به گزارش مشرق، تابستان که میرسد، خیلیها به یاد سفر میافتند؛ اینکه به سفر بروند و استفادهای از تعطیلاتشان داشته باشند، خیلیها هم قبل از سفرشان شروع میکنند به گشتن در سایتهای اینترنتی تا اطلاعاتی از شهر یا کشوری که میخواهند بروند، داشته باشند تا با خیال راحت سفر کنند. از طرف دیگر، باز هم هستند کسانی که پول سفر ندارند و همه لذت سفر را با خواندن کتابهایی که برخی نویسندگان یا آدمهای معروف از سفرهای مختلفشان نوشتهاند، میبرند. داخل خانهشان مینشینند و مخاطب سفری میشوند که خودشان در آن نیستند. اما باز هم لذت میبرند. در این گزارش سراغ چند سفرنامه محبوب رفتیم و با منصورضابطیان سفرنامه نویس محبوب این روزها گفتوگو کردیم از طرف دیگر کمی هم از تاریخچه سفرنامهنویسی در ایران گفتیم. این صفحه را بخوانید که قطعا لذت سفر را دارد.
تاریخچه
تعریف آن به زبان ساده میشود یک نفر به سرزمینهای دیگر سفر کرده، دیدهها، شنیدهها، تجربیات، رخدادها و احساساتش را درباره آن سرزمینها برای آگاه کردن دیگران در قالب کتابی مینویسد. سفرنامه کوسموس از مصر یکی از قدیمیترین سفرنامههای به دست آمده بوده که به سده ششم پیش از میلاد باز میگردد. بهطور معمول در سفرنامهها میتوان به اطلاعات جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و… پرداخت. سفرنامههای مارکوپولو، ابن بطوطه، شاردن، کلاویخو، ناصر خسرو و…. ازجمله سفرنامههای شناخته شده در ایران هستند. یکی از سفرنامههای بسیار مهم دیگر در روزگار باستان، سفرنامه مگاستانس، سفیر یونانی سلوکوس در هند است که درباره این کشور و مردم و فرهنگ آن نوشته شده است. در دورههای صفوی و قاجار سفرنامههای بسیاری نوشته شده و باعث شده تا سفرنامهنویسی در ایران پیشرفت داشته باشد.
دوره قاجار و زنانی که می نوشتند
در دوره قاجار، سهم زنان از سفر فقط سفرهای زیارتی بود و طبق اسناد، کمتر فرصتی پیش میآمد تا زنان قاجار کشورهای دیگر جهان را هم ببینند. در چنین پسزمینهای، سفرنامههایی که به دست زنان ایرانی آن دوره نوشته شده و به دست ما رسیده، اغلب به سفرنامههای زیارتی محدود میشود. تعداد زیادی از این سفرنامهها به شکل نسخههای دستنویس در کتابخانه ملی ایران و کتابخانههای دیگری در جهان نگهداری میشود. در دوره معاصر، تعدادی از سفرنامههای زنان ویرایش شده و به چاپ رسیده و مقالههایی هم راجع به سفرنامههای حج زنان نوشته شده است، هرچند به نظر میرسد تازه در آغاز راه بررسی تاریخ و جامعه و فرهنگ ایرانی از دریچه نگاه زنان سفرنامهنویس ایستادهایم. در مجموعه ۱۰ جلدی سفرنامههای حج قاجاری، متن ۸۰ سفرنامه حج از مردان و زنان قاجاری به کوشش رسول جعفریان گردآوری شده و انتشارات علم منتشرش کرده است. نشر اطراف هم دو سفرنامه منتشر کرده که به قلم زنان قاجاری نوشته شده با عنوانهای «چادر کردیم رفتیم تماشا» و «۳ روز به آخر دریا». «چادر کردیم رفتیم تماشا» را «عالیهخانم شیرازی» همزمان با حکومت ناصرالدین شاه نوشته و «۳ روز به آخر دریا» سفرنامه حج خانمی است که نامش را نمیدانیم، اما میدانیم نوه فتحعلیشاه و همسر حاکم طبس «عمادالملک» بوده است.
از حاج سیاح تا جلال آل احمد
از سفرنامههای قدیمی زیاد میتوان گفت. از سفرنامه ناصرخسرو و سفرنامه حاجی سیاحمحلاتی تا سفرنامه علیخان امینالدوله و سیاحتنامه ابراهیم بیگ و خیلیهای دیگر تا برسیم به دوران معاصر و «خسی در میقات» جلال آلاحمد، «از پاریز تا پاریس» باستانی پاریزی و «آینههای دردار» هوشنگ گلشیری همه اینها سفرنامههای معروف و خواندنی است و آدمی را به حال و هوای آن شهر و کشور میبرد، جوری که انگار خود آدم رسیده به پاریسی که باستانی پاریزی آن را تشریح کرده است.
انتظار برای سفر به کره شمالی
«داستان سیستان» روایت رضا امیرخانی از سفر رهبر معظم انقلاب به استان سیستان و بلوچستان است که با نگاهی جدید و با زبانی شیرین و زیبا نوشته شده است. این کتاب توسط موسسه انتشارات قدیانی برای بیستوپنجمینبار بازچاپ و روانه بازار کتاب شده است. رهبر معظم انقلاب در اسفند ۱۳۸۱ سفری به استان سیستان و بلوچستان داشتند. اهمیت این سفر در آن شرایط خاص سیاسی که تنها مدت کمی بعد از جنگ افغانستان و شکست طالبان صورت میگرفت، به حدی بود که نهتنها رسانههای داخلی که همه خبرگزاریهای جهانی هم به گزارش و اخبار این سفر پرداختند. این کتاب، داستان همراهی ۱۰ روزه رضا امیرخانی با تیم همراه رهبر انقلاب در سفر سال ۸۱ ایشان به سیستان و بلوچستان است. امیرخانی در سال ۸۸ سفری چند روزه به افغانستان داشت که حاصل این اتفاق یک سفرنامه با نام «جانستان کابلستان» شده است. این سفر که یک مسافرت شخصی و برای ملاقات با چند دوست افغان و دیدار از شهرهای مهم این کشور بود با ماجراهای غیرمنتظره و جالبی برای این نویسنده همراه شد که این ماجراها گاهی هیجانانگیز است، گاهی طنزآلود و گاهی هم به آشکار شدن حقایق دردناکی میانجامد. در این سفرنامه امیرخانی تنها در محدوده سفرش به افغانستان نمیماند، بلکه به تاریخ و آینده، سیاست و اقتصاد و وقایع روز و گاه موضعبندی درباره اتفاقاتی معطوف میشود که این نویسنده همیشه در برابرشان سکوت کرده است. این نویسنده در حال حاضر مشغول نوشتن سفرنامه «کره شمالیاش» است و با تعریفهایی که از سفر داشت، مطمئنا سفرنامه جذابی خواهد بود.
مارکو وپلویی که به موآرسید
کتاب مارکدوپلو، مجموعهای از سفرنامههای منصور ضابطیان است. ضابطیان کتاب را با مقدمه اینکه «چطور در حالی که فکرش رو هم نمیکرده به این زودیها بتونه به سفر دور دنیا بره»، شروع میکند. تقریبا میشود گفت مقدمه این کتاب خودش انگیزه سفر است، حتی با تمام سختیهایی که ممکن است سر راهمان باشد. در این کتاب میتوانید هایلایت اتفاقات مهم و آشناییها و همچنین خصوصیات مردم و کشوری که او به آن سفر کرد را با ادبیاتی ساده و همینطور عکسهای جذاب بخوانید و ببینید. این سفرنامه شامل سفرهایی به فرانسه، لبنان، هندوستان، ایتالیا، اتریش، کرهجنوبی و... است. کتاب «مارک دوپلو» روایتی ساده، دوستداشتنی و جذاب از سفر نویسنده به کشورهای کنیا، بلژیک، چک، هلند، آلمان، پرتغال، یونان، عراق و برزیل است. ضابطیان در سفرنامهاش ماجراها و اتفاقات گوناگون مسافرتش را بهصورت قسمتهای کوتاه و برای هر کشور جداگانه نوشته است. کتاب برگ اضافی، یادداشتهایی است از شرق تا غرب که سومین سری از سفرنامههای منصور ضابطیان است. بعد از اینکه از دو کتاب قبلی او استقبال خوبی شد، تصمیم گرفت کتاب برگ اضافی را بنویسد. کتاب برگ اضافی اما مقداری متفاوت از دو کتاب قبلی است. در برگ اضافی، نویسنده فقط به بیان خاطرات و اتفاقات کوتاه پرداخته است. گویی دوستی از سفر برگشته و برای شما خاطراتی را که هر لحظه به یاد میآورد بازگو میکند. کتاب «سباستین»، چهارمین سفرنامهای است که از او منتشر شده است. برخلاف سه کتاب قبلی، کتاب سباستین فقط ماجراهای سفر به کشور کوباست. او در مقدمه این کتابش نوشته است: «سالها بود، قصد داشتم به کوبا بروم اما نمیشد. کارهای متعدد و دوری راه و سفرهای کاری و غیرکاری همه باعث شده بود این آرزوی همیشگی عقب بیفتد. کوبا میتوانست سفر پروپیمانی باشد که خوراک یک کتاب کامل را فراهم کند؛ جایی در انتهای دنیا که هم برای من ناشناخته بود و هم برای خوانندگان کتابهایم در ایران.»
کتاب «چای نعنا»، شرح سفر ۲۰ روزهاش در اردیبهشتماه سال ۹۶ به مراکش است که منتشر شد، او در صفحه اینستاگرامش درباره این کتاب نوشت: «سرانجام «چای نعنا» دم کشید. کتاب جدید مثل دنیاآوردن بچه میماند. رنجآور است و شیرین.» و آخرین کتاب، سفرنامه ویتنام است که با عنوان «موآ» منتشر کرده و خاطرات سفر به ویتنام است. او در این کتاب نوشته است: «اینکه ویتنام را برای سفر انتخاب کردم شاید بهخاطر رازآلودگیاش بود. چیزی دربارهاش نمیدانستم و بهنظرم سرزمین بکر و جذابی میآمد. پس یک روز نشستم پای اینترنت و شرایط گرفتن ویزا. کامنتهای آدمهایی که به ویتنام رفته بودند. شرایط پروازها و... را بررسی کردم. مشتاقتر شدم. بهنظرم باید ویتنام را میدیدم و خوانندگان کتابهایم را با آنجا آشنا میکردم. پس رفتم.»
سفر به دل تاریخ با حاج سیاح
این کتاب را که نوشته احسان نوروزی است میتوان یکی از نمونههای سفرنامهنویسی نسل جدید ایران دانست. نویسنده در سفری به اروپا در واپسین ماههای سال ۲۰۱۰ به همان شهرهایی سفر کرده که «حاج سیاح» سفرنامهنویس ایرانی دوران قاجار در سال ۱۸۶۰ رفته بود. «سفر با حاج سیاح » سفرنامه احسان نوروزی به اروپاست که نشر افق آن را منتشر و این روزها مخاطبانش را پیدا کرده است. او میگوید: «متن حاج سیاح یکباره سویهای به سفرم داد که بدون آن بیبصیرت میبود؛ تاریخ.
متن حاج سیاح نهتنها کل تاریخ ایران را همراه سفرم کرد بلکه کل تاریخ اروپا را هم به پیشزمینه کشاند. قضیه فقط این نیست که اروپای توصیفی حاج سیاح چقدر با اروپای تجربه شدهام در این سفر فرق دارد، یا اینکه وطن من و حاج سیاح چه بوده و چه شده، بلکه نکته در اینجاست: چگونه میتوانیم با حرکتی دیالکتیکی میان مکانها و زمانها، حافظه مکانها را در قالب تاریخ بشناسیم، تاریخ نه چون امور سپری شده بلکه به هیات سفری به اتمام نارسیده است.»
فراموش شدگان
کتاب در پایتخت فراموشی، حاشیهنویسی بر سفر مشترک محمدحسین جعفریان و بهروز افخمی به کابل و پنجشیر است. محمدحسین جعفریان در بخش مقدمه این کتاب در بیان همراهی بهروز افخمی آورده است:
«بهروز افخمی در این سفر همراه من شد. او در آن روزگار نماینده مردم تهران بود. همراهی او در این سفر هم برای من مغتنم بود و هم او. تجربه سفر به کابل، چند ماه پس از آنکه از طالبان پس گرفته شده بود و شرکت در چندین محفل، چیزی نبود که افخمی با روحیاتی که دارد از خیر آن بگذرد، البته در آن محفل بزرگوارانی دیگر نیز از ایران میهمان بودند. چون استاد فرهیخته، بزرگوارانی که گاه یادی از آنها شده است. نخستین ماههای حکومت حامد کرزای و شروع تاریخ افغانستان پس از جنگ است... .»
منصور ضابطیان: آرزوی ماندن در کشور دیگر برای سفرنامه نویسان کوتاه مدت است
میگوید: «از کودکی سفر برای من چون با یک دنیای متفاوت مواجه میشدم، جذاب بود. در اواخر دهه ۷۰ اولین سفر خارجیام را با بدبینی که از هزینه، خطرهایی مثل گمشدن و... داشتم، رفتم. ولی بعد دیدم چهقدر دنیا شبیه کشور خودمان است و چهقدر همهچیز عادی بود، همچنین فهمیدم که انسانهای همهجای دنیا تا چه حد شبیه همند، بعد از آن دیگر سفر عادت من شد و وقتی مدتی نمیروم، حس میکنم سفر خونم پایین آمده و حالم خوش نیست. یکی دیگر از خاصیتهای سفر این است که وقتی به خانه برمیگردی میفهمی چه قدر خانه و سرزمینت را بیشتر دوست داری!» منصور ضابطیان را خیلی از ما با رادیو هفت میشناسیم، برنامهای که سرشار از خاطره و نوستالژی برای دهه متولدین ۵۰ و ۶۰ است، اما او چند سالی است که وارد حوزه دیگری هم شده است، نوشتن سفرنامه از سفرهایی که رفته است، وقتی از او میپرسیم کدامیک از این سفرها برایتان جذاب بوده، میگوید: «بسته به موقعیت دارد، گاهی در شرایطی جایی میروی و به دلت نمینشیند، ولی زمان دیگری همانجا میروی و میگویی چهقدر خوب است؛ بنابراین جواب مشخصی ندارم که بگویم. ولی بعضی از شهرها خیلی من را تحتتاثیر قرار میدهد، از جمله بیروت، بارسلون، زاگرب پایتخت کرواسی، بوداپست پایتخت مجارستان و نیویورک، اما بالاخره هر جایی چیزهای خوب و بد وجود دارد.» میپرسم، چرا شروع به نوشتن سفرنامه کردید؟ مکثی میکند و میگوید: «مثل هر سوال دیگهای در حوزه نوشتن میتواند باشد، به هر حال میتواند دغدغه شخصی باشد، از طرف دیگر، احساس نیاز به سفرنامه، چون ما سفرنامههایی که برای مردم جذاب باشد و بهدنبال خواندنش باشند، متاسفانه آن زمانی که من شروع به نوشتن سفرنامه کردم، در بازار نداشتیم. اما الان اوضاع بهتر شده و دوستان دیگری هم این موضوع را شروع کردهاند.» میگویم استقبال از کتابهایتان، با توجه به گرانیهای بازار چطور بوده است؟ میخندد و میگوید: «من نباید این موضوع را بگویم، اما کتاب اولم که مارک دوپلو بود، الان به چاپ هجدهم رسیده است و آخرین کتاب که «موآ» است، در همان سه ماه اول به چاپ چهارم رسید و همینها نشانه استقبال عمومی از این کتابهاست.» ب
حثمان را به فضای مجازی و اتفاقهایی که درحالحاضر در این فضا میافتد میبرم. اینکه شاید خیلیها همین فضا را انتخاب کنند و از سفرهایشان بگویند و دیگر بهدنبال چاپ کتاب نروند، تایید میکند و میگوید: «محتوایی که من در کتابهایم میگویم، ربطی به فضای مجازی ندارد، آن فضا، محتوای خاص خودش را میطلبد، طبیعتا نوشتن کتاب پروسه سختی دارد، خیلی فرق میکند با نوشتن پستهای اینستاگرامی که دو خط است، از لحاظ ادبی هم ارزش خاصی ندارد، کسی ممکن است خیلی درموردش صحبت نکند و به آن مطلب ارجاع ندهد، ولی خب کتاب نوشتن کار سختی است، نوشتن هر کتاب برای من بهطور متوسط فقط بخش نوشتنش چهار یا پنج ماه زمان میبرد، حالا بخشهای تهیه عکس و گرافیک هم بخواهیم حساب کنیم ۹ تا ۱۰ ماه زمان میبرد و چون کار سختی است، هرکسی ممکن است حوصله این کار را نداشته باشد.»
سوال بعدیام را بهسمت فرق سفرنامه و خاطره میبرم و میگوید: «یک جاهایی به هم مربوط میشوند، ولی در خاطره ما آنقدر اطلاعاتی که در سفرنامه میدهیم در خاطرات نمیدهیم. خاطرات کوتاهتر، موجزتر و شخصیتر از سفرنامه هستند، ولی در سفرنامه اطلاعات عمومیتری میدهید که مطمئنا به درد مخاطب عمومی میخورد.»
میپرسم تا به حال شده سفری بروید و آرزو کنید کاش اینجا زندگی میکردم؟ میخندد و میگوید: «بله، ولی امیدوارم که نپرسید کجا؟ چون هر جایی که آدم میرود ممکن است در کوتاهمدت چنین آرزویی را داشته باشد، ولی باز هم به این نتیجه میرسد که شهر خودش، کشور خودش و خانه خودش جای بهتری است.» میگویم: جایی بوده است که بخواهید به سفر بروید ولی نتوانستهاید؟ بدون اینکه مکث کند، جواب میدهد: «نه، تا الان این اتفاق نیفتاده است.» سوال بعدی درمورد خواندن سفرنامههای قدیمی است که او میگوید: «بله، خواندم؛ طبیعتا برای ورود به این نوع نوشتن باید مطالب قدیمیتر را میخواندم اما اینکه بخواهم از آن نویسندهها الگویی گرفته باشم یا تحت تاثیرشان باشم، نه اینطور نبوده است.»
*فرهیختگان