کد خبر 459789
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۳

ترکیه خود را یک مدل دموکراسی اسلامی، نظام سیاسی مشروع و بازیگر مردمی در خاورمیانه معرفی کرد و بر الگوگیری جنبش‌های مردمی خاورمیانه از مدل خود تاکید کرد. اما الگوی برداری از کشوری که در کنار محور رژیم صهیونیستی، عربستان قرار دارد نه تنها صورت نگرفت، بلکه باعث تضعیف جایگاه آن شد.

به گزارش مشرق، ترکیه که مدعای یگانه الگوی دمکراسی در سرزمین های اسلامی را دارد اینک در میانه ای از پارادوکس ها گرفتار آمده است. پارادوکس هایی که پیچیده تر می شوند و امواج تخریبی بیشتری روانه جامعه و دولت ترکیه می کنند. مدعای دمکراسی در کنار استبداد فردی و روندی حزب عدالت و توسعه، مدعای دیالوگ و آشتی ملی در مقابل تاراندن منتقدان هم کیش و سرکوب مخالفان به آئین سکولار چپ و قوم کرد، مدعای اسلام و صلح طلبی در مقابل رسوایی حمایت داعش و بمباران مواضع نیروهای مبارز مقابل داعش. این واقعیات در کنار نابسامانی اقتصادی ترکیه که ماحصل تنش های سیاسی است، به شدت تاثیر منفی بر جایگاه حزب حاکم گذارده است. افول نسبی منزلت ترکیه در سیاست خارجی در کنار نابسامانی سیاست داخلی و رویه شبه مستبدانه حزب حاکم، نوعی بن بست سیاسی در این سرزمین ایجاد کرده است. در ادامه برخی وجوه پارادکسیکال و بن بست سیاسی ترکیه را بررسی می کنیم.

عامل بیرونی ناکامی را باید در انتقادات رقیبان حزب عدالت توسعه یعنی حزب جمهوری‌خواه خلق (CHP)  جست که در رقابت های انتخاباتی باحمله به سیاست ‌های خارجی حزب عدالت و توسعه در سوریه توانست بسیاری از هواداران این حزب را متوجه اشتباهات راهبردی اردوغان و داوود اغلو نماید. این اشتباهات که منجر به تهدیدات داعش بر علیه ترکیه در جنوب کشور شد، ترک ها را در وضعیتی متناقض قرار دادند که از یک سو زمینه های قدرت یابی داعش بر علیه دولت سوریه را پدید آورده بودند و از سوی دیگر تهدیدات آن خودش را نیز نشانه گرفته و افکار عمومی به ویژه مسلمانان ترکیه را نسبت به دیپلماسی حزب عدالت و توسعه نگران کرده است.

رفتار منطقه ای؛ نخستین جلوه ناکامی

کاهش آرای حزب عدالت و توسعه به 87/40 باعث شکل گیری دولتی ائتلافی و وادار نمودن نخبگانی چون داوود اغلو به رها کردن سیاست های ماجراجویانه در سوریه و تجدید نظر در نگاه به السیسی خواهد شد. همگرایی بیش از حد دولت اردوغان با جریانات تکفیری به رهبری عربستان و قطر ترکیه را آسیب پذیر نمود. پروراندن داعش، جنجال ارسال سلاح‌ به بهانه حمایت از ترکمن‌های ایزدی به سوریه و قرار گرفتن ترکیه در مسیر آموزش و ترانزیت نیروهای تکفیری منجر به سیل مرگبار میلیون ها سوری به ترکیه شده و مضافا بر آن الگوی رفتاری ترکیه در طول چند دهه مبنی بر تلاش برای همگرایی با اروپا و سعی در وارد کردن پارامترهای دموکراتیک را به هاله ای از ابهام کشاند.

ترکیه در کنار ایران توانسته بودند بسیاری از مولفه های گذار به دموکراسی را طی نمایند اما نفوذ اندیشه هایی نوعثمانی در برابر دولت اسد، مخاطرات بسیاری چه از منظر درونی و چه بیرونی برای ترک ها پدید خواهد آورد. به عبارتی دیگر منتقدان ورود فزاینده حزب عدالت و توسعه به امور منطقه‌ای عقیده دارند ترکیه محور سیاست خارجی خود را نسبت به جهت‌گیری غربی سنتی خود، تغییر داده است. آن ها معتقدند که تحت تاثیر ملاحظات معطوف به هویت و بقای نخبگان سیاست خارجی در آنکارا برآنند تا مسیرهای ترکی و عربی را به جای مباحث فراآتلانتیک در اولویت قرار دهند. [i] در حقیقت انتخابات پارلمانی 2015 به اردوغان و اغلو فهماند که سیاست های تخاصم محور می تواند منجر به ظهور آلترناتیوهای دیگری در آینده سیاسی ترکیه شود.

