کد خبر 1592720
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۵
حمید داودآبادی و رضا ابراهیمی

در را که شکستند، دیدند فرمانده، درحالی که داروهای نصفه نیمه کنار دستش بود، تمام کرده و اون‌قدر مانده که سیاه شده و بو گرفته!

گروه جهاد و مقاومت مشرق - حمید داودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس در مطلبی که در صفحه شخصی‌اش منتشر کرده، به یکی از فرماندهان گردان دوران جنگ تحمیلی اشاره کرده و نوشت:

فرمانده بود.
بسیار شجاع و قاطع.
اصلا توی کار و عملیات شوخی سرش نمی‌شد. شاید واسه همین بود کسی جرات نمی‌کرد باهاش رفیق بشه!
یک گردان سیصد چهارصد نفره دستش بود. همه رو عین بچه‌های خودش می‌دونست.

جنگ تموم شد، فرمانده برگشت شهر.
رفقا و همرزمان و همدوره ای‌هاش رئیس شدند ولی او، موج و ترکش و گاز شیمیایی، نگذاشتند دکتر و مدیر و ... شود
الحمدلله نشد که مثل دوست قدیمی‌اش که حالا دیگه او را یادش نمی‌آمد، یک اختلاس کوچولوی چندمیلیون دلاری، با چای دبش قندپهلو بزند توی رگ!

یکی از روزها که من، واسه خودم توی یکی از ارگان‌ها مدیر شده بودم، فرمانده زنگ زد و گفت که می‌خواد بیاد اون‌جا، و اومد.

سر ناهار رسید. همه دور میز نشسته بودیم. جا باز کردیم اونم نشست و شروع کرد به سرعت غذا خوردن. احوالش را که پرسیدم، گفت:
- پول می‌خوام ... واسه دوا و درمونم.
گفتم: باشه چشم. چقدر می‌خوای؟
گفت: ۴۰ تومن (۴۰ هزارتومن، نه به‌قول امروزی‌ها ۴۰ همت، یعنی ۴۰ هزار میلیاردتومان!).

دست که بردم در جیبم، گفت:
- بازم پول داری؟
گفتم: بله. چطور مگه؟
گفت: پس ۶۰ تومن بده.
و دادم.

بلند شد که بره، برگشت و با همان قاطعیت زمان جنگ گف:
- از فردا زنگ نزنی بگی پولم رو بده، ندارم و بهت پس نمیدم.
گفتم: نوکرتم هستم. نوش جونت.
سرش را تکان داد و گفت:
- خب پس حالا که این‌جوریه، بیا پایین پول این آژانس رو که باهاش اومدم و می‌خواد من رو برگردونه خونه، حساب کن.

یکی دو ماه بعد اومد.
باهم دوتایی نشسته بودیم توی اتاق.
همچنان برای من فرمانده گردان بود.
به یک‌باره زد توی سرش و شروع کرد به گریه.

مُردم. سوختم. داغون شدم. فرمانده گردانم داشت جلوی من گریه می‌کرد و خودش رو می‌زد.
عاجز شده بود. نداشت. حتی برای درمان دردهایش که از خودش نبودند؛ از جنگ بودند.

صد تومن بهش دادم تا به زخم‌هایش بزند.
اشک هایش را پاک کردم، رویش را بوسیدم و خداحافظی کردم.
فرمانده رفت و دیگر نیامد.

چند وقت بعد، همسایه‌ها از بوی تعفّنی که ساختمان را گرفته بود، زنگ زدند پلیس اومد.
در را که شکستند، دیدند فرمانده، درحالی که داروهای نصفه نیمه کنار دستش بود، تمام کرده و اون‌قدر مانده که سیاه شده و بو گرفته!

کجایی فرمانده؟!
جات که خوبه؟!
این برنامه آینده منم هست.
واسه منم جا نگه دار، دارم میام.
نپرسید کجا رفت و چی شد!
فقط بگم رفت پیش رفیقاش و دیگه پول برای دوا درمونش نیاز نداره!
روحش شاد
خدا عاقبت ما را ختم بخیر گرداند.


*حمید داودآبادی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 14
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • IR ۰۸:۳۸ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    23 3
    خدا رحمت کند آنانیکه خالصانه و گمنام مجاهده کردن و در این راه ثابت قدم ماندن و اینگونه به دیدار خدا رفتند ما که این فرمانده ذکر شده را نمی‌شناسیم ولی ایثار او جای خود،،، چرا مجموعه های حمایتی به داد او نرسیدند و او اینگونه زیست و اینگونه به شهادت رسید کاش آقای داود آبادی حالا که این قضیه را درج کردند کنکاشی پیرامون چرایی این تنهایی و تنگدستی و رنجوری میکردند تا بلکه موارد مشابهی تکرار نشود
    • حمیدرضا IR ۰۰:۴۳ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
      0 0
      بگردید نام اون فرمانده دلاور غریب که بعداخیابانی نزدیک میدان آرژانتین به نامش مزین شده را میتوانید پیدا کنید!
  • IR ۰۸:۳۹ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    15 3
    مردان خدا همه رفتند باقیمانده ها یا خوبند و گمنام یا در چشمند و در ریا
  • LV ۰۸:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    19 1
    روح همه شهدا شاد
  • US ۰۹:۱۹ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    14 3
    مایه خجالت اختلاسگرا
  • IR ۰۹:۲۸ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    15 3
    روح شهدا شاد باد
  • IR ۰۹:۲۹ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    16 4
    تمام این بدن ها مقدسند. جایگاه بهشتیشان ابدیست
  • حمید IR ۱۱:۰۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    2 3
    قبل عید بعد از چند سال آمدن خانه ما با یک کارت هدیه سیصد هزار تومانی
  • IR ۱۳:۲۲ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    3 0
    دیگر چه می توان گفت؟
  • شهروند IR ۱۴:۵۱ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    1 0
    خداوند رحمت بکندشهدا را و مطلب عالی .منظور نگارنده ولی نامفهوم است .یعنی اختلاس گران جدید را به حرمت شهدای بزرگوار مردم ببخشند یا اینکه اگر اختلاسی هست سخت نگیرید به هر حال آن صالحان هم بین زیسته اند ؟
  • محمدایوب IR ۱۵:۲۰ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    1 0
    به عنوان یک ایثارگر ای خاک بر سر ما که رفیقمان اینگونه از دنیا برود بی شرف هایی که سگ طوله هایتان در خارج با پول مردم صفا می کنند نامردها خدایی هست عاقبتی هست قیامتی هست چگونه پاسخ خواهید داد
  • ۱۵:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    4 0
    این درد همه بیماران است چه فرقی دارد مادرزاد بیمار باشد یا مجروح جنگی؟ باید رسیدگی شود که نمیشود .کارمند پشت کارمند استخدام میکنند ساختمان پشت ساختمان تملک و تصرف میکنند ولی خدماتی وجود ندارد
  • رضا RO ۱۶:۱۹ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۵
    1 0
    روحش شاد و مدیون شان هستیم و لعنت خدا بر مسئولینی که به شهیدان و مردم خیانت کردند و می کنند.
  • مهدی US ۰۱:۱۶ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
    0 0
    درود به جوان مردان و دلاورانی که در راه میهن و باز پس گرفتن خاک ایران عزیز جان عزیز خودرا فدا کردن نفرین خدا و تمام خوبان خدا بر مسئولین و کسانیکه با فساد کم کاری در راه خدمت به مردم عزیزی که پای انقلاب و‌خون شهدا ایستاده اند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس