ائتلاف‌سازی سیاسی-نظامی؛ ایران یا آمریکا، کدام موفق‌ترند؟

هم‌زمان با ورود مقاومت مردمی در سرزمین‌های اشغالی به سومین ماه خود، ناظران و کارشناسان غربی این روزها به شکل جدی‌تری به موضوع «محور مقاومت» می‌پردازند.

به گزارش مشرق، بیشتر این کارشناسان بر این باورند محور مقاومت به مراتب بهتر از ائتلاف آمریکایی_اسرائیلی در تحقق اهداف خود گام برداشته است. به عبارت دیگر، بازده محور مقاومت از سرمایه‌گذاری‌های خود در این حوزه مقاومت، بسیار بیشتر از بازده سرمایه‌گذاری‌های کلانی است که آمریکا و متحدانش روی صهیونیست‌ها کرده‌اند.

از زمانی که آمریکا به بهانه حملات ۱۱ سپتامبر و لزوم انهدام تسلیحات کشتار جمعی در عراق، «جنگ علیه تروریسم» را آغاز کرد و حضور خود را در خاورمیانه افزایش داد، تشکیلات فکری_سیاستی غربی به رهبری آمریکا، یک راهبرد مهم را در پیش گرفته است.

این راهبرد به شکل ائتلاف‌سازی در سطوح مختلف، قرار است منافع آمریکایی را در منطقه تا حداکثر ممکن تأمین کند. جدا از ناکامی‌های فراوان و اینکه تا چه حد این ائتلاف‌سازی کارآمد بوده، در این گزارش به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم راهبرد جمهوری اسلامی برای مقابله با این اقدامات چه بوده و این راهبرد را با ائتلاف‌سازی آمریکایی‌ها مقایسه کنیم.

جمهور اسلامی ایران با اتکا بر اصول و ارزش‌های انسانی، گفتمانی را با عنوان «محور مقاومت» از همان‌ سال‌های ابتدایی حضور مضاعف آمریکایی‌ها در منطقه، مطرح کرد. این گفتمان به ادبیات گوناگون و توسط مقام‌های مختلف کشور در زمان‌های مختلف مطرح شده و توسعه یافته؛ تا جایی که امروز محور مقاومت به عنوان یکی از پدیده‌های مهم و تأثیرگذار بر تحولات بین‌المللی، مورد توجه بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران این حوزه قرار گرفته است.

بیشتر این کارشناسان و ناظران در ریشه داشتن این گفتمان در جمهوری اسلامی ایران، متفق‌القول هستند و آن را به عنوان رهبر این گفتمان راهبردی می‌شناسند.

به صورت خلاصه، گفتمان مقاومت بر این باور است که مقاومت و پرهیز از هرگونه سازش با مستکبران به ویژه آمریکا و متحد اصلی آن در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی، تنها راه رهایی ملل مسلمان از معضلات و مشکلاتی است که جوامع آنها با آن درگیرند. ایران اسلامی در انقلاب، در جریان هشت سال دفاع مقدس و در سال‌های پس از آن تا به امروز به خوبی این ادعا را به باور تبدیل کرده و موفقیت‌های حاصل از آن را به عنوان شاهد مثالی عینی، در عرصه بین‌الملل به نمایش گذاشته است.

بنابراین، کارشناسان یادشده در نسبت دادن رهبری این محور به جمهوری اسلامی ایران، راه را به غلط نرفته‌اند اما مساله این است که چرا شیوه ائتلاف‌سازی جمهوری اسلامی در قالب محور مقاومت توانست موفقیت‌های بزرگی کسب کرده و آن‌ها را تکرار کند اما آمریکا با صرف هزینه‌های کلان و بهرمندی از حمایت گسترده بسیاری از کشورهای دنیا به ویژه برخی از کشورهای منطقه، بازهم در راهبرد ائتلاف سازی خود نتوانسته به اهداف اعلامی خود دست پیدا کند؟
البته باید توجه داشت که به هر حال آمریکا دستاوردهایی را حاصل کرده اما هرگز سرمایه‌گذاری‌های کلان آن، حداقل بازده مورد نظر را نداشته است.