 کردها و سوریه؛ پارادوکس های پرهزینه

بی شک یکی از موضوعاتی که دغدغه اغلب نخبگان ترک بوده مسئله کردها بوده که بارها منجر به اختلافات لفظی با کشورهای همسایه و منطقه ای شده است. از سال 1996 به دنبال شکست حملات ارتش ترکیه در نابود کردن اعضای حزب کارگران کردستان عراق، ترکیه الگوی رفتاری خود را شمال عراق تغییر داد. از این به بعد ترکیه دو الگوی رفتاری را نسبت به این منطقه در پیش گرفت. یکی از این الگوها، ایجاد کمربند امنیتی در شمال عراق و دیگری «ترکی سازی» این منطقه بود.

ایجاد یک کمربند امنیتی به عمق 20 تا 40 کیلومتر در خاک عراق، از جمله اهداف بلند مدت ترکیه برای تجزیه شمال عراق و ضمیمه سازی آن به خاک ترکیه بود. اسرائیل نیز از طرح منطقه امنیتی در شمال عراق حمایت می کند، زیرا این طرح به حضور اسرائیل در شمال عراق منجر می شد و این امر یک شکاف امنیتی به زیان ایران و سوریه به وجود می آورد، اما این طرح نتوانست به نیات ترک ها برای تجزیه عراق جامعه عمل بپوشاند.[ii]در ادامه روند تحولات و شکل گیری داعش، ترک ها فرصت را مغتنم شمرده تا شمال سوریه و عراق را به نحوی از دولت های مرکزی جدا کرده و از یک جناح با کردهای شمال عراق وارد تعامل شود تا نفت ارزان تری به دست آورد و از سوی دیگر ایران و متحدانش را تضعیف نماید، در حقیقت تعلل ترک ها در قضیه کوبانی نشان از سهم خواهی دولت اردوغان و نوعثمانی ها داشت.

با شروع بحران سوریه، ترکیه مواضع خود بر علیه دولت اسد را شدیدتر کرد و این دقیقا خلاف جهتی بود که ایران انتظار داشت. رجب طیب اردوغان در چهارمین دوره کنگره حزب عدالت و توسعه رژیم سوریه را مورد انتقاد قرار داد و در 22 نوامبر 2011 خواستار برکناری بشار اسد شد. در ادامه تحولات سوریه، ترک ها تمام توان خود را به کار بستند تا رژیم اسد را ساقط نمایند، آن ها درهای سیاست و کشور خود را به سوی مخالفان سوریه چون ارتش آزاد، انجمن ملی سوریه به رهبری برهان قلیون و محمد ریان و کمیسیون هماهنگ ملی متشکل از گروه های چپ سوری و فعالان کُرد به رهبری حسن عبدالعظیم و مایکل کیلو بازکردند.

در واقع، ترکیه سعی کرد با عربستان سعودی یک هدف مشترک را اتخاذ کنند به طوری که رژیم جدیدی را با تاکید ویژه بر عامل «مذهب» روی کار آورند. اغلو با نگاهی خوش‌بینانه بیان داشت که «خاورمیانه جدید متولدشده است» و آنکارا «صاحب، پیشگام و خدمتکار» این خاورمیانه جدید است. [iii]

 تقابل با تهران؛ فقدان فایده، تورم هزینه

داود اغلو در کتاب معروفش «عمق راهبردی» معتقد است که «ترکیه در خصوص مسئله خاورمیانه که با ابعاد فلسطین و نفت مترادف شده، در درون شرایط جنگ سرد با فاصله و با شکلی متوازن برخورد نمود و سیاستی را توسعه داد که مستقیما دخالت نمی کرد، پس خواه ناخواه در ارتباط با قرن بیست و یکم در مرکز این طرح مبتنی بر محور عراق – کرد و اتحادیه اروپا قرار دارد. در یک چنین وضعیتی کسب عمق آسیا توسط ترکیه در داخل راهبرد متناسب اوراسیایی به عنوان ترجیحی راهبردی اجتناب ناپذیر اهمیت خود را حفظ کرده است، شرط لازم و ضروری این عمق آسیا نیز تاثیرگذاری بر روی سیاست خاورمیانه است».[iv]

تببین رفتارهای ترکیه در خاورمیانه در اغلب موارد در تقابل با منافع جمهوری اسلامی ایران بوده است، نگاهی به تحولات عراق، سوریه، لبنان و یمن این تقابل را مشخص تر می کند. اما آنچه که بیش از همه جای بحث دارد راهبرد چهار ضلعی (رژیم صهیونیستی، ترکیه، سعودی ها و آمریکا) در برابر محور تهران و جریان مقاومت می باشد. روند تحولات در دهه اخیر نشان می دهد که ترکیه در منازعات منطقه ای نتوانسته به نتایج مطلوب خویش برسد و همواره به علت اشتباهات راهبردی در خاورمیانه موانع خویش برای پیوستن به اتحادیه اروپا را افزایش داده است. در حقیقت نه تنها اختلافات خویش با همسایگانی نظیر ایران و سوریه را به صفر نرسانده، بلکه آنها را نیز تشدید بخشیده است.

تلاش ترکیه برای کاهش نقش ایران در عراق نیز با شکست مواجه شد. در حقیقت شکست ایالات متحده آمریکا  در جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه در طول تجاوز عراق در سال 2003، دردسر بزرگی برای ترکیه به وجود آورد. ایران موفق شد که روابط خوبی در عراق ایجاد کند و در عراق جای پایی پیدا کند و تلاش کرد که با روی کار آوردن شیعیان در عراق وضعیت جمعیتی در قدرت سیاسی در بغداد را تغییر دهد. به دنبال خروج نیروهای آمریکایی از عراق، ایران تلاش کرد تا نفوذ خود را در عراق تقویت و انسجام بخشد؛ ترکیه نیز تلاش می‌کرد که از گسترش نفوذ ایران در عراق جلوگیری به عمل آورد.

ترکیه به کرد های عراق و سنی‌های عراقی امید داشت تا از این طریق از نفوذ ایران در عراق جلوگیری به عمل آورد و نفوذ خود را در عراق گسترش دهد. بدین طریق روابط بین ترکیه و ایران نامناسب باقی ماند. بنابراین بلند پروازی‌های ترکیه و ایران در منطقه، متضاد بودند. [v]

در حقیقت وقتی که رهبران حزب حاکم عدالت و توسعه شرایط منطقه ای را برای تعقیب اهداف بلند پروازانه خود مناسب دیدند، دست به کار شدند و با کنار گذاشتن اختلافات خود با عربستان سعودی در موضوع مصر با سیاست های این کشور در منطقه همراه شدند. رجب طیب اردوغان که مدعی انقلابی گری و مخالفت شدید با رژیم صهیونیستی است، با چشم پوشی از روابط سعودی ها و صهیونیست ها به دیدار ملک سلمان پادشاه جدید عربستان شتافت و ترکیه به عنوان یکی از کشورهای دموکراتیک منطقه با مرتجع ترین رژیم های عربی هم پیمان شد. متعاقب این دیدار، ترکیه حمایت های خود را از احرار الشام که متشکل از جبهه النصره و اعضای القاعده است، افزایش داد و کمک تسلیحاتی به آن ها ارائه داد و این گروه موفق به پیشروی هایی در سوریه شد. اردوغان همچنین در روز حمله سعودی ها به یمن در یک مصاحبه مطبوعاتی، با همان ادبیاتی که نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مورد ایران سخن گفته بود از تلاش ایران برای تسلط برمنطقه سخن راند و از ایران خواست تا دیدگاه هایش را عوض کند و نیروهایش را از یمن، سوریه و عراق بیرون بکشد.[vi]

تحولات جهان عرب نیز نقطه عطفی در تقابلات تهران – آنکارا تعبیر می شود، چرا که ترکیه بر پیروی تحولات خاورمیانه از مدل ترکیه تاکید داشت. ترکیه خود را یک مدل دموکراسی اسلامی، نظام سیاسی مشروع و بازیگر مردمی در خاورمیانه معرفی کرد و بر الگوگیری جنبش‌های مردمی خاورمیانه از مدل خود تاکید کرد.[vii] اما الگوی برداری از کشوری که در کنار محور رژیم صهیونیستی، عربستان قرار دارد نه تنها صورت نگرفت، بلکه باعث تضعیف جایگاه آن شد.

منابع:

[i]- saban Kardas,(2010),Turkey: Redrawing the Middle East Map Or Building Sandcastles? Journal Compilation, Middle East Policy Council, p: 117

[ii]- جعفری ولدانی، اصغر (1388)، چالش ها و منازعات در خاورمیانه، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص 188

[iii]-Alessia ,Chiriatti. (Settembre 2012).” Neo-Ottomanist Diplomacy: The Turkish Geopolitics in Syria:”, XXVI Convegno SIS, p: 36

[iv]- داود اغلو، احمد (1391)، عمق راهبردی : موقعیت ترکیه در صحنه بین المللی، امیر کبیر، ص 439

[v]- Mohammed ,Idrees (2011).” Turkey and Iran Rivalry on Syria”, alternatives Turkish Journal of International  relation, www.alternativesjournal.net.p:67-68

[vi]- خلج منفرد (1394)، ارزیابی سیاست های منطقه ای عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی و ترکیه، همشهری دیپلماتیک، شماره 87، ص 21

[vii]- Kaya, Karen (2011).” Turkey-Iran relations after the Arab spring”, FMSO, Department of the Army, Department of Defense, or the U.S. Government, p: 5

احسان معنوی، مظفر حسنوند

منبع: رصد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس