به گزارش مشرق، پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری هر ساله گردهمایی اصحاب علومانسانی را برگزار میکند تا یکی از مهمترین مسائل روز را به بحث و گفتوگو بگذارد.
امسال هم با توجه به مسأله غزه، پانزدهمین گردهمایی اصحاب علومانسانی انقلاب اسلامی را با موضوع «طرح طوفان؛ علومانسانی و مسأله غزه» و با حضور اهالی اندیشه برگزار کرد.
سخنرانان این نشست بر یک اصل متفقالقول بودند و آن اینکه، «جریان مقاومت» تنها راهحل بحران غزه است و جنگ غزه ثابت کرد که نمیتوان به نهادهای بینالمللی و گفتمانهای اخلاقی مدرن دل بست چرا که اساساً آنان «دیگری» را به رسمیت نمیشناسند تا سرنوشت «دیگری» را در معادلات فکری و حقوقی خود بگنجانند!
دکتر سیدحسن شهرستانی
مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
جنگ غزه نشان داد که «گفتوگوی ما و غرب» و امکانها و گشایشهایش، کارساز نیست
دکتر سیدحسن شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، معرکه غزه را «فستیوال جنایت» توصیف کرد که ژیژک و هابرماس هم با موضعگیریهایشان همنوا با طنین این ماشین کشتار شدند.
او بحران غزه را برآمده از تفکر غربی و نگاهی که اندیشه مدرن به «دیگری» دارد توصیف کرد و در تبیین نظر خود گفت: مسأله «دیگری» در غرب و تفکر غربی، چونان «پرسش» طرح نشد تا پاسخ یابد؛ بلکه به مثابه «بحران» دیده شد تا رفع شود.
رفع بحران هم، حذف آن به هر قیمتی است: اعدام «دیگری» یا ادغام در «خود». غرب راه دیگری برای رویارویی با «دیگری» نمیشناسد.
غرب برابر ما «دیگران» نه پیامآور دوستی و نه مبشر آزادی است. معرکه غزه نشان داد که «گفتوگوی ما و غرب» و امکانها و گشایشهایش کارساز نیست.
ما تنها با «قدرت» است که میتوانیم برابر غرب بایستیم و باشیم. حتی اقامه گفتوگو با غرب از مسیر قدرت ما میگذرد و این امر باید دستور کار اقتصاد و سیاست ما و حتی جهتگیری علم و فلسفه و علومانسانی ما در آینده باشد. بنابراین نیاز داریم که به طور جدی و عمیق غرب را بفهمیم و درک کنیم تا بدانیم تاریخ تجدد باختری در کدام بنیاد ریشه دوانده است.
فاطمه دلاوری پاریزی | محقق حوزه فلسفه غرب
غـــــــــزه نقطه عطفی در زمانه ماست
فاطمه دلاوری پاریزی، محقق حوزه فلسفه غرب، معتقد است که «غزه» نقطه عطفی در هستی و زمانه ما است. اینکه در یک سرزمین حتی دریا هم ناامن شود یا مرزهای یک کشور بسته شود تا مردم عادی و کودکان را با گرسنگی و کمبود غذا تحت فشار بگذارند؛ حادثه معناداری در زمانه ماست. در چنین برههای باید دید چرا اهالی علومانسانی در رابطه با غزه نتوانستند کار مؤثری انجام دهند؟
او برای پاسخ به این پرسش به نقش فلسفه و اهمیت علومانسانی در دوران مدرن اشاره کرد و گفت: فلسفه، روح زمانه است و به قول هایدگر فلسفه ظهوری از حقیقت هر دوره است که علومانسانی هم فرزند آن بهشمار میرود. ابنسینا هم معتقد است دانشها، روایت عصر خود هستند و نظام فلسفی چیزی جز ادراک روح زمانه نیست. بنابراین انسان مدرن دیگر، تماشاچی محض نیست بلکه به دنبال سلطه بر طبیعت و استعمار است.
از همین رو، اروپاییان غیر خود را به رسمیت نمیشناسند و «دیگری» میخوانند. حتی مارکس هم که به استثمار اعتراض داشت فرایند سلطه بریتانیا بر هند را میپذیرد و معتقد است «استعمار» تنها راه به رسمیت شناخته شدن و پیشرفت یک کشور است! و مستعمره شدن هم تنها راه متمدن شدن است! درک روح استعماری زمانه و مناسبات زر و زور و تزویر، انسان امروز را به اضطرار میرساند.
در این میان انقلاب اسلامی از بزنگاههایی است که با فهم این موضوع، در حال ایجاد جرقههای امید است و شاید به همین خاطر باشد که انقلاب اسلامی در رابطه با غزه سهم خود را ایفا کرد و شاید همین امر باعث تفاوت کنش ما با کنش مردم جهان شده است. در دیگر کشورها مردم حمایت از غزه را باید از دولتهایشان مطالبه کنند در حالیکه در کشور ما دولت و حکومت همواره حامی غزه و مردمش بوده است.
دکتر مصطفی زالی | استاد فلسفه دانشگاه تهران
جنگ غزه ثابت کرد گفتمانهای اخلاقی و حقوقی در روابط بینالملل بیاثر است
دکتر مصطفی زالی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، تنها راهحل بحران غزه را «جریان مقاومت» دانست که خود مردم فلسطین این راه را انتخاب کردهاند. او راهکارهای بینالمللی و گفتوگوی دولتها را بیاثر خواند و از عملکرد سازمان ملل و نهادهای بینالمللی انتقاد کرد و گفت: بیانیهها و اعلامیهها با وجود ظاهری زیبا و ژست پرهیز از خشونت و دعوت به صلح و ادعای احقاق حق فلسطینیان، در واقع کنشی غیراخلاقی است که اتفاقاً جاده صافکن اسرائیلیها شدهاند؛ چرا که این گفتارها بدون ضمانت اجرا، بیاثر است.
جنگ غزه ثابت کرد تأکید بر گفتمانهای اخلاقی در روابط بینالملل بیاثر است.
با وجود اینکه اسرائیل حقوق مردم غزه را نقض کرد اما در روابط بینالملل کنش مناسبی در مقابل اسرائیل انجام نشد. جنگ غزه نشان داد بحران فلسطین از مسیر حقوقی حل و فصل نمیشود؛ روابط بینالملل در فقدان دولت بینالمللی، براساس مناسبات قدرت بنا میشود نه مناسبات حقوقی و تنها راهحل، زورآزمایی قدرتهاست. شورای امنیت سازمان ملل هیچگاه بر مبنای حاکمیت قانون عمل نکرده و درباره غزه هم چنین موضعی داشته است.
بنابراین تنها راهحل فعلی غزه همین «جریان مقاومت» است که اکنون خود فلسطینیان این راه را پیش گرفتهاند.
دکتر مهدی فدایی مهربانی | استاد علومسیاسی
غزه باعث شد گرایش به اسلام در غرب افزایش یابد
دکتر مهدی فدایی مهربانی، استاد علومسیاسی دانشگاه تهران، معتقد است که در بحث غزه انتظار میرفت که ما نقش فرهنگی پررنگتری ایفا کنیم. ما هرگاه کار فرهنگی را به جامعه سپردیم موفقتر ظاهر شدیم در مقایسه با زمانی که کار فرهنگی را حاکمیتی یا تعلیمی پیش بردیم.
او در رابطه با مسأله غزه ۴ بحران «الهیاتی»، «فرهنگی»، «علومانسانی» و «اخلاقی» را متذکر شد و در تبیین آنها گفت: نخستین بحرانی که در رابطه با غزه مواجه هستیم بحران الهیاتی است.
به این معنا که پرسش از خدا و اینکه «خدا کجاست؟» دوباره طرح شد و توکل به خدا و صبر و شکیبایی مردم غزه برابر این حجم از ظلم و درد و رنج مورد توجه جهانیان قرار گرفت.
به گواهی پژوهشهای انجام شده در دانشگاههای خارج از کشور، مسأله غزه باعث شده گرایش به اسلام در غرب افزایش یابد. لحظهای که انسان دچار رنج میشود «فلسفه اخلاق» زنده میشود و پرسش از اخلاق و چگونگی آن طرح میشود.
کار فرهنگی یکی دیگر از بحرانهای ما در رابطه با غزه است چرا که ظرفیت کار فرهنگی را از جامعه گرفتیم و به حاکمیت و سیاستگذاران سپردیم که باعث شد جامعه منفعل شود.
اهالی علوم انسانی هم در ارتباط با غزه موضعگیریهای درستی نداشتند از جمله هابرماس که در حمایت از غزه حرفهایی زد که اعتراضهایی را علیه او برانگیخت.
گویا اهالی علومانسانی در یک دور باطل گیر کردهاند که قادر نیستند ادبیات علومانسانی مرتبط با مسائل روز را شکل دهند. در حالی که اصحاب علومانسانی به دنبال بررسی نظری و تئوریک «مسأله شر» بودند عامه مردم جلوتر از اهالی علومانسانی حرکت کردند.
بعد از این همه سال جنگ در غزه، باز همچنان این چهار بحران در رابطه با آن باقی است و معتقدم مهمترین کاری که میتوانیم در این راه انجام دهیم تقویت بُعد فرهنگی است.