برای پاسخ به این مساله باید ویژگی‌های ائتلاف‌سازی جمهوری اسلامی ایران را در قالب محور مقاومت مرور کرد. با بررسی این ویژگی‌ها می‌توان اختلاف‌ها میان محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و ائتلاف‌سازی به سبک آمریکایی را درک کرد. این ویژگی‌ها از این قرار هستند:

۱. رسیدن به استقلال کامل سرزمینی و سیاسی در همه کشورها ذیل قانون اساسی با مشارکت همه اقشار آن کشور

مهمترین مؤلفه در ایجاد محور مقاومت، رها شدن کشورهای منطقه از سلطه حکام و عوامل خودفروخته‌ای است که برای حفظ منافع شخصی، جان و مال و ناموس شمار زیادی از مردم خود را به تاراج گذاشته و آنها را در معرض دست‌درازی بیگانگانی قرار داده‌اند که با الگوبرداری از نسل پیشین استعمارگران، همچنان به دنبال چپاول منابع مادی و معنوی این کشورها هستند. به عبارت دیگر، استقلال و آزادی که شعار اصلی ملت مسلمان ایران در انقلاب اسلامی بود، به عنوان هدف اصلی این محور تعیین شده است. این هدف‌گذاری به میزان قابل توجهی باعث همگرایی همه دولت‌ها و گروه‌های غیردولتی در منطقه با جمهوری اسلامی ایران شده است.

جمهوری اسلامی بارها در مواضع رسمی خود اعلام کرده از همه کسانی که خواهان رسیدن به آزادی و رهایی از حکام ظالم و حامیان بیگانه هستند، کمک می‌کند؛ به ویژه مردم مستضعفی که همواره تحت فشار قرار گرفته و از حقوق خویش محروم شده‌اند.
مهمترین دستاورد این هدف‌گذاری آن است که انگیزه‌ بیگانه‌ستیزی و استقامت برای احقاق حقوق در میان ملل مستضعف و تحت فشار منطقه و فرامنطقه افزایش یافته است. از آنجا که این هدف، در راستای اهداف جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، در نتیجه اقداماتی که این ملل برای رسیدن به اهداف خود تعریف می‌کنند، با اقدامات جمهوری اسلامی ایران در تعارض یا اختلاف قرار نمی‌گیرد و در نتیجه هم‌افزایی خواهند داشت.

این نخستین و مهمترین وجه اختلاف ائتلاف‌سازی به سبک جمهوری اسلامی ایران با ائتلاف‌سازی آمریکایی است. آمریکایی‌ها نیز به صورت رسمی و غیررسمی اعلام کرده‌اند اهداف‌شان در منطقه، پیشبرد منافع خود و متحد آنها یعنی رژیم صهیونیستی است.
برای درک بهتر این موضوع به خاطره‌ «محمد کرزای» رئیس‌جمهوری سابق افغانستان از دیدارش با یکی از مقام‌های آمریکایی، اشاره می‌کنیم. کرزای در دیدار با این مقام آمریکایی از او می‌پرسد «اگر یک بمب در کابل منفجر شده و تعداد زیادی از مردم بی‌گناه را به خاک و خون بکشد، آیا از نظر شما این یک اقدام تروریستی است یا خیر؟» در جواب چنین می‌شنود: «خیر! زمانی چنین اقدامی تروریستی تلقی می‌شود که منافع آمریکا در معرض خطر قرار گیرد.»

این مثال کوچکی از نگرش آمریکایی نسبت به اقدام در سراسر دنیاست. آنها همواره در همه اقدامات‌شان به‌ویژه در ائتلاف‌سازی، منافع خود را در نظر دارند نه اینکه به آن اولویت دهند، بلکه فقط به منافع خود می‌اندیشند.

۲. حمایت بی قید و شرط از مستضعفان عالم به پیروی از اصول دینی و در جهت انجام وظیفه انسانی

جمهوری اسلامی ایران همواره در اعلام مواضع رسمی خود تأکید کرده که از همه مستضعفان در هر کجای عالم حمایت می‌کند و برای این حمایت، هرگز هیچ شرطی وضع نکرده است. در ادبیات مدرن سیاست بین‌الملل، تعاملات میان کشورها همواره با اتکا بر منافع ملی تعریف می‌شوند.
به این ترتیب انجام هر دادوستدی میان دو کشور، با جابه‌جایی منافع میان این دو تعریف می‌شود؛ اما جمهوری اسلامی ایران سبک جدیدی از تعاملات بین‌المللی را تعریف و اجرا کرده است. تعامل بر اساس اصول دینی و وظایف انسانی.
این اصول ریشه در فرهنگ غنی اسلامی این بازیگر دارد و لذا خود را ملزم می‌داند هر جا صدای مظلومی به کمک‌خواهی بلند است، وارد عمل شود بدون آنکه لزوماً نفعی از این امدادرسانی طلب کند.

این دومین عاملی است که سبب می‌شود در محور مقاومت، عناصر غیردولتی پررنگ‌تر باشند. به عبارت دیگر گروه‌هایی همچون حشدالشعبی عراق و حزب‌الله لبنان، به عنوان دو گروه شبهه‌نظامی بهرمند از تشکیلات سیاسی، ضمن حفظ یکپارچگی کشورهای متبوع خود، از کمک‌های جمهوری اسلامی ایران بهرمند می‌شوند و برای تأمین منافع کشور خود و مردمشان وارد عمل می‌شوند.

کمک‌های جمهوری اسلامی ایران نیز هرگز به‌گونه‌ای نبوده که سبب شود مناسبات داخلی کشور متبوع این گروه‌ها برهم خورده و اختلاف‌های داخلی تشدید شود. تجربه دو دهه اخیر حمایت‌های ایران از حوثی‌ها در یمن، حزب‌الله در لبنان و حشدالشعبی در عراق، به خوبی این مهم را آشکار ساخته است.

یکی از مصادیق مهم دیگر این شیوه حمایت، کمک‌های ایران به حماس در فلسطین است. این مصداق از این جهت مهم است زیرا نشان می‌دهد حمایت ایران همواره بدون قید و شرط بوده و هست. حماس بارها در مواضع مختلف اعلام کرده هرگز کمک‌های ایران را انکار نمی‌کند اما تأکید می‌کند از این کشور دستور نمی‌گیرد.

این وجه اختلاف دوم ائتلاف‌سازی آمریکایی با محور مقاومت است. آمریکایی‌ها حتی در حمایت به ظاهر بی‌چون و چرای خود از صهیونیست‌ها، باز هم شروطی را حداقل در سطح سیاسی مطرح می‌کند. بماند که بخش قابل توجهی از سرمایه‌گذاری‌های خارجی که در آمریکا انجام می‌شود، توسط صاحبان ثروت و سرمایه یهودی است که به‌گونه‌ای به رژیم صهیونیستی پیوند می‌خورند. همچنین آمریکایی‌ها در ائتلاف‌هایی که با برخی از کشورهای منطقه شکل می‌دهند، پیشاپیش دستمزد خود را تعیین و مطالبه می‌کنند. مثال‌های فراوانی در این مورد می‌توان بیان کرد؛ ازجمله کمک‌های موشکی آمریکا به ائتلاف عربی به رهبری سعودی‌ها در حمله به مواضع حوثی‌ها در یمن که سوژه استهزاء سعودی‌ها در بسیاری از رسانه‌های جهان شد.

۳. خودداری از دخالت در امور داخلی و تأکید بر حفظ استقلال در همه سطوح؛ از راهبرد تا تاکتیک

رسانه‌های غربی با هدف محدود ساختن نفوذ محور مقاومت در میان ملل مختلف منطقه و جهان، همواره تأکید می‌کنند که اقدامات ایران به مثابه دخالت در امور داخلی کشورهاست اما جمهوری اسلامی، در مواضع رسمی خود و همچنین در اقدامات حمایتی نشان داده هرگز چنین هدفی نداشته و ندارد.

عمده کمک‌های جمهوری اسلامی ایران در جهت تقویت محور مقاومت، به حوزه آموزش‌های نظامی و تسلیحاتی است. این کمک‌های تسلیحاتی بسیار محدود و کمتر از حتی کمک‌های استانداردی است که سازمان ملل یا برخی کشورها، به کشورهای فقیر ارائه می‌کنند. به عبارت دیگر کمک‌های جمهوری اسلامی ایران بیشتر در بخش آموزشی و تربیتی است. به همین دلیل است که کمک‌های اندک تسلیحاتی، اثرگذاری حداکثری دارند و ظرفیت‌هایی را ایجاد می‌کنند که کمک‌های بسیار بزرگتر مشابه، حتی به سطوح نازل‌تر آن هم نائل نمی‌شوند.

در اینجا نیز جمهوری اسلامی با اتکا بر اصول دینی مکتب و شریعت اسلامی، تربیت صحیح انسان و قرار دادن او در مسیر صحیح حیات