به گزارش مشرق، در زمانی که هنوز بیشتر از یک روز از حملات تروریستیِ روز پنجشنبه در پایتخت لبنان نگذشته بود، وقوع حوادث تروریستی در پایتخت فرانسه در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت و دیری نپایید که خیل عظیم واکنشها و محکومیتها از سوی سیاستمداران و سازمانهای بینالمللی شروع شد. متفاوت بودن واکنشهای مقامات سیاسی و نوع مدیریت ادراک عمومی از سوی رسانهها پس از این دو حادثه، سؤالی است که این روزها به اذهان پرسشگر مردم خطور میکند.
روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود، البته ضمن مسکوت گذاردن تحلیل چرایی رشد تروریسم در پرتو حمایت غرب از ایجاد بحران سوریه، به مقایسه عکسالعملهای متفاوت نسبت به حوادث تروریستی اخیر در لبنان و فرانسه پرداخته است.
این نشریه مینویسد، در پی حملات تروریستی شامگاه پنجشنبه، در جنوب پایتخت لبنان حدود 45 نفر از مردم جان خود را از دست دادند و بالغ بر 240 تن نیز مجروح شدند.
رییس دفتر حوزه غرب آسیا در این روزنامه معتقد است گرچه مسئولیت هریک از این دو حادثه غمبار از سوی گروه تروریستی داعش برعهده گرفته شد، اما بسیاری در بیروت [و همچنین در سایر کشورهای منطقه] از جوشش رسانهای و به تبع آن خروش عمومی در همدردی با فرانسه، شبیه به روزهای پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا، متحیر شدند.
پس از سلسله حملات تروریستی پاریس در شامگاه جمعه 13 نوامبر (22 آبان 94)، واکنشهای بسیاری به این واقعه رخ داد که البته جای آنها درمورد حملات تروریستی بیروت خالی بود.
همرنگ شدن عمارتهای تاریخی یا دولتی به سه رنگ پرچم فرانسه، همنوایی رؤسای جمهور با سوگ بازماندگان و عکسالعمل سریع شرکت آمریکایی «فیسبوک» در فعالکردن قابلیت نرمافزاری «Safety Check» و افزودن لایههای تصویری پرچم فرانسه برای استفادهی کاربران، ازجمله وقایع و تحولاتی بود که پس از انفجارها و حملات انتحاری «سالن تئاتر باتاکلان» و «ورزشگاه استاد دو فرانس» پاریس مشاهده شدند. اینها وقایعی بودند که هیچیک از آنها برای همدردی با بازماندگان لبنانی وجود نداشت.
یکی از پزشکان لبنانی در وبلاگ خود نوشته است: «زمانی که مردم این کشور هدف حمله تروریستی انتحاری قرار گرفتند، هیچ ساختمانی رنگآمیزی نشد و رسانهها جهان را به سمت هیاهوی سوگواری سوق ندادند.»
«آنه بارنارد»، خبرنگار باسابقه آمریکایی در روزنامههایی چون «بوستون گلوب»، «مسکو تایمز» و «فیلادلفیا اینکوایر»، میگوید بسیاری از مفسران لبنانی در این روزها بر این مسأله صحه گذاشتهاند که گویی جان اعراب، متاع بیارزشی نزد غرب و مشی رسانهای آن است.
بارنارد در این گزارش بر این باور است که اگر به وقایع سوریه نظر بیفکنیم، شکاف عاطفی غرب در برخورد با مسائل انسانی اینچنینی بیش از این معلوم میشود.
یکی از اهالی شهر حلب سوریه در اردوگاه پناهندگان لبنان میگوید: «تصور کنید آنچه جمعهشب در فرانسه رخ داد، به مدت پنج سال [مانند سوریه] بطور مداوم در این کشور اروپایی اتفاق بیفتد. اکنون در نظر بگیرید که این وقایع از سوی هیچیک از رؤسای جمهور جهان محکوم نشود و در جوّی عاری از هرگونه همدردی، حتی شرکتهای ادارهکنندهی شبکههای اجتماعی هم هیچ تحرکی از خود نشان ندهند. در این هنگام آیا میتوانید به فرزند خود توضیح بدهید که چرا باز هم حمله به یک شهر زیبای دیگر در مرکز توجه [رسانههای] جهان قرار گرفته است، اما همچنان همه درباره شهر زیبای زادگاه تو سکوت اختیار کردهاند.»
