به گزارش مشرق، با گذشت نزدیک به دو هفته از حمله عربستان سعودی به یمن، واکنشهای مختلفی در رد و یا تایید این اقدام از سوی دولتهای گوناگون و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی مختلف صورت گرفته است. موسسه صهیونیستی مطالعات امنیت ملی نیز در تحلیلی ضمن حمایت از این اقدام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به سرکردگی عربستان سعودی برای مقابله با آنچه که تهدید افزایش نفوذ ایران در منطقه خوانده، این اقدام را همسو با منافع رژیم صهیونیستی معرفی کرده است.
بنا بر گزارش این موسسه اگرچه عملیات ائتلاف اعراب علیه یمن در نخستین مراحل خود به سر میبرد، اما میتوان به پیشبینی نتایج این حملات و دستاوردهای آن برای رژیم صهیونیستی پرداخت.
به ادعای این گزارش کشورهای عرب از دیرباز در صدد شکلدهی به ائتلاف و اقدام مشترک برای حفظ منافع خویش بودهاند. از سوی دیگر افزایش نفوذ ایران در منطقه نیز به عنوان تهدیدی جدی علیه این کشورها محسوب میشود. بدین ترتیب فرصت پیش آمده میتواند زمینه مناسبی برای گردهم آمدن کشورهای عرب و مقابله با تهدید جدی رشد فزاینده قدرت و نفوذ ایران باشد. این اندیشکده اسرائیلی موفقیت در اقدام نظامی علیه انصارالله در یمن و حامیان آنها را مقدمهای برای عملیاتهای نظامی موفقیتآمیز در آینده دانسته است.
نکته دومی که گزارش مذکور بدان پرداخته این است که جنگ حاضر علیه یک بازیگر غیردولتی، با قدرتی محدود و در مرزی مشترک با عربستان صورت میگیرد.
سومین نکته مورد اشاره در گزارش موسسه مطالعات امنیت ملی ارتباط مذاکرات هستهای ایران و ناآرامیها در یمن است. این گزارش ضمن انتقاد از عدم مطرح کردن موضوع درگیریهای یمن و حمایت ایران از انصارالله در مذاکرات هستهای، موضعگیری ایالات متحده در مورد حوادث یمن را ضعیف خوانده و درگیری نظامی آن را ناکافی دانسته است.
«یوئل گازانسکی» و «افرایم کام» نویسندگان این مطلب نوشتهاند: «آمریکا با عدم مطرح کردن موضوع یمن در مذاکره با ایران، خود را در موقعیت نامناسبی قرار میدهد؛ در حالی که ایران به پیشروی خود در یمن و مداخله در امور این کشور ادامه میدهد و بخش مهمی از جهان عرب علیه ایران اعلام موضع کردند، آمریکا در خصوص تلاشهای خود برای پیشبرد مذاکرات و توافق با ایران توضیح میدهد.»
در ادامه، گزارش مذکور عملیات مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در یمن را نشانهای از نقش و اهمیت این کشورها در اداره جهان عرب خوانده است. این اندیشکده صهیونیستی به تمجید از پادشاهان کشورهای حاشیه خلیج فارس پرداخته و نوشته است اگر چه این کشورها هنوز به حمایت سیاسی و نظامی کشورهای قویتری، همچون مصر نیاز دارند، اما با آغاز تحولات سیاسی در جهان عرب اقتدار کشورهای حوزه خلیج فارس افزایش یافته است. کشوری همچون مصر که خود قویترین کشور جهان عرب در حوزه نظامی است، به دلیلی تحولات سیاسی که طی چند سال تجربه کرده، هم اکنون به مساعدت اقتصادی کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس نیازمند است.
این اندیشکده صهیونیستی در ادامه تشکیل پیوند مذکور میان برخی از کشورهای عرب را نشانی از فعال شدن سیاست خارجی عربستان، پس از سالها انفعال نسبی میخواند. به گفته این گزارش پادشاه جدید عربستان، با رویکردی متفاوت بیش از اخلاف خود تلاش میکند تا کشورهای عرب را به یکدیگر نزدیک کرده و جلوی افزایش نفوذ ایران در منطقه را بگیرد.
به نوشته اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل، اگرچه به لحاظ اقتصادی یا سیاسی، یمن از جایگاه ویژهای در جهان عرب برخوردار نیست، اما به لحاظ استراتژیک واجد اهمیت قابل توجهی است. یمن حدود 1هزار و 800کیلومتر مرز مشترک با عربستان دارد و کنترل تنگه باب المندب را نیز در اختیار دارد (از طریق این تنگه دسترسی به کانال سوئز و سرزمینهای اشغالی میسر میگردد). عربستان معتقد است که افزایش نفوذ ایران در یمن منجر به محاصره این کشور در حلقه نفوذ ایران میشود و این موضوع میتواند منجر به تحریک شیعیان در خاک عربستان گردد. پایهگذاری یکی از مهمترین شاخههای القاعده در یمن و تبدیل آن به پایگاهی برای تروریستهای افراطی نیز بر اهمیت این سرزمین کوچک میافزاید.
به ادعای گزارش مذکور دلایل پیش گفته، میتواند انگیزه ایران را نیز برای بسط نفوذ خود در یمن توجیه کند. ایران پس از تاسیس دو مرکز نفوذ در مدیترانه (حزبالله در لبنان و حماس در نوار غزه)، به دنبال موقعیتی مشابه در یمن است تا از این طریق بتواند نفوذ خود را در دریای سرخ افزایش داده و ابزار فشاری بر عربستان سعودی از ناحیه جنوب غربی به دست آورد. در واقع درگیری ایران در یمن بسیار به مدل درگیر شدن آن در امور عراق شباهت دارد؛ ایران با کمکهای مالی و تسلیحاتی و آموزش نیروهای شبه نظامی در عراق، توانست آنها را تبدیل به نیروی اصلی کشور کند، نیروهایی که به شدت به ایران وابسته هستند.
این گزارش اقدام نظامی عربستان در یمن را تلاشی برای مقابله با نفوذ ایران در مرزهای جنوبی خود و ایجاد بازدارندگی در مقابل اقدامات آتی ایران خوانده است. به عقیده نویسندگان، امکان شکست نیروهای انصارالله با استفاده از نیروی هوایی وجود ندارد و عربستان نیز چنین هدفی ندارد، بلکه هدف عربستان بازگرداندن آنها بر سر میز مذاکره و ممانعت از استفاده انصارالله از تسلیحات پیشرفتهای همچون جنگنده و موشکهای زمین به زمین است. عربستان قصد دارد همه تلاش خود را به کار ببندد که شهر استراتژیک عدن به دست نیروهای انصارالله نیفتد. فرصت عربستان سعودی در عقب راندن نیروهای انصارالله به نسبت مقابله با اهرمهای قدرت ایران در سایر مناطق بیشتر است. اما عربستان باید در بهرهبرداری از این فرصت سیاسی و نظامی سرعت عمل و دقت کافی داشته باشد تا بتواند ضمن حفظ سهم انصارالله در قدرت، ثبات سیاسی را در این کشور بر پا کند، «در غیر این صورت در باتلاق یمن فروخواهد رفت.»
در نهایت اندیشکده مطالعات امنیت ملی ضمن متهم کردن ایران به پیگیری هدف تبدیل به هژمونی منطقهای، به منافع رژیم صهیونیستی از حمله عربستان و متحدانش به یمن میپردازد. این اندیشکده در این مورد نوشته است: «این حرکت توجه جهانی را به اقدامات ایران در خاورمیانه و افزایش نفوذ آن جلب میکند و نشان میدهد که تهدید ایران تنها محدود به توانمندی هستهای این کشور نمیشود. بدین ترتیب عملیات مذکور میتواند فرصتی باشد که منافع مشترکی را میان رژیم اسرائیل و اعضای ائتلاف حمله به یمن فراهم آورد.»
بنا بر گزارش این موسسه اگرچه عملیات ائتلاف اعراب علیه یمن در نخستین مراحل خود به سر میبرد، اما میتوان به پیشبینی نتایج این حملات و دستاوردهای آن برای رژیم صهیونیستی پرداخت.
به ادعای این گزارش کشورهای عرب از دیرباز در صدد شکلدهی به ائتلاف و اقدام مشترک برای حفظ منافع خویش بودهاند. از سوی دیگر افزایش نفوذ ایران در منطقه نیز به عنوان تهدیدی جدی علیه این کشورها محسوب میشود. بدین ترتیب فرصت پیش آمده میتواند زمینه مناسبی برای گردهم آمدن کشورهای عرب و مقابله با تهدید جدی رشد فزاینده قدرت و نفوذ ایران باشد. این اندیشکده اسرائیلی موفقیت در اقدام نظامی علیه انصارالله در یمن و حامیان آنها را مقدمهای برای عملیاتهای نظامی موفقیتآمیز در آینده دانسته است.
نکته دومی که گزارش مذکور بدان پرداخته این است که جنگ حاضر علیه یک بازیگر غیردولتی، با قدرتی محدود و در مرزی مشترک با عربستان صورت میگیرد.
سومین نکته مورد اشاره در گزارش موسسه مطالعات امنیت ملی ارتباط مذاکرات هستهای ایران و ناآرامیها در یمن است. این گزارش ضمن انتقاد از عدم مطرح کردن موضوع درگیریهای یمن و حمایت ایران از انصارالله در مذاکرات هستهای، موضعگیری ایالات متحده در مورد حوادث یمن را ضعیف خوانده و درگیری نظامی آن را ناکافی دانسته است.
«یوئل گازانسکی» و «افرایم کام» نویسندگان این مطلب نوشتهاند: «آمریکا با عدم مطرح کردن موضوع یمن در مذاکره با ایران، خود را در موقعیت نامناسبی قرار میدهد؛ در حالی که ایران به پیشروی خود در یمن و مداخله در امور این کشور ادامه میدهد و بخش مهمی از جهان عرب علیه ایران اعلام موضع کردند، آمریکا در خصوص تلاشهای خود برای پیشبرد مذاکرات و توافق با ایران توضیح میدهد.»
