نیومد، دیر شد، دل بی قراره
یه عمره مادرش چشم انتظاره
یه ظرف آب تو دستاشه، میگه
که بچه م آب بازی دوست داره
*****
شبم تیره س، برام مهتاب آورد
برا مستی شراب ناب آورد
"مرام ساقیا تنهاخوری نیس"
برا زاینده رودم آب آورد
*****
میگن غواص بود و موج ، بردش
میگن یونس شد و شب کوسه خوردش
ننه ش باور نکرد و خاک رو کند
خودش از زیر خاکا در آوردش
*****
علی اکبر رشیده مثل باباش
جوون مو شهیده مثل باباش
یه شو راهی شد و دل زد به دریا
اونُم غواص بیده مثل باباش
*****
یکی ایمون به چشم تر میاره
یکی هی شک به این باور میاره
مو از دریا میام با دست خالی
یکی از خاک، ماهی در میاره
*****
شبیه نور از چاهی دراومد
شتر از کوه با آهی دراومد
کجاس صالح ببینه از دل خاک
صد و هفتاد تا ماهی دراومد
*****
میدونس من بهش وابسته م اومد
شنیده ناتوون و خسته م اومد
پسر میگن عصای دست میشه
سر پیری عصای دستم اومد
*****
جوونم بی هوا برگشته از راه
کنار ماهیا برگشته از راه
علی اکبر فرستادم به جبهه
علی اصغر چرا برگشته از راه؟!
*****
ننه ت یک عمره از خون ، قوت داره
دل خسته تن فرتوت داره
گرفته تنگ خالیت و تو دستش
میگه ماهی مگه تابوت داره؟!