کد خبر 119303
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۴:۴۵

«انقلاب» سوریه، کپی برابر اصل عملیات تغییر نظام دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا در دهه‌های پیش است. یعنی اعزام مزدوران و گروه‌های مرگ به درون [کشور مدنظر]. این، دقیقا همان چیزی است که در لیبی اتفاق افتاد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، پایگاه خبری «sott» در گزارشی به بررسی نقش سازمان جاسوسی آمریکا در بحران یک ساله سوریه پرداخت.

جوی کوین نویسنده این گزارش نوشت: تصویر صدها هزار نفر از مردم سوریه که در حمایت از بشار اسد رئیس جمهوری خود راهپیمایی می‌کنند منتشر شده اما رسانه‌های بزرگ کوشش می‌کنند اتفاقات سوریه را طوری مخابره کنند که گویا بحران سوریه همT انقلابی از «انقلاب‌های بهار عربی» است. حقایق نشان می‌دهد که آنچه در سوریه می‌گذرد، عملیات محرمانه دیگری از جانب آمریکا برای براندازی خونین یک دولت دیگر است. با توجه به این حقیقت که آمریکا از 60 سال پیش یک امپراتور جهانی شده است، باید دید با همه قدرت و زیرساخت و نفوذی که دارد چقدر برایش دشوار است که در یک کشور یک «انقلاب» خلق کند.

شاید پاسخ غافلگیرکننده باشد. ساخت انقلاب آسان نیست اما تا زمانیکه امپراتوری آمریکا آمریکا کشنار مردم بی‌گناه باشد آنهم با هدف خلق این احساس که حکومت سوریه حکومتی وحشی است و باید از دست آن خلاص شد، ساخت انقلاب قابل اجراست. تاریخ آمریکا ثابت می‌کند که واشنگتن هیچ روزی از کشتار صدها نفر یا هزاران نفر و حتی چند میلیون انسان برای تضمین اجرای سیاستهای ژئوسیاسی‌اش و به قدرت رساندن عقب‌ماندگان ذهنی که تشنه قدرت در هر جایی هستند، دریغ نکرده و نخواهد کرد.

نگاهی به تاریخ سازمان سیا در کشتار جمعی جهانی

 در دهه 60 و 70، سازمان جاسوسی آمریکا عناصر موسوم به «انقلابیون مبارز علیه کمونیسم» در لاوس را با حمایت مالی و تسلیحاتی آموزش داد. نتیجه این راهبرد، اقدام ارتش آمریکا به بمباران در لاوس بود. حجم بمب‌های ریخته شده بر سر مردم این منطقه بیش از کل بمب‌هایی بود که در تمام طول جنگ جهانی دوم ریخته شد. از پیش از آن علمیات و پس از آن تا امروز، «سیا» با هماهنگی‌ها و اقدامات خود ده‌ها کودتای مسلحانه و شورش‌های مسلحانه در ده‌ها کشور دنیا انجام داده و گروه‌های مزدور و تیم‌های مرگ را با هدف حمایت از اقتصاد آمریکا و توسعه دایره سلطه آمریکا بر زمین را تجهیز کرده است.

از زمان تاسیس سیا در سال 1947، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا حدود 3000 عملیات بزرگ، 11 هزار عملیات کوچک از این نوع اجرا کرده است. جان بستوکویل عامل سابق سیا (که در بسیاری از عملیات‌های مذکور شرکت کرده است) می‌گوید، همه این عملیات‌ها غیرقانونی و بسیاری از آن «خونین و وحشیانه و فوق تصور» بوده است. [آیا باور می‌کنید که] تا سال 1988 آمار کشته‌های عملیات‌های آمریکا به 6 میلیون انسان رسید.

در مصاحبه‌ای که «امی گودمن» در 2 مارس 2007 انجام داد، ژنرال وسلی کلارک تصریح کرد که دولت بوش برای از بین بردن 7 کشور در 5 سال برنامه‌ریزی کرده است. 7 کشور عراق، سوریه، لبنان، سومال، سودان و ایران است. بعدا ترتیب این اشغال‌ها تغییر کرد اما برنامه طبق خواسته لردهای امپراتوری خون‌آشام‌ها به پیش می‌رود. اما روزهای [ریاست جمهوری بوش] به پایان رسید و الان باراک اوباما در رأس قدرت است  اما دولت اوباما چگونه می‌تواند سیاست خارجی‌ای را اجرا کند که کشتار و قتل جمعی مستلزم آن است و سیاستی است که دولتی دیگر آن را آغاز کرده است؟

این اتفاق [یعنی کشتار] در افغانستان و عراق و لیبی افتاد. الان هم سوریه است که در لیست برنامه‌ریزی شده ناتو (آمریکا/اسرائیل) برای تغییر نظام قرار گرفته است. رد پای دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا و دستگاه جاسوسی انگلیس (ام‌آی. سیکس) و اسرائیل (موساد) در تاکتیک‌های پوشش خبری اتفاقات سوریه کاملا مشهود است. خلاص شدن از سوریه برنامه‌ای از پیش‌تعیین شده برای اسرائیل است. این برنامه سال‌هاست که در طرح‌های اسرائیل وجود دارد. علت اصلی آن هم، این است که سوریه یک کشور عربی مستقل لائیک و چندقومیتی در خاورمیانه و حامی ایران است و در نتیجه مانعی است بر سر راه سیطره کامل اسرائیل بر خاورمیانه.

در حقیقت، مسئله، مسئله کشمکش دولت‌های عربی است که قبول نمی‌کنند به سیطره غربی‌ها و اسرائیل و به فشار آنان تن بدهند. این کشورها تا جایی قربانی بی‌ثباتی می‌شوند که برای حفظ بقا سازمان‌های تمامیت‌خواه که زیرساخت امنیتی کاملی داشته باشند، توسعه دهند. بنابراین راه برای آمریکا و اسرائیل باز می‌شود تا اشک تمساح بریزند که سطح آزادی در نظام مد نظر آنان پایین است سپس فرصت را برای براندازی آن غنیمت می‌شمارند. این نمونه را به وضوح می‌توانید در نوع برخورد قدرت‌های غربی با ونزوئلای چاوز ببینید.

ریشه‌های منازعه اسرائیل با اعراب، همانطور که همه می‌دانند، اساسش این است که صهیونیسم تصمیم گرفت که یهود نیازمند وطنی در سرزمین عربی است. با کمک انگلیس و اندکی پاکسازی نژادی در اواخر دهه 30 و 40 قرن بیستم، و از طریق تاسیس‌کنندگان اسرائیل، از آن زمان و تاکنون اسرائیل به وجود آمد و تاکنون در حالتی از نزاع مداوم با همسایگان خود به سر می‌برد. اما نخبگان حاکم در آمریکا، انگیزه‌شان از هدف‌گرفتن سوریه طمع و شهوت قدرت و عشق‌ آزار دیگران است. این همان چیزی است که در خوشحالی و لذت‌جویی هیلاری کلینتون در صحنه مرگ خونین معمر القذافی مشاهده کردیم. طبیعتا انگیزه‌ها و علل دیگری نیز برای هدف گرفتن سوریه وجود دارد از جمله اینکه دولت سوریه از سال 2006 به بعد به جای دلار آمریکا در همه تبادلات مالی خود از یورو استفاده می‌کند یا اینکه رئیس جمهور این کشور آشکارا اعلام کرد که یاسر عرفات را اسرائیلی‌ها ترور کردند.

تا این لحظه «انقلاب» سوریه، کپی برابر اصل عملیات تغییر نظام دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا در دهه‌های پیش است. یعنی اعزام مزدوران و گروه‌های مرگ به درون [کشور مدنظر] و تحریک اوضاع و انتظار تا لحظه بمباران تا زمانیکه وضعیت کاملا مهیا شود. این، دقیقا همان چیزی است که در لیبی اتفاق افتاد و آمریکا و انلیس و اسرائیل از امکانات خود استفاده کردند و جنگجویان [گروهک تروریستی] القاعده را که سال‌هاست به خدمت گرفته‌اند، در این کشور مستقر و پراکنده کردند.

تروریست‌های جدید؛ بلحاج فرمانده جنگجویان لیبی یا مامور عملیاتی CIA ؟

 باید این حقیقت را ذکر کرد که فرمانده حملات مسلحانه به طرابلس لیبی و فرمانده نظامی طرابلس یعنی عبدالحکیم بلحاج دارای سابقه‌ای قابل توجه است. او ابتدا از افغان‌های عربی بود که آموزش دید و با حمایت مالی آمریکا برای مبارزه با شوروی در افعانستان اعزام شد. بلحاج، اوایل دهه 90 (1990) قبل از اینکه به لیبی بازگردد به خاورمیانه منتقل شد. او در لیبی به جماعتی جنگجو [و به ظاهر] اسلامگرا پیوست و قبل از اینکه مجبور شود در سال 1998 لیبی را ترک کند، کوشش کرد معمر القذافی را سرنگون کند. پس از آن در سال 2002 به افغانستان رفت و به طالبان پیوست. پس از حوادث 11 سپتامبر و سازش قذافی با غرب، مقامات لیبی حکم بازداشتی به نام بلحاج صادر کردند. در این حکم اعلام شده بود که بلحاج با سران گروهک القاعده بخصوص ملا عمر رهبر طالبان ارتباطاتی قوی دارد. معروف است که بلحاج مسئولیت اداره و پشتیبانی اردوگاه‌های آموزشی جنگجویان عرب در جلال آباد را بر عهده داشت و طبق گفته اتنار نخست وزیر سابق اسپانیا تردیدهایی درباره ارتباط او با انفجارهای مادرید در سال 2004 وجود دارد چرا که او از عوامل سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) اما به صورت مخفی است. اما اطلاعات مرکزی آمریکا در سال 2004 او را رصد کرد و در بانکوک او را بازداشت و تسلیم زندانی مخفی در لیبی کرد و در زندان بود تا اینکه فرار کرد و با حمایت مالی دستگاه جاسوسی آمریکا (سیا) فرمانده انقلاب لیبی شد.

اگر در این ماجرای شرح داده شده ابهامی وجود دارد یا جایی از آن می‌لنگد، به شکل ساده ماجرا از این قرار است: دستگاه جاسوسی آمریکا (سیا) تروریست‌های به اصطلاح‌ اسلامگرا را اجیر می‌کند؛ یعنی همان کسانی که آمریکا در پوشش برنامه «جنگ با تروریسم» با آنان مبارزه می‌کند تا آزادی و دموکراسی را برای کشورهایی به ارمغان بیاورد که همین تروریست‌های به اصطلاح‌ اسلامگرا را در خود پناه داده‌اند.

فرد دوم پس از بلحاج:

یک ایرلندی لیبیایی‌الاصل به نام مهدی الحاراتی. او پس از بلحاج، مرد شماره دو شورای نظامی طرابلس لیبی است. او با زنی ایرلندی ازدواج کرده است. مهدی در اعترافات خود اذعان کرد که از سازمان جاسوسی آمریکا پول گرفته است تا گروهکی جنگجو برای سرنگونی قذافی در سال 2011 تشکیل بدهد. طبق مقاله‌ای که ساندی ورلد آرتیکل در 6 نوامبر سال 2011 منتشر کرد، مبلغ 200 هزار یورو و مقادیری جواهرات با ارزش از منزل شخصی او در دوبلین در ماه گذشته سرقت شد. در این گزارش آمده است که گروهکی خرابکار در این منطقه به هنگام سرقت از منزل الحاراتی در 6 نوامبر به دو پاکت حاوی بسته‌های 500 یورویی دست پیدا کرده است. این روزنامه که به نظر می‌رسد اطلاعات خود را از پلیس دریافت کرده است به نقل از منابعی در پلیس اعلام کرد که الحاراتی که در دوبلین مقیم بوده و 20 سال مدرس زبان عربی بوده است، پول‌های مسروقه را از دستگاه جاسوسی آمریکا دریافت کرده است.

یک مقام پلیس ایرلند غافلگیر شد زمانیکه مهدی الحاراتی اعلام کرد که او در ماه گذشته به فرانسه، آمریکا، قطر مسافرت کرده و مزدوران سازمان سیا به او مقادیر زیادی پول برای حمایت از تلاش‌های سرنگونی معمر القذافی داده‌اند و او برای احتیاط و موارد پیش‌بینی نشده این دو پاکت پول را با همسرش در همان شهر ترک کرده و با باقی اموال به لیبی بازگشته است.

قابل‌توجه است که مهدی الحاراتی چند روز پس از سرقت اموال، از شورای نظامی طرابلس [لیبی] استعفا کرد.

بعد از کمتر از دو ماه، در تاریخ 17 نوامبر 2011 روزنامه ای‌بی‌سی اسپانیا در گزارشی به قلم دنیل اریارتی به نام «اسلامگرایان لیبی برای حمایت از انقلاب [همان شورش مسلحانه] به سوریه می‌روند». دنیل به هنگام سفر به سوریه سه لیبیایی را دید: آدم کیکلی که تحت فرمان بلحاج کار می‌کرد و فواد محافظ شخصی و مهدی الحاراتی. الحاراتی به این خبرنگار اسپانیایی اعلام کرد که وی و دوستانش در سوریه هستند تا نیاز «انقلابیون سوریه را برآورد کنند و نیامده‌اند که بجنگند».

اما باید سوال کرد که مزدور سیا در سوریه چه می‌کند؟ پاسخی که این خبرنگار از او شنید همان جوابی است که اگر هر جاسوس دیگری از سیا در سوریه بازداشت شود، از او خواهید شنید. امر موضوع زمانی تعجب‌برانگیزتر شد که الحاراتی اعتراف کرد که به هنگام حمله اسرائیل به کشتی مرمره (ناوگان آزادی) زخمی شده و 9 روز در تل‌آویو بازداشت و در زندان بوده است. عجیب این است که این مزدور و جاسوس مسلمان و بلندپایه سازمان سیا همیشه به نیابت ناتو، آماده سرنگون کردن رهبران کشورهای اسلامی است (چه لائیک باشند چه نباشند) گویی که فعال حامی آرمان فلسطین (و ضد یهود) است. مگر اینکه در عرشه کشتی مرمره [ترکیه] جاسوس موساد باشد.

ظاهرا تروریست‌هایی که نام اسلامگرا بر خود دارند کسانی هستند که به جنگجویانی آزاد اما وابسته به ناتو شده‌اند که صرفا مزدورانی در خدمت کسانی هستند که صدها هزار دلار به آنان پول بدهند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس