سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** مراسم ۱۳ آبان و نسبتش با منافع ملی محل سؤال و ابهام جدی است!
در شرایط تنگنای قافیه «اعتماد به آمریکا» و در برههای که واشنگتن به واسطه برجام، آن روی بینقاب خود را نشان داده است، همچنان دو طیف سهل اندیش و مأموریت دار مشغول بزک چهره کریه شیطان بزرگ هستند.
در همین رابطه، روزنامه بهار که چندی پیش برای نظام تعیین تکلیف کرده بود و با حمله به سپاه پاسداران مدعی شده بود که باید فرماندهی مسائل منطقهای به وزارت خارجه سپرده شود، امروز نیز به مراسم باشکوه ۱۳ آبان-به عنوان نماد استکبارستیزی- حمله کرد.
بهار در مطلبی نوشت:
«دریابان علی شمخانی، وزیر دفاع دولت اصلاحات که در دولت میانهرو حسن روحانی وظیفه دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده گرفته است در روزهای اخیر بیشتر از هر زمانی برابر دوربینهای صداوسیما وتریبونهای رسانهها ظاهر میشود... تصویری که این روزها از شمخانی مشاهده میشود هیچ نسبتی با روحیه او که سکوت رسانهای است ندارد. روزی در نمایشگاه مطبوعات نشستی خبری برگزار میکند و چند روز بعد در اختتامیه این نمایشگاه سخنران اصلی مراسم است و روز بعدش هم به میان جمعیتی میرود که برای سالگرد گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا گردهم جمع شده بودند. درباره هر سه حضور رسانهای آقای شمخانی گفتنیهایی است که در ادامه به آن میپردازیم».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«حضور سوم علی شمخانی در روزهای اخیر به مراسم ۱۳ آبان بازمیگشت. مراسمی که اصل برگزاری آن و نسبتش با منافع ملی محل سؤال و ابهام جدی است چه برسد به آنکه یک مقام عالیرتبه دولتی نیز سخنران مراسم باشد. با نگاهی به مراسم سالگرد ۱۳ آبان در سالهای گذشته شاهد آنیم که معمولاً مقامات دولتی سخنرانی در این مراسم را به دلیل تبعات منفی آن در سطح بینالملل نمیپذیرفتند حال پرسش اساسی آن است که در شرایط حساس این روزها علت حضور علی شمخانی که جایگاه مهمی را در نظام سیاسی کشور عهدهدار است و به نوعی یکی از مقامات بلندپایه دولتی محسوب میشود به چه دلیلی بوده است؟».
روزنامههای اصلاح طلب در سالهای اخیر با جنجال رسانهای و با هدف بزک چهره استکبار به القای تقسیمبندیهایی مانند «اوبامای خوب و مؤدب - کنگره بد»، «دموکراتهای میانهرو- جمهوری خواهان تندرو»، «آمریکای خوب- اسرائیل و نتانیاهوی بد» و...پرداختند؛ اما در نهایت، مادر تحریمها را برای مردم ایران سوغات آوردند.
حال یک سؤال و آن اینکه: به راستی چه کسی فریبکارتر است؛ شیطان بزرگ که در همین دوره اغواگری دست از زورگویی و بدعهدی و خباثت برنداشت یا کسانی که در داخل به بزک او پرداختند؟ گویا شیطان در پاسخ همین بزککاران است که میگوید «خداوند با شما وعده حق کرد و من وعده کردم و نقض نمودم؛ و من بر شما استیلایی نداشتم مگر اینکه دعوت کردم و اجابت کردید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید...». (آیه ۲۲ سوره مبارکه ابراهیم (ع))
** با تسخیر سفارت آمریکا، با دست خودمان، ایران را منزوی کردیم!
روزنامه اصلاح طلب اعتماد نیز با زیر سؤال بردن موضوع تسخیر لانه جاسوسی، برای کدخدا سنگ تمام گذاشت.
