«خواب‌آلودگی» در سومین جشنواره تئاتر شهر (تهران / 1393) خوش درخشید و موفق شد جوایز بهترین کارگردانی، نمایشنامه، بازیگری و طراحی صحنه و لباس را از آن خود کند. مشکلات جانبازان اعصاب و روان تا پیش از این جزو خطوط قرمز تئاتر ایران بوده است. به نظر می‌رسد به چنین نمایش‌هایی که از محتوای غنی و ساختار محکم برخوردارند باید بیش از اینها توجه کرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق: «خواب آلودگی» پس از «شن» (وحید آقاپور) دومین نمایشی است که امسال به طرح دغدغه‌ها و مشکلات جانبازان اعصاب و روان می‌پردازد.

«خواب‌آلودگی» نمایشی است در دو پرده؛ پرده اول به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان اختصاص دارد و پرده دوم به تیمارستان.

نمایشی موفق برای جانبازان اعصاب و روان+تصاویر

هر پرده متشکل از چند «تابلو» است که با کمی «مکث» در پی هم به نمایش گذاشته می‌شوند. در پرده اول نمایش با سه جانباز به اسامی بهمن (بورژین عبدالرزاقی)، بیژن (علی جدیدی)، مجید (احسان بیات‌فر) در آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان آشنا می‌شویم که بعدا جانباز دیگری به نام طاهر (رهام فاخته) که از تیمارستان گریخته به آنها ملحق می‌شود.

در پرده دوم همان شخصیت‌ها را در تیمارستان ملاقات می‌کنیم. نمایش با پخش اذان و نماز دسته‌جمعی جانبازان آغاز می‌شود. بهمن پیشنماز می‌شود و بیژن و مجید به او اقتدا می‌کنند. بهمن به علت عدم تمرکز نمی‌تواند نماز را به طور صحیح بخواند. در پایان نمایش باز هم شاهدیم که جانبازان قصد خواندن نماز را دارند اما این بار بهمن قدرت تمرکزش را بازیافته و موفق می‌شود به عنوان پیشنماز به وظیفه خود عمل کند.

نمایشی موفق برای جانبازان اعصاب و روان+تصاویر

نمایش این سوال را در ذهن مخاطب خود می‌نشاند که در فاصله این دو پرده، از آسایشگاه تا تیمارستان چه اتفاقی افتاده که جانبازان موفق می‌شوند خود را پیدا کرده و نماز بخوانند؟ به این ترتیب مخاطب دعوت به یک جست‌وجوی پر افت و خیز برای یافتن پاسخ این سوال می‌شود.

بیات‌فر در«خواب‌آلودگی» در قید و بند تعریف و به نمایش کشیدن یک قصه خطی مشخص نیست بلکه می‌کوشد با ترسیم چند موقعیت مرتبط با هم، جانبازان را از مسیرهای مختلفی عبور دهد تا نوعی تحول را در آنها پدید آورد. مکان‌های فرضی نمایش کاملا هوشمندانه انتخاب شده‌اند. در پرده اول درمی‌یابیم که آسایشگاه مکان امن‌تر و آرام‌تری در مقایسه با تیمارستان است و تیمارستان که از آن تحت عنوان «قرنطینه دائم» یاد می‌شود، به نوعی به تبعیدگاه تشبیه می‌شود که پذیرای آن دسته از جانبازانی است که نتوانسته‌اند تن به نظم آسایشگاه بدهند و روند مناسب درمان را طی کنند؛ به دیگر بیان تیمارستان آخر خط  و مقصد اجباری و ناخواسته بیمارانی است که پا به وادی جنون گذاشته‌اند.

نمایشی موفق برای جانبازان اعصاب و روان+تصاویر

نویسنده با برجسته کردن تضادهای بین آسایشگاه و تیمارستان و ایجاد تفاوت در شدت جنون بیماران با زبانی نمادین می‌خواهد به این نتیجه برسد که آن که مجنون‌تر است، بالغ‌تر و کامل‌تر است. نشانه رسیدن به این بلوغ و تکامل نیز دستیابی به قدرت تمرکز و در نتیجه ادای کامل فریضه نماز است که نیاز به تمرکز کامل دارد؛ در حقیقت تیمارستان برخلاف ظاهر غلط‌اندازش به مأمن جانبازانی تبدیل می‌شود که از نامهربانی‌های روزگار به آنجا پناه آورده‌اند. آنها در تیمارستان به خدا نزدیک‌تر و از جامعه‌ای که طردشان کرده است، دورترند.

نمایشی موفق برای جانبازان اعصاب و روان+تصاویر

بیات‌فر در به نمایش گذاشتن جهان ذهنی، شوریدگی و خلجان جانبازان اعصاب و روان با استفاده خلاقانه و فکر شده از صوت و نور و هدایت درست بازیگران نسبتا موفق است؛ ضعفی اگر هست بیشتر نشأت گرفته از نمایشنامه است.

متن ضدقصه «خواب‌آلودگی» در دو حیطه به طور مشخص با کم و کاستی‌هایی مواجه است، یکی شخصیت‌پردازی و دیگری ایجاد ارتباط بین شخصیت‌ها. تلاش بسیار شده تا شخصیت‌ها وزن همسانی داشته باشند و هیچیک بر دیگری پیشی نگیرد اما بهمن و طاهر در چند بزنگاه از بقیه بیشتر به چشم می‌آیند. طاهر از لحاظ کارکرد دراماتیک کاراکتر بلاتکلیفی به نظر می‌رسد. گریزش از تیمارستان به نتیجه خاص و سرنوشت‌سازی نمی‌انجامد. او فقط فضای هولناک تیمارستان را برای ساکنان آسایشگاه ترسیم می‌کند.

خانم مشفق(روجا جعفری) به عنوان بهیار، کمک بهیار یا روانپرستار از طاهر هم بلاتکلیف‌تر است. ظاهرا قرار بوده او حلقه واسط ساکنان آسایشگاه باشد اما با ورود طاهر همین نقش هم از وی ستانده می‌شود. مشفق نه خوب شخصیت‌پردازی و نه خوب بازی شده است. این کاراکتر برخلاف جانبازان، روی کاغذ درست پرداخت نشده که توقع داشته باشیم روی صحنه باورپذیر باشد. رفتار مشفق از نظر حرفه‌ای غلط، دور از واقعیت گاه حتی مغایر با شرح وظایفش است مثل پاره کردن کاغذ، سیگار دادن به بیمار و از همه عجیب‌تر تمیز کردن کف آسایشگاه! شکل‌گیری و تداوم ارتباط بین کاراکترها کامل نیست.

نویسنده می‌توانست کاراکتر مشفق را حذف کند یا از میزان ارتباطش با جانبازان بکاهد و در عوض زمان بیشتری را به ارتباطات بین جانبازان و نوسان این ارتباطات اختصاص دهد. بیشتر نمادهای نمایش برای بیننده عام قابل دریافت و درک است از جمله رادیوی بیژن که حکم زبان نداشته و گویایی از دست رفته‌اش را دارد و از عطش صاحبش برای برقراری ارتباط با دیگران خبر می‌دهد؛ پی بردن به مفهوم نمادین تیمارستان  یعنی  قرنطینه دائم قدری دشوارتر است. قرنطینه در اینجا مفهوم پزشکی خود را از دست داده و به یک نماد تبدیل می‌شود؛ نماد تک افتادگی، خلوت کردن با خود و سر در جیب مراقبت فروبردن که نتیجه‌اش فناء فی‌الله است.

نمایشی موفق برای جانبازان اعصاب و روان+تصاویر

بیات‌فر برای ورود به ذهن  آشفته کاراکترها از تمهیدات نمایشی مختلفی سود جسته است مثلا  پخش ناگهانی اصوات درهم و برهم (شبیه به آنچه بیماران اعصاب و روان حین توهم شنوایی تجربه می‌کنند) در سالن نمایش و پوشاندن همه اصوات دیگر، به این ترتیب گوش‌های تماشاگر و گوش‌های جانباز یکی شده و تماشاگر فقط آنچه جانباز می‌شنود را درک کرده و با او فضای جبهه و آشفتگی ذهنی را تجربه می‌کند؛ قطع و وصل نور نیز بر غنای این فرآیند صوتی منحصر به فرد افزوده است. این تجربه در حوزه تئاتر ایران واقعا لذتبخش و البته کمیاب است و از این نظر خلاقیت کارگردان واقعا شایسته توجه و تحسین است.

«خواب‌آلودگی» با پخش فیلم مستندی درباره جانبازان اعصاب و روان پایان می‌پذیرد. اطلاعاتی که از طریق این فیلم به تماشاگر داده می‌شود بیشتر و فراتر از اطلاعات مکتسبه از طریق نمایش نیست به عبارت دیگر بدون پخش فیلم هم نمایش سرپاست و مخاطب چیزی را از دست نمی‌دهد. «خواب‌آلودگی» در سومین جشنواره تئاتر شهر (تهران / 1393) خوش درخشید و موفق شد جوایز بهترین کارگردانی، نمایشنامه، بازیگری و طراحی صحنه و لباس را از آن خود کند. مشکلات جانبازان اعصاب و روان تا پیش از این جزو خطوط قرمز تئاتر ایران بوده است. به نظر می‌رسد به چنین نمایش‌هایی که از محتوای غنی و ساختار محکم برخوردارند باید بیش از اینها توجه کرد.

*شهرام خرازی‌ها / روزنامه وطن امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس