قرن بیستم، قرن بلاهای زاده بشر برای خود است، قرنی که جنگ های جهانی آن، میلیون ها نفر را به خاک و خون کشید و جنگ سردش هزاران نفر را به آغوش مرگ خاموش انداخت. اما فجایع قرن بیستم تنها نشأت گرفته از کنش- واکنش های سیاسی نبود، بلکه فسادهای اخلاقی و انحرافات جنسی نیز فجایعی ضد بشری به بار آوردند، فجایعی که اثرات آن نیز با گذر زمان شدت می یابد.

گروه گزارش ویژه مشرق- قرن بیستم، قرن بلاهای زاده بشر برای خود است، قرنی که جنگ های جهانی آن، میلیون ها نفر را به خاک و خون کشید و جنگ سردش هزاران نفر را به آغوش مرگ خاموش انداخت. اما فجایع قرن بیستم تنها نشأت گرفته از کنش- واکنش های سیاسی نبود، بلکه فسادهای اخلاقی و انحرافات جنسی نیز فجایعی ضد بشری به بار آوردند، فجایعی که اثرات آن نیز با گذر زمان شدت می یابد.

سقوط هیتلر و پایان جنگ جهانی دوم برابر شد با ظهور نسلی به نام "نسل فرزندان نامشروع". در حقیقت پایان جنگ جهانی از یک سو باعث تصرف کشورهایی همچون آلمان توسط سربازان بیگانه شد. کشورهای که به واسطه لشکرکشی حاکمانشان میلیون ها نفر از مردان جوان خود را از دست دادند، تلفاتی که ترکیب جنسیتی این کشورها را به طوری جدی به سمت سنگینی کفه به سمت زنان بالا برد. از سوی دیگر با پایان یافتن این جنگ افشاگری های تکان دهنده ذهن مردم را درگیر خود کرد، افشای فجایع انسانی مانند قتل عام لهستانی ها توسط شوروی، قتل عام چک ها توسط آلمان ها و کشته شدن میلیون ها سرباز باعث فروریختن تمام ارزش های اخلاقی و مسیحی در جامعه غرب شد.

550

با فروپاشی تمام ارزش های اخلاقی به جا مانده از عصر مسیحیت و فلاسفه اخلاق مدار غرب در نیمه ابتدایی این قرن، در پایان آن نیز، روشنفکران غربی با ارائه توجیه و عرفی سازی انواع مفاسد و انحرافات از قبیل همجنس گرایی، هم خانگی، رفتارهای جنسی بی قاعده و ... باعث فروریختن تمام زیرساختهای اخلاقی جامعه خود شد.

این فروپاشی اخلاقی، نوک پیکان را به سمت مهمترین نهاد اجتماعی یعنی نهاد خانواده نشانه رفت. خانواده که حلقه نخستین تشکیل یک جامعه انسانی و نخستین مرکز آموزش و تربیت نسل آینده جامعه است و نسل آینده کنش و واکنش های اجتماعی خود را در این نهاد فرا می آموزد، فلذا سلامت و صلابت اخلاقی این نهاد، نسلی فرزانه و مسالمت جو را تحویل جامعه می دهد و در فقدان این گزاره ها، جامعه در آینده با نسلی پرخاش گر و ستیزه جو روبرو خواهد شد.

مبتنی بر فرهنگ اخلاق مدار، شکل گیری خانواده و برپایی آن ناشی از وصلت دو جنس مونث و مذکر، با هدف تعالی خود و نسل بشری است.

اهمیت این کانون از منظر دین مبین اسلامی تا به حدی است که تشکیل خانواده به مثابه کامل کردن نیمی از دین مومن است. خانواده همچون کارگاهی تکمیل کننده می­ماند که جنس مؤنث را در کنار جنس مذکر جهت تکمیل یکدیگر قرار می دهد. در حقیقت خدواند متعال جنس مؤنث را لطیف و پناه جو خلق کرده و جنس مذکر را جویای لطافت و پناه دهنده قرارداده است. هیچ یک از این دو بی نیاز از دیگری نیست، زیرا که حضرت حق هدف از آفرینش آنان را، اتحاد و انعقاد آن دو با یکدیگر قرار داده است.

با گذر زمان و پیچیده تر شدن ابعاد زندگی بشری و پیدایش ادیان الهی بالاخص دین مبین اسلام که بر حقوق زنان و اطفال تاکید دارد و تحجر یهودیت و مسیحیت تحریف شده را به خود راه نداده است، نظام خانواده از نظامی دارای ضوابط ارباب- رعیتی به نظامی عضو- عضو تغییر می کند و مرد به عنوان سرپرست خانواده(مسئول) به ایفای نقش می پردازد. اسلام در بین ادیان الهی بیشترین و منظم ترین قوانین را جهت تنظیم روابط درون خانواده ارائه داده است. از دید اسلام، خانواده از اهم ارکان جامعه است و در حقیقت رابطه بین خانواده و جامعه موضوعیت دارد و آنها به نوعی لازم و ملزوم یکدیگر قرار گرفته اند.

اسلام به عنوان تنها مشی حرکتی که برای مادر جایگاه خاص تعریف کرده است.

اسلام برخلاف مسیحیت و یهودیت زن را به مثابه خدمتکار خانه نمی داند که انجام امور منزل محکومیت و وظیفه او باشد. در اسلام زن در انجام امور منزل مخیر است و در صورت برگزیدن چنین اختیاری مرد موظف است که علاوه بر نفقه، به او اجرت المثل نیز بپردازد. چرایی این تدبیر اسلام به توجه این دین به فلسفه ذاتی خانواده یعنی بقای نسلی اسلامی برمی گردد. اسلام تعالی زن را در مادری می داند و تعالی مرد را در غیرت و اراده او جهت حمایت و هدایت خانواده خود معرفی کرده است.

فرهنگ اخلاق مدار خانواده را هسته و رأس الخیمه جامعه، و خانواده اخلاقی را خمیر مایه برپایی حیات طیبه می داند. اما تمام جهان به این تعریف اخلاقی وفادار نماند، بطوریکه در روزگار فعلی نهاد خانواده در غرب در مسیر سقوط نهایی قدم بر می دارد. به واقع تحت فشار توهمات روشنفکرانه، تعریفات فمینیستی توجیه گر فحشاء و فانی و تقویت خوی حیوانی شهوت گرا در انسان غربی، کانون خانواده ارزش گذشته خود را در جوامع غربی از دست داده است.

بر این اساس خانواده و جایگاه آن در غرب مسیر طولانی را در فرهنگ و نظام ارزشی طی کرده است. شاید در گذشته جامعه غرب تعریفی درست و مبتنی بر ذات و فلسفه تمدن بشری از خانواده داشته است، اما این تعریف و جایگاه در پیچ و خم تاریخ غرب دستخوش چنان تغییراتی شد که حتی ماهیت و چیستی بنیان خانواده در هر دوره نسبت دوره قبل و بعد خود، جایگاه متفاوت و بعضاً متناقض داشته است. از این رو سعی می شود به طور مجزا به بررسی این جایگاه پرداخته شود.


