به گزارش مشرق، در روز 17 سپتامبر سال 1982 آوارگان اردوگاههای صبرا و شتیلا در یکی از خونبارترین روزهای زندگی خود از خواب بیدار شدند. کشتاری که به ریاست آریل شارون نخست وزیر مقبور رژیم صهیونیستی و وزیر جنگ وقت این رژیم در این روز با همکاری رافائل ایتان رئیس ستاد جنگ ارتش اسرائیل در کابینه مناحیم بگین انجام شد، یکی از سیاهترین نقاط پرونده جنایتهای رژیم صهیونیستی ضد ملت فلسطین به شمار می رود که در روز 16 سپتامبر توسط مزدوران فالانژ رژیم صهیونیستی در لبنان صورت گرفت. این در حالی بود که محاصره اردوگاههای صبرا و شتیلا به صورت مستقیم زیر نظر صهیونیستها صورت گرفته و فالانژها زیر چتر حمایتی که رژیم صهیونیستی گسترده بودند، اقدام به کشتار غیر نظامیان و شهروندان و بویژه زنان و کودکان کردند. شکم زنهای باردار در این حملات از هم دریده شد و زنان زیادی مورد تجاوز فردی یا دسته جمعی مهاجمان قرار گرفتند.
جزئیات جنایات صهیونیستها و فالانژها در صبرا و شتیلا
48 ساعت کشتار مستمر و خونریزی وحشیانه در این منطقه ادامه پیدا کرد، هر کس به دنبال فرار بود، راهی جز مرگ پیش روی خود نداشت و ماندن در این اردوگاه نیز چیزی جز مرگ برای آنها رقم نمی زد. صهیونیستها هنگامی اجازه ورود خبرنگاران و خبرگزاریهای مختلف به نوار غزه را صادر کردند که کشتار فالانژ ها در روز 18 سپتامبر به پایان رسیده بود و بلدوزر های رژیم صهیونیستی با قرار دادن کشته ها در گورهای دسته جمعی و پاکسازی مناطق، بسیاری از آثار جرم را پاک کرده بود. به همین علت است که هیچ آمار دقیقی از میزان تلفات و کشته شدگان این حملات وجود ندارد. این رقم اما تا بیش از 3 هزار جنازه نیز بر آورد شده است. بدن های بی سر و مثله شده زنان و کودکان و مردان به وفور در این منطقه یافت می شد.
تا قبل از حمله و تهاجم سربازان اسرائیلی به لبنان، دو کمپ مذکور در حدود 90000 نفر سکنه داشت که 25 درصد از آن، فقرای لبنانی بودند. این آوارگان و درماندگان در آغاز در چادرهایی که از طرف آژانس امداد و رفاه آوارگان سازمان ملل برپا شده بود، زندگی میکردند. لکن کمکم در همان جا برای حفاظت از سرما و گرما، خانههای یک طبقه و دو طبقه ساخته شد و آوارگان در آن ساختمانها جا داده شدند. خانههای اردوگاه نزدیک به هم بودند و کوچههای باریکی آنها را از هم جدا میکرد. در همین قسمتها مدرسه، مراکز بهداشتی و مرکز صلیب سرخ «ساف» بنا، و تقریبآ همه احتیاجات آوارگان تأمین شده بود. کمیتههای متعدد «مسئول امور شهرداری» به کارهای روزمره آنان رسیدگی میکرد.
میکائیل جانسن در کتاب «جنگ بیروت» نوشته است: «از تاریخ 16 تا 18 سپتامبر 1981 به مدت چهل ساعت کشتار ادامه داشت. درباره اتفاقات وحشتناک و دلهرهآور آن، خیلی نوشته شده است و لازم نیست که در اینجا بازگو شود. عکسها خود گویا هستند. چیزی که نباید فراموش شود، این است که محکومین [بیگناه]، مردان، زنان، کودکان از هر سنی، از خیلی پیر تا خیلی جوان و حتی کودکانی که در آغوش مادران خود بودند، همه به طرق مختلف کشته شدند. خوشبختترین آنها کسانی بودند که تیرباران شده بودند، انفرادی یا دستهجمعی. عدهای نیز خفه شده بودند و یا گلوی آنان با چاقو بریده شده بود.
بسیاری از مقتولین ناقصالعضو شده بودند؛ معلوم نیست که قبلا و یا بعد از کشتار این طور شده بود. بر روی بدن بسیاری از کشتهشدگان علامت صلیب که نشانه فالانژها است، با چاقو حک شده بود. پزشک، پرستار و بیمار همه با هم کشته شده بودند. بعضی زیر چرخهای بولدوزر مانده و خرد شده بودند و تعدادی هم همراه با اجساد، زنده زنده در گورهای دستهجمعی به زیر خاک رفته و زنده به گور شده بودند.
همه نویسندگانی که از جنایات اسرائیلیان پرده برداشتهاند، از بولدوزر به عنوان آلت قتاله و صمیمیترین همکار صهیونیستها در خراب و مخفی کردن آثار جنایات آنان، نام بردهاند. مک براید در کتاب "اسرائیل در بیروت" وقتی که از کشتار بیگناهان در اردوگاههای فلسطینیان سخن میگوید، مینویسد: گورهای دستهجمعی به سرعت توسط همان ماشینهای لعنتی [بولدوزر] حفر و اجساد بیگناهان در آن ریخته شد.
تونی کلیفتون روزنامهنگار و خبرنگار جنگی انگلیسی که در آن روزهای پرآشوب در بیروت بود، در یادداشتهایش همهجا از اسرائیلیها به عنوان «وحشی» یاد میکند. او پس از بازدید از بیمارستان روانی درهم کوبیده شده اردوگاه صبرا نوشت: «آیا به این رفتار جز صفت توحش چیز دیگری میتوان اطلاق کرد؟ وی ضمن توصیف صحنه های خونریزی در آن زمان می نویسد که شدت حملات به حدی بود که در بین ناظرین این توهم به وجود آمده بود که اسرائیل برای درهم کوبیدن بیروت و کشتن فلسطینیان به سادیسم مبتلا شده است. بمبها و گلولههای توپ از هر سو روی بیروت فرو میریخت و مرگ و نابودی و ویرانی به ارمغان میآورد. در واقع اتحاد نامقدس رژیم اسرائیل با آمریکا، از آن زمان به بعد، زمینههای استفاده مستمر از تمام طرق و وسایل ممکن برای تشدید عملیات تروریستی و براندازی سیاسی در لبنان را که تمام دقایق و جزئیات آن در دهه1950 تعیین شده بود، فراهم ساخت. در غرب بیروت، از خون بیگناهان جوی خون به راه افتاد. ساختمانها ویران شد. بیمارستانها در هم کوبیده شد و اجساد بیگناهان که در همه جا به چشم میخورد، از درندهخویی جنایتکاران تلآویو، داستانها داشت.
تلاش صهیونیست ها برای فرار از مسئولیت کشتار
رژیم صهیونیستی در ابتدا زیر بار مسئولیت این اقدام تروریستی نمی رفت. مناخم بگین، که با همفکری آریل شارون طرح کشتار آوارگان ساکن در اردوگاه صبرا و شتیلا را تهیه کرده بودند، وقیحانه گفت: «خبر قتل را از بخش خبری بیبیسی شنیدهام. » اسحق شامیر نیز «آن را شایعاتی دروغین خواند. در نتیجه این جنایت چنان در فشار افکار عمومی جهان قرار گرفت که سعی کرد برای رهایی از این فشار، کمیته تحقیقی را تشکیل دهد. کمیته تحقیق در آن زمان آریل شارون وزیر جنگ اسرائیل را مسئول مستقیم این جنایت خواند، اما شارون این اتهام را رد می کرد، همین کمیته در نهایت به استعفای شارون منجر شد. در 16 دسامبر 1982 مجمع عمومی سازمان ملل متحد این جنایت را یک کشتارجمعی توصیف و آن را محکوم کرد ، اما هیچ اقدام عملی برای مجازات رژیم صهیونیستی به عنوان عامل این جنایت انجام نداد.
«آریل شارون» تحت فشارهای این کمیته ناگزیر شد تا در مصاحبهای با روزنامه هرالد تریبون در تاریخ اول اوت 1982 بگوید: «کار 2000 تروریست باقیمانده در کمپ شتیلا پس از خروج سازمان آزادیبخش فلسطین که هنوز در بیروت مانده بودند، باید یکسره میشد. » در حالی که بر اساس گواهی شاهدین عینی، حتی یک چریک سازمان الفتح در کمپها باقی نمانده بود. در همان وقت یکی از استادان دانشگاه عبری نوشت: «کشتار به دست ما صورت گرفت. فالانژها اجیر ما هستند؛ عیناً به گونهای که اوکراینیها و کروات ها و اسلواک ها اجیر هیتلر بودند و او آنها را به عنوان سرباز به خدمت گرفته بود تا برایش کار کنند. به همین ترتیب هم ما قاتلان را در لبنان سازمان دادیم تا فلسطینیها را بکشند.» روزنامه تایم لندن در سپتامبر 1982 در تفسیر این جنایت وقیحانه نوشت: هیچ تروریستی [شهروندان فلسطینی] زنده خارج نشد؛ زیرا آنان [صهیونیست ها] گفتند که هیچ زندانیای نگرفتهاند.
در جریان حمله رژیم صهیونیستی به لبنان، حدود 70 هزار فلسطینی و لبنانی کشته یا مجروح شدند. گویا قرار بود دقیقآ همه دستوارن مناخیم بگین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی اجرا شود. او گفته بود: هنگام کشتن دشمن نباید دلسوزی کنید! روی خرابههای شهر و روستای آنان، مدنیت! را بنا خواهیم کرد. تا محو و نابودی فرهنگ عرب، نسبت به آنان کوچکترین احساسی نشان نخواهم داد. تاکنون باید درک کرده باشیم که در این دیار، برای دو نفر جا نیست. تنها راهحل، پاک سازی فلسطین از اعراب است. . . حتی یک عرب یا یک قبیله عرب هم نباید باقی بماند. تمام استراتژی صهیونیستها از آغاز نیز بر پایه همان طرز تلقی «مناخیم بگین» و «بن گورین» بوده است.
رژیم صهیونیستی در گزارش کمیته تحقیق اقدامات اسرائیلی ها اذعان می کند: به طور مستمر و مداوم بیمارستانها، مهد کودکها، مدارس و مناطق مسکونی، توسط هواپیماهای اسرائیل بمباران شدند. روستاهای تیر، نیاتیه، صیدا و تعداد زیاد دیگری با خاک یکسان شدند. بسیاری از اردوگاههای فلسطینیانِ پناهنده محو شده و قریب 600 هزار لبنانی بیآب و برق، گرسنه و بیخانمان رها شده بودند. حتی سربازان اسرائیلی از کار مؤسسات خیریه در جهت رساندن دارو و آذوقه به آسیبدیدگان، جلوگیری میکردند.