سال ۹۸ از هر نظر برای علیرضا بیرانوند سالی خاص با حوادث جدید بود. جوان ساده‌دل شهرستانی که هر سال بهترین گلر لیگ می‌شد، بعد از جام جهانی ۲۰۱۸ و مهار پنالتی رونالدو با پرسپولیس هم به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسید و با افشای دستمزدش، فاصله‌اش با سایرین اثبات شد، اما هیچ کس اعتراضی نکرد و همه دوستش داشتند. سال ۲۰۱۹ در جام ملت‌ها تا نیمه نهایی کلین‌شیت کرد، اما اشتباه کودکانه مدافعان در برابر ژاپن انگار آغاز سراشیب برای بیرانوند شد. در شروع سال ۹۸ او به رسالت اجتماعی‌اش عمل کرد و به کمک زلزله‌زدگان لرستان، میان همشهریانش رفت. او در برنامه‌های تلویزیونی هم حاضر بود، اما هر چه بیرون زمین پررنگ‌تر، درون چمن کم‌فروغ‌تر. بیرانوند که چند بار به خاطر افزایش دستمزد به حاشیه رفت، در تیم ملی و پرسپولیس و در لیگ و آسیا بدترین گل‌ها را خورد و کالدرون او را نیمکت‌نشین کرد. با آمدن گل‌محمدی صاحب فرصت دوباره شد و دوباره به نیمکت... این بار خبر آمد او با آنتورپ قرارداد میلیون یورویی بسته و حواسش به مقصد بعدی است، اما خودش گفت می‌خواهد تا آخر لیگ بماند و چهارمین قهرمانی را جشن بگیرد. سال ۹۸ در حالی برای بیرانوند تمام شد که یک سؤال برای اولین بار توان فنی او را به چالش کشیده است. آیا او مثل علیرضای سابق می‌تواند؟ یا حاشیه‌های شهرت و زرق و برق ثروت جوان لرستانی را عوض کرده؟! باید تا شروع فصل بعد و لیگ بلژیک صبر کرد!
برانکو ایوانکوویچ؛ معمار پرسپولیس روبه‌روی پرسپولیس
مردی که ظرف ۴ سال ۳ قهرمانی و یک نایب‌قهرمانی در لیگ، نایب‌قهرمانی در لیگ قهرمانانان آسیا، یک قهرمانی جام حذفی و ۳ قهرمانی سوپرجام برای پرسپولیس به ارمغان آورد و آن‌قدر محبوب هواداران پرشمار سرخ شد که بر خلاف تمام مربیان و مدیران و پیشکسوتان فوتبال – که همه با هم حریف کارلوس نشدند! – توانست مقابل مربی پرتغالی بایستد، پس از ماه‌ها حقوق نگرفتن بند فسخ قراردادش را فعال کرد و به پیشنهاد ۲۰ میلیاردی الاهلی عربستان جواب مثبت داد تا رفتنش باعث برکناری ایرج عرب شود. برانکو برای تعامل طلبش بارها سیگنال فرستاد، ولی نه عرب و نه انصاری‌فرد و نه مدیران وزارت (به عنوان متولی و مالک پرسپولیس) هیچ کدام جوابش را ندادند تا او راهی فیفا شود. بعد از ۵ مسابقه از الاهلی اخراج شد و کل قراردادش را نقد گرفت و سپس در حالی که صحبت از بازگشتش به تیم ملی بود، عمان را برگزید تا همه راه‌های بازگشت کور شود و سرانجام اتفاقی که نباید، افتاد و به فیفا شکایت کرد و حکم میلیون دلاری علیه پرسپولیس گرفت که اگر ظرف ۴۰ روز نپردازند با کسر ۶ امتیاز و جریمه بستن ۳ پنجره (چون قبلاً یک بار ۲ پنجره سرخ‌ها بسته شده و تنبیه نشدند!) مواجه خواهند شد. حکمی که هواداران حامی و سینه‌چاک را به دو دسته تقسیم کرد؛ عده اندکی به برانکو حق دادند که کار کرده و حقش را می‌خواهد و عده بیشتر که معتقدند به احترام پرسپولیس و هوادارانش مرد کروات نباید علیه تیم حکم می‌گرفت.
وریا غفوری؛ فوتبالیست یا سیاستمدار؟
سال ۹۸ برای وریا غفوری عجیب‌ترین حوادث را داشت. مدافع راست ملی‌پوش که سال ۹۶ با گلزنی در شهرآورد محبوب شده بود، ناگهان و با رفتن رحمتی، خسرو، منتظری و نیامدن مدعیان دیگر مالک بلامنازع بازوبند کاپیتانی استقلال شد. در همین قدم اول افشای نوع قرارداد او با افتخاری توسط علی خطیر، وریا را به حاشیه و دردسر انداخت. به خصوص که خطیر از صحبت‌های خصوصی با حسینی و غفوری و درخواست مالی آن‌ها برای هواداران افشاگری کرد و غفوری را به شکایت واداشت. چند شکایت دیگر از رسانه‌ها بابت اخبار و تیترها وکیل وریا را پرکار کرد. این وسط فصل شروع شد و درست در روزهای خوش با استراماچونی، مرد ایتالیایی گذاشت و رفت! وریا ناگهان شد مربی- بازیکن و با استعفای زرینچه برابر خشم هواداران امور سرپرستی هم به او محول شد! با آمدن مجیدی و اعضای جدید و ثروتمند هیئت مدیره، پای وریا به شایعات تازه‌تر باز شد، ولی تمام مسائل فوتبالی و فنی و لغو میزبانی ایرانی‌ها مانع پرداخت او به امور غیر فوتبالی در فضای مجازی نشد! وریا با موضع‌گیری‌های تند در قضیه مرگ کولبران کُرد، زلزله کرمانشاه، سحر دختر آبی و در نهایت ویروس کرونا خود را تا سطح یک لیدر اپوزیسیون نزد بسیاری بالا برد و حرف زدن از استوری‌های او و پیش‌بینی جلسات احضار مخفیانه‌اش به مراجع قانونی در رسانه‌های آن طرفی و برنامه‌های ماهواره‌ای نقل محافل شد! در حد یک سیاستمدار فعال!
وینفرد شفر؛ حالا که همه طلبکارند چرا من نباشم؟
پیرمرد فراموش شده آلمانی که کمتر از صد فالوئر در اینستاگرام داشت و ایام بازنشستگی را در دوبی با بیزینس‌های ارزان‌قیمت می‌گذراند، به لطف دلالان قدرتمند و مدیران ناکارآمد به یک نان‌دانی بزرگ وصل شد و چنان در ظرف روغن افتاد که حالا حالاها خیال دست برداشتن ندارد! شفر که برای پسرش قراردادی معادل سرمربیان نامدار ایرانی بسته بود و علناً به امور نقل و انتقالاتی می‌پرداخت، بعد از افزایش عجیب قراردادش و اخراج عجیب‌ترش راهی امارات شد و به اعتبار اسم و نیمکت استقلال آنجا تیم پیدا کرد و پاتوسی را هم با خود برد، اما با قراردادی معقول و به مراتب کمتر از ایران! و حالا که مربیان و بازیکنان خارجی به لطف دلالان خود یکی یکی راهی فیفا می‌شوند تا چند صد برابر استحقاق و کارکرد خود از کیسه بیت‌المال بردارند، فیل او هم یاد هندوستان کرده که چرا من شکایت نکنم؟ در زمستان پیرمرد آلمانی هم ادعای طلب ۷/۱ میلیون دلاری کرد که فیفا با ۵۵۰ هزار دلارش موافقت کرد و او حالا حکمی در دست دارد که اگر در سریع‌ترین زمان به پولی که می‌خواهد نرسد، استقلال با کسر امتیاز و محرومیت مواجه خواهد شد!
آنتونی استوکس؛ کاش دلالش قید او یا ایران را بزند
۲۶ سال در مطبوعات نوشته‌ام و بالا و پایین بسیاری دیده‌ام. خیانت‌های بزرگ، رانت‌خواری‌های کلان و اختلاس و دزدی‌های وحشتناک؛ جرائم بدتری مثل قتل و سرقت و جنایت علیه بشریت، اما همیشه نوشته‌ام و تیتر زده‌ام، اما نمی‌دانم چرا به این مورد که می‌رسم دستم به نوشتن نمی‌رود. از ماجراهای این شیاد بین‌المللی که بیشتر یک بیمار جنسی است تا انسان، دیگر همه ایران خبر دارند. از همان روزی که از تبریز رفت و آن ادعاهای زشت را در مورد ایران و ایرانی کرد، از همان روزی که فیلم‌های مستهجن و پورن علنی او منتشر شد و از همان زمان که قصه عیاشی‌هایش در کاباره‌های دوبی و استانبول جای دزدی‌هایش از رختکن و ساک بازیکنان – مثل ساعت یادگاری اشکان دژاگه – را گرفت. همه ایران می‌دانستند و آن‌قدر متأسفانه دلال‌ها در این فوتبال قدرت دارند که همین فرد را به خزانه خالی بیت‌المال چپاندند. کسی که به زور راه می‌رود و با شورت و رکابی سر جلسه قرار رسمی با نمایندگان پرسپولیس آمد! و با دلارهای کشور تحریم شده که صدها طلبکار مثل برانکو دارد و حکم محرومیت پشت در که اگر هیچ کدام هم نبود و پرسپولیس پول بازیکنانش را هم داده بود، باز هزار زخم بهتر برای درمان در این کشور هست که نخواهیم آن را به عیاش ایرلندی و شرکایش (مدیونید اگر فکر کنید او دلال نداشته و تمام پول را خودش برداشته!) بدهیم. متأسفانه محمدحسن انصاری‌فرد و یحیی گل‌محمدی جزو آن ۸۰ میلیون نفر نبودند و اصلاً نمی‌دانستند استوکس کیست و چه‌کاره است! بعد که سرتمرین آمد هم حواس‌شان به ضعف جسمانی طرف نبود و مصاحبه کردند که «آماده نیست و ظرف ۲۰ روز به شرایط مسابقه می‌رسد!» و بازیکنی که باید برای جبران عقب‌ماندگی جسمی ۳ برابر بقیه تمرین می‌کرد، در ماه‌هایی که پرسپولیس درگیر ۳ جام بود و هر سه، چهار روز بازی داشت، ناگهان دلتنگ دختر نداشته‌اش (استوکس در دوبی زن و بچه ندارد و دخترش در انگلستان با مادرش زندگی می‌کند که از دادگاه علیه آزار این فرد حکم گرفته!) شد و البته گل‌محمدی و انصاری‌فرد از انسان‌دوستی و دلسوزی (!) به او اجازه دادند بماند و همان شب او در اینستاگرامش از یک کلوپ شبانه پیام تشکرش را برای همه پرسپولیسی‌ها فرستاد! و بعد هم که ویروس کرونا را بهانه کرد... کلاهبرداری که شگردش این است، قرارداد می‌بندد و پول اول را می‌گیرد و بعد از یکی، دو هفته با اولین امکان، مرخصی می‌گیرد و دیگر برنمی‌گردد. بیایید امیدوار باشیم سال بعد استوکس دوباره با تیمی دیگر در ایران قرارداد نبندد و دلالش سراغ گزینه دیگری برود.
مارک ویلموتس؛ در مزرعه کم و کسری نداری؟
در مورد مرد بلژیکی در قسمت‌های دیگر ویژه‌نامه توضیح کافی دادیم و همه از آنچه او به لطف جناب تاج بر سر فوتبال ایران آورد، خبر دارید. ویلموتس دو میلیون یورو نقد گرفت و روی میز پخش کرد و سلفی‌اش را برای خانواده فرستاد! بعد هم برگشت کشورش و همسرش مصاحبه کرد و رسماً وعده داد: «همه ۶ میلیون یورو دیگر را هم از ایرانی‌ها می‌گیریم.» و وکلایش در همین روزها و لحظات مشغولند. به قول برانکو: «ایرانی‌ها کدام پرونده حقوقی را برده‌اند که این مورد دومی آن باشد؟» همین روزهاست که حکم ویلموتس هم می‌آید و می‌دانیم که مجبوریم بدهیم و می‌دهیم. می‌دانیم این مدیران در چرخه فوتبال می‌مانند و باز هم هزینه روی دست‌مان می‌گذارند. می‌دانیم که ویلموتس بازنشسته بود و سرش به مزرعه‌اش گرم! حالا با دو میلیون یورو کلی توسعه داده و برای آن شش میلیون هم برنامه‌ریزی کرده است! فقط امیدواریم کم و کسری نداشته باشد وگرنه هیچ بعید نیست برای آن روز هم مدرکی کنار گذاشته باشد! و البته تمام مربیان خانه‌نشین و بازنشسته مثل او (ژرژ لیکنس، دنیزلی، استرا، شفر، وینگو، تونی و... که فقط و فقط از فوتبال ما پیشنهاد دارند و تنها منبع درآمدشان به جز پس‌اندازشان هستیم) در کنار تحفه‌هایی مثل استوکس و ده‌ها خرید این سال‌های قرمز و آبی و بقیه برای همیشه دست‌شان از فوتبال ایران و سفره نحیف بیت‌المال کوتاه شود و فرصت در اختیار جوانان وطن‌مان قرار گیرد. به امید آن روز.

منبع: خبر ورزشی