کد خبر 492556
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۸

ارشا اقدسی گفت: متاسفانه این ذهنیت وجود دارد و برخی فکر می‌کنند، بدلکاران کتک‌خورهای سینما هستند، در صورتی که بدلکاری تخصص است و بدلکار کتک‌خور سینما نیست. در تلاش هستیم این کار را از ریشه درست کنیم.

یک بدلکار: ما کتک‌خور سینما نیستیم
به گزارش مشرق، افرادی در سینما حضور دارند که همواره کار و تلاش‌شان دیده‌نمی‌شود. برخی از صحنه‌های اکشن و هیجان انگیز را که می‌بینیم و لذت می‌بریم کار افرادی است که به آنها بدلکار گفته‌می‌شود. روزی بدلکار را کتک خور سینما می‌دانستند اما امروز بدلکاری یک تخصص است. هنروری هم نیست. کارگردانی، جدا و متخصص می‌خواهد. با وجود اینکه در سینمای ایران فیلم‌های اکشن و عجیب و غریب ساخته‌ نمی‌شود اما گروه‌های بدلکاری خوبی وجود دارد. یکی از این گروه ها گروه«بدلکاران 13» است. شهرت آنها جهانی شده تا جایی که در پروژه‌های سینمایی هالییود همچون «جیمز باند» از آنها دعوت به عمل می‌اورند. ارشا اقدسی و مهسا احمدی جزو سرپرستان این گروه هستند. مهسا احمدی چندی پیش جایزه بهترین بدلکار زن دنیا را از آن خود کرد. گلایه‌هایی دارند شاید عجیب باشد که آنها را برای دیدن آثاری که در آن ایفای نقش می‌کنند در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر به داخل کاخ جشنواره راه نداده‌اند اصلاً بسیاری از سینماگر ها آن را نمی‌شناسند و توجه نمی‌کنند جوان‌هایی که آوازه‌شان جهانی شده امروز با انگیزه بیشتر در مسیر پیشرفت سینمای ایران گام ‌برداشته‌اند یکی از ویژگی‌های آنها این علاقه شدید به ایران و پرچم ایران است که همیشه و همه‌جا همراهشان است.

تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر با بدلکاران موفق با دو سرپرست اصلی گروه «بدلکاران 13» به گفت‌وگو بنشینیم به همین دلیل از ارشا اقدسی و مهسا احمدی دعوت کردیم و ساعاتی را با آنها به گفت‌وگو نشستیم که در پی ‌می‌خوانید.

_همه ما می‌دانیم که پیمان ابدی چقدر زحمت کشید تا اتفاق خوبی در سینمای ایران بیفتد و چقدر تلاش کرد تا بتواند خودش را ثابت کند از آنجایی که شما جزو شاگردان مرحوم پیمان ابدی هستید باید گفت که موفقیت شما در کار شخصی و همچنین سینمای ایران نتیجه تلاش های وی است.

ارشا اقدسی_ ابتدا بگذارید بگویم غیر از این پیمان زحمت بسیار زیادی کشید برای بدلکاری خارج مرز های ایران که پول خوبی هم می‌دهند، اما یک بدلکار ابتدا با کارش حال می‌کند و سایر موارد در اولیت های بعدی وجود دارد. ما متوجه شدیم بهترین راهی که باعث می‌شود نام پیمان همچنان ماندگار بماند این است که این حرفه را به خوبی دنبال کنیم و در آن موفق شویم.

 

*یونانی که برای پیمان ابدی گریه کرد

یادم است که وقتی مشغول فیلمبرداری صحنه‌های «جیمز باند» بودیم فردی بود که یونانی بود اما در آلمان زندگی می‌کرد زمانی که نام پیمان را بردم به سرعت او را شناخت. اروپایی‌ها خیلی افراد احساساتی نیستند اما این فرد تا متوجه شد که پیمان فوت شده است اشک در چشمانش حلقه زد با این که می گفت پیمان را تا به حال ندیده و تنها تعریفش را شنیده بود. این می‌تواند جواب افرادی باشد که می گفتند پیمان ابدی در «هشدار برای کبری 11» حضور نداشته است.

_از چه زمانی با پیمان ابدی ارتباط داشتی؟

ارشا اقدسی_ دو سال و نیم زیر نظر پیمان کار می‌کردم و در نهایت گروه خودم را تشکیل دادم. فکر می‌کنم بیست و دو الی سه سال داشتم.

قبل از آشنایی با پیمان بدلکاری نکرده بودم اما مربی باشگاه بودم به لحاظ فیزیکی نیز آماده بودم و به قول خودمان روحیاتم به این طور خُل بازی‌ها می‌خورد. پیمان تمام این نکته‌ها را در من مدیریت کرد و شکل داد. اگر چند بار دیگر متولد بشوم فقط زودتر خودم را به این حرفه می‌رسانم.

*ابدی: اگر بمانی با من موفق می‌شوی

_آشنایی‌تان با پیمان چگونه شکل گرفت؟

ارشا اقدسی_ بسیار اتفاقی. در شهرک غرب دیدم که تبلیغاتی شده برای آموزش بدلکاری و خودم را برای ثبت نام به آنجا رساندم. به پیمان گفتم در شاخه تربیت بدنی در ایتالیا قبول شده‌ام می‌خواهم به ایتالیا بروم و پول در بیاورم اما فقط دوست دارم چیزهایی را یاد بگیرم. پیمان هم گفت: «طی این مدت چیزی یاد نمی‌گیری اما اگر دوست داری بیا». خلاصه رفتم و در عرض یک ماه به یکباره عاشق بدلکاری و پیمان شدم. اغراق نمی‌کنم. دو سال طول کشید تا من بورس بگیرم زحمت زیادی کشیده بودم برای این اتفاق اما بعد از یک ماه در رفتنم دو دل شدم. دو ماه که شد دیگر شک کرده بودم و دائم با پیمان مشورت می‌کردم و او هم تصمیم را بر عهده من گذاشته بود. او تنها گفت: «اگر بمانی با من موفق می‌شوی». همین یک جمله برای من کافی بود. رابطه ما بسیار حالت استاد شاگردی داشت.

پیش از این در پرتقال کار می‌کردم و زندگی می‌کردم وضع مالی خیلی خوبی هم در آنجا داشتم با زندگی در آنطرف آشنا بودم اما زمانی که تصمیم به نرفتن گرفتم بسیاری از دوستانم به من می‌گفتند که اشتباه می‌کنی. تصور کنید این حرفه را زمانی قبول کردم که کسی آن را به عنوان یک شغل و حرفه قبول نداشت. خوب من به شدت به هیجان علاقه داشتم می‌گفتم مگر می‌شود تو کار‌هایی را که دوست داری انجام می‌دهی و در قبالش پولم می‌گیری. کار اداری هم داشتم اما با روحیاتم جور در نمی‌آمد. از جایی به بعد تصمیم گرفتم که تیم تشکیل دهم و به پیمان هم گفتم او هم گفت: «اگر فکر می‌کنی می‌توانی این کار را انجام بده خیلی خوب است».

یک بدلکار: ما کتک‌خور سینما نیستیم

*اقدسی: مهسا احمدی را آنقدر اذیت کردم تا برود اما نرفت

ابتدا که تصمیم گرفتم آموزش بدهم پیمان نیز بسیار تشویقم کرد تا این که با مهسا احمدی آشنا شدم و در ابتدا گفتم:«با خانم ها کنار نمی‌آیم. با خودم می‌گفتم که این ها برای قرتی بازی آمده اند.» تا این که خودش گفت:«من همه جور پایه کار کردنم». در زمان کار کردن بسیار سخت‌گیر هستم زمانی که قرار بود آموزش‌ها و تمرین‌هایی را به مهسا احمدی بدهم این سخت‌گیری ها بیشتر می‌شد تا خودش برود در نهایت بعد از چند ماه بسیاری از شاگردانم گذاشتند و رفتند اما خانم احمدی ماند. طی سال ها بسیاری از افراد آمدند و رفتند اما مهسا احمدی همچنان خودش را ثابت کرد. تقریباً همه رفتند اما وی با قدرت ادامه داد. علاقه بسیار مهم است.

*معروفیت خود را مدیون مهربانی خبرنگارها هستیم

اگر واقعاً در ایران نیز برای بدلکارها جایگاهی قائل بوند ما بیشتر می‌توانستیم روی کارمان تمرکز کنیم اما متاسفانه توجهی نمی‌شود و ما مجبوریم خودمان به بحث تبلیغ کردن کارمان و حرفه‌ای که در آن فعالیت داریم فکر کنیم. بچه‌های خبرنگار خیلی به ما حال می‌دهند واقعاً شاید اگر آن‌ها نبودند ما آنقدر شناخته شده نبودیم. واقعاً باید بگویم که 70 درصد از موفقیت و شناخته شدن ما در کارمان را مدیون مهربانی‌های خبرنگارها هستیم. ما پتانسیلش را داشتیم اما فضای معرفی برای‌مان نبود اما خبرنگار ها این کار را انجام دادند.

 

_در حال حاضر در ایران چند گروه بدلکاری داریم که فعال هستند؟

ارشا اقدسی_ فکر می‌کنم 5 گروه بدلکاری داریم که فعال هستند. ما عضو انجمن صنف بازیگران و بدلکاران هستیم که با تمام قدرت در تلاش هستیم آن را تفکیک کنیم چون بازیگر و بدلکار به معنی بازیگران و هنروران است اما باعث می‌شود که این صنف پیشرفتی نداشته باشد.

*اقدسی: بدلکار کتک‌خور سینما نیست

_ این ذهنیت وجود دارد که هنروری در یک کار جزو بدلکاری است و این دو را از هم تفکیک نمی‌کنند.

ارشا اقدسی_  بله متاسفانه این ذهنیت وجود دارد و عده‌ای فکر می کنند بدلکاران کتک‌خورهای سینما هستند در صورتی که بدلکاری یک تخصص است و بدلکار کتک خور سینما نیست. واقعاً در تلاش هستیم این کار را از ریشه درست کنیم.

_انجمن به هر حال اساسنامه دارد، تعریفی که در آنجا از بدلکاری آمده چیست؟

ارشا اقدسی_ تعریفی که در حال حاضر وجود دارد بسیار ایراد دارد در اساسنامه جدید سعی کردیم که بخشی از ایرادات را درست کنیم اما نشد که این اتفاق به صورت کامل بیفتد. بیش از 200 عضو بدلکار داریم که به جرأت می‌توانم بگویم که 16 بدلکار بیشتر در این بین وجود ندارند. سایر دوستان هنرور و پیشکسوتان دوره‌ای از سینما هستند که البته زحمت هم کشیده‌اند و بی‌مزد و بی‌منت برای این سینما کار کرده‌اند چون عاشق بوده‌اند به همین دلیل نمی‌توان با این دلایل آنها را حذف کرد. شاید کار آن‌ها را قبول نداشته باشم اما به دلایلی که گفتم همان آدم برایم بسیار محترم است. نمی‌توان آن‌ها را کنار گذاشت چون اگر آنها نبودند ما هم امروز در این مسیر قرار نمی‌گرفتیم.

این افراد را نمی‌توان وارد انجمن بازیگران کرد از طرفی نمی‌توان آن ها را وارد انجمن هنروران کرد چون برای خود پرستیژ قائل هستند. از طرفی جوان‌هایی هستند که می‌خواهند وارد این حوزه شوند و نمی‌توان در را به رویشان بست. بهترین راهش این است که با کمک افراد با تجربه در این حرفه و خانه سینما برای این افراد فکری کرد، اما زمان می‌برد.

*میرکریمی هم با جدا‌کردن صنف بدلکاران موافق است

_مثلاً نظر رضا میرکریمی در این باره چیست؟

ارشا اقدسی_ خیلی موافق است. اما باید برایش راه حلی پیدا کرد. البته بگذارید این را بگویم که از خانه سینما برای ما چیزی جز یک کارت نمانده که نمی‌دانیم با آن می‌توان چه کار کرد؟! یکی از اقداماتمان توجه به مدرک تحصیلی است. نمی توان فردی را با مدرک سیکل وارد این حرفه کرد چون داریم در مورد عرصه فرهنگ و هنر حرف می‌زنیم. افراد باید حداقل سواد آکادمیک را داشته باشند.

البته برخی نیز فعال نیستند باید کمیته‌ای تشکیل شود که دلیل فعال نبودن فرد بدلکار را پیدا کنند. اگر فعالیت ندارد باید وی را حذف کند تا حق عضویت آن به افراد دیگر برسد.

*خارج از ایران فریاد می‌زنیم که ایرانی هستیم

_ در مورد کارتان در دیگر کشور ها بگویید.

ارشا اقدسی_ به هر کشوری که می‌رویم تا می‌توانیم ‌به همه می‌گوییم که ایرانی هستیم. اگر عکس‌های‌ ما را ببینید شبیه به طرفدارهای تیم ملی ایران هستیم از بس که پرچم ایران را در همه جای لباس و لوازم کارمان چسبانده‌ایم. در مسابقه روسیه که رفته بودیم جمعیت زیادی آمده بودند یک نفر ایرانی را دیدیم و به او نیز پرچم ایران را دادیم و گفتیم که تیم ایران را در اینجا تشویق کن آن را در هوا بگیر و تکان بده تا ما روحیه بگیریم. در سال 2014 ما در دنیا در رشته چپ کردن ماشین اول شدیم. آن فرد هم از جایش بلند نشد که دلمان خوش باشد!.

_واقعاً این حرفه ترس نیز دارد تا به حال یا در همین مسابقه‌ها ترس سراغتان آمده است؟

قبل همین مسابقه که گفتم خیلی ترسیده بودم. چون زمانی که فیلم این مسابقات را که بین بدلکاران بود در اینترنت سرچ کردم و دیدم و متوجه شدم که این افراد واقعاً و واقعاً کار‌های عجیب و غریبی می‌کنند. ما در ایران دو دور با ماشین در هوا چرخیدیم. در دنیا نیز 5 نفر این کار را انجام داده بودند دلیل این که ما را نیز به مسابقات دعوت کردند همین بود. باور کنید با دیدن فیلم آنها با خودم گفتند آنها دیوانه هستند و ما به آنجا برویم که چه کار کنیم.

 

ابتدا یک طرحی را آماده کردم تا با یک کامیون در یک زمان، 25 ماشین را چپ کنم که گفتند امکانش نیست این تعداد ماشین را فراهم کنیم. در نهایت گفتم که با اتوبوس بلندترین پرش را می‌زنم به گونه‌ای که هنوز کسی این‌کار را انجام نداده باشد. به سراغ طرحهایی رفتم که در ایران بودجه لازم را برای انجامش نداشتم. البته باید این نکته را بگویم که قبلاً فردی با ماشین دو و نیم دور زد که مُرد در مسابقات!.

یک بدلکار: ما کتک‌خور سینما نیستیم

*قرار بود مهسا احمدی را آتش بزنیم

زمانی که به آنجا رفتیم دیدیم یک نفر با آتل می‌آید دیگری با ویلچر خلاصه تعداد مصدومین زیاد بود با خودم گفتم خدایا این افراد در تمرین خودشان را ترکانده‌اند وای به حال زمان مسابقه. یکی از فیلم‌ها این بود که ماشین با سرعت 40 الی 50 کیلومتر می‌امد فرد بدلکار جفت پا می‌رفت تو شیشه و مینشست روی صندلی تصور کنید سرش از لبه شیشه ها با فاصله اندکی عبور می‌کرد که اگر اصابت می‌کرد پوس صورتش را از ته می‌کند. خودم حسابی ترسیده‌ بودم.ابتدا باز به سراغ پرچم رفتیم آن را بالاتر از همه پرچم ها نصب کردیم دیدم به یکباره باد باعث شده پرچم چرخید قرار بود قبل از کار من خانم احمدی را آتش بزنیم  اما با دیدن پرچم عصبانی شدم و به ایشان گفتم نمی‌خواهد تو را آتش بزنیم،برو بالا پرچم را درست کن او هم رفت و به سختی این کار را انجام داد.

رییس روس‌ها ما را کنار کشید و گفت اینجا ریسک نکنید هر کاری کنید ما روی دست شما بلند می‌شویم و انجام می‌دهیم مثلاً اگر از 85 متر بپرید ما بالگرد می‌آوریم و از آن فاصله خواهیم پرید بهتر است ریسک نکنید.خودش به شدت با من کَل‌کَل داشت اما کل کل حرفه‌ای و خوب. در زمان خودش هم کمک می‌کردند. به کسی هم نگفته‌ بودم که به مسابقات می‌رویم چون آخر می‌شویم و آبروی‌مان می‌رود.

_چند کشور حضور داشتند؟

ارشا اقدسی_ تقریباً دوازده کشور روس‌ها و آمریکایی ها که جزو بهترین ها هستند نیز حضور داشتند.

همه وسایل خود را انتخاب کردند و من هم یک ماشین روسی انتخاب کردم که خودشان گفتند این آشغال است بر ندار که گفتم نه همین خوب است. در ایران عادت کرده‌ام که چطور ماشین پوسیده را آماده کنم برای چپ کردن. از طرفی چون این پوسیده بود سبک‌تر است و راحت پرواز می‌کند. قرار بود من آخر بپرم که در نهایت گفتند تو اول باید با ماشینت بپری. قبول کردم.

اسم این حرکت «چپ کردن دوستانه» است زمانی که ماشین چپ شد باید راننده در داخل باشد تا ماشین های بعدی نیز به روی سرش فرود بیایند. گفتم اگر ماشینم آتش گرفت چه؟ گفتند:«باید در داخل بمانی دیگر» تعجب کرده بودم اما در نهایت قبول کردم!!. با خودم گفتم این ها می‌خواهند من را بکشند ولی دنبال بهانه می‌گردند. سایر رانندهها نیز ناراحت بودند.

*پرچم ایران را روی ماشین کشیده‌ام عمراً نمی‌زارم کسی به آن دست بزند

مهسا احمدی_ جالب است که بعد از ارشا اقدسی یک دختر روس راننده بود و قرار بود پَرِشَش را انجام دهد.

ارشا اقدسی_ فکر کنم آن را گذاشته بودند که قشنگ من را بزند اما در نهایت من اول شدم. قبلش گفتند اگر می‌ترسی انجام نده و ما خودمان این کار را انجام می‌دهیم گفتم‌:«چی میگی بچه‌های خودمان انجام می‌دهند یعنی چی؟!». عکس پرچم ایران را به روی ماشین کشیده‌ام عمراً اجازه نمی‌دهم کسی به آن ماشین نزدیک شود. اما زمانی که فکر کردم ممکن است آخر شویم می‌گفتم ای کاش نام ایران را نمی‌آوردم.

*در سینمای ایران برخوردشان با ما مناسب نیست

شاید باورتان نمی‌شود در هیچ کجا از ایران چیزی به ما نرسیده است و برای افتخاراتی که کسب کرده‌ایم چیزی برای‌مان در نظر نگرفته‌اند و در سینما با ما برخوردشان خیلی مناسب نیست اما علاقه و عشق ما به ایران بی‌منت است و در درون مان این عشق قرار دارد.

_خانوم احمدی شما بگویید که چه شد که به سمت بدلکاری آمدید؟

مهسا احمدی_ قبل ازاین که زنده یاد ابدی بیایند اصلاً شناختی نداشتم فیلم هم زیاد نمی‌دیدم مخصوصا فیلم های اکشن. اما چون حرفه‌ای ورزش می‌کردم ژیمناستیک کار بودم و در اوج آمادگی بدنی نیز قرار داشتم.در سنی بودم که پر از انرژی بودم.

_برخورده خانواده در مورد این که به سمت بدلکاری آمدید چگونه بوده است؟

مهسا احمدی_ برخورد خوبی داشتند. اما در ابتدای مسیر مادرم تا دو سال باشگاه می‌آمد و همراهم بود و تمرین‌هایم را نگاه می‌کرد تا خیالش راحت شود.

 

_به چند ورزش تسلط دارید؟

مهسا احمدی_ ژیمناستیک مهمترینش است. اما زمانی که بدلکاری را شروع کردم به سمت یادگیری بسیاری از ورزش ها رفتم. پاراگلایدر، سقوط آزاد از هواپیما که اولین خانمی بودم بعد از انقلاب اسلامی این کار را انجام دادم، بیس جامپ اولین و تنها خانمی بودم که در آن زمان این کار را انجام دادم (پرش از یک سکوی ثابت) که بسیار خطرناک هم است. وشو یکی دیگر از ورزش هایی است که انجام دادم و به تیم ملی هم دعوت شده بودم. ولی چون علاقه ای به ورزش های رزمی و خشن نداشم.

_ شما که خودتان را آتش می‌زنید چرا دیگه اشاره به خشونت می‌کنید.

ارشا اقدسی_ آتش گرفتن در فیلم جزو کارهای رمانتیک به حساب می‌آید.

مهسا احمدی_ در ادامه این مسیر با آقای اقدسی آشنا شدم. اما فرصت نشد شاگرد پیمان ابدی بشوم.

_در حال حاضر جزو مربیان گروه بدلکاران 13 به حساب می‌آیید؟

مهسا احمدی_ بله ولی خانم‌ها با اشتیاق می‌آیند اما آنطور که باید راضی کننده نیست. اما زمانی که می‌دیدم به دنبال حاشیه هستند خودم می‌گفتم بهتر است دیگر نیایند و بیشتر مواقع هم خودشان متوجه می‌شدند. اما هنوز دوستدارم یک خانم پیدا شود که برای خود این حرفه و علاقه اش پیدا شود. اگر خانمی خالصانه وارد این حرفه شود واقعاً هر نوع کمکی که بتوانم به او خواهم کرد.

_در کدام کشور ها کار کرده‌اید؟

مهسا احمدی_ از سریال ترکیه شروع کردیم بعد از آن وارد سینمای هالیوود شدیم و روند رو به رشد سریعی را طی کردیم.


منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس