کد خبر 357953
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۷

هیچ کس نیست که نداند راز موفقیت در فعالیت اقتصادی، تمرکز روی نیاز مخاطب است، بااین حال تنها بعضی ها هستند که درست به هدف می زنند.

به گزارش گروه اجتماعی مشرق، شکوه السادات هاشمی یکی از کسانی است که نامش میان زنان موفق ایران ثبت شده و شما همین جای مطلب باید بپرسید : «چرا؟» که پاسخش می شود این : او تلاش کرد مشکل بزرگش را حل کند و از آنجایی که این مشکل برای تمام زنان جهان وجود دارد، تبدیل به یکی از ثروتمندترین زنان ایران شد. حالا باید بپرسید:« چطوری؟!» و ... سوسسسسسسسسسسسسسسسسسک!

به همین راحتی!

بیشتر زنان از سوسک می ترسند در حد مرگ. شکوه السادات هاشمی از همین نقطه ضعف استفاده کرد و به ثروت رسید. داستانش را بخوانید و یاد بگیرید تا با دقت روی اطرافتان و البته اطرافیان، حتی در دشوارترین شرایط اقتصادی هم می توانید به موفقیت برسید.

آشنایی با بازار کار

یک آگهی دیدم و جذب آن شدم. آموزشگاه اقتصاد ایران در میدان فردوسی، به مناسبت تاسیس اش اعلام کرده بود که دفترداری، حسابداری، منشی گری و تایپ فارسی و لاتین را رایگان درس می دهد. این اطلاعیه بهانه ای شد که من به آنجا بروم و این دوره ها را ببینم. البته در یادگیری آن دوره ها زیاد موفق نبودم ولی با این حال گواهینامه اش را گرفتم. این دورانی بود که پدر کم کم داشت موقعیتش ضعیف می شد و شرایط سختی برای خانواده به وجود می آمد. نزدیک خانه ما یک نمایندگی ایران ناسیونال وجود داشت که در سال ۶۴ تاسیس شده بود. آقایی به نام محمدرضا کلانتری، آن موقع قطعات پیکان را تولید می کرد.

من با درخواست از وی و کمکش، در جایی مشغول به کار شدم. یادم هست روز اول مهر بغض کرده بودم وقتی می دیدم بچه ها به مدرسه می روند و من باید سرکار بروم. رفتن من به سرکار، مقارن با روز اول مهر شده بود. نزدیک به ۲ ماه در تعمیرگاه شماره ۸۱ ایران ناسیونال، در خیابان هفده شهریور شمالی فعلی کار کردم. از آنجا که بیرون آمدم فقط یک روز بیکار بودم. زنگ زدم به جایی و گفتم آیا شما «کاردکس من» می خواهید؟ کاردکس من کسی بود که موجودی های لوازم یدکی را در برگه هایی وارد و خروجی ها را خارج می کرد. ۳،۴ سال هم در جای جدید کار کردم و همزمان با آن درس هم می خواندم. کلاس هفتم بودم که ۵،۶ تا تجدید آوردم و شوکه شدم. مگر می شد من تجدید آورده باشم؟ تجدیدهایم به این دلیل بود که مادرم می گفت باید همه کارها را انجام بدهم و بعد کتاب یا درس بخوانم. خانواده ما هم خانواده شلوغی شده بود. ۲زن پدرم با هم زندگی می کردند و مدام با هم درگیری داشتند. بعدتر پدرم صلاح دید که آنها را از هم جدا کند.

نگهداری از ۶ بچه

روزها کار می کردم و شب ها درس می خواندم. در کلاس دهم همان بلای کلاس هفتم سرم آمد و بعد دوباره به خودم آمدم و تا دیپلم همه درس ها ، به خصوص درس های ریاضی نمره هایم بالا بود. در سال ۵۴ در همان محیط کار با آقایی آشنا شدم و ازدواج کردم. ماجرای ازدواج ما هم طولانی است. وی قبل از آن ازدواج کرده و دو بچه داشت. به سفارش پدرم، قرار بود من آن بچه ها را قبول نکنم اما در یک مقطع دیدم لازم است و قبول کردم. ۲ بچه شوهرم داشت و ۴ بچه هم خودم به دنیا آوردم. در همین شرایط هم هر سال در دانشگاه شرکت می کردم و قبول هم می شدم اما خانواده موافقت نمی کردند. زندگی ادامه داشت تا سال ۷۳ که مقطع دیگری از زندگی ام شروع شد.

زن‌ایرانی‌که با سوسک ثروتمند شد+عکس

حمله سوسک ها به ساختمان

من اصولا زن بی نظمی نبودم که زندگی ام را کثیف اداره کنم، اما ساختمان ما یک ساختمان قدیمی در حوالی نارمک بود که سوسک زیادی داشت چون این ساختمان همجوار با یک حمام عمومی و رودخانه بود. مانده بودیم چه کار کنیم که این سوسک ها از بین بروند. اعضای خانواده با هم فکر می کردیم و با همسایه ها بررسی می کردیم، اما نمی شد. کتاب ها را بررسی و از سوسک کش های مختلف استفاده می کردیم اما مشکل حل نمی شد.

کشف فرمول سوسک کش

به نظرم عوامل زیادی در موفقیت آدم ها تاثیر می گذارد. این نیست که بگوییم، اگر یک نفر خلاق و مبتکر باشد، حتما موفق می شود. خلاقیت هم مسئله خیلی مهمی است اما تنها عامل نیست و عوامل مهمی در این مسئله دخیل هستند. یکی از آنها عوامل روانی و انسانی آن است که آدم ها خالص باشند. وقتی آدم ها روح خود را درگیر دروغ، سخن چینی، خیانت، بدجنسی، بدذاتی، غیبت و ... نکنند و درون شان خالص باشد، خداوند به آنها پاداش هایی می دهد و آنها را به راه های خوبی راهنمایی می کند. اول دنبال ماده ای بودم که سوسک های خانه خودمان از بین برود. از هرچه که استفاده می کردیم، سوسک ها از بین نمی رفتند. ساکنان ساختمان ما از لحاظ مالی قوی نبودند با این حال حاضر شدیم کل ساختمان را یکی، دو بار سم پاشی کنیم. ساختمان یکی، دو روز بوی گند سم می داد ولی بعد از این یکی، دو روز، باز سر وکله سوسک ها پیدا می شد. در ذهنم بود که باید کاری انجام دهم و به صورت اتفاقی و با آزمون و خطا به ترکیبی رسیدم که سوسک ها را نابود می کرد. نه، بهتر است بگویم ترکیب من سوسک ها را امحا می کرد.

من هم مثل ادیسون

خیلی از کارهایی که بشر انجام داده از سر اتفاق است. بشر به صورت اتفاقی آتش را کشف کرد، ادیسون از سر اتفاق لامپ را ساخت. من هم از سر نیاز به فرمول خمیر سوسک رسیدم. شکل رسیدن به فرمول هم جالب بود. وقتی قورمه سبزی درست می کنید، یک نفر در آن آبغوره می ریزد، یکی آبلیمو، دیگری اسفناج هم استفاده می کند و هرکس مطابق با ذائقه و سلیقه اش قورمه سبزی را درست می کند. یک نفر هم هست که می گوید چطور می شود از همه اینها استفاده کنم. او تن نمی دهد به اینکه کاری را که همه انجام داده اند، انجام بدهد. اگر کسی به مزه معمول و متداول قورمه سبزی تن ندهد، به قورمه سبزی خیلی خوشمزه تری می رسد.

ثبت اختراع

یکی، دو سال طول کشید تا توانستم تاییدیه بگیرم؛ گواهی نوآوری از سازمان پژوهش های علمی و صنعتی و گواهی غیر سمی بودن فرمول. در آن گواهی نوشته شده بود: «این خمیر بدون استفاده از سموم ساخته شده و برای انسان هم هیچ مسمومیتی ندارد.» من موفق شده بودم این خمیر را ثبت اختراع کنم. از همان اول اسمش را امحا ثبت کرده بودم چون یک بار استفاده از این خمیر باعث می شود که سوسک محو شود و حتی جنازه اش هم توی محیط نیفتد. این از مزیت های آن است چون از جنازه سوسک پروتئین مضری آزاد می شود. سوسک ها وقتی خمیر ما را می خورند یک حالت تشنگی به آنها دست می دهد و می روند توی راه آب ها و از بین می روند. اسم امحا یک اسم با مسما و خوب بود. وقتی رفتم لوگو را طراحی کنم، به آقایی که آن را طراحی می کرد، گفتم: این لوگو را خیلی خوب طراحی کن، چون این اسم یک روزی اسم خیلی مهمی در ایران می شود.

