سرویس جهان مشرق - مقالهای که از پی میآید، با عنوان "در سوریه مداخله نکنید" در تاریخ 6 اکتبر در روزنامه نیویورکتایمز به چاپ رسید.
نویسندگان مقاله، «استیون سیمون» و «جاناتان استیونسِن» هر دو از مشاوران پیشین امنیت ملی باراک اوباما بودهاند. استیون سیمون، استاد کالج اَمهِرست و مدیر ارشد پیشین بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی کاخ سفید (2012-2011) و جاناتان استیونسِن، عضو ارشد موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی و مدیر امور نظامی-سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی (2013-2011) بودهاند. ازاینرو، خواندن این مقاله برای آشنایی با خط فکری دولت اوباما در قبال سوریه اهمیت دارد.
آتشبس در سوریه که آمریکا و روسیه اینهمه درباره آن چانهزنی کرده بودند، مثل دفعات قبل، فروپاشید. دردسر وقتی شروع شد که یک حمله هوایی ماجراجویانه آمریکا، حدود 60 سرباز دولت سوریه را کشت. سپس روسیه به خط مشی قبلی خود بازگشت و دولت سوریه، با حمایت روسیه، به بمباران فراگیر مناطق تحت کنترل شورشیان در حلب رجوع کرد.
روز دوشنبه، کمتر از یک ماه بعد از اجرایی شدن توافق (آمریکا و روسیه)، وزیر خارجه جان کری اعلام کرد که ایالاتمتحده مذاکرات خود را با روسیه برای احیای آتشبس قطع کرده است.
ولی حقیقت این است که دیگر دیر شده است که آمریکا بخواهد مداخلهای عمیقتر در سوریه انجام دهد، بی آنکه جنگی بزرگ در بگیرد، یا، در بهترین حالت، به واسطه عجز از مواجهه کامل با روسیه و دولت رئیسجمهور اسد و عقبنشینی، سست و ضعیف جلوه نکند. هدف کنونی باید کاهش آسیب، نجات جانها و حفظ چشمانداز برای زنده نگهداشتن توافق باشد. گفتگوهای آتشبس میان آمریکا و روسیه، گرچه ضربه خورده است، همچنان بهترین راه رسیدن به این هدف است.
گرچه روسیه این را انکار کرده است، ولی روشن است که مسکو برای حفظ منافع خود در سوریه که شامل مبارزه با جهادیها، حفظ داراییهای اطلاعاتی و نظامی و نشان دادن عزم خود برای نقشآفرینی ژئوپلیتیک در غرب آسیا میشود، بقای اسد را حیاتی میداند. روسیه، با ثبات قدم، هم به لحاظ نظامی و هم در شورای امنیت سازمان ملل از دولت سوریه حفاظت کرده است.
در واقع، آقای اسد عملاً محدودیتی در استفاده از اهرم روسیه ندارد. حتی وقتی روسیه در ماه مارچ، با بیرون بردن موقتی نیروهایش از سوریه، به سوی مصالحه سیاسی حرکت کرد، آقای اسد هیچ گاه به صورت جدی به مذاکرات صلح شانسی نداد... به هر حال روسیه تاکنون پشتیبان آقای اسد بوده است.
شاید محدودیتهایی در دفاع مسکو از بشار اسد وجود داشته باشد، ولی (هنوز) معلوم نیست که این محدودیتها کداماند. از همین رو، تشدید اوضاع توسط آمریکا در سوریه، خطرناک است.
حامیان آمریکایی مداخله (نظامی)، از جمله نامزدهای معاونت رئیسجمهور، معمولاً بر این نکته پای میفشارند که ایالاتمتحده باید یک منطقه پرواز ممنوع در سوریه ایجاد کند تا غیرنظامیان را در برابر بمبهای آقای اسد و روسیه حفظ کنند. ولی تصور کنید که این طرح قرار است چه کاری از پیش ببرد: جنگندههای آمریکایی که مسئول حفاظت از منطقه پرواز ممنوع هستند، باید خطر شلیک از جانب سیستم دفاع هوایی روسیه یا جنگندههای آن را لحاظ کنند (فقط این نکته را در نظر بگیرید که روسیه سیستمهای جدید ضد هوایی را به سوریه فرستاده است.)
