به گزارش مشرق، تیم فوتبال ستارگان جهان با مکزیک دیدار کرد و کنگره فدراسیون جهانی فوتبال، در مکزیکوسیتی برگزار میشود. نکته بسیار مهم این خبر برای ایرانیان، دعوت فیفا از مهدی مهدوی کیا برای حضور در این دو رویداد جهانی است.
وقتی حافظ شیرازی کنار رودخانه کوچک رکن آباد نشسته بود و میسرود: "سالها دل طلب جام جم از ما میکرد، وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد،" از فوتبال و آکادمی و فیفا خبری نبود اما امروز مصداق بارز این شعر، ماییم.
مسئولان فیفا خیلی بهتر از ما توانایی و ارزش مهدوی کیا را میدانند و بر خلاف ما وقتی درباره مهدویکیا حرف میزنند فقط یاد گل او به آمریکا در جام جهانی نمیافتند بلکه فعالیتهای ارزشمندش در پرورش استعدادهای جدید را می بینند.
مهدویکیا، کاپیتان سالهای نه چندان دور تیم ملی فوتبال ایران، این روزها مشغول پرورش نسل جدیدی از فوتبالیستهای ایرانی است. او تعدادی نوجوان با استعداد را در آکادمی "کیا" دور هم جمع کرده و با برنامهریزی مناسب و برگزاری اردوها و بازیهای تدارکاتی تلاش میکند که از این نوجوانها، بازیکنان بینالمللی و توانمند برای ساختن آینده فوتبال ایران بسازد.
هدف "مهدی"، هدف والایی است که رسیدن به آن تلاش مستمر، برنامه ریزی منظم، جسارت کار، شجاعت روبرو شدن با سختی ها و موانع بزرگ و پشتکار فراوان می خواهد اما مهدوی کیا و تیمش تمام این ویژگیها را دارند و به سرعت به سمت هدف پیش می روند.
مهدی مهدوی کیا آن قدر در کارش تواناست که از دید فدراسیون جهانی فوتبال دور نمانده و بین هزاران فوتبالیست دنیا و صدها بازیکن نامدار و مشهور، نام این ایرانی را روی یکی از صندلی های کنگره فیفا نوشته و جا را برایش رزرو کرده است. در همین این حال، مهدوی کیا کار خود را پیش میبرد و کاری به این مسائل ندارد؛ چه او از قبل هم انسان منفعتطلب و سودجویی نبوده و نمیخواسته به هر طریقی نامش در رسانهها مطرح شود. مهدی در سکوت مطلق خبری کارش را انجام میدهد و برای "اسم در کردن" ذرهای تلاش نمی کند.
در فوتبال ایران، آدمها سه دستهاند؛ آنها که خواباند، آنها که خود را به خواب زدهاند و آنها که بیدارند اما صدایشان به جایی نمیرسد. فوتبال ایران پر از گنجینههایی است که هر یک در دنیا برای فوتبال فارسی اعتبار و آبرو خریدهاند. وحید هاشمیان و مهدی مهدویکیا دو نمونه از این افراد هستند که متاسفانه سفره کارشان را در دیار دیگری پهن کرده اند.
آیا وحید هاشمیان یا مهدی مهدویکیا نمیتوانستند در ایران کار کنند و درآمد میلیاردی داشته باشند؟ آیا این دو نمیتوانستند حداقل کارشان را با دستیاری یک مربی در لیگ برتر شروع کنند و تا سالها از خوان پر نعمت فوتبال فارسی بخورند و حساب بانکیشان را پر و پیمان کنند؟
قطعا میتوانستند و میتوانند اما آن چه امثال مهدویکیا را به سمت کارآفرینی و استعدادپروری در فوتبال سوق داده و او را از قافله مدعیان کاردانی و کاربلدی جدا کرده، عرق و تعصبش به کار، جوانان ایرانی و فوتبال فارسی است.
در ایرانی که برخی فوتبالیستها و مربیان جوانش، هنوز غوره نشده مویز میشوند، مدیرانش سر کرسی ریاست به یکدیگر انگ میچسبانند و بعضی فوتبالیستهایش حتی قوه تشخیص درست برای انتخاب لباس مناسب را ندارند، باید هم به کسی مثل مهدویکیا بهایی ندهند. اینجا، مدرک مربیگری نگرفته، در زمین دور افتخار میزنند و وعده قهرمانی به هواداران و وعده نیمکت نشینی به خودشان می دهند!
این طور نیست که در فوتبال ایران، هر که اکنون کار میکند، نا اهل است، بلکه کاربلدهایی که در فوتبال ایران فعالیت میکنند، جزو دسته سومی هستند که بیدار و هوشیارند اما صدای اصلاحطلبیشان را کسی نمیشنود. آنها که باید بشنوند، خوابشان برده یا روی اصولی کهنه و سلایقی فرسوده خود را به خواب زدهاند.
آکادمی "کیا" آن قدر جای خوبی است که برای بازیکنانش لباس خوب تهیه میکند، زمین استاندراد برایشان پیدا میکند و حتی رییس آکادمی – فارغ از دنیا دنیا افتخار و تجربهاش – با نوجوانان تیم، سر یک سفره مینشیند و در نقش یک پدر دلسوز و مهربان، از "بچهها" میپرسد که برای ناهار چه میل دارند. (مهدویکیا در اردوی تیمش در تورنمنت چهارجانبه آلمان)
امثال مهدوی کیا راه درست را پیدا کردهاند و در تلاشند که به مقصد برسند، اینجا اما سرنخ کار دست خواب آلودهاست.
وقتی حافظ شیرازی کنار رودخانه کوچک رکن آباد نشسته بود و میسرود: "سالها دل طلب جام جم از ما میکرد، وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد،" از فوتبال و آکادمی و فیفا خبری نبود اما امروز مصداق بارز این شعر، ماییم.
مسئولان فیفا خیلی بهتر از ما توانایی و ارزش مهدوی کیا را میدانند و بر خلاف ما وقتی درباره مهدویکیا حرف میزنند فقط یاد گل او به آمریکا در جام جهانی نمیافتند بلکه فعالیتهای ارزشمندش در پرورش استعدادهای جدید را می بینند.
مهدویکیا، کاپیتان سالهای نه چندان دور تیم ملی فوتبال ایران، این روزها مشغول پرورش نسل جدیدی از فوتبالیستهای ایرانی است. او تعدادی نوجوان با استعداد را در آکادمی "کیا" دور هم جمع کرده و با برنامهریزی مناسب و برگزاری اردوها و بازیهای تدارکاتی تلاش میکند که از این نوجوانها، بازیکنان بینالمللی و توانمند برای ساختن آینده فوتبال ایران بسازد.
هدف "مهدی"، هدف والایی است که رسیدن به آن تلاش مستمر، برنامه ریزی منظم، جسارت کار، شجاعت روبرو شدن با سختی ها و موانع بزرگ و پشتکار فراوان می خواهد اما مهدوی کیا و تیمش تمام این ویژگیها را دارند و به سرعت به سمت هدف پیش می روند.
مهدی مهدوی کیا آن قدر در کارش تواناست که از دید فدراسیون جهانی فوتبال دور نمانده و بین هزاران فوتبالیست دنیا و صدها بازیکن نامدار و مشهور، نام این ایرانی را روی یکی از صندلی های کنگره فیفا نوشته و جا را برایش رزرو کرده است. در همین این حال، مهدوی کیا کار خود را پیش میبرد و کاری به این مسائل ندارد؛ چه او از قبل هم انسان منفعتطلب و سودجویی نبوده و نمیخواسته به هر طریقی نامش در رسانهها مطرح شود. مهدی در سکوت مطلق خبری کارش را انجام میدهد و برای "اسم در کردن" ذرهای تلاش نمی کند.
در فوتبال ایران، آدمها سه دستهاند؛ آنها که خواباند، آنها که خود را به خواب زدهاند و آنها که بیدارند اما صدایشان به جایی نمیرسد. فوتبال ایران پر از گنجینههایی است که هر یک در دنیا برای فوتبال فارسی اعتبار و آبرو خریدهاند. وحید هاشمیان و مهدی مهدویکیا دو نمونه از این افراد هستند که متاسفانه سفره کارشان را در دیار دیگری پهن کرده اند.
آیا وحید هاشمیان یا مهدی مهدویکیا نمیتوانستند در ایران کار کنند و درآمد میلیاردی داشته باشند؟ آیا این دو نمیتوانستند حداقل کارشان را با دستیاری یک مربی در لیگ برتر شروع کنند و تا سالها از خوان پر نعمت فوتبال فارسی بخورند و حساب بانکیشان را پر و پیمان کنند؟
قطعا میتوانستند و میتوانند اما آن چه امثال مهدویکیا را به سمت کارآفرینی و استعدادپروری در فوتبال سوق داده و او را از قافله مدعیان کاردانی و کاربلدی جدا کرده، عرق و تعصبش به کار، جوانان ایرانی و فوتبال فارسی است.
در ایرانی که برخی فوتبالیستها و مربیان جوانش، هنوز غوره نشده مویز میشوند، مدیرانش سر کرسی ریاست به یکدیگر انگ میچسبانند و بعضی فوتبالیستهایش حتی قوه تشخیص درست برای انتخاب لباس مناسب را ندارند، باید هم به کسی مثل مهدویکیا بهایی ندهند. اینجا، مدرک مربیگری نگرفته، در زمین دور افتخار میزنند و وعده قهرمانی به هواداران و وعده نیمکت نشینی به خودشان می دهند!
این طور نیست که در فوتبال ایران، هر که اکنون کار میکند، نا اهل است، بلکه کاربلدهایی که در فوتبال ایران فعالیت میکنند، جزو دسته سومی هستند که بیدار و هوشیارند اما صدای اصلاحطلبیشان را کسی نمیشنود. آنها که باید بشنوند، خوابشان برده یا روی اصولی کهنه و سلایقی فرسوده خود را به خواب زدهاند.
آکادمی "کیا" آن قدر جای خوبی است که برای بازیکنانش لباس خوب تهیه میکند، زمین استاندراد برایشان پیدا میکند و حتی رییس آکادمی – فارغ از دنیا دنیا افتخار و تجربهاش – با نوجوانان تیم، سر یک سفره مینشیند و در نقش یک پدر دلسوز و مهربان، از "بچهها" میپرسد که برای ناهار چه میل دارند. (مهدویکیا در اردوی تیمش در تورنمنت چهارجانبه آلمان)
امثال مهدوی کیا راه درست را پیدا کردهاند و در تلاشند که به مقصد برسند، اینجا اما سرنخ کار دست خواب آلودهاست.