ماجرای عرضه و تقاضا

وقتی آن ماده را درست کردم و دیدم سوسک های خانه ام از بین رفت، نگفتم این خمیر مال خودم باشد. مدام این خمیر را می ساختم و به در و همسایه می دادم. به شاگردان کلاس صبحگاهی و معلم های مدرسه ای که کار می کردم هم دادم. هر کس می گفت خانه ام سوسک دارد، می گفتم من یک ماده درست کردم که سوسک ها را از بین می برد. یک شب در خانه مان صحبت شد، همسرم گفت می توانید با بچه های تیم کوهنوردی جمع شوید و این را در قوطی بریزید و بفروشید اما من همین طور درست می کردم و به متقاضیان می دادم تا اینکه تقاضا آنقدر زیاد شد که من به این نتیجه رسیدم که باید سفارش بگیرم و تولید کنم.

وام برای توسعه

آن موقع سازمان پژوهش ها به کسانی که این گواهینامه را می گرفتند وام می داد. صندوق توسعه تکنولوژی به مخترعین، مبتکرین و مکتشفین وام می داد و من هم این وام را گرفتم. البته وامی که برای من ۲۱ میلیون تصویب شده بود، شد ۴میلیون. یک وام دیگر گرفتم با عنوان « طرح اعطای کمک های فنی و تکنولوژی» از وزارت صنایع که همیشه دعای شان می کنم. بدون بهره و بدون هیچ اذیت و آزاری این وام را به من دادند و من با قسط اول این وام توانستم در فیروزکوه سوله بخرم و کارم را گسترش بدهم.

خدا مرا دوست دارد

با وجود آنکه به من توصیه شده بود که شرکت نزنم، شرکت زدم و با همسرم شریک شدم اما بعدا مشکلاتی به وجود آمد. نزدیک بود دوباره صفر شوم اما خدایی که جایزه را به من داده بود، دوباره به من کمک کرد. دوباره از پستوی دفترم شروع کردم و البته این دفعه پول داشتم. رفتم یک همزن خمیر نانوایی خریدم و آنجا شروع به کار کردم. لطف خدا به من این بود که آن موقع که اسم را ثبت می کردم، این اسم را به نام شرکت نکرده بودم.

وقتی که به وزارت بهداشت می رفتم که مجوز بگیرم، نوشت: «حسب ارائه مدارک و محصول توسط شکوه السادات هاشمی، چون از سموم استفاده نشد، مشمول اخذ مجوزهای بهداشتی نیست.» در بحبوحه مشکلات ما، وزارت بهداشت گفته بود که باید پروانه ساخت بگیرید و معلوم شده بود که این سوسک کش چقدر کارایی دارد. ما توانسته بودیم سوسک های همه جا را ریشه کن کنیم. دیده بودند کم کم داریم سوسک زندان ها، اداره ها، اداره های دولتی، بهزیستی ها که نمی توانستند معلولان را تکان بدهند و همین طور زندان ها را ریشه کن می کنیم، بنابراین گفتند باید مجوز بگیرید و مجوز را به کسی می دادند که اسم فرمول به نام او بود، یعنی شکوه السادات. در آذر سال ۸۱ یک شرکت تازه به نام «توره شیمی پارس» تاسیس کردم و دوباره بلند شدم. الان حدود ۵۰ پرسنل دارم. اول در ناحیه صنعتی حاجی آباد بودم و بعد در شهرک صنعتی ایوانکی یک کارخانه را خریدم و الان آنجا کار می کنم. کارخانه خوبی است. همه چیز را هم مکانیزه کردم.

فرآیند تولید خانگی

در خانه یک لگن داشتم که جنس آن از روی بود و توی آن لباس ۸ نفر را می شستم و با همه این کارها و مسئولیت ها که داشتم در همین لگن خمیر امحا درست می کردم و توی تیوپ های آکواریوم می ریختم و با دم باریک ته آن را می بستم و توی پلاستیک هایی که از پله های نوروز خان می خریدم، می ریختم. بروشور هایی هم درست می کردیم و کنار این خمیر ها می گذاشتیم. البته آن موقع دیگر در خانواده هم به من کمک می شد و آنها هم در پیشرفت کار تاثیر داشتند. من نمی خواهم بی انصاف باشم و بگویم همه کارها را خودم می کردم.


مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.

منبع: ایده‌آل

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 36
  • در انتظار بررسی: 7
  • غیر قابل انتشار: 7
  • حسن ۰۹:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    1 0
    ای سوسک
  • ۱۰:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    0 0
    مرحبا
  • ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    1 0
    آفرین به وجودت افتخار می کنم بانوی ایرانی ( یک ایرانی)
  • ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    0 0
    درود بر این بانوی اندیشمند در حدیث از معصومین علیهم السلام آمده است که در سختی ها جوهره افراد نمود پیدا می کند این هم از آن موارد است
  • ۱۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    0 1
    ماشا ا... به غیرتت شیر زن
  • ۱۲:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    1 1
    تکراری،دوسال پیش تویک سایت زرد خوندم،خاک توسرت مشرق!
  • ۱۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    1 0
    لیس للأنسان الّآ ما سعی..... احسنت انشاء الله موفق تر باشید خواهرم
  • محمد ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    1 0
    خسته نباشيد به اين بانوي محترم.از خمير امحا استفاده كردم واقعا عالي بود ظرف يك هفته هيچ سوسكي پيدا نميشه بدون هيچ كثيفي وبا هزينه بسيار پايين مبلغ پنج هزار تومان.
  • ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    0 0
    دروغ ميگه، من به راحتي فريب هرنوع تبليغاتي را نميخورم اما خدا شاهده اين را امتحان كردم و بعداً از سادگي خودم خيلي عصباني شدم. اين خميرش هيچ تاثيري نداره درحقيقت يك نوع فريبكاري از هزاران موردي كه قبلاً وجودداشته است مثل كرم حلزون و......
  • ناشناس ۱۴:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    1 0
    دوست عزيز حتما امحا قلابي خريدي؟
  • محمد ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    1 1
    به اين دوست عزيزي كه ميفرمايند دروغ است ميگم كه شايد امحا قلابي خريد كردند .جهت راستي حرفم ادرس بدن رايگان براش بفرستم .
  • ۱۴:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    0 0
    در اول داستان نوشته سال 94 من هنگ کردم و بعد فهمیدم سال 49 است که اشتباه تایپی است
  • ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    0 0
    جواب سوسکا رو کی باید بده این زن کله گنده
  • ۱۶:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
    0 0
    بانوی سوسک کش ایرانی احتمالا" چینش وارد کشور شد!
  • tandis ۱۸:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    0 0
    احسنت به شوالیه سوسک کش که لایق بزرگترین مدال شوالیه از دست رییس جمهور فرانسه است نه بخاطر خمیر سوسک کش بلکه بخاطر شهامتش در بیان بدون ترس و وحشت اسم دهشتناک سوسک
  • خودم ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۶
    0 0
    ادب خوب است، ادب خوب است، ادب خوب هر آنکس بی ادب باشد خورد چوب خوب خونده باشی! چه ربطی داره؟ بی ادب
  • محمد ۱۴:۳۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۵
    1 0
    به نام خدا یی که بندگانش را به خاطر از خود گذشتی ،جبران این همه سختی وبزرگ کردن 6 بچه ،این موفقیت وروزی حلال را برای این خانواده محترم رسانده است.سپاس خداوند بزرگ
  • رحیم ۱۱:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۲
    0 1