این خطر بهوضوح طرفداران کاربرد زور را در دولت اوباما نگران میکند. به آنها گفته میشود که دفاع از افزایش پشتیبانی هوایی شورشیان سوریه میتواند جلوی مواجهه مستقیم با روسها را بگیرد. ولی بسیار نامحتمل است که بمباران هدفمند در مقیاس کوچک، رفتار دولت سوریه را تغییر دهد، بگذریم که اگر این حملات مؤثر باشند، موجب تشدید تنش میشوند (در طرف مقابل، حملات غیرموثر میتوانند متوقف شوند، ولی تصویری ناتوان از ایالاتمتحده نشان میدهند) این حملات میتواند در نهایت منجر به یک پاسخ خشن شود که به نوبه خود آمریکا را وادار به تلافی علیه اهداف زمینی روسها و دولت سوریه میکند.
با فراگیرشدن مناقشه و افزایش تلفات، فشار بینالمللی را برای یک مداخلهٔ زمینیِ پرهزینه، طولانی و بدون اجر دیگر از سوی آمریکا به دنبال خواهد داشت که افکار عمومی آمریکا قطعاً پشتیبان آن نخواهد بود. وقتی اشتهای واقعی روسیه برای یک راه حل سیاسی برای مناقشه سوریه روشن نیست، عاقلانهتر آن است که ابزارهای سیاسی ناشناخته آزمایش شوند تا ابزارهای نظامی ناشناخته.
برخی حامیان مداخله بیشتر در سوریه بر این باورند که آمریکا به عنوان یک قدرت مسلم، یک مسئولیت اخلاقی برای کاستن از رنج غیرنظامیان سوری در برابر بمباران دولت اسد و روسیه دارد.
اردوگاهی دیگر درون مداخله گرایان، آن چه را که ضعف، بیشهامتی و کوته نگری راهبردی اوباما میدانند، مورد انتقاد قرار میدهند. آنها خواستار این هستند که ایالاتمتحده در برابر روسیه بایستد و قصد خود را برای اینکه یک بازیگر ژئوپلیتیک اصلی در منطقه باشد، به رخ بکشد.
این مداخله گرایان لیبرال ظاهراً فراموش کردهاند که دیگر در دهه 1990 نیستیم. تاخت و تازهای فاجعهبار در عراق و لیبی، هرگونه اشتیاق آمریکا را برای اینکه ارزشهایش را بر منافعش مقدم بدارد، تضعیف کرده است. همزمان، دومین گروه از مداخله گرایان نیز گویی فراموش کردهاند که سوریه از همان دوران جنگ سرد مشتری روسیه بوده است.
در واقع، ایالاتمتحده یک خطمشی روشن درباره سوریه دارد: عقب نشاندن دولت اسلامی با کارزار هوایی و نیروهای شورشی موردحمایت آمریکا در همکاری با روسیه تا حد ممکن؛ فراهم کردن حمایت انسان دوستانه؛ ادامه فشار برای آتشبس پایدار و یک انتقال سیاسی توافق شده شامل رفتن بشار اسد در انتها ییان میشود. این ممکن است خسته کننده باشد، ولی در قیاس با بدیلها، این تنها خطمشی منطقی است.
قطعاً دولت سوریه و روسیه روند آتشبس را دستکاری میکنند و از آن به عنوان پوشش برای ادامه تهاجمات خود استفاده میکنند. بااینحال، هر چه قدر که توافقات تاکنون شکننده بودهاند، اما در مجموع سطح خشونتها را پایین میآورد و جانهای بیشتری را نجات میدهد.
توافق حاصل شده بین جان کری و سرگی لاوروف جهت هماهنگی عملیات ضد جهادیها و محدود کردن فعالیت نظامی دولت و مخالفان، بنا بود که یک آتشبس پایدار ایجاد کند و عملیات انساندوستانِ را ارتقاء دهد و مذاکرات سیاسی را احیاء نماید. گرچه این توافق اکنون فروپاشیده است، اما گام بعدی، هر چه قدر هم که خوشایند نباشد، آزمودن دوباره همین مسیر است.