دکتر فرهاد درویشی یکی از رزمندگانی است که از نزدیک و در کنار فرماندهان ارشد جنگ، مسائل آن را رصد میکرد و به عنوان راوی، وظیفه ثبت و ضبط وقایع جنگ را برعهده داشت. او که اکنون در سنگری دیگر وظیفه علم آموزی به فرزندان این خطه را به عنوان دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین بر عهده دارد، روایتی غرورآفرین از آن دوران طلایی دفاع مقدس دارد که در گفتوگو با «ایران» به آن پرداخته است.
لطفاً از فعالیت هایتان در روزهای ابتدای جنگ بگویید.
کمی بعد از شروع جنگ به سپاه خوزستان پیوستم و از طرف آقای علی شمخانی که فرماندهی سپاه آن استان را به عهده داشت، به اتفاق تعدادی از برادران سپاه، به دفتر سیاسی ستاد مرکزی سپاه معرفی شدم و پس از مدتی آموزش، دوباره به سپاه خوزستان برگشتم وبه اتفاق چند نفر دیگر دفتر سیاسی آنجا را تشکیل دادیم. جنگ یکی از موضوعاتی بود که کل تحولات کشور را تحتالشعاع خود قرار داده بود. در آن مقطع این موضوع مطرح بود که چگونه با جنگ برخورد کنیم و در آینده چگونه رخدادهای این رخداد بزرگ را منعکس نماییم، لذا بخشی به نام«تاریخ جنگ» در دفتر سیاسی سپاه تشکیل شد تا به آن بپردازد.
نقش شما در این بخش چه بود؟
از آنجایی که تاریخ جنگ مسألهای مهم است و باید حفظ شود، تصمیمی که سپاه از زمان عملیات فتح المبین گرفت، این بود که افرادی به عنوان راوی جنگ در همه قرارگاهها و لشکرها حضور داشته باشند تا اسناد، مدارک، صورت جلسات، مذاکرات و خلاصه همه مسائلی را که به جنگ مربوط بود به صورت 24 ساعته مستندسازی و ثبت و ضبط نمایند. من به عنوان راوی به قرارگاه کربلا که قرارگاه اصلی عملیات بود اعزام شدم تا در کنار شهید صیاد شیرازی و برادر محسن رضایی که فرماندهی مشترک قرارگاه را به عهده داشتند، خدمت کنم. این مسئولیت را در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس انجام دادم؛ علت این انتخاب هم آن بود که چون قرار بود من پس از آموزش، به سپاه خوزستان برگردم و دفتر سیاسی را تشکیل دهم، این خود باب آشنایی بیشتر مرا با مسئولان و فرماندهان فراهم کرد و از طرفی هم خوزستانی بودم و شناخت بیشتری از منطقه داشتم.
در قرارگاه کربلا چند عملیات را به عنوان راوی در کنار فرماندهان حضور داشتید؟
در دو عملیات بیت المقدس و فتح المبین، مسئول تحقیقات جنگ بودم که دائماً در سرکشی به مناطق عملیاتی، شناسایی، جلسات، ستاد قرارگاه یا خارج از آن، در کنار سردار محسن رضایی حضور داشتم.
بیشترین نقش در طراحی عملیات بر عهده چه کسی بود؟
قرارگاه مرکزی کربلا از زمان شکست حصر آبادان و عملیات طریقالقدس تشکیل شده بود که فرماندهی آن با سردار محسن رضایی و شهید صیاد شیرازی بود.در این قرارگاه، ارتش و سپاه تیمهای طراحی تشکیل داده بودند که وظیفه مشاوره به آنان را بر عهده داشتند.
در سپاه، شهید حسن باقری، غلامعلی رشید و سردار رحیم صفوی و در ارتش هم امیر معین وزیری، امیر بختیاری، امیر قویدل و امیر مفیدی بیشترین نقش مشورتی را داشتند.
نبوغ افراد و فرماندهان چه تأثیری در طراحی عملیات داشت؟
نبوغ فردی یکی از بدیهیاتی است که کمک میکند تا افراد در هر حوزهای به موفقیت بیشتر دست یابند و در این امر نیز تأثیرگذار باشند. در آن مقطع، ترکیبی از دانش و نبوغ وجود داشت که این دانش در ارتش بیشتر دیده میشد و آن هم به این علت بود که ارتش در رژیم گذشته دورههای مختلف را در دانشکده افسری، فرماندهی و ستاد گذرانده و با اتکا به دانش نظامی وارد عرصه جنگ شده و قاعده آن را میدانستند، اما در میان برادران سپاه، بیشتر تجربه و نبوغ فردی حرف اول را میزد که از آن جمله شهید حسن باقری مثال زدنی بود که در میان فرماندهان ارتش هم مورد توجه بود و نقطه نظرات بدیعی در عملیاتها ارائه میداد.
آیا خارج از این دایره، از نظرات افراد دیگر هم استفاده میشد؟
سطحی که عنوان کردم سطح مرکزی بود؛ چهار قرارگاه فتح، فجر، نصر و قدس هم وجود داشت که زیرنظر قرارگاه مرکزی بودند و فرماندهان ارتش و سپاه در آنها حضور داشتند و در مباحث شرکت میکردند و البته مشورت میدادند. در سطح پایینتر هم فرماندهان گردانها و تیپها بودند. در آن زمان بر خلاف تصور برخی که فکر میکردند کسی خارج از قرارگاه در جنگ تصمیم گیرنده است، اینگونه نبود؛ همه بحثها اقناعی بود و فرماندهان باید قانع میشدند که عملیات پیش رو درست و منطقی است یا نه؛ این طرحها دائماً از پایین به بالا و از بالا به پایین در رفت و آمد بود تا به صورت نهایی طرح و قابل ابلاغ باشد.
نقاط ضعف دشمن چگونه کسب میشد؟
یکی از مأموریتهای یگان نظامی و عملیاتی، رصد کردن دائمی دشمن از نظر تغییرات و جابهجاییها است و دائماً باید دشمن زیر نظر باشد؛ در این زمینه هم ابزارهای مختلفی وجود داشت که یکی از آنها دیدهبان بود که یکسره تحرکات و ترکیب دشمن را زیر نظر داشت. یکی دیگر از این ابزارها، اقداماتی بود که توسط عناصر اطلاعات یگانها انجام میشد و تیمهای اعزامی محدوده و معابر را شناسایی میکردند. ابزار دیگر شنود یا همان استراق سمع بیسیمها و مکالمات دشمن بود و در نهایت ابزاری که وجود داشت، استفاده از اسرای عراقی بود که مورد بازجویی قرارمی گرفتند، خصوصاً در عملیات فتح المبین تعداد زیادی اسیر در سطوح مختلف مخصوصاً فرماندهان وجود داشت که همه تخلیه اطلاعاتی شدند و آخرین وضعیت نیروهای عراقی در منطقه خرمشهر از آنها استخراج شد.
در مورد شنود اطلاعاتی هم توضیح میدهید؟
در جنگ، یکی از فعالیتها، شنود همدیگر است و این امری طبیعی است. مجموعه اطلاعات و عملیات سپاه زیر نظر شهید حسن باقری کار میکردند و فردی به نام برادر اسحاقی، در مرکزی که در کل منطقه جنوب ایجاد شده بود حضور داشت و دستگاه هایی تعبیه شده بود که عرب زبانها و اسرای عراقی را به کار میگرفت و آخرین گزارشهای دریافتی را به فرماندهی میرساند.
در مرحله سوم عملیات فتحالمبین مشکلاتی پیش آمد؛ این مشکلات با چه سازوکاری رفع شد؟
در مرحله سوم این عملیات، قرار بود که نیروهای ما از سمت جاده اهواز به طرف خرمشهر حرکت کنند و خرمشهر را به تصرف درآورند که شب 19 اردیبهشت ماه با آغاز عملیات، دشمن هشیار شد و شب بعد از آن یعنی بیستم، احساس کردیم که نیروهایی که در عملیات حضور داشتهاند مقداری از توانشان کاسته شده که قرار شد سه یگان از سپاه و ارتش جایگزین شوند، از طرف دیگر فرماندهان به این نتیجه رسیدند که باید به نیروها استراحت داده شود لذا در آن مرحله عملیات متوقف شد تا نیروها بازسازی شده و با طرح جدید با دشمن روبهرو شوند و به هدف نهایی خود در عملیات بیتالمقدس دست پیدا کنیم. این امر تحقق یافت و در مرحله چهارم قرار شد ما از جاده اهواز – خرمشهر، به سمت مرز شلمچه حرکت کنیم و در فاصله 4-3 کیلومتری خود را به اروند برسانیم و ارتباط دشمن با شلمچه و بصره را ببندیم که این خواسته تحقق پیدا کرد.
نقش کدام یگان در عملیات بیتالمقدس پررنگتر بود؟
در هر عملیات مجموعهای از یگانها هستند که به طور مشترک، فعالیت میکنند و هر کدام وظیفهای دارند، مثلاً در این عملیات از ارتش، لشکرهای 77 خراسان، 21 حمزه و 16 زرهی قزوین حضور داشتند و از سپاه هم تیپهای 27 حضرت رسول(ص)، 7 ولیعصر(عج)، 31 عاشورا، 8 نجف اشرف و 14 امام حسین(ع)، هر کدام در جای خود درخشیدند و نقش تعیین کنندهای در عملیات داشتند، اما اولین نیروهایی که وارد خرمشهر شدند، رزمندگان تیپ 8 نجف اشرف بودند که به فرماندهی شهید احمد کاظمی بیشترین اسرا و غنایم را به دست آوردند.
ارتباط فرماندهان با قرارگاه چگونه بود؟
ارتباطی ارگانیک و دائمی؛ ممکن بود در یک روز دو بار جلسه در قرارگاه مرکزی کربلا تشکیل شود که لازم بود فرماندهان قرارگاههای تابعه و یا فرماندهان یگانهای عمل کننده به قرارگاه مرکزی بیایند و آخرین جمعبندی را داشته باشند و نظرات خود را به فرماندهان اصلی برسانند؛ بسیاری از مواقع هم فرماندهان قرارگاه کربلا به منطقه عملیاتی میرفتند و وضعیت یگانهای عمل کننده را از نزدیک رصد میکردند.
آیا در طرح عملیات تغییری ایجاد شد؟
این امر کاملاً طبیعی است؛ همیشه این اتفاق افتاده. در هیچ کجای دنیا وجود ندارد که وقتی یک یگان نظامی طرحی را مطرح میکند صد در صد اجرایی شود. در عملیات بیت المقدس قرار بود در مرحله اول یا دوم به سمت خرمشهر برویم اما وقتی فرماندهان دیدند مشکلاتی وجود دارد، تشخیص دادند تغییراتی در طرح انجام شود، تا با هزینه کمتری به هدف دست یابیم.
همکاری ارتش و سپاه در عملیات بیت المقدس چگونه بود؟
ارتش و سپاه همکاری تنگاتنگ و کاملی با یکدیگر داشتند. همه مراحل عملیات را ارتش و سپاه به طور مشترک انجام میدادند؛ همانطور که قبلاً گفتم، قرارگاهها هم در سطح مرکزی و هم پایین تر به صورت مشترک بود. در آن زمان قرار شده بود نیروهای سپاه و ارتش در سطح گردان با هم ادغام شوند و فرماندهی یگان با ارتش و مسئولیت عملیات با سپاه باشد.
فرماندهان ارتش و سپاه هر کدام یک بار به طور جداگانه در مورد دستاوردهای عملیات و طرحهای آینده به جمع بندی میرسیدند و یک بار هم به صورت مشترک در کنار هم قرار میگرفتند و پس از تبادل نظر، برای آینده تصمیمگیری میکردند. مثلاً بعد از عملیات فتحالمبین، سردار محسن رضایی، با فرماندهان یگانهای عمل کننده در جلسهای به جمع بندی رسیدند و فرمانده نیروهای ارتش هم به همین شکل عمل کرد و در مجموع دو گروه برای عملیات به جمع بندی رسیدند.
اهداف و جایگاه عملیات بیتالمقدس در استراتژی نظامی چه بود؟
عملیات بیتالمقدس آخرین حلقه از زنجیره استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران با عنوان آزادسازی مناطق اشغالی (در استان خوزستان) محسوب میشد. آنچه جایگاه این عملیات را در استراتژی مزبور نمایان میساخت، دستیابی به هدف استراتژیک خرمشهر بود. این هدف در میان اهداف تصرف شده توسط ارتش عراق اهمیت خاصی داشت. عراق با تکیه بر اشغال خرمشهر، آن را اهرم بسیار مناسبی برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی در صورت آغاز مذاکرات صلح میدانست و ایران آزادسازی این شهر را نماد تحمیل اراده سیاسی خود بر متجاوز و اثبات برتری نظامی تلقی میکرد. به همین دلیل، نتیجه و سرانجام عملیات بیتالمقدس برای هر دو کشور امری حیاتی و سرنوشت ساز بود. گذشته از اهداف سیاسی و نظامی، اهداف تاکتیکی دیگری برای این عملیات تعیین شده بود که بر میزان اهمیت آن میافزود.
به هر روی اهداف کل عملیات از سوی قرارگاه مرکزی کربلا به شرح زیر اعلام شده بود؛ آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و نیز پادگان حمید؛ آزادسازی 5هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغال شده؛ رسیدن به مرزهای بینالمللی و اتخاذ مواضع موزون پدافندی و انهدام حداقل 2 لشکر از نیروهای ارتش عراق.
از مسئولان نظام، چه کسی در عملیات حضور داشتند؟
در آن مقطع آیتالله هاشمی به عنوان نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع و سخنگوی این شورا با قرارگاه ارتباط داشت، مسئولیت لجستیکی و پشتیبانی جنگ هم با نخستوزیر وقت بود. برخی ائمه جمعه هم در زمان عملیات در جبههها حضور مییافتند که از آن جمله، آیت الله مشکینی و آیتالله صدوقی بودند.
در عملیات، کدام فرماندهان واسط بین خط و قرارگاه مرکزی بودند؟
در قرارگاه مرکزی شهید صیاد شیرازی و سردار محسن رضایی حضور داشتند، بعد از آن چهار قرارگاه تابعه وجود داشت که در قرارگاه قدس برادر غلامپور و سرهنگ لطفی فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین، در قرارگاه فتح برادر غلامعلی رشید و سرهنگ نیاکی از لشکر 92 زرهی خوزستان، در قرارگاه نصر برادر باقر لو و امیر حسنی سعدی حضور داشتند. سلسله مراتب به صورت طولی بود و از قرارگاه مرکزی با قرارگاههای چهارگانه ارتباط برقرار میشد. البته گاهی در سلسله مراتب به گونه دیگری عمل میشد، مثلاً خود فرماندهان هم در خط حضور مییافتند و اوضاع را از نزدیک میدیدند و برای تصمیمگیری بعدی به عقب میرفتند. گاهی اوقات سردار محسن رضایی در مناطق عملیاتی حضور مییافت و از نزدیک تحولات را بررسی میکرد.
در لحظه پیروزی، در قرارگاه وضعیت چگونه بود؟
ساعت 10 صبح روز سوم خرداد، اولین نیروهای ما تا جایی که به خاطر دارم، بچههای تیپ نجف اشرف وارد خرمشهر شدند و مرتباً مخابره میشد که با شمار زیادی اسیر مواجه هستیم. البته این اخبار نمیتوانست قرارگاه را به تصمیم قاطع برساند و با نوعی هراس اخبار دنبال میشد تا اینکه خبر ساعت14 صدای جمهوری اسلامی اطلاعیه قرارگاه مرکزی را قرائت کرد که این بود؛ «خرمشهر آزاد شد». بالاخره اینکه فضای شادی و امیدوار کنندهای حاکم بود.
عملیات بیت المقدس دارای چه ویژگیهایی بود؟
همانگونه که ذکر شد عملیات بیت المقدس آخرین عملیاتی بود که در صورت موفقیت، عمده سرزمینهای اشغالی در جنوب آزاد میشد. به همین دلیل انجام عملیات در این منطقه از همان زمان تدوین استراتژی آزادسازی سرزمینهای اشغالی که قبل از عملیات طریقالقدس صورت گرفته بود، پیشبینی شد. در حقیقت بحثهای اساسی در این باره، ماهها قبل انجام گرفته و تنها نکته باقیمانده در آن مباحث، تقدم و تأخر و به عبارت دیگر ترتیب توالی آن عملیات بود.
براساس همین ملاحظات، منطقه عملیاتی بیت المقدس پس از مناطق عملیاتی طریق القدس و فتح المبین در دستور کار قرار گرفت. از آنجا که منطقه عمومی غرب کارون آخرین منطقه مهمی بود که در جنوب همچنان در اشغال عراق قرار داشت، این مسأله باعث شده بود تا ارتش عراق نسبت به عملیات آینده جمهوری اسلامی، هشیاری بیشتری داشته باشد و یگانهای خود را در این منطقه تقویت کند. از این رو تنها عاملی که میتوانست موفقیت را نصیب یکی از طرفین درگیر کند، چگونگی طرح مانور و سرعت عمل در اقدامات بود.
منطقه عمومی عملیات بیتالمقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است و به ترتیب از شمال به رودخانه کرخه نور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هورالهویزه و شط العرب منتهی میشد. علاوه براین فقدان عارضه و ناهمواری در زمین منطقه، گستردگی و وسعت آن و موانع طبیعی مانند رودخانه کارون و کرخه از جمله این ویژگیها محسوب میشد. در مجموع منطقه مزبور به جز جاده نسبتاً مرتفع اهواز- خرمشهر، فاقد عارضه حساس دیگری برای پدافند بود، در نتیجه زمین منطقه به دلیل مسطح بودن برای مانور زرهی مناسب بود، اما برای حرکت نیروهای پیاده به دلیل وجود دید و قرار گرفتن آنها در معرض تیر مستقیم مناسب نبود. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالته اهواز- خرمشهر، شهر هویزه، رودخانه کارون، رودخانه شط العرب و رودخانه کرخه نور میشود.
در مباحث اولیهای که بین طراحان عملیات پیش آمد، دو طرح مطرح شد که نهایتاً پس از بررسیهای فراوان و با توجه به مقدورات نظامی طرح دوم مورد قبول همگان قرار گرفت.
طرح نخست دیدگاه طراحان نظامی ارتش مبنی بر اصل قرار دادن محور جاده اهواز – خرمشهر برای تهاجم به دشمن بود. از جمله محاسنی که برای این طرح عنوان میشد، استفاده از شبکههای جادههای موجود در منطقه بود، ضمن اینکه موجب تأمین جناح منطقه عملیاتی نیز میشد. از جمله معایب ذکر شده برای این طرح، استحکامات دشمن در منطقه بود که با پیشبینی احتمال حمله رزمندگان ایران با اتکا به جاده اهواز- خرمشهر ایجاد شده بود. در نتیجه عبور از سد دشمن بدون تلفات سنگین امکانپذیر نبود. علاوه براین با فرض عبور از خط مستحکم دشمن، دستیابی به هدف اصلی عملیات یعنی آزادسازی خرمشهر نیاز به صرف زمان طولانی و انجام عملیات متعدد داشت.
طرح دوم، طرح پیشنهادی طراحان سپاه بود که تلاش اصلی عملیات بر عبور از رودخانه کارون و ضربه وارد کردن به جناح نیروهای دشمن بنا نهاده شده بود، کاهش فاصله دستیابی به عمق مواضع دشمن و ضعف پدافندی نیروهای آن در این منطقه از جمله محاسن این طرح و مشکلات عبور از رودخانه کارون و نصب پل و ضرورت سرپلگیری و توسعه سرپل از معایب آن عنوان شده بود.
با گذشت زمان که مباحث شکل عملی تری به خود میگرفت، دو راهکار و تلاش پیشبینی شده بارها و بارها مورد بررسی قرار گرفت و نهایتاً پس از بحثهای فراوان درباره دو راهکار ارائه شده، فرماندهان ارتش نیز نسبت به پیشنهاد فرماندهان سپاه مجاب شده و مقرر شد تا تلاش اصلی عملیات از منطقه شرق کارون صورت گیرد زیرا در این طرح پیشنهادی میزان خلاقیت نیروهای خودی و ضریب غافلگیری دشمن بسیار بالا بود. البته اقدام به انجام عملیات همزمان در شمال منطقه عملیاتی که توسط طراحان عملیاتی ارتش پیشنهاد شده بود نیز به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر مورد تصویب فرماندهی قرارگاه کربلا قرارگرفت.
در مجموع باید اذعان کرد که طرحریزی عملیات بیت المقدس با توجه به نوع زمین منطقه، گسترش ارتش عراق و هشیاری دشمن از پیچیدگی خاصی نسبت به عملیات گذشته برخوردار بود. یکی از مهمترین تدابیر صادره از سوی فرماندهی قرارگاه کربلا برای طرحریزی عملیات براین نکته تأکید داشت که باید از نقطه ضعف دشمن در منطقه حداکثر استفاده را کرد. لذا عبور از رودخانه کارون به عنوان تلاش اصلی مورد توجه همه طراحان عملیات قرار گرفت.
در مباحث مربوط به مانور، علاوه بر ضرورت تعیین تلاش اصلی، بحث دیگری که حساسیت خاصی داشت مرحلهبندی عملیات با توجه به وسعت منطقه بود. با توجه به چند مرحلهای بودن حرکت نیروها و ماهیت هر یک از این حرکات مانند عبور از رودخانه، تصرف سرپل و گسترش سرپل، ادامه عملیات امری لازم و ضروری تلقی میشد. بر همین اساس شکستن خطوط اولیه دشمن و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز - خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت خط مرزی و تأمین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند.
* روزنامه ایران - گفتگو از برادر بسیجی "در فشانی"