    من خودم را مدیون این بانوی محترم میدانم که منرا از ابن کابوس نجات داد منظورم سوسک های ریز است
  • ۰۹:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۱
    1 2
    قصد جسارت ندارم ولی اون خانمهایی که تن فروشی میکنند، کجاهستند تا موفقیت و غیرت این خانم رو ببینند
  • msh ۰۰:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۳۱
    1 0
    باید به وجود خانم خلاق و با اراده ای مثل ایشان افتخار کرد انشا الله هر روز موفق تر و ثروتمند تر شوید
  • ۰۱:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۳
    2 0
    من از صمیم قلب به شما و تمام شیر زن های این میهن آرزوی موفقیت و سربلندی را دارم.
  • میلاد ۱۵:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۱
    0 0
    واقعا افتخار میکنم ک مثله شما رو ک میبینم ک از کاری ک واقعا دنبال کردین نا امید نشدین چیزی رخاو ک خودتون اخترانشدیناختراعشمن ...من خودم شخصا این پماد رو گرفتم بعد 2 هفته هیچ سوسوسکی رو ندیدم واقعا تشکر میکنم ...انشالا از اینم ثروتمند بشین ...
  • فاطمه ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۶
    0 0
    ما هم تصمیم داریم کار بزرگی انجام بدیم
  • ناهید ۱۷:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۶
    0 0
    درود بر بانوی ایرانی چند بار تا حالا استفاده کردم ونتیجه داشته خیلی هم عالی.
  • احمد ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۴
    0 0
    سلام دو بچه سوسک المانی را24 ساعت در یک جعبه شفاف با مقداری خمیر امحا زندانی کردم نمردند. نمیدانم چرا ؟ باید حنما اب هم براشون بزارم . لطفا جوابم دهید مرسی
  • ۰۰:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
    0 0
    چقدر باحالی تو :)))
  • حامد ۱۹:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    1 0
    درود بر شیر پاکی که خوردی شیر زن ،ما حتی تا پای فروختن خانه هم پیش رفتیم، ولی از وقتی که از امحا استفاده کردیم حتی یه مورد هم سوسک ندیدیم.
  • فلانی ۱۴:۴۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
    0 0
    سلام خسته نباشی خواهر گرامی ..دوروووود برشما احسنت....این شرکتت نیرو نمیخواد مارو جذب کنی؟؟؟؟بیکاریم ما....
  • فلانی ۱۴:۴۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۶
    0 1
    سلام خسته نباشی خواهر گرامی ..دوروووود برشما احسنت....این شرکتت نیرو نمیخواد مارو جذب کنی؟؟؟؟بیکاریم ما....
  • مریم ۱۵:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۴
    0 0
    پس چرا من از خمیر امحا استفاده کردم هیچ نتیجه ای ندیدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • عسل ۰۸:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۹
    0 1
    سلام دوستان الان در سال 95 هستيم اما خدا شاهد که من با اينکه خونم نوساز بود سوسک خارجی داشتم ديگه داشتم ديونه ميشدم و مرتب آشپزخونه تمىز میکردم و می شستم اما امحا معجزه کرد و اینو از اينترنت گرفتم امتحان کنید
  • ستار ۱۵:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۵
    0 0
    واقعا شیرزنه امیدوارم همه ی زنان ایرانی اینطور شجاع وجسور باشن
  • شهلا ۰۱:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۳
    0 0
    مرسی منو واقعا شوکه کردی به نظرم امحا غیب کنه سوسکا غیب شدن نکنه خودم بخورم غیب بشم
  • المیرا ۲۳:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۴
    0 0
    ایشون همه چیزو توضیح دادن جز اینکه چطوری تونستن اون خمیرو درست کنن، رفتن درباره سوسک تحقیق کردن? رفتن شیمی خوندن? چه اتفاقی افتاد
  • ساناز ۱۳:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۷/۰۲
    1 0
    سلام.این خمیر گوشه خونه بود.دخترم 18 ماهشه گرفت گذاشت دهنش جوید ولی قورت نداد.میترسم خیلی.دخترم چیزیش نشه
  • مریم کرامتی IR ۰۵:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۷
    0 0
    ما خونمون سوسک داریم اگه میتونین کاری کنین برای ماهم کاری کنین

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس