«حاج علی آهی» 86 سال سن دارد. از 10 سالگی به مداحی پرداخته و در کنار آن به تحصیل اشتغال داشته است. اما به دلایلی به سرودن شعر و اصلاح مسائل عقیدتی اشعار مبادرت میورزد و در این خصوص نزد اساتیدی به تلمذ پرداخته است. در لابهلای صحبتهای شیریناش از خاطرات خود و توفیق حضور در محضر بزرگانی چون آیتالله خوئی، آیتالله سیدمحمدهادی میلانی ، سیدمحمدرضا گلپایگانی ، میرزاجوادآقای تهرانی ، مرحوم حاج شیخ محمد جواد خراسانی، حاج شیخ علی نمازی شاهرودی، حاج شیخ حسین وحید خراسانی، سیدرضی شیرازی، سیدعبدالحسین دستغیب و... میگوید که از وجودشان کسب فیض کرده است.
حاج علی آهی قریب یک ماه پیش داغدار شد؛ داغ پسرش «محمدرضا» که تنها 40 سال از سناش میگذشت، این پیشکسوت ادبیات و ذاکری اهل بیت (ع) را بسیار مکدر کرد.
مشروح گفتگو با این پیر غلام امام حسین(علیهالسلام) را در ادامه میخوانید:
حاج آقا علی آهی چرا خاک خوردههای دستگاه اباعبدالله (ع) سوزشان بیشتر است وچه چیزی باعث ماندگاری چنین مداحان میشود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مداحان چند دسته هستند یک مداح قصیدهخوان داریم، یک مداح غزلخوان داریم، یک مداح چهارپارهخوان داریم، مداحی که در ختمها میخواند و مداحی که در عروسیها میخواند و.... اما اگر بخواهیم رمز پایداری مداحان را ذکر کنیم، بعضی از اینها معلومات آنچنانی در مورد مداحی ندارند. زیرا مداح باید علم کلام، مختصری از ادبیات عرب و فارسی را خوانده باشد تا بداند لفظی را که میخواهد، بخواند درست است یا خیر. مداح باید از لحاظ فرهنگ لغات آشنایی داشته باشد.
شهرت برخی از مداحان، شهرت کاذب است
متاسفام از اینکه بعضی از این آقایان در حال حاضر شهرت پیدا کردهاند، اما معلوماتی ندارند، این شهرت، شهرت کاذب است. اگر اینها را در مرحله امتحان قرار دهند، فاقد معلومات هستند، چون معلومات غیر از محفوظات است. محفوظات یعنی اینکه بسیاری شعر، غزل و قصیده و مرثیه بلد باشد، ولی معلومات این است که به عمق مطلب وارد باشد، آگاه باشد که این شعری که سروده شده در چه وزن و بحری است. بعضی از این مداحان کاری به آن مطالب علمی ندارند.
برخی زانو زدن در برابر استاد را کسر شان میدانند
هر کس این علمی را که عرض کردم داشت، در جامعه ماندگار میماند. از نظر اینکه دارای سواد و معلومات باشد و از علم ادبیات عرب، تفسیر قرآن، تفسیر دعاهایی که میخواند، آگاهی داشته باشند. در صورتی که عدهای دعاهایی را که میخوانند، اشتباه دارند و حتی کسر شانشان میآید این مسائل را در خدمت استادی یاد بگیرند. با اینکه اساتید مهمی در جامعه مداحان همانند استاد حاج علیاکبر کاظمی که خدا انشالله سلامتی به ایشان بدهد، استاد حاج سیدحسن معطر و امثال این بزرگواران را داریم. این عزیزان پایهگذار جامعه مداحان بودند.
مداحِ کاسبکار ماندگار نمیشود
دیگر چه کسانی میتوانند به عنوان الگو برای مداحان امروز مطرح باشند؟ لطفا تعداد بیشتری از مداحان گذشته را نام ببرید که جوانان و مداحان امروز نیاز دارند به آنها رجوع کنند.