البته کسی هم نمیتواند برای دوستان و همکلاسیهای «علی عواد» 14 ساله در منطقه ضاحیه جنوبی بیروت، این واقعیت را توضیح دهد که چرا هدف قرار دادن و کشتار مردم لبنان، در بحبوحه سکوت گوشخراش جوامع حقوقی دنیا، هیچ جایگاهی نزد افکار و عواطف متناقض غرب و رسانههای آن ندارد.
روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود، البته ضمن مسکوت گذاردن تحلیل چرایی رشد تروریسم در پرتو حمایت غرب از ایجاد بحران سوریه، به مقایسه عکسالعملهای متفاوت نسبت به حوادث تروریستی اخیر در لبنان و فرانسه پرداخته است.
این نشریه مینویسد، در پی حملات تروریستی شامگاه پنجشنبه، در جنوب پایتخت لبنان حدود 45 نفر از مردم جان خود را از دست دادند و بالغ بر 240 تن نیز مجروح شدند.
رییس دفتر حوزه غرب آسیا در این روزنامه معتقد است گرچه مسئولیت هریک از این دو حادثه غمبار از سوی گروه تروریستی داعش برعهده گرفته شد، اما بسیاری در بیروت [و همچنین در سایر کشورهای منطقه] از جوشش رسانهای و به تبع آن خروش عمومی در همدردی با فرانسه، شبیه به روزهای پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا، متحیر شدند.
پس از سلسله حملات تروریستی پاریس در شامگاه جمعه 13 نوامبر (22 آبان 94)، واکنشهای بسیاری به این واقعه رخ داد که البته جای آنها درمورد حملات تروریستی بیروت خالی بود.
همرنگ شدن عمارتهای تاریخی یا دولتی به سه رنگ پرچم فرانسه، همنوایی رؤسای جمهور با سوگ بازماندگان و عکسالعمل سریع شرکت آمریکایی «فیسبوک» در فعالکردن قابلیت نرمافزاری «Safety Check» و افزودن لایههای تصویری پرچم فرانسه برای استفادهی کاربران، ازجمله وقایع و تحولاتی بود که پس از انفجارها و حملات انتحاری «سالن تئاتر باتاکلان» و «ورزشگاه استاد دو فرانس» پاریس مشاهده شدند. اینها وقایعی بودند که هیچیک از آنها برای همدردی با بازماندگان لبنانی وجود نداشت.
یکی از پزشکان لبنانی در وبلاگ خود نوشته است: «زمانی که مردم این کشور هدف حمله تروریستی انتحاری قرار گرفتند، هیچ ساختمانی رنگآمیزی نشد و رسانهها جهان را به سمت هیاهوی سوگواری سوق ندادند.»
«آنه بارنارد»، خبرنگار باسابقه آمریکایی در روزنامههایی چون «بوستون گلوب»، «مسکو تایمز» و «فیلادلفیا اینکوایر»، میگوید بسیاری از مفسران لبنانی در این روزها بر این مسأله صحه گذاشتهاند که گویی جان اعراب، متاع بیارزشی نزد غرب و مشی رسانهای آن است.
بارنارد در این گزارش بر این باور است که اگر به وقایع سوریه نظر بیفکنیم، شکاف عاطفی غرب در برخورد با مسائل انسانی اینچنینی بیش از این معلوم میشود.
یکی از اهالی شهر حلب سوریه در اردوگاه پناهندگان لبنان میگوید: «تصور کنید آنچه جمعهشب در فرانسه رخ داد، به مدت پنج سال [مانند سوریه] بطور مداوم در این کشور اروپایی اتفاق بیفتد. اکنون در نظر بگیرید که این وقایع از سوی هیچیک از رؤسای جمهور جهان محکوم نشود و در جوّی عاری از هرگونه همدردی، حتی شرکتهای ادارهکنندهی شبکههای اجتماعی هم هیچ تحرکی از خود نشان ندهند. در این هنگام آیا میتوانید به فرزند خود توضیح بدهید که چرا باز هم حمله به یک شهر زیبای دیگر در مرکز توجه [رسانههای] جهان قرار گرفته است، اما همچنان همه درباره شهر زیبای زادگاه تو سکوت اختیار کردهاند.»
البته کسی هم نمیتواند برای دوستان و همکلاسیهای «علی عواد» 14 ساله در منطقه ضاحیه جنوبی بیروت، این واقعیت را توضیح دهد که چرا هدف قرار دادن و کشتار مردم لبنان، در بحبوحه سکوت گوشخراش جوامع حقوقی دنیا، هیچ جایگاهی نزد افکار و عواطف متناقض غرب و رسانههای آن ندارد.