در ادامه، گزارش مذکور عملیات مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در یمن را نشانهای از نقش و اهمیت این کشورها در اداره جهان عرب خوانده است. این اندیشکده صهیونیستی به تمجید از پادشاهان کشورهای حاشیه خلیج فارس پرداخته و نوشته است اگر چه این کشورها هنوز به حمایت سیاسی و نظامی کشورهای قویتری، همچون مصر نیاز دارند، اما با آغاز تحولات سیاسی در جهان عرب اقتدار کشورهای حوزه خلیج فارس افزایش یافته است. کشوری همچون مصر که خود قویترین کشور جهان عرب در حوزه نظامی است، به دلیلی تحولات سیاسی که طی چند سال تجربه کرده، هم اکنون به مساعدت اقتصادی کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس نیازمند است.
این اندیشکده صهیونیستی در ادامه تشکیل پیوند مذکور میان برخی از کشورهای عرب را نشانی از فعال شدن سیاست خارجی عربستان، پس از سالها انفعال نسبی میخواند. به گفته این گزارش پادشاه جدید عربستان، با رویکردی متفاوت بیش از اخلاف خود تلاش میکند تا کشورهای عرب را به یکدیگر نزدیک کرده و جلوی افزایش نفوذ ایران در منطقه را بگیرد.
به نوشته اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل، اگرچه به لحاظ اقتصادی یا سیاسی، یمن از جایگاه ویژهای در جهان عرب برخوردار نیست، اما به لحاظ استراتژیک واجد اهمیت قابل توجهی است. یمن حدود 1هزار و 800کیلومتر مرز مشترک با عربستان دارد و کنترل تنگه باب المندب را نیز در اختیار دارد (از طریق این تنگه دسترسی به کانال سوئز و سرزمینهای اشغالی میسر میگردد). عربستان معتقد است که افزایش نفوذ ایران در یمن منجر به محاصره این کشور در حلقه نفوذ ایران میشود و این موضوع میتواند منجر به تحریک شیعیان در خاک عربستان گردد. پایهگذاری یکی از مهمترین شاخههای القاعده در یمن و تبدیل آن به پایگاهی برای تروریستهای افراطی نیز بر اهمیت این سرزمین کوچک میافزاید.
به ادعای گزارش مذکور دلایل پیش گفته، میتواند انگیزه ایران را نیز برای بسط نفوذ خود در یمن توجیه کند. ایران پس از تاسیس دو مرکز نفوذ در مدیترانه (حزبالله در لبنان و حماس در نوار غزه)، به دنبال موقعیتی مشابه در یمن است تا از این طریق بتواند نفوذ خود را در دریای سرخ افزایش داده و ابزار فشاری بر عربستان سعودی از ناحیه جنوب غربی به دست آورد. در واقع درگیری ایران در یمن بسیار به مدل درگیر شدن آن در امور عراق شباهت دارد؛ ایران با کمکهای مالی و تسلیحاتی و آموزش نیروهای شبه نظامی در عراق، توانست آنها را تبدیل به نیروی اصلی کشور کند، نیروهایی که به شدت به ایران وابسته هستند.
این گزارش اقدام نظامی عربستان در یمن را تلاشی برای مقابله با نفوذ ایران در مرزهای جنوبی خود و ایجاد بازدارندگی در مقابل اقدامات آتی ایران خوانده است. به عقیده نویسندگان، امکان شکست نیروهای انصارالله با استفاده از نیروی هوایی وجود ندارد و عربستان نیز چنین هدفی ندارد، بلکه هدف عربستان بازگرداندن آنها بر سر میز مذاکره و ممانعت از استفاده انصارالله از تسلیحات پیشرفتهای همچون جنگنده و موشکهای زمین به زمین است. عربستان قصد دارد همه تلاش خود را به کار ببندد که شهر استراتژیک عدن به دست نیروهای انصارالله نیفتد. فرصت عربستان سعودی در عقب راندن نیروهای انصارالله به نسبت مقابله با اهرمهای قدرت ایران در سایر مناطق بیشتر است. اما عربستان باید در بهرهبرداری از این فرصت سیاسی و نظامی سرعت عمل و دقت کافی داشته باشد تا بتواند ضمن حفظ سهم انصارالله در قدرت، ثبات سیاسی را در این کشور بر پا کند، «در غیر این صورت در باتلاق یمن فروخواهد رفت.»
در نهایت اندیشکده مطالعات امنیت ملی ضمن متهم کردن ایران به پیگیری هدف تبدیل به هژمونی منطقهای، به منافع رژیم صهیونیستی از حمله عربستان و متحدانش به یمن میپردازد. این اندیشکده در این مورد نوشته است: «این حرکت توجه جهانی را به اقدامات ایران در خاورمیانه و افزایش نفوذ آن جلب میکند و نشان میدهد که تهدید ایران تنها محدود به توانمندی هستهای این کشور نمیشود. بدین ترتیب عملیات مذکور میتواند فرصتی باشد که منافع مشترکی را میان رژیم اسرائیل و اعضای ائتلاف حمله به یمن فراهم آورد.»