تقریبا از شصت یا هفتاد سال پیش عدهای از مداحان به عنوان الگو در مداحی محسوب میشدند، آنها نماز شبخوان بودند، زیارت عاشورا را از حفظ میخواندند، اگر سیدی مداحی آنها وجود داشته باشد کاملا معلوم است که از باقی مداحان برتری دارند. همانند مرحوم حاج محمد علامه، مرحوم حاج احمد شمشیری، مرحوم حاج حسن محمدیدولابی، جواد ملک (رحمةالله علیه) که به تازگی فوت کرده است، حاج آقا شیخ قاسم و کسانی دیگر که اسمشان در ذهنم نیست. این عزیزان بر گردن جامعه مداحان بسیار حق دارند برای اینکه به دنبال پول و شهرت نبودند، بلکه واقعا به دنبال امام حسین(ع) بودند.
تمام این مسائل مهم است. مداحی که کاسبکار باشد با مداحی که کاسب نیست و برای خدا میخواند فرق دارد. این مداحانی که کاسب نیستند، اگر هم پولی به آنها داده شود، به مقدار آن توجه نمیکنند، زیرا نوکر باید نوکری کند. افرادی هستند که اسمشان همیشه هست و ماندگار میمانند. اگر مداحان نوکر شغلی نباشند، بلکه نوکر معنوی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) باشند، حتما ماندگار میشوند.
پیرغلامی به سن و سال نیست؛ کسی که عمری با ذاکری، زندگی خودش راگردانده، نمیتواند «پیرغلام» باشد
حاج آقا اصلا «پیرغلام» یعنی چه؟
باید ببینیم این حرف را چه کسی میزند. پیرغلامی بحث سن و سال نیست. یعنی به سن فرد نیست که او را پیرغلام صدا کنند، ممکن است مداحی با 70 سال سن، هنوز روضهخوانی باشد که در خانههای مختلف روضه میخواند تا امورات زندگیاش بگذرد؛ این فرد را پیرغلام نمیگویند.
البته در اسم پیرغلام از نظر ادبی و فرهنگ فارسی بسیار حرف دارم که این واژه کلمهای نیست که معنای درستی داشته باشد، اما درمیان مردم جا افتاده است. غلام هم در ادبیات لفظ بدی دارد ولی چون باز هم میان مردم جا افتاده، همه استفاده میکند.
امسال دوازدهمین سال است که از پیرغلامان تقدیر میکنند و برای آنها تجلیل و تقدیس قائلاند. حال اگر بخواهیم معنای دقیق این الفاظ را مدنظر قرار بگیریم، تجلیل هم معنای خوبی ندارد. یعنی جُل انداختن بر روی اسب، وقتی اسب میدود این جُل را بر او میاندازند و به این کار تجلیل میگویند و این کلمه غلط در جامعه جا افتاده است. البته نمیخواهم وارد این بحثها شوم.
پیرغلام به کسی میگویند که در شان نوکری اهلبیت عصمت و طهارت(ع) عمری را با معلومات گذرانده است، همانند حاجآقا شیخ قاسم، مرحوم حاجآقا علامه و غیره.
از اهل بیت(ع) دو چیز میخواهم؛ اول، نابودی آمریکا و اسرائیل
حاجآقا خواسته شما از اهل بیت (ع) چیست؟ از آقا چه چیزی میخواهید؟
من دو حاجت شخصی و عمومی دارم اول حاجت عمومی من این است که، از اهلبیت(ع) میخواهم مملکت ما را از شر آمریکا و اسراییل حفظ کنند، انشالله خدا ریشه اسراییل، آمریکا و ریشه ابرقدرتهایی که نسبت به مسلمانان نظر بد دارند را بکند.
دیگر حاجت شخصیام این است که با توجه به اینکه، هفتاد و چند سال است نوکری اهلبیت(ع) را میکنم در حال حاضر در سن 86 سالگی هستم، انشالله اهلبیت(ع) به داد ما برسند و دست من را آنطرف در قیامت بگیرند. قبر و قیامت خیلی مهم است. زیرا امام صادق (صلوات الله علیه) فرمودند: اگر شما از دم مرگ با ایمان به این طرف آمدید ما شفاعت شما را میکنیم، اگر بیایمان آمدید، اهل شفاعت ما نیستید. حاجتام این است که دم مرگ با ایمان از دنیا بروم که سکرات مرگ خیلی مشکل است. آدم میترسد هر لحظه بمیرد و آنچه که ائمه و اهلبیت(ع) میخواهند، نباشیم. خودم را مثال میزنم من اگر مقتل دروغ بخوانم و هدفام گریه گرفتن از مردم باشد، هر چه دروغ و دغل دارم در مورد این موضوع انجام میدهم. اگر هدف اهلبیت عصمت (ع) باشد پس ما باید از روی کتاب مقتل، مصیبت بخوانیم. اگر شعری میگوییم از روی کتاب مقتل بگویم.
مرحوم پدرم در مغازهاش نشسته بود و من دنبال کاری رفته بودم که پیرمردی به من خبر داد، پدرت مُرد. برگشتم و پیرمرد به من گفت: از پدرت پرسیدم که خدا با آدم گنهکار چه کار میکند؟ او جواب داد: «خدا ارحم الراحمین است» و بعد از گفتن این جمله مُرد. به همین سادگی.
آدم در دم مرگ کلمه «لا اله الا الله» را بگوید خیلی مهم است و در روز قیامت (نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ) مردم را به امامشان فرامیخوانند و صفبندی میکنند. بدبختی ما این است که اگر دروغ و دغل گفته باشیم، و چیزی که مرثیه اهلبیت(ع) نباشد، ولی ما آن را گفته باشیم، در روز قیامت اگر بخواهیم در صف امامحسین(ع) برویم، راهمان نمیدهند. به صف امامعلی(ع) برویم راهمان نمیدهند. میگویند کار تو، کار معاویه و یزید بود. پس اگر ما به فکر قبر و قیامت خودمان باشیم، در مقتل و گفتههایمان صادقانه عمل میکنیم.
همان که اهلبیت(ع) گفتند، همان را بخوانیم؛ نه بیشتر، نه کمتر
حاجآقا در دوران ما بویژه در ایام محرم شاید شور و حال خیلی زیاد باشد، مراسم زیاد و آه و ناله زیاد. ولی هنوز خیلی فاصله داریم به آنچه اهل بیت(ع) از ما میخواهند. چرا اینگونه است؟
عدهای به من گفتند که چرا ما دعا میخوانیم مستجاب نمیشود، گفتم شما دعا را بر غیر رویه آن میخوانید. مثلا 3 بار یا الله دارد شما 10 بار یا الله میگویید این از رویه خارج میشود و به قول امام(ع) شما یا چیزی را اضافه کردی یا کم کردی. شخصی به امامصادق(ع) گفت: دوره آخر زمان چهکار کنیم؟ فرمودند: دعای عقیق بخوانید. گفت: دعای عقیق چیست؟ حضرت(ع) فرمودند: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». راوی به امام(ع) میگوید «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب و الابصار». حضرت فرمودند: درست است که خداوند بینا است اما تو آنچه را که ما به تو گفتهایم، بگو. کم و زیاد نکن.
مثل این میماند که شماره تلفن شما دو رقم آخرش 52 است و من 53 یا 51 بگیرم، مسلما جواب نمیگیرم. اگر این دعاها را طبق دستور اهلبیت(ع) نخوانیم، به ما جواب نمیدهد، دعای سمات و دعایکمیل خواندن هم ندارد وقتی طبق رویه آن نخوانید جواب نمیدهد.
نکتهای که وجود دارد این است که در میان دعا نباید مصیبت بخوانیم؛ درستش این است که اول یا آخر هر دعا باید مصیبت را خواند، زیرا بعضی مواقع مصیبت در قول و دعای امامان(ع) میآید و مشکل آفرین میشود.
روضه غلط هم اثر وضعی خود را میگذارد/ اما چرا درستش را نخوانیم که تاثیرش شگفتانگیز است؟
حاج آقا، آقای حقشناس (رحمة الله علیه) در جلساتشان روال خاصی داشتند که امروز برخی از شاگردانشان این رویه را ادامه میدهند، مثلا حجتالاسلام میرهاشم حسینی هم هنوز همینگونه عمل میکنند. اینکه اول روضه میخواندند و بعد حاج آقا بالای منبر میرود و سخنرانی میکند. اعتقاد بر این است که روضه قلب را آماده پذیرش حق میکند. از نظر شما روضه با قلب آدمها چه کار میکند و چرا تا این حد به روضه اهمیت داده میشود؟
همانگونه که امام خمینی (رحمةالله علیه) که خدا انشاء الله به آبروی امام زمان(عج) درجات عالیشان را متعالی بفرماید، فرمودند: ما این نهضت را از محرم و صفر داریم و دست از محرم صفر برنمیداریم. ایشان فرمودند ما هر چه داریم از این روضهها داریم و نباید دست از روضه برداریم.
در ماه محرم و صفر ممکن است روضهای خوانده شود که دروغ باشد، اما باز اثرش را در مردم میگذارد. حالا ببینید این دروغ وقتی اینگونه اثر میگذارد، اگر راست و صادقانه خوانده شود چه اثر شگفتانگیزی خواهد داشت؟ امامباقر(ع) در مجلس درس میفرمایند: اگر من حدیثی برای شما میگویم از من بپرسید که این حدیثی که میگویید با کدام آیه مبارکه قرآن تطبیق میکند. حضرت باز فرمودند: «کلَّ ما لَم یَخرُجُ مِن هذاَ البَیتِ، فَهُوَ باطِلٌ»، کل چیزهایی که از طریق اهلبیت(ع) نباشد، باطل است. من اگر مقتلی از خودم بسازم باطل است، اما ممکن است اثر وضعی خودش را بگذارد. مثل این میماند که یک گالن بنزین اینجا باشد کبریتی بزنم و روشن شود حتی بدون اینکه بدانم این گالن بنزین گر میگیرد. من ممکن است توجه نداشته باشم، اما آن اثر وضعی خودش را میگذارد. چه بهتر که این اثر وضعی از راه راست و حق باشد.
من با مرحوم آقای حقشناس محشور بودم، گاهی در بعضی از مجالس در خدمت ایشان بودم. ایشان مرد خداشناس و باتقوایی بود این عملش برای ما درس بود. بعضیها درس میگویند اما بعضیها گفتار و سخنشان برای ما درس است. امامحسین(ع) فرمود: «انا قتیل العبرات» من کشته اشک چشم هستم. چون این قلبها حرارت دارد با گریه آن حرارت قلبی برطرف میشود و حتی دیده میشود بعد از این گریه یک شادی خاصی به آدم دست میدهد.
خواندن مصیبت دروغ دل امام زمان(عج) را خون میکند
محمد بن علی نامهای برای امامزمان(عج) مینویسد. بعد امام زمان (عج) هم به نامه ایشان جواب میدهند. در قسمتی از جواب آن نامه آمده است، یا محمد بن علی «قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّیعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُمْ وَ مَنْ دِینُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْه / آزار میدهند ما را شیعیان احمق و شیعیان جاهل، که بال پشه ارزشاش از دین آنها بیشتر است». ببینید که دل امام زمان(عج) از آنها خون است. اگر من مصیبت دورغ بخوانم، امام زمان(عج) دلاش خون میشود، برای هر امام(ع) دروغ بگویم آن امام دلاش خون میشود.
مثلا در مورد امامصادق(ع) گفتهاند در خانهاش را آتش زدند، بعضیها در ادامه این مسئله دروغ میگویند، در خانه امام(ع) را آتش زدند درست است ولی اینکه بچهها این اتاق به آن اتاق میرفتند کذب و دروغ است. وقتی در را آتش زدند امام صادق(ع) وسط آتش آمد و فرمود: «انا ابن ابراهیم خلیل الله / من پسر ابراهیم خلیل هستم» یعنی این آتش به من اثر نمیکند. مقصودم این است که گریه اگر از طریق مقتل باشد اثر عظیمی در جامعه میگذارد، اما اگر مسئلهای که میگویند دروغ باشد به عنوان مثال در جمعیتی کسی مصیبت میخواند، عدهای اصل این مصیبت را بارها در مقتل دیدهاند یا شنیدهاند و متوجه میشوند که این دروغ است. این عده میخواهند از وسط مجلس بروند بیرون که کار خوبی نیست، مجبورند در آن مجلسی که دروغ میگویند، بنشینند. پس چه خوب است که روضهخوانان همه چیز را صادقانه بگویند و بخوانند.
وقتی هدف «گریهگرفتن» باشد، به دروغ و دغل و غلو میافتیم
حاجآقا دلیل این همه تاکید بر اشک ریختن و گریستن چیست؟ آیا اشک ریختن وسیلهای است برای رسیدن به چیز بالاتر؟
مسلما ما همه چیز را از گریه میگیریم مثلا اگر حاجت داریم در نماز شب دعا میکنیم و دست به سوی خدا میبریم و اشک چشم است که بر درگاه خدا جاری میکنیم. ما در این زمینه اشعار زیادی داریم که در خاطرم نیست. دیوانی دارم که 700 صفحه است در مورد قافیه در ادبیات که 140 صفحه قافیه را در شعر فارسی توضیح دادم و تبیین کردم، در صورتی که بزرگان ادبیات دانشگاهها در مورد قافیه وقتی صحبت کردند 20 صفحه بیشتر سخن نگفتهاند. چون دنبال این موضوع رفتم و تحقیق کردم. در خصوص مصیبتخوانی هم همینطور بودم و به دنبالش رفتم و تحقیق کردم که اگر مصیبت خواندم درست بوده است یا نه من مصیبت غلط نخواندم و همه تلاشم این بوده که غلط نخوانم.
مثلا در ماه رمضان که روضه میخواندیم چیزی میخواندیم که دروغ برای امام(ع) نباشد، یا از قول امام(ع) دروغ نگوییم که روزهمان باطل شود. ولی بسیاری از مداحان و روضهخوانان امروز نمیدانند اگر شعری را بخوانند که غیر از مکتب و دستورات اهلبیت(ع) باشد، این گریه فایده ندارد؛ باید چیزی بخوانند که طبق احادیث و روایات صحیحه باشد. حتی بعضی کتابها هست که نمیتوان به آنها اعتماد کرد. بعضیها هدفشان گریه گرفتن است اگر هدف گریه کردن باشد مجبور است به دروغ و دغل و غلو روی بیاورد. اگر هدف خدا باشد متوجه است که باید همان چیزی که در روایات آمده است بیان کند.
واعظ و مداحی که خودشان باتقوا و عامل نباشند، سخنشان در مخاطب اثر نمیکند
مرحوم آشیخ جواد خراسانی 5 مرتبه پیاده از تهران به مشهد رفت، ایشان به حدی مقدس بودند که معلم اول من بود. فرد بسیار متقی بودند که هر چه از او بگوییم، کم است. ایشان وقتی بر منبر میرفت و بسم الله الرحمن الرحیم میگفت مردم گریه میکردند. روزی گفتند عالمی در نجف بر منبر میرود که تا بسم الله الرحمن الرحیم میگوید مردم گریه میکنند. ایشان هم از ایران به نجف رفت تا متوجه شود که این عالم چه چیزی دارد که تا صحبت میکند مردم گریه میکنند. وقتی رفت و در میان جمعیت نشست از کسی پرسید که این عالم چه وقت میآید؟ گفتند 5 دقیقه دیگر. وقتی آمد دید که لباسهای خیلی قشنگ و شیکی بر تن ندارد و بر منبر که نشست تا گفت بسم الله الرحمن الرحیم مجلس منقلب شد. آشیخ جواد از جا برخاست که برود، فردی که در کنارش نشسته بود از او پرسید کجا میروی؟ گفت آن چیزی را که باید بفهمم، فهمیدم. او عالمی است که تقوا دارد، از خدا میترسد و پرهیزکار است.
حالا شما ببینید چرا این همه بر منبرها میگویند بسم الله الرحمن الرحیم اما اثری ندارد؟ چرا این همه سخنرانی و مداحی که میشود، اثری بر مخاطب ندارد؟ آن چیزی اثر دارد که همراه با صدق گفتار باشد و فرد سخنران به آنها عمل کند. وقتی مرحوم شیخ جواد خراسانی بر منبر مینشست و بسم الله الرحمن الرحیم میگفت حال آدم تغییر میکرد.
من هر وقت به نجف میرفتم، آقای خوئی (رحمة الله علیه) اسم من را میبرد و میگفت بخوان، ببینم چه میخوانی؟ در مقابل آیتالله خوئی میخواندم و ایشان به ما یاد دادند که اگر انسان تقوا داشته باشد به نتیجه میرسد، اگر نداشته باشد، موفق نمیشود.