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «رسمی کردن تسخیر از اصل آن مهمتر بود» نوشت:
«برای نخستین بار در تاریخ بعد از انقلاب شاهد این هستیم که بعد از گروگانگیری کشورهای غربی بعد از کنفرانسی بینالمللی که در ناپل ایتالیا تشکیل شد و...جامعه غرب یعنی اروپا و امریکا و کانادا به طور کامل علیه ایران متحد میشوند؛ یعنی ما با دست خودمان اقدامی انجام میدهیم که کشورهای بزرگ غربی را علیه خودمان متحد میکنیم. تا قبل از این هیچوقت کشورهای غربی موضع واحد و یکسانی علیه ایران و منافع ملی و مصالح ایران و جمهوری اسلامی تازه تأسیس نداشتند؛ اما گروگانگیری باعث متحد شدن غرب علیه ایران شد، هم از جهت استراتژیک، هم از حیث اقتصادی و هم از جنبه منطقهای و مذاکراتی که برای حل و فصل مسائل منطقهای برای مقابله با ایران رخ داد... ماجرای ۱۳ آبان و دولتی شدن آن باعث شد که ایران از مدار و محور هر گونه مذاکره و مماشات جامعه بینالمللی خارج شود. مساله بعدی گروگانگیری که بسیار اهمیت دارد این است که در بعد بینالمللی، مساله گروگانگیری ایران به نوعی آغاز هجمه بینالمللی به ایران بود، به عنوان کشوری که معاهدات و تعهدات بینالمللی را نمیپذیرد و قابل اطمینان و قابل تعامل و مذاکره نیست؛ به عبارت دیگر این اقدام به نوعی آغاز انزوای سیاسی ایران است».
گفتنی است در شکلگیری حادثه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، عوامل متعددی دخیل و مؤثر بودند که تقریباً همهٔ این عوامل، متأثر از عملکرد دولت آمریکا، درقبال انقلاب اسلامی ایران بود. واقعیت این است که دولت آمریکا با وجودپیروزی انقلاب، دست از مداخلهگری در امور ایران برنداشت. در طول ۹ ماه بین ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳ آبان ۱۳۵۸، انواع و اقسام حرکتهای توطئهآمیز درسراسر کشور، علیه انقلاب شکل گرفت؛ که به گونهای آشکار، دست آمریکاییهادر وقوع آنها دیده میشد و عملاً سفارت آمریکا، به صورت یک مرکز جاسوسی، برای سازماندهی حرکتهای تفرقه افکن و تجزیهطلبانه، درآمده بود. پیش از آن حضرت امام بر این مسأله واقف بودند ولذا در این مدت، در تمامیسخنرانیها و اعلام مواضع خودشان، طلاب و دانشجویان و جوانان را بههشیاری در برابر آمریکا و ضرورت مقابله با توطئههای این دولت، فرامیخواندند.
اطلاعاتی که سالها بعد افشا شد نشان داد که جمهوری اسلامی ایران در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی اشتباه نکرده است و سفارتخانههای آمریکا کانونهای اصلی جاسوسی سازمان سیا در کشورهای خارجی محسوب میشوند. خود آمریکاییها به مرکز جاسوسی بودنِ سفارتخانههایشان بارها اعتراف کردهاند. یکی از کارشناسان آمریکایی اخیراً گفته است: «اصولاً سیاست خارجی آمریکا در تمامی ابعاد اقتصادی و سیاسی و نظامی را تئوریسینها و مشاوران کار کشتهای تعیین میکنند که کمتر صاحب مشاغل عمده دولتی هستند و این گونه افراد غالباً در خدمت سرویسهای امنیتی ایالات متحده هستند و کارشناسان زبده را در تمام سفارت خانههای خود در جهان به کار گماردهایم».
لازم به ذکر است که جاسوسخانه ای که نام سفارت داشت، رئیس جمهور بعدی _ بنی صدر _ را با اسم رمز SD LURE به خدمت گرفته بود و طراحی کودتا و آشوب میکرد. امام، اقدام دانشجویان در تسخیر لانه را انقلاب دوم نامید.
** کارنامه دولت و شهرداری به پای اصلاح طلبان نوشته میشود
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «انفعالهای پی در پی اصلاح طلبان» نوشت:
«اگر مردم از تحقق مطالبات خود توسط دولت مورد حمایت اصلاحات، شهردار منتخب اصلاحطلبان و نمایندگان اصلاحطلب مجلس نا امید شوند آنها در انتخابات پیش رو طرفی نمیبندند. به نظر میرسد بازنمایی نظرات بدنه اجتماعی اصلاحطلبان یک ترجیعبند دارد و آن گلایه از فقدان جسارت کافی برای مواجهه با مسائل و یا دست کم جرأت ابراز دلایل عدم توفیق برای تحقق وعدههاست».
در ماههای اخیر اصلاح طلبان در اظهارنظرهای جداگانه مدعی شدهاند که جریان اصلاحات نباید درباره کارنامه و عملکرد دولت پاسخگو باشد!
اصلاح طلبان از سال ۷۶ تا ۷۹، در دولت و مجلس و شورای شهر اول تهران غالب شدند، اما شورا را به بن بست و تعطیلی کشاندند، مجلس را در باتلاق تحصن و استعفا و بازیهای سیاسی فرو بردند و دولت را چنان ناکارآمد ساختند که خودشان با القاب زشت، رئیس دولت اصلاحات را به تمسخر گرفتند.
اصلاح طلبانید طولایی در «شانه خالی کردن از مسئولیت» دارند. دیروز میگفتند با یک «تَکرار میکنم»، انتخابات را بردیم و دولت و مجلس اصلاح طلب تشکیل دادیم و امتیاز و غنیمت خود را مطالبه کردند؛ اما وقت پاسخگویی که میرسد، جا خالی میدهند و میگویند، نه این مجلس، مجلس مطلوب ماست و نه دولت و شهرداری در تراز کار ماست.
** نفت میفروشیم ولی پول نمیگیریم، علی برکت الله!
روزنامه قانون در مطلبی نوشت:
«خوشبختانه به برکت امضای قرارداد برجام علاوه بر افزایش تولید نفت و رسیدن آن به میزان قبل از تحریمها، انعقاد قراردادهای نفتی نیز نسبت به قبل گسترش پیدا کرده است».
این روزنامه اصلاح طلب به هیچ عنوان به مساله دریافت پول حاصل از فروش نفت اشاره نمیکند.
بسیاری از کارشناسان و فعالین اقتصادی، همکاری نکردن بانکهای خارجی با ایران را یکی از ضعفهای اصلی در پسا برجام میدانند. براساس اطلاعات موجود، عواید فروش نفت ایران همچون دوران تحریم در خارج از کشور ذخیره شده و در ۱۲ حساب بانکی خارجی وجود دارد که آلمان، ایتالیا، ژاپن، ترکیه، امارات، سویس، چین و نیز در شعب خارجی سه بانک ایرانی و دویچه بانک آلمان و بانک RBS انگلستان از جمله آنها هستند.
بر اساس برجام، ایران نمیتواند از پولهای حاصل از درآمد نفتی خود غیر از واردات استفاده دیگری کند. این مساله را وزارت خزانه داری آمریکا در دستورالعمل اجرای برجام به روشنی ذکر کرده است. در سؤال B.۱ بیان شده است که: «با شروع روز اجرا، تحریمهای ثانویه علیه افراد غیرآمریکایی که نفت خام ایران را خریداری کنند، سفارش بدهند، بفروشند، منتقل یا بازاریابی کنند، اعمال نمیشود. مشروط به اینکه تراکنشهای مربوطه با افراد حاضر در لیست تحریمی آمریکا درگیر نباشد.
یعنی اگر بانکی که پولهای نفتی ایران در آن قرار دارد بخواهد تراکنشی برای ایران انجام دهد باید مطمئن شود که این تراکنش نفعی به نهادهای تحریمی ایران نمیرساند؛ یعنی نهادهایی مانند وزارت دفاع، وزارت اطلاعات، صدا و سیما، سپاه و امثال آن از این پول نباید استفاده کنند. پس تنها یک راه دارد که این پولها استفاده شود اینکه به وارداتی اختصاص پیدا کند که هیچ گونه ارتباطی با نهادهای تحریمی نداشته باشد؛ یعنی وضعیت نسبت به قبل از برجام تنها در افزایش فروش نفت خام تغییر کرده است و درآمدهای نفتی همچنان تنها برای واردات میتواند مصرف شود. طبیعی است که بیشتر واردات هم از همان کشورهای خریدار نفت انجام میشود.
این مساله گواه این است که متاسفانه تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان در دولت یازدهم نسبت به پیچیدگی تحریمها آگاهی نداشت.
چندی پیش سرلشگر محمدحسین باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نیز با انتقاد از بازنگشتن پولهای فروش نفت گفته بود: در ایام پس از برجام که تحریمهای فروش نفت برداشته شده، هنوز پولهای نفتهای فروخته شده دریافت نشده است.
** دولت در واکنش به مادر تحریمها، فقط دست روی دست گذاشته!
روزنامه جهان صنعت در مطلبی نوشت:
«بدون چون و چرا بپذیریم کسبوکار ایرانیان دوباره در توفان تهدید رژیم تحریم آمریکاییها قرار گرفته است و سردرگمی و نگرانی از این تهدیدها در میان گروههای گوناگون اجتماعی روندی فزاینده را تجربه میکند... کارشناسان و اقتصاددانان نیز باور دارند رژیم جدید تحریمها «ویروس» است و از یک سازمان و نهاد و فرد به سازمان، نهاد و فرد دیگر سرایت میکند تا اینکه کل اقتصاد ایران این ویروس را به تن بخرد. با توجه به پیامهای ارسالی از طرف ایران در برابر تهدید آمریکا که هرگز از خواستههای خود پا پس نمیکشند و اصرار بر اینکه این تحریمها مردم ایران را وادار به شکستپذیری نخواهد کرد، نشان میدهد که اعمال تحریمها از سوی آمریکاییها بیش از پیش است. چه میتوان کرد؟ یک کار این است که همانند روزهای سپریشده دست روی دست بگذاریم و منتظر باشیم تحریمها آغاز شود و گسترش یابد و آنگاه دنبال راه و چاره باشیم. این کاری است که دولت دوازدهم تا امروز انجام داده و حاضر نیست با شهروندان ایرانی درباره ابعاد و پیامدهای تحریمهای جدید سخن بگوید و آنها را آماده کند. فرماندهان اقتصاد ایران شامل رییس سازمان برنامه و بودجه، رییس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد در روزها و هفتههای پس از سخنان ترامپ تنها در سطح کلی اعتراض کرده و اقدامی در جهت کاهش آسیبها نکرده و با فعالان اقتصادی نیز نشست و برخاست برای تضارب آرا نداشتهاند. راه دیگر این است که با توجه به مجموعه شرایط قابل اعتنا و قابل مشاهده قبول کنیم رژیم تحریمها دوباره برقرار خواهد شد و باید دنبال راه گشت تا آسیبهای غیرقابل جبران بر معیشت و کسبوکار ایرانیان به ویژه گروههای کمدرآمد ایرانی وارد نشود».
گفتنی است با توجه به قانون «اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» مصوب مجلس، خلأ قانونی برای مقابله با اقدامات خصمانه طرف مقابل وجود ندارد. در بند ۳ این قانون آمده است: «دولت موظف است هرگونه عدم پایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریمها یا بازگرداندن تحریمهای لغو شده یا وضع تحریم تحت هر عنوان دیگر را به دقت رصد کند و اقدامات متقابل در جهت احقاق حقوق ملت ایران انجام دهد و همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و توسعه سریع برنامه هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران را سامان دهد به طوری که ظرف مدت ۲ سال ظرفیت غنیسازی کشور به ۱۹۰ هزار سو افزایش یابد.» این ماده قانونی به وضوح تکلیف دولت در برابر هرگونه نقض برجام را مشخص کرده است اما متاسفانه دولت آقای روحانی تاکنون از اجرای این قانون شانه خالی کرده است.