بسمه تعالی
هواداران عاشق و فهیم باشگاه بزرگ استقلال تهران، مردم مهربان و فوتبالدوست و فوتبال فهم ایران عزیز که در سال های حضورم در فضای ورزش – چه به عنوان بازیکن ملی و باشگاهی و چه به عنوان مربی – جز عشق و مهربانی از شما ندیده ام، امروز که در خلوت خود با قلبی پر از غم و اندوه اتفاقات تمام سال های زندگی ورزشی ام را مرور میکنم، بیش از پیش به عمق دریای محبت شما پی میبرم؛ محبتی که از کوچه های داغ و پر از سنگلاخ آبادان مرا به کلانشهر تهران سوق داد و پیراهن استقلال بزرگ را بر تنم نشاند؛ محبتی که حکم بنزین سبز را برای این حقیر داشت و هر لحظه من را از نردبان شهرت و موفقیت بالا و بالاتر میبرد و ... .
عشق به شما و عشق به استقلال با تاروپود من آمیخته شده و مرا همواره به تلاش بیشتر فرا میخواند. خدارا شاهد می گیرم که هیچگاه از اندیشه خدمت به تیم محبوبم و عاشقان آن دور نشدهام. چه در آن روزهایی که شور و شوق و انرژی مثبت شما پایه گذار آن گل تاریخی ام در داربی 120 هزار نفره شد و چه در مقطعی که در کنار هم توانستیم در 4 داربی پیاپی بر حریف سنتیمان غلبه کنیم و عدد 4 را برای آیندگان به یادگار بگذاریم، هرگز به خود غره نشدم و ذره ای از انگیزه ام برای دویدن و عرق ریختن به خاطر استقلال کاسته نشد.
اما افسوس و صدافسوس که با پرویز مظلومی، این کوچکترین عضو خانواده استقلال خوب رفتار نشد. افسوس نه از بابت شخص مظلومی بلکه به خاطر ظلمی که به یک تیم بزرگ روا داشتند و به اسم مظلومی استقلال را زدند و دل میلیون ها نفر را سوزاندند.
فصل گذشته با تمام کابوس هایش برایم به پایان رسید اما تا زنده هستم تحرکات آنهایی که در ظاهر آبی اما در باطن ضداستقلال هستند را فراموش نمی کنم و عاملین ضربه خوردن تیم محبوبم را نمی بخشم.
داستان من و این آقایان از همان هفته های اول لیگ کلید خورد. آنها تصور نمی کردند مظلومی و تیمش تا پایان لیگ مدعی قهرمانی باشند و به فینال جام حذفی برسند لذا هر لحظه با روش و ترفندی خاص ما را تحت فشار قرار می دادند. به قول همکارم امیر قلعه نویی آنها فکر می کردند کار مظلومی در هفته ششم تمام است اما لطف خداوند و غیرت بازیکنان معادلات شان را برهم زد.
چند شب قبل وقتی در برنامه 90 اعلام کردم که در استقلال تنها بودهام به برخی از آقایان برخورد و خیلی زود جوسازی رسانه ای علیه من را آغاز کردند و به نوچه های خود دستورات لازم را دادند اما حالا برای آنکه همگان بدانند که مظلومی چقدر تنها بود به گوشه هایی – فقط گوشه هایی – از اتفاقات استقلال در فصل گذشته اشاره می کنم.
سخت ترین روزهای تمام زندگی ام را تجربه کردم و گاهی آنقدر فشار روحی بر من زیاد می شد که اطرافیانم نگران می شدند و حتی چندین بار در خلال مسابقات، ناظرین بازی ها به من آب می دادند و می گفتند آقای مظلومی مراقب خودت باش، اما در مقابل، آقایان حاضر در باشگاه هر لحظه به دنبال تغییر سرمربی تیم بودند. حتی کار را به جایی رساندند که شب داربی برگشت یکی از آنها مخفیانه به اتاق چند بازیکن من در هتل رفت و در حالی که هتل تیم حریم خصوصی ما بود با چند مهره اصلی به گفت وگو نشست.
این اتفاق را بنده فردای بازی متوجه شدم وگرنه تصمیمات دیگری می گرفتم. البته اعضای کادر فنی نیز باید به اتاق های بازیکنان سرک می کشیدند و اجازه چنین اتفاقاتی را نمیدادند. یکی از مدیران تیم اخیرا گفته است که چندین بار مانع از برکناری مظلومی شده ام. حال این سوال مطرح است که کجای دنیا در یک باشگاه تصمیم می گیرند سرمربی تیمی که صدرنشین لیگ و فینالیست جام حذفی است را برکنار کنند؟ همین جمله آقایان نشان می دهد که در اندیشه توطئه علیه من بوده اند.
نوع مواجهه این افراد با مشکلات استقلال در طول فصل موید این بود که نمیخواهند تیم نتیجه بگیرد که اگر غیر از این بود بعد از جدایی جاسم کرار و ریوالدو فی الفور مقدمات جذب یک بازیکن را فراهم می کردند تا حداقل وعده شان عملی شود و استقلال ضربه نخورد.
برخی رفتارهای آنها در ابتدای فصل نیز زمینه ساز مشکلات بزرگتری شد. برای مثال در حالی که بنده قصد حفظ امیرحسین صادقی را داشتم اعلام کردند که سیدجلال حسینی کارش تمام شده و به زودی به استقلال میآید. در نهایت صادقی از ما جدا شد و سیدجلال هم نیامد. ضعف آنها در زمان نقل و انتقالات نیم فصل بیشتر نمایان شد و چوب آن را استقلال خورد؛ جایی که مصدومیت مهره های کلیدی و خالی ماندن پست های حساس بارها من را به مرز سکته کشاند. بی تدبیری آقایان در زمینه اعزام تیم به سفر سوئد نیز ضربه دیگری بود بر پیکره استقلال و در همان مقطع پایههای صدرنشینی ما سست شد. جالب آنکه برخی از این آقایان در اقدامی ناجوانمردانه اطلاعات محرمانه باشگاه را به برخی رسانه ها داده و از زبان آنها مدعی شدهاند که مظلومی در سوئد برای خودش 700 دلار پاداش در نظر گرفته و به بازیکنان 400 دلار داده است. آخر بی معرفتی تا کجا؟ بنده هیچ وقت درباره پاداش ها و مسائل مالی تیم و بازیکنان دخالتی نداشتهام. این را می توانید از آقای عبداللهی بپرسید. در قرارداد من آمده است که پاداش هایم دو برابر دیگر اعضای تیم خواهد بود لذا در سوئد روحم خبر نداشت که دیگران چقدر گرفته اند و من قرار است چه مبلغی بگیرم.
آقای نصرالله عبداللهی حی و حاضر است و پاداش ها را ایشان تقسیم کرد. میبینید که برای زدن مظلومی چه مسایلی را دستاویز قرار می دهند. مظلومی اگر دنبال پول بود،سراغ طلب 300 میلیون تومانی خود از استقلال که به سال 89 برمی گردد را می گرفت.
مشکلات دیگر ما و در واقع اصلی ترین مشکلات ما از روزی آغاز شد که مدعی کسب دو جام شدیم. این اتفاق برای عده ای داخل باشگاه استقلال سخت بود و چون اساسا پرسپولیسی هستند و در آنجا رخنه کردهاند، پذیرش این مهم برایشان غیرقابل قبول بود. عجیب آنکه عده ای از همان ها با من تماس می گرفتند و می گفتند اگر می خواهی حمایتت کنیم در رسانه ها از ما تعریف کن و ...! عجبا که حالا میگویند میخواستیم مظلومی را برکنار کنیم. احیانا منظورشان این است که لطف شان شامل حال من شده است. یک نفر از آنها بپرسد چگونه و براساس کدام منطق میخواستید سرمربی تیمی که سهمیه آسیایی گرفته و فینالیست جام حذفی شده است را برکنار کنید؟ ضمنا جوانگرایی که برنامه اصلی ما در استقلال بود برای به بار نشستن، نیازمند زمان است و این مهم را انگار یادشان رفت.
روزهای پایانی لیگ عرصه را بر من تنگتر کردند و فشارها افزون تر شد. بازیکنان هم به خوبی در جریان تحرکات آقایان قرار گرفتند. به طور مثال بازیکنی چون امید ابراهیمی در جلسه ای خطاب به مدیر باشگاه می گوید با این مشکلاتی که تیم استقلال داشته و دارد امسال هشتم هم نباید می شدیم و مظلومی معجزه کرد.
بازیکنان جوان و باتجربه همگی میدانستند که چه اهدافی در پس پرده نهفته است اما ذرهای از تلاش شان کم نشد و من از همه بازیکنانم به جز یک نفرشان که نمیتوانم او را ببخشم تشکر میکنم. حتی در مقطعی می خواستند آرش برهانی که نیمکت نشین بود را برابر من قرار دهند که من خودم با آرش صحبت کردم و به او گفتم تا وقتی که من هستم می توانی بازی کنی و اگر هم قصد خداحافظی داشتی بیا و در کنار خودم مربیگری را آغاز کن.
باری، استقلال و مظلومی و بازیکنانش سال سختی را پشت سر گذاشتند اما رسم معرفت نبود که به این شکل با من برخورد شود. مربی ای که قرارداد دو ساله دارد و یک سال آن باقی مانده و به وعده سال اولش که کسب سهمیه بوده عمل کرده، حداقل حقش این است که به او خسته نباشید بگویند. آقایان آنقدر معرفت نداشتند که با من تماس بگیرند و خسته نباشید بگویند. حتی اجازه ندادند قرارداد من فسخ شود و سپس با مربی جدید قرارداد ببندند. متاسفم که بگویم این افراد ابتدایی ترین اصول و اخلاق ورزشی را زیر پا گذاشتند.امروز هم اگر تصمیم به طرح این صحبت ها گرفتم بخاطر این است که با بی احترامی به من دلم را شکستند.
آنها دل پرویز مظلومی که عمر و جوانی اش را برای استقلال گذاشته و صدالبته هرچه دارد از این مجموعه است، شکستند و مطمئن باشند خیلی زود عقوبت این رفتار خود را خواهند دید.
آخرین تیر آقای مدیر بر پیکره خسته و رنجور استقلال، ظهر روز فینال جام حذفی بود که با در دست گرفتن یک فقره چک نزد بازیکنان آمد و آن چک که برای فصل نقل و انتقالات کنار گذاشته بودند را به بازیکنان من نشان داد و گفت این 20درصد قراردادهای شما است، سپس چک را در جیبش گذاشت و رفت و با همین کار از نظر روحی بازیکنان تیم را آشفته کرد. البته این آقا پیش تر نیز در زمانی که بازیکنان تیم به دلیل مشکلات مالی قصد اعتصاب داشتند در جمع آنها حاضر شد و طلبکارانه به بازیکنان گفت: هرکسی ناراحت است برود. آنها حتی در 16 روز قبل از فینال جام حذفی یک بار هم به تیم سرکشی نکردند و به بازیکنان روحیه ندادند؛ دریغ از یک ریال پاداش.
سال سختی را گذراندم، سالی که جدا از سنگ اندازی ها و توطئه چینی های عده ای درون باشگاه، زخم و زبان برخی پیشکسوتان استقلال آزارم داد و بی رحمانه من را مورد حمله قرار می دادند تا هم از درون و هم از بیرون باشگاه مورد هجوم قرار بگیرم اما خدا شاهد است که همه اتفاقات را به خاطر استقلال و برای جلوگیری از به حاشیه رفتن تیمم در دل ریختم و جالب است که حالا عده ای می گویند چرا مظلومی زودتر از اینها حرف نزد و افشاگری نکرد.
داستان من و استقلال شاید از دید آقایان تمام شده باشد اما آنها باید بدانند که این مردم حافظه تاریخی قدرتمندی دارند و می دانند که مظلومی و مظلومی ها برای تیم محبوب شان چه کارهایی انجام داده اند.
روزی که خیلی دور نیست می رسد که اثری از این آقایان باقی نمانده اما من و امثال من نام مان با استقلال گره خورده و این حقیقت را نمی توان کتمان کرد.
آقایان، دو سال قبل پشت نام قلعه نویی پنهان شدید، سال قبل پشت نام مظلومی و حالا هم پشت اسم منصوریان، سال آینده می خواهید پشت چه کسی پنهان شوید و ضعف های خودتان را بپوشانید.
در پایان برای آقای منصوریان و استقلال عزیز آرزوی موفقیت می کنم و ضمنا از همه بزرگانی که در این چند روز با تماس و پیامک های خود از غم سنگین من کاستند تشکر می کنم و جا دارد بار دیگر از مردم خوب کشورم و به ویژه هواداران استقلال تشکر کنم و ضمنا از اصحاب رسانه که در این سال استقلال را یاری رساندند قدردانی نمایم.
به عنوان یک استقلالی از اعماق قلبم آرزو می کنم که این تیم در اوج باشد و دل هوادارانش را شاد کند.
پرویز مظلومی16/3/95