1- عصر پیس از مسیحیت

در عصر پیش از مسیحیت نظام خانواده در اروپا دارای تعریفی واحد نبوده است. خانواده وابسته به قلمرو های قومی تمدنی موجود در غرب تغییر ماهیت داده است. در تمدن یونانی به علت دلیل غلبه تفکرات فلاسفه اخلاق مداری چون افلاطون، خانواده دارای جایگاهی اخلاقی و متناسب با ارزشهای انسانی بوده است. اما با سقوط این تمدن به دست اقوام مقدونی، جایگاه خانواده در این نظام متحول شد و تقریباً نظام اخلاقی یونان و بدنبال آن جایگاه خانواده در لبه پرتگاه اخلاقی قرار گرفت.

اما در تمدن روم(Rome) به دلیل وجود یک نظام یک جانشین و استقرار تمدنی واحد در قلمرو این امپراطوری، خانواده دارای ثبات و جایگاه ارزشی با تکیه بر خاستگاه های پدرسالارانه مطلق بود. اما در قلمروهای پراکنده و دور از تمدن رومی همچون جامعه ژرمن ها(German)، دان ها(Dan) و گل ها(Goals)، خانواده به معنای اخلاقی دارای جایگاه چندانی نبوده است و بیشتر نوعی کمون مشترک جنسی و فاقد هرگونه پشتوانه اخلاقی و تعهد آور بوده است.

2- دوران پس از مسیحیت

خانواده در غرب پس از ظهور مسیحیت، بنا به شرایط زمانی و موقعیت تاریخی دارای جایگاه و تعاریفی متفاوت است، که به طور مجزا به آن­ها پرداخته می شود.

الف- دوران حکومت روم میسحی

با گرویدن کنستانتین اول به مسیحیت و تبدیل شدن آن به دین رسمی غرب، خانواده ثبات اخلاقی قابل ملاحظه ای به خود گرفت. در این دوران خانواده فقط دارای جنبه اخلاقی و به معنی پیوند دو جنس مخالف با رعایت قواعد و قوانین شرعی اخلاقی و دینی بوده است. به خاطر حکومت مقتدرانه رومی ها بر اکثر جوامع بشری غربی و حکومت قانون مسیحی بر جامعه، خانواده دارای تعریفی واحد و جایگاهی مبتنی بر شریعت مسیحی بوده است.

ب- سقوط روم، دوران حکومت کلیسا

با سقوط تمدن رومی توسط اسلاوها(Slavs)، جهان غرب تا مدتی دچار دوره فرسایشی و هرج و مرج فراگیر شد. به دنبال آن بی بند و باری جنسی و فحشاء به یک سنت تبدیل شد تا زمانی که کلیسای روم توانست باری دیگر قدرت خود را بر سرتاسر جامعه غرب بگستراند.

از این دوران به عنوان "هزاره تاریک"یا "قرون وسطی" نیز یاد می شود. در این عصر خانواده دارای تفسیری به شدت سخت گیرانه و غیر قابل سقوط بود، زیرا مسیحیت با شرعی ندانستن طلاق، ازدواج را پیوندی ابدی تعریف می کرد، تعریفی که در دراز مدت موجب انحطاط اخلاقی جامعه مسیحی شد.





3- سقوط قدرت کلیسا، پیدایش رنسانس

با سقوط حکومت کلیسا در اروپا، عصر جدیدی پدید آمد. عصری که بعدها عصر رنسانس یا همان تولد مجدد نامیده شد. با آغاز عصر رنسانس تمام ارزش های مسیحی و اخلاقی در اروپا شروع به فروپاشی کرد. این فروپاشی ها عامل تشکیل طبقه جدیدی به نام روشنفکران شد. ماهیت و ذات این طبقه جدید در تاخت و تاز به ارزش های مذهبی و اخلاقی بود.

این طبقه متناسب با جو ضد اخلاقی آن روزگار، توجه زیادی را به خود جلب کرد و مشتاقانی زیادی برای پیوستن به خود داشت. مشتاقانی که کلید ورودشان تاختن به ارزش های اخلاقی و مسیحی بود. رنسانس نوای تولد مجدد تفکرات رومی بود، تفکر و فرهنگی که از آثار هنری آن تا اساطیرش، غرق در برهنگی بودند. برهنگی ای که بار دیگر در اروپا تمام ابعاد زندگی مردم جامعه را در برگرفت.

4- قرن 16 و17

قرون 16و 17 دوران پیدایش کشورها و معنا پیداکردن مرزهای جغرافیای بود. در این زمان بود که فرانسه، اسپانیا، پرتغال، آلمان، امپراطوری اتریش مجارستان، بریتانیا و ... رسمیت یافتند و توانستند تا حدی خود را از حکومت معنوی رم مستقل کنند.

در این ایام اسپانیا و پرتغال که تحت کنترل حکومت های پادشاهی بودند، بیشترین پایبندی را به اصول تعریف شده از خانواده توسط واتیکان، داشتند و همچنان سعی بر احیای ارزش های مسیحی می کردند. در فرانسه که تحت سلطنت خاندان لویی ها بود نیز نهاد خانواده به خاطر تمدن قدرتمند فرانسوی تا حدی مبتنی بر ارزش های اخلاقی و مسیحی بود.

بطور کلی در این قرون با وجود سقوط کامل سلطه رم، ارزش های اخلاقی هم چنان در جوامع اروپایی حکمفرمایی داشت. بالاخص با ظهور فلاسفه اخلاق مدار که خط و مشی امثال کانت را در پیش گرفته بودند، خانواده در این جوامع همچنان نهادی مقدس و حائز اهمیت محسوب می شد.

5- دوران انقلاب صنعتی

اروپای پس از انقلاب صنعتی از یکسو تحت تاثیر فرهنگ طبقه اشراف و نخبگان قرار داشت که همچنان ارزش های اخلاقی و تقدس مسیحیت را پاس می داشت، و از سوی دیگر تحت الشعاع انقلاب خونین فرانسه قرار گرفت که طی آن پرده­های اخلاق و وجدان بشری دریده شد.

در این دوران نهاد خانواده هر چند به خاطر فجایع ناشی از انقلاب کبیر و شورش های طبقاتی دستخوش لرزه هایی شد، اما همچنان پایگاه اجتماعی خود را حفظ کرد. هر چند که در این عصر رنگ و بوی مسیحی از تفسیر این نهاد کاسته شد، اما همچنان خانواده بر پایه ارزش های اخلاقی بر پا ماند.

6- جنگ جهانی اول و دوم

از این ایام خانواده سیر سقوط و انحطاط خود را آغاز کرد. جنگ های خونین تمام غرب را به آتش کشیده بود. ظهور تفکرات نازیسم و کمونیسم در دو سوی اروپا که هر دو هنجارهای اجتماعی را زیر پا می گذاشتند، و انقلاب خونین روسیه علیه حکومت تزارهای مورد تصدیق کلیسای ارتودکس، به طور کلی باعث فروریختن تمام هنجارهای اخلاقی به خصوص تقدس و محوریت نهاد خانواده گشت.

با وقوع دو جنگ جهانی و تبدیل شدن اروپا به سرزمینی از هر نظر مرده، بار دیگر زوال اخلاق در اروپا پدید آمد. بویژه پس از جنگ جهانی دوم که کشورهایی همچون آلمان که تقریباً نسل مردان جوانشان منقرض شده بود، پذیرای عیاشی های سربازان انگلیسی، آمریکایی و روسی بودند.

7- دوران معاصر

در عصر حاضر، خانواده از دید مبانی اجتماعی منحرف غربی سه گونه است:

الف) حالت زوج - زوج: متشکل از دو مرد همجنس گراست. در این حالت انحرافات جنسی بیشتر در ابعاد روان شناختی بروز پیدا می کند و افراد مشمول آن، مردان مبتلا به اختلال عشوه گری و شخصیت نمایشی(Histrionic Personality Disorder) هستند که گسست هویتشان موجب ایجاد چنین انحرافی در آنان شده است.

ب) حالت زوجه - زوجه: متشکل از دو زن همجنس گراست. طی آن خانواده از همبستری و هم پیمانی دو فرد مؤنث که شرع اسلام آن را با عنوان حرام "مساحقه" یاد می کند، تعبیر می شود.

ج) حالت زوجه-زوج: تنها حالت شرعی، اخلاقی و حتی انسانی در بین حالات نامبرده است که مبتنی بر ارزش های بشری و سلامت اخلاقی شکل گرفته است.

چرایی وضعیت فعلی نهاد خانواده در غرب

همانطور که گفته شد در حال حاضر نهاد سنتی- اخلاقی خانواده در غرب در مسیر فروپاشی قرار گرفته است. در حقیقت هم اکنون سونامی طلاق، فرزندان نامشروع، خیانت جنسی و ... حاکی از تضعیف این نهاد در غرب است. اما تضعیف نهاد خانواده در غرب خود مدلول مجموعه ای از علل است که سعی می شود در ذیل به بررسی پاره ای از آنان پرداخته شود:

1- مسائل اقتصادی

مشکلات اقتصادی غرب باعث شده تا خانواده های غربی بویژه جوانان نتوانند فشار سخت مسائل مالی را تحمل کنند و به خاطر آن از زندگی مسئولیت آور در چهارچوب خانواده خارج شوند. این مسئله در زمانی شدت می گیرد که شیوع تفکرات مفسدانه و مروج فحشاء باعث شده است که از دید مردم غرب تعهد زناشویی مسئله چندان حائز اهمیت و مقدسی به چشم نیاید.

2- زوال بیش از پیش کلیسا

در جوامع غربی، مجموعه ای از عوامل همچون سیطره ی نگاه فیلسوفان، اندیشمندان و روشنفکران ملحد یا سکولار، توسعه گروه های شیطان پرستی، ترویج عرفان های کاذب شرقی، ارائه تصویری خشونت آمیز از دین و ... باعث از معیار افتادن ارزش های اخلاقی همچون ازدواج و رابطه دو جنس مخالف بر پایه عقود شرعی شده است.

اکثر مکاتب علوم انسانی غربی برداشتی مادی گرا از عالم دارند. علومی مانند روانشناسی نیز با نگاه فرویدی (هم چیز را ریشه در غرایز جنسی دانستن) روابط بشری را تحلیل می کنند، از این رو بی قید و بند بودن جنسی در علوم انسانی غرب حضوری جدی دارد.


3- تغییر سبک زندگی

غرب هم اکنون تفسیری جدید برای خانواده قائل است. غرب در تعریف نوین خود هدف از ارتباط زوجیت را "آرامش" می داند و از این رو سعی می کند با بسط دادن این عبارت در کنار هدف جنسی و "شناخت بیشتر"، قالب اخلاقی خانواده را به حاشیه براند.

این تعریف صرفاً جنسی- خلقی غرب از خانواده باعث شده است تا نظام ارزشی حاکم بر نهاد خانواده دگرگون شود و پیرو آن سبک زندگی در این جوامع نیز متفاوت شود که می توان مهمترین تبعات آن را به شرح زیر دانست:

- بالا رفتن سن ازدواج

با توجه به تغییر سبک زندگی و تعریف آن در غرب و قرار گرفتن افراد در معرض حجم بالای بی بند و باری و ارتباط جنسی بی هدف و یا مبتنی بر خواسته های شهوانی، به طور کلی میل به ازدواج و تشکیل خانواده در جوامع غربی کاهش پیدا کرده است. و از آنجا که در حال حاضر غرب گرفتار فشار های اقتصادی و بی هویتی روانی- اخلاقی است، سن ازدواج و تشکیل خانواده در آن بالارفته است.

- ترویج خیانت

طبیعی است افرادی که پیش از ازدواج بی بند و باری جنسی دارند، بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند. بخش بزرگی از نسل جوان غربی به جای داشتن رابطه پایدار، ماجراهای عاشقانه موقتی مختلفی را تجربه می کنند و این مسئله سبب می شود تا نتوانند خود را در یک رابطه ی پایدار و تعهد آور حفظ کنند. این دسته از روابط در زمانی شکل می‌گیرند، گسترش می‌یابند و حفظ می‌شوند که فرد چهارچوب تعهد آور رابطه زوجیت برخاسته از نظام اخلاقی را حفظ کند.

در واقع بی بند و باری جنسی موجود در جامعه غرب باعث شده است افراد نتواند در دراز مدت خود را در یک رابطه طولانی مدت و تعهد آور ببینند. نتیجتاً دچار حس روزمرگی می شوند و برای فرار از آن روی به رابطه خارج از خانواده می آورند و این مسئله خود موجب تزلزل بیشتر جایگاه خانواده می شود.

- هم خانگی در غرب

هم‌خانگی (Cohabitation) نیز یکی دیگر از مظاهر فساد اخلاقی و گرایشات مفسدانه جامعه غرب است که می توان آن را نتیجه مستقیم تغییر سبک زندگی و تعریف آن دانست. هم خانگی به معنی این است که دو جنس جویای رابطه مستقیم و بیشتر با یکدیگر، روی به زندگی مشترک و زیر یک سقف، اما بدون هیچ گونه پیوند شرعی، رسمی و تعهد الزام آور می آورند. در واقع از آنجا که در جامعه معاصر غرب، خانواده صرفاً محل آرامش روانی و لذت جنسی تعریف شده است، نسل جوان غرب به این سبک مفسدانه از رابطه گرایش پیدا کرده است.

همباشی با وجود فرزندان طرفین

این پدیده، خود از عوامل تسریع بخش پروسه فروپاشی نهاد خانواده در غرب است. در حقیقت افرادی که روی به این دسته از روابط می آورند، پس از ترک آن ها که غالباً تجربه های متعددی نیز هستند، هنگامی که رابطه قانونی و اخلاقی خود را با یک فرد آغاز می کنند و نهاد خانواده را بنیان می گذارند، بخاطر تکرار ذهنی خاطرات و تجربه های ناشی از روابط گذشته مانند مراودات کلامی، جنسی و ... که ممکن است موفق تر از روابط فعلی شان باشد، نسبت به زندگی زناشویی خود دلسرد شوند.

این دلسردی یا موجب برقراری رابطه جنسی خارج از خانواده و یا موجب دوری و اجتناب از زوج/زوجه خود می شود که در هر دو صورت باعث فروریختن نهاد خانواده خواهد شد. برای اثبات این نظر هم می توان به تحقیقاتی اشاره کرد که نشان می‌دهند احتمال طلاق دخترانی که ارتباطات نامشروع داشته‌اند، تا حدود 60 درصد افزایش بیشتر است.


همباشی های بی قاعده، نوع جدید خانواده غربی


4- نبود ساختاری جهت ترویج ازدواج

با توجه به موارد ذکر شده که توام با تضعیف جایگاه کلیسا در این جوامع و دین گریزی نسل جوان غربی است، معیارهای اخلاقی و مذهبی نادیده نیز انگاشته می شوند، معیارهایی که همواره تعهد آور و دارای قیود مخصوص به خود هستند. در حالی که مجموع عوامل موصوف نسل جوان غرب را تعهد گریز کرده و از این رو این نسل رو به افزایش رابطه نامشروع آورده است، هیچ ساختار مناسبی برای ترویج ازدواج و یا ارزش های اخلاقی در این جوامع وجود ندارد.


5- ترویج تفکرات مفسدانه و ظهور جنبش های ضد اخلاقی

یکی دیگر از عوامل فروپاشی و سقوط نظام خانواده در جهان غرب، ترویج و اشاعه تفکرات مفسدانه در این جوامع است که مهمترین آنان را می توان در عناوین زیر یافت:

- فمینیسم

فمینیسم که در نخست برای احقاق حقوق زنان و اجتناب از دید ابزاری به ایشان ظهور کرد، پس از اندک زمانی تبدیل به فرقه ای خانمان برانداز شد که هم با مرد و هم با خانواده ضدیت داشت. فمینیست ها با برپا کردن اعتراضات موسوم به "مارش فاحشگان" در کانادا تقریباً خطی و مشی مفسادانه ای در پی گرفتند. آنان با استفاده از تعابیری همچون "بدنم مال خودم است"، "من چرا باید پاسخگوی عقده‌های جنسی مردان باشم" و ... بر ترویج بی بند و باری، خانواده ستیزی و اشاعه فحشاء و فساد اخلاقی تاکید ورزیدند. تندروی فمینیست ها موجب شد تا در بین پاره ای از جوامع مردان تفکرات زن ستیزانه و یا برتری جویانه­ غیر عادی بروز کند.



تفکر فمینیستی که یکی از اصول آن بی قید و تعهد بودن زن است، در ذات خود معضل زنا و فرزند نتیجه­ی آن را دارد. این دسته از تفکرات با طرح کردن اهداف اخلاق ستیزانه خود در قالب مواردی همچون استقلال و آزادی زنان که در واقع همان فرار از قیود خانوادگی و تعهدات زنا شویی است، باعث ترویج روابط نامشروع و ازدیاد فرزندان نامشروع می شوند.

از آنجا که بیشتر مبتلایان به ایدز از میان جامعه زنان هستند، که منشاء اثر آن هم، بیشتر مسائلی چون تن فروشی، تجاوز، فساد اخلاقی همسر و ... است؛ محتمل است که این موارد تبدیل به بهانه ای شود تا فمینیست ها با توسل به آن دست به ترویج تفکرات فمینیستی و خانواده ستیز بزنند. با توجه به برپایی مراسمات آن ها در سطح جهانی ایعاد این حملات ضد ارزشی بسیار توسعه یافته تر است و مخاطبان بیشتری را به خود جلب می نماید.

فمینیست ها می­گویند تبعیضات جنسیتی، ایدز را زنانه کرده است.

- ظهور جنبش های ضد اخلاقی

با دریده شدن پرده تمدن و اخلاق بشری، فسادهای اخلاقی در قالب جنبش های اجتماعی پدید آمدند. پیدایشی که اوج آن در جنبش هیپی های(Hippie) آمریکا نمایان شد. جنبشی که مشتی گدای جلب توجه، آن را پدید آورده و جهت مرتفع کردن خواهش های شهوانی و نیازهای بیمار گونه خود و برای زندگی جنسی بدون تعهد از آن استفاده می کردند. بدین ترتیب هیپی ها مدافع روابط جنسی آزاد بین دختر و پسر و فرار از هر گونه رابطه تعهد آور شدند.

رشد این قبیل حرکتهای اجتماعی منحرفانه همراه با انفعال نهادهای مذهبی مسیحیت، باعث شد در گذر زمان فساد جنسی تبدیل به فرهنگ غالب بسیاری از جوامع غربی گردد. البته این فساد محدود به غرب نشد، بلکه در حال حاضر از یک سو با تسلط غرب و ابر سرمایه داران بر صنعت فیلم سازی و شبکه های اجتماعی و از سوی دیگر با سیاست صدور فرهنگ آمریکایی، این بیماری به دیگر مناطق جهان نیز سرایت کرده است. و نتیجه آن نیز چیزی جز سقوط ارزش های اخلاقی و بدنبالش افول نهاد مقدس خانواده بخاطر ماهیت تعهد ستیز این حرکات، نخواهد بود.

6- قواعد خشک و کهنه مسیحیت

شریعت و قوانین مسیحیت بسیار کهنه و فاقد هرگونه تطابقی با نیازهای روز جوامع هستند. کهنه گی و بی ربط بودن این قوانین بیشترین اثر سوء خود را بر نظام خانواده گذاشته است. از آنجا که قوانین مسیحی، مسئله طلاق را حرام می داند و در حقیقت ازدواج را پیوند غیرقابل گسست تعریف می کند، خیانت جنسی و روابط خارج از خانواده تبدیل به فرهنگ و پدیده ای مرسوم در بین مسیحیان شده است.

بخش پنجم- تبعات سقوط خانواده در غرب

فروپاشی نظام خانواده در غرب همانطور که خود مدلول دلایل مختلفی است که به پاره ای از آنان در فوق اشاره شد، برخی تبعات اجتماعی را نیز در پی دارد که سعی می شود به ترتیب اهمیت، به آنان پرداخته شود:

1- پیدایش نسلی حرام زاده

فرزند نامشروع یا به زعم روشنفکران، فرزند "خانواده تک والدی" فرزندی است که یا والد او مشخص نیست و یا از طریق رابطه جنسی نامشروع(خلاف موازین شرعی) بوجود آمده است. نسلی که در ابتدا بنا بر مقتضیات ذاتی زمانه، چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما پس از سونامی فروپاشی نهاد خانواده و بدنبال آن شدت گرفتن بی بند و باری جنسی، از نظر جمعیتی افزایش چشمگیری پیدا کرد.

در واقع فروپاشی نهاد خانواده در غرب موجب شد تا این تمدن دچار شوکی اخلاقی قرار گردد و بی بند و باری جنسی و بدنبال آن افزایش حرامزادگان در سطح جامعه رشد یابد. با وجود اینکه دولت ها سعی در کاستن از شدت بحران اخلاقی فرزندان نامشروع داشتند اما با شدت گرفتن جنبش های ضد اخلاقی که در اروپا بیشتر در قالب "موج سوم فمینیسم" ظاهر می شد و در آمریکا با عنوان"جنبش هیپی ها" نمایان گشت، تقریبا مبارزه با مسئله زاد و ولد نامشروع به حاشیه رفت و دولت ها در راستای سیاست "گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو" نسبت به این مسئله سکوت اختیار کردند و با بی طرفی خود موجب قوت گرفتن این پدیده شوم اخلاقی شدند.

دولتهای غربی که نتوانستند جلوی سقوط نظام خانواده و تبعات ناشی از آن را بگیرند، حتی دست به تغییرات ساختاری در سیستم اجتماعی- قانونی خود زدند تا با این چالش ها روبرو شوند، تغییرات و تمهیداتی که کوچکترین سطوح آنان را می توان در لغو قانون محدودیت سنی برای خرید "قرص صبح فردا"(قرص پیش گیری از بارداری) دید. شاید مهمترین تلاشها در این راستای قانون گذاری های صورت گرفته در جامعه غرب جهت موازی سازی با نهاد خانواده از طریق رسمیت قانون بخشیدن به ارتباط موقت جوانان غرب دید. اما با وجود اینکه دولت های غربی سعی کردند با وجه قانونی بخشیدن به این دسته از روابط موقت و منحرفانه و موازی ساختن آنان با نظام خانواده تا حدی موفق به فرار از اذهان عمومی شوند.

بطورکلی غربیان نتوانستند تبعات ناشی از فروپاشی خانواده من جمله تشدید حرام زادگی را خنثی و آثار منفی آن را محو نمایند. همچنین با افزایش جمعیت حرامزادگان، فروپاشی خانواده شدت گرفته است. تولد فرزندان نامشروع همچون هر عمل خلاف اخلاق دیگری، برای جامعه تبعات منفی به همراه دارد. از سوی دیگر همین نتیجه ناشی از فروپاشی خانواده، خود با تکیه به پیامدهایش از عوامل تشدید این فروپاشی است. از این جهت به ذکر پاره ای از آن ها اشاره می شود:

- شکستن تابوی فرزند نامشروع

هنوز بخشی از جامعه غربی دارای نمایه های سنتی و مذهبی است و جامعه تا چندی پیش رنگ و بوی مذهبی داشته است. ترویج زاد و ولد نامشروع و رسمیت بخشیدن به آن، باعث جلب توجه و شکستن حرمت آن در اندک جمعیت اخلاق مدار غرب می شود.

- تشدید تزلزل نهاد خانواده

مادران و فرزندان نامشروع را خانواده نامیدن و عنوان "خانواده تک والدی" بر آنان گذاشتن، با توسل به کاور عوام فریبانه "هدف آرامش است"، ماهیت و ذات تشکیل خانواده را هدف قرار می گیرد. در حقیقت با این تعریف اصالت اخلاقی خانواده را هدف قرار می دهند.

- متعصب نشاندن جریان های اخلاقی

در جراید و بخش های هنری غربی از مادران این فرزندان بعنوان زنانی"تجربه گرا و مستقل" یاد می شود و این فرزندان را "نیازمند توجه" توصیف می کنند. سعی می شود عمل شنیع بارداری نامشروع با قالب "از تعهد و الزام گریزی" توجیه شود. از سوی دیگر برای کوبیدن مخالفان این بحران اخلاقی، از آنان با عناوینی همچون "نسل پیر"، "اقلیت متعصب" و " ناسیونالیست های فالانژ" یاد می شود، که این مسئله باعث تضعیف جریان های اخلاق گر این جوامع است.


- توجیه همجنس گرایی

از آنجا که بارداری نامشروع در برخی فرهنگ ها با واکنش اجتماعی روبرو می شود، از این رو ممکن است باعث شود گرایشات همجنس گرایانه(که بارداری در آن موضوئیت ندارد) بالاخص در بین جامعه زنان و کودکان قربانی این عمل شنیع، شدت یابد.

- مشکلات روانی

مسلماً فرزندان نامشروع بنا به خلاء عاطفی(ناشی از عدم وجود یکی از والدین) بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می‌برند. در حقیقت این دسته از فرزندان در دراز مدت حس پوچی و نا امیدی، جامعه ستیزی و هنجار شکنی پیدا می کنند و در سنین بالا حاضر به برقراری رابطه جدی و تعهد آور با ضمانت های شرعی و اخلاقی می شوند. نتیجتاً این مجموعه از عوامل این افراد را تبدیل به انسان هایی دارای کمبود روانی و اختلال های مربوطه می کند.

- بالابردن آمار طلاق

زنانی که قبل از ازدواج از مرد دیگری فرزند دارند، قطعا پس از ازدواج در هماهنگ سازی بین دو گروه انسانی قدیم(خود و فرزند نامشروع) با جدید(خود و همسر جدید) به مشکل برخواهند خورد و حتی در صورت هماهنگ سازی نیز، ممکن است پیوند های خاص خلاف اخلاقی بین مرد و فرزند نامشروع(دختر) شکل بگیرد، مسلماً این چنین مواردی زمینه طلاق را به شدت افزایش می دهد.

2- تشدید ناآرامی های اجتماعی

از دیگر تبعات اجتماعی فروپاشی خانواده، سقوط ارزشهای اخلاقی- اجتماعی و به دنبال آن محو وجدان اجتماعی و افزایش ناامنی های اجتماعی و نابهنجاری های روانی در سطح جوامع غربی می باشد.

3- زوال بیش از پیش اخلاق

سقوط نظام خانواده و تبعات منفی ناشی از آن بویژه شکست های عاطفی پس از فروپاشی یک خانواده باعث می شود تا در دید جوانان غربی، ایجاد خانواده یک ریسک بزرگ تلقی شود و از این رو آنان برای ارضای نیازهای خود به روابط جنسی بی قاعده و انحرافات خلاف عرف رو آورند.

4- فراهم شدن زمینه ای گسترش همجنس گرایی

فروپاشی نهاد خانواده و در پی آن شکست های عاطفی ناشی از آن، باعث شده است طیفی از جامعه غرب که دارای نظام اخلاقی ارزشی شخصی نیستند، برای فرار از خلع های عاطفی ناشی از شکست گذشته و هراس از تکرار این تجربه در آینده، روی به روابط جنسی با همجنس خود آورند.


در مجموع بحران فروپاشی خانواده در غرب، ریشه در مجموعه ای از عوامل تاریخی همچون جنگ ها، تحولات اجتماعی(ظهور موج سوم فمینیسم، هیپی ها و ...)، بحران های اقتصادی و بالاخص موقعیت روانی یک جامعه دارد. در جامعه امیدوار و بدون هراس، اعضاء با شجاعت به سراغ ایجاد رابطه تعهد آور(ازدواج) می روند، در صورتی که در جوامع مضطرب از آینده، افراد به دلیل هراس از ناکامی سعی می کند با مسائل زودگذر خود را آرام کنند، مسائلی که از شوم ترین آثار آن پدید آمدن نسلی نامشروع در این جوامع است. از سوی دیگر قدمت و عدم اراده دولت ها باعث شده است که غرب نتواند به طور ریشه ای با این بحران برخورد کند. از این رو، ناچار در طول زمان این اعمال را به رسمیت می شناسد، برای نمونه می توان به رسمیت یافتن و قانونی شدن روز افزون ازدواج همجنسگرایان، ازدواج و فرزندخواندگی آن ها در جوامع مختلف غربی اشاره کرد. با به رسمیت شناختن سایر روابط ناصواب توسط دولتها که منجر به نوعی به موازی سازی با نهاد خانواده شده است، فروپاشی نهاد خانواده در غرب شدت بیشتری خواهد یافت.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 51
  • در انتظار بررسی: 3
  • غیر قابل انتشار: 5
  • حزب الله پیروز است ۰۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 3
    اولا اینکه این چه تصاویریه گذاشتی؟ ثانیا شما آمار فساد اخلاقی و طلاق رو در کشور با کشورهای اروپایی مقایسه کنید تا ببینید اوضاع چجوریه!
  • ۰۰:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    2 1
    اولین مقاله ی این سایت بود که به نظرم اندکی رنگ و بوی علمی داشت و از تعصبات بیجا به دور بود!
  • ۰۱:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    3 0
    مشرق جان وقتی می خوای بگی حرام زاده است طرف عکس بچه به اون معصومی را نذار چون تو کت هیچ کی نمیره اینجوری. حداقل یه ذره فاصله بده بین اون عکس و اینکه حرام زادگی بده تا قبحش درست معلوم بشه آفرین پسرم
  • ۰۱:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    جنبه داشته باش اولا ثانیا اینکه یهود و بهائی ها جنایتکارند این علمی نیست؟ اینکه سرمایه داری ملت ها را بدبخت کرده این علمی نیست؟ مشرق همیشه علمی بوده، حالا اینکه چهارتا عکس میذاره دلیل نمیشه که غیر علمی باشه
  • یار غریب ۰۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    مقاله عالی بود ولی تصاویر کمی زننده بودند و تلخ
  • سید امیر ۰۱:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    4 0
    تربت و اخلاق در غرب تعطیله . فساد در مدارسش بیداد میکنه . متعجبم که وزیر پیشنهادی اموزش و پرورش ( نجفی) از تربیت غربی حمایت میکند!
  • حسین ۰۱:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    یک عده‌ میان از وضعیت غرب دفاع می‌کنن و ملاک قرار میدن آمار طلاق در ایران را،حتی ایرانیهای که تو یک کشور غربی هستند و مطالعه یا تحقیق درستی‌ از وضعیت درونی‌ جامعه ندارند نمی‌تونن برداشت درستی‌ از وضعیت جامعه غربی و خانواده داشته باشن چه برسه به اون کسی‌ که بدون مطالعه تو ایران میاد از وضعیت موجود در کشورهای غربی دفاع میکنه نکاتی‌ هست که باید گفت: ۱-آمار طلاق در بعضی‌ کشورهای غربی ممکنه خیلی‌ بالا نباشه دلیلش اینه که بین یک زوج ازدواجی نبوده که طلاق باشه و زوجها بدون ازدواج با هم زندگی‌ می‌کنن و حتی فرزند دارند! ۲-خانواده برای یک فرزند تا ۱۸ سالگی معنا داره بعد از ۱۸ سالگی تو همین سوئد فرزندت را نصیحت کنی‌ یا مانع کار اشتباهش بشی‌ میتونه به پلیس شکایت کنه و والدین را بازداشت می‌کنن ۳-آمار بچه‌های تک والدینی بسیار وحشتناکه مخصوصا این روزها در اروپای شرقی‌. ۴-زن و شوهر از لحاظ قانونی‌ خیلی‌ تعهدات اخلاقی‌ را نسبت به هم ندارند و زن یا شوهر بخوان بالفرض برن در جاهای نا متعارف (کلاب،پارتی و....) و یا با فرد غربیه دیگه رابطه داشته باشه و یک زوج ممانعت کنه میتونه برخورد قضایی‌ و بازداشت را در پی‌ داشته باشه. ۵-تعهدات انسانی‌ و اخلاقی فرزندان تقریبا هیچ جایی‌ در قانون نداره اگر فرزندی گرایش به همجنس پیدا کنه و والدین برخورد کنن میتونه حکم قضایی‌ حتی سنگینی‌ برای والدین داشته باشه. با این مسائل اخلاقی‌ و حقوقی که ذکر شد باز کسی‌ میتونه دفاع کنه و تعریف مثبتی از خانواده در کشور غربی داشته باشه؟
  • ۰۲:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    غربی ها با سگ هاشون زندگی می کنند.
  • ناشناس ۰۲:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    روشنگری لازم است . هویت این بی هویت ها را افشاء کنید خیلی خوب است . مستند است .
  • ۰۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    2 0
    انتظار داری بانکی که بر پایه اندیشه های یهودی تشکیل شده باعث ترویج ربا و لقمه حرام بشه بعد تو جامعه فرد حرام لقمه و در مرحله بعد حرامزاده نداشته باشیم؟
  • ۰۲:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    اولا دستور نده! ثانیا یکی به نعل و یکی به میخ! نه همش به میخ!
  • ۰۲:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    gozareshe khubi che agab, ama dar PERSIA AZ GADIM O AL AIAM ZANHA HUGU WA GANUN DASHTAN WA BARAI TAKAMOLE ZENDEGEI BASHAR BA HAM TALASH WA KUSHESH WA RAHE HAL PEIDA KARDAN KE HALA BE DINE ESLAM WA AGLANIATE PERSIA TAALOG DARE
  • حامد ۰۵:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    در رابطه با ثانیاً شما باید بگم که فساد اخلاقی و طلاق رو به گسترش در جامعۀ ما دقیقاً بخاطر ضعف ما در تبیین و التزام به فرهنگ الهی خودمان در مقابل فرهنگ شیطانی غربی است. ما فکر میکنیم اگر غرب به پیشرفت های تکنولوژیک دست پیدا کرده، در نتیجه در انسانیت هم در مدارج بالاتری قرار داره، و ما برای اینکه متمدن تر و آدم تر به نظر برسیم، باید همرنگ و همفکر اونها بشیم، در شرایطی که جامعۀ غربی روی حیوانات رو در درندگی و فساد و فحشا سفید کرده.
  • دانیال ۰۸:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    مچکرم که به مسائل اجتماعی می پردازید. متن جالبی بود.
  • فریبرز ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    با یک نطر اجمالی به کسانی که در کشور طلاق گزفته اند مشخص می شور که اینها غالبأ غربزده هستند . کسانی پیرو حضرت فاطمه (س) هستند افرادی مسلمان پرتلاش ، قانع وزحمتکش بوده که با دسترنج حلال خود ساده زندگی می کنند .
  • ۰۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    به مطالعش می ارزید
  • بنده خدا ۱۰:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    آمار نداشت.
  • ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    از پايه هاي قوي خانواده هاي ايراني هم بنويسيد!
  • رضا ۱۱:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    دلیل اینکه در کشور ما هم همین مسایل مشاهده می شود و هر روز هم به نظر می رسد بر آمار آن افزوده می شود دقیقا تغییر سبک زندگی اسلامی-ایرانی و متمایل شدن به سبک زندگی غربی است. حالا باید بحث کنیم چرا جامعه ایرانی به این وضعیت دچار می شود: مسولین مقصرن؟ مردم مقصرن؟ تحولات در عرصه ارتباطات و اطلاعات مقصرن؟ و در یک کلام بز بلا گردان اینجا کجاست؟ دوست معتقد به اینکه حزب الله پیروز است باید در تجزیه و تحلیل مسایل و پدیده ها یک طرفه به قاضی نرود و همه مسایل را ببیند. چیزی که واضح است این که دوری از اسلام انسان را به سراشیب سقوط می برد و این سقوط پایانی ندارد. اما در مورد مردم ایران باید عرض کنم ایرانیان می خواهند با روشی به مدرنیته نگاه کنند که به دینشان آسیب نرسد البته در این گذار دچار آزمون و خطاهایی می شوند که این مظاهر را می توان بخشی از این برخورد مردم با مدرنیته دانست و تا رسیدن به اینکه تنها راه برخورد صحیح با مدرنیته همان تسلیم کامل در برابر احکام اسلامی است و این نیاز به کار دارد.
  • سرباز ۱۱:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    اول معنی ومفهوم ازدواج در غرب با اسلام ناب و دوم معنی طلاق توی غرب با طلاق توی اسلام رو بشناسیم بعد این حرفو بزنیم!!!
  • ۱۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 3
    اره همه بدن ما خوبیم !!!فعلا که بیشترین آمار طلاق مربوط به ایرانه!
  • MojICiviL ۱۲:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    فکر شما بیمار است مگر نه تصاویر چیز خاصی نبود
  • ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 1
    جیگرم اگه آمار طلاق در ایران زیاده بخاطره مسائل دیگه ای است اون کسی هم که طلاق گرفته میدونه خانواده نماد مقدسیه مشکل اینجاست که اونا خانواده رو اصلا منکر مبشند
  • ۱۲:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    متاسفانه در مملکت خودمون هم داره به این سمت کشیده می شه
  • پایگاه خبری تحلیلی رادکانا ۱۴:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    سلام واقعا عالی بود. یاحق
  • ۱۴:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    واقعا مقاله جالبی بود.
  • وحید برزگر ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ﴿هود: ٨١﴾ فرشتگان عذاب) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده‌ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند؛ مگر همسرت، که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار می‌شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست؟!»
  • عنقا ۱۴:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    آمارطلاق توکشورماهم بخاطراین رفته بالا که ماهم میخواهیم چشم بسته مثل غربیازندگی کنیم
  • ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    3 0
    مقالتون عالی بود کاش مسوولین هم بخوانند و یک فکری در برابر این هجمه تبلیغاتی غرب در مورد این مساعل به شیوه های گوناگون ماهواره .موسیقی .فیلم وحتی برخی مارک های لباس که من خودم دیدم آرم همجنس بازان در آن بود فکری بکنند و سرشان را که مثل کبک زیر برف کردند بیرون بیاورند
  • امير احمد اكبري اسبق از تبريز ۱۶:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    ما باید به شدت نگران اوضاع اجتماعی کشور خودمونم باشیم بالا رفتن سن ازدواج بالا رفتن آمار طلاق ...
  • ۲۰:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    از شما ممنونم که روشنگری کردید. متاسفانه بعضی افراد در کشور ما تحت تاثیر تبلیغات خوشگل غرب قرار می گیرند و قسمتهای زشتشو نمی بینند. من خودم دوران کودکی در انگلیس زندگی کردم و در آنجا از بین همکلاسی های انگلیسی ام تنها چند نقر پدر و مادر داشتند. بقیه یا حرامزاده بودند یا فرزند طلاق.
  • ۲۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    چه کسی همچین حرفی زده! طلاق در ایران 12 درصده در آمریکا بالای 50 درصد تازه مطالعات اجتماعی نشون می ده که اونهایی هم که طلاق می گیرند خانواده های غربزده هستند
  • ۲۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    1 0
    واقعا جا دارد دست تک تک شما دست اندرکاران مشرق رو ببوسم. در کشور ما که همه سایتها درگیر زد و بند های ژورنایستی و بازی های سیاسی و اقتصادی هستند. فقط شما هستید که خالصانه برای ترویج حق تلاش می کنید.
  • حسین ۰۰:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۸
    0 0
    بله حرفتون صحیح هست یکی‌ از دلایلی که ایرانیهای مقیم کشورهای غربی و حتی با کامل تعجب اونهایی که زیاد مقید به مسائل دینی نیستند سعی‌ میکنند همسر ایرانی‌ داشته باشند همین مسائلی‌ هست که بنده ذکر کردم ،وقتی‌ که طرف میبینه در آینده به خصوص وقتی‌ صاحب فرزند می‌شه احتمال وجود چه بحرانهایی هست سعی‌ میکنه همسر ایرانی‌ انتخاب کنه که خانواده امن‌تری داشته باشه البته بنده منکر استثنائات نمی‌شم چون چون ممکن زن یا شوهر مقید به اخلاق و درستکار اروپایی‌ و یا آمریکایی‌ هم باشه ولی‌ خوب اینا دیگه استثنائات هستند.
  • ۰۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
    5 1
    زندگی در اون کشور برای شما مومن گرامی مفسده انگیزه لطف کنید تشریف بیارید ایران که وضعیت اخلاقی ش مناسبه زندگی کنید
  • ۰۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
    0 0
    نه بابا
  • ۰۹:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
    0 0
    دوست من این هم علمی و دقیق نیست. بیشتر تعاریف ناقص و نتیجه ی یک ذهن بی اطلاع و متعصب هستند که از ابتدای متن قصد خاصی داره.
  • ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
    0 1
    یه تبلیغ است تو صدا سیما (تبلیغ خدمات الکترنیکی همراه اول همون می گه می دونم خیلی خسته ای) من هرچی فکر کردم هیچ ربطه ای براشون نتونستم پیدا کنم به جز زندگی همجنس گراها خیلی نگران غربی ها نباشید سیمای جمهوری اسلامی داره همجنس گرایی رو ترویج می کنه مشت نمونه خرواری بود برای شما دلسوزهای کفار
  • ۰۸:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۰
    0 0
    این وضعیت خطرناک در غرب باید برای مردم ایران که جدیدا گروهیشان ولع خاصی برای غربی شدن پیدا کرده حتی از انها هم جلو زده اند باید درس عبرتی باشد فساد نسلها و فروپاشی خانواده یک فاجعه خطرناک اجتماعی جبران ناپذیر است جامعه ایی که سقوط کرد راه بازگشتی ندارد اشتباهی که بعض مردم می کنند دیدن رفاه و ازادیهای غربی از دور و خوشبختی پنداشتن ان است !!در حالیکه اگر از نزدیک ببینند حالشان بهم می خورد.
  • راستگو ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۰
    0 0
    تا زمانیکه این غربی ها به اصول اخلاقی و احکام خانواده در اسلام باور نداشته باشند و آن را رعایت نکنند اوضاعشان همین است. باید به گفته های اسلام عمل کنند تا آمار طلاق و فروپاشی خانواده هایشان مثل ایران پائین بیاید.
  • ۱۱:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۰
    0 1
    عالی بود یه قسمت مخصوص خانواده و غرب بذارید و از خاتواده و اسلام هم بگین و اوضاع خانواده تو قشر مرفح غرب زده کشور و قشر که مذهب و سنت های ایرانی اسلامی بها میدن هم بپردازید ،و از بها بزرگان دین خصوصا در عصر معاصر امام خمینی ... مطلب بذارین
  • ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۰
    0 0
    عالی بود یه قسمت مخصوص خانواده و غرب بذارید و از خاتواده و اسلام هم بگین و اوضاع خانواده تو قشر مرفح غرب زده کشور و قشر که مذهب و سنت های ایرانی اسلامی بها میدن هم بپردازید ،و از بها بزرگان دین خصوصا در عصر معاصر امام خمینی ... مطلب بذارین
  • ۰۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۱
    0 0
    سوژه های اجتماعی و تاریخی و ... زیادی هست که اگه به اونا بپردازید خوبه 1.چت 2.لباس 3. گفتار 4.احترام به والدین در سریالهای ایرانی 5.چادر 6.هزینه های بالای ورزش 7.فیلم های سینمایی سطحی و بی محتوا 8.سایتهای زنجیره ای اصلاح طلبان 9.قلیان 10. پاسور
  • ali ۰۴:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۱
    0 0
    متاسفانه این مقاله علی رغم نکات صحیح بسیار تعصب گرایانه است. برای نقد این دست مقاله ها فقط و فقط از کلمه تعصب می توان استفاده نمود. امار اسیب ها و نا امنی های اجتماعی از جمله تجاوز و اهانت و متلک و ازار های چشمی و زبانی و جسمی مثلا در پیاده رو و تاکسی و ... در کشور ما که اسلامی هست و کشورهای غربی خدا خرماست! شما کافیست در خیابان های ایران و کشورهای غربی چند قدم بزنید تا تفاوت را با تمام وجود دریابید. البته در انجا نگاه ازار دهنده و متلک و ...اگر اتفاق بیفتد نیز توسط پلیس جز امار تجاوز نوشته می شود که همین عاملِ نتیجه گیری سطحی بسیاری از افراد بی اطلاع از وضع موجود در غرب می شود. مشرق اگر دین نداری لا اقل ازاده باش و از منتشر کردن این نظر هراسی نداشته باش.
  • ۱۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۲
    0 0
    بنده با آموزه هاي ديني يهوديت و مسيحيت و ...بيگانه نيستم، خدايش يهوديت چه بر سر مسحيت اعتقادي و اروپاي سياسي كه نياورده، اروپاي ها در اوج ظالمانه بودن حاكمانشان مردماني غافل و مظلومند واقعا اوضاعشان اسف باره،
  • آشنا ۱۱:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۴
    0 0
    درسته این موارد در کشور ما هست اما نه به این صورت که غرب داره پیش میره . ما یه زمانی با سرعت 100kmداتیم به طرف اونا میرفتیم جمهوری اسلامی اومد این سرعت را 10 kmبه سمت اسلام کرد . این خیلی کار بزرگیه . مواردی که در کشور ما هست قابل مقایسه با اونجا نیست این چه حرفیه که بعض میگن امار خودمون هم بگیریم ببینیم کجا هستیم . خوب بیایم یه آماری هم از جوونای معتقد بگیریم که نسبت به اول انقلاب و الان چه فرق بزرگی کرده . کی تو کشور شب های قدر در تهران مردم حتی تو خیابونا وایمیستن . جمعیت دوبرابر شده اما نسب مردم معتقد چندین برابر شده . یا کی تو کشور نماز عید فطر کیلومتر ها مزدم در همه کشور مخصوصا تهران میان جمع میشن . مگه 22 بهمن ها و 9 دی ها یادتون رفته . تازع این موارد درحالی هست که دشمن ده ها برابر ما خرج میکنه ما پیشرفت داشتیم و داریم . معنای پیشرفت حرکت به جلو با درنظرگرفتن موانع و منابع هست ...
  • زهرا ۰۱:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۹
    0 0
    متن جامع و خوبی بود
  • سرباز ۱۴:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
    0 0
    سلام مطالب بسیار زیبا بود. امیدورام موانع سدراه ازدواج جوانان برداشته شود تا معضلات خطرناک که گریبان جوانان را و خانواده ها را گرفته از بین برود. به وبلاگ من هم سربزنید خالی از لطف نیست. rokhsat.pariblog.com
  • ۱۲:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۶
    0 0
    تمام درد از بی اعتقادی است ما به مرگ کمتر فکر می کنیم غربی ها از ما کمتر . تنها عامل بازدارنده درونی اعتقاد به عالم آخرت است واقعا چند درصد ما اعتقادی راسخ داریم به دنیای پس از مرگ. چه غربی چه شرقی چه اینجایی چه آنجایی
  • امیر IR ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۴
    1 0
    ظلم و اختلاف طبقاتی و تزریق فرهنگ دروغ و ریا بیشتر از غرب کشورمان را دچار فروپاشی اجتماعی کرده است . آیا این هم از غرب به ما ارث رسیده ؟
  • احمد IR ۱۳:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۲
    0 0
    به نظر من خانواده چیز خوبی نیست. آدم باید آزاد باشه و آزاد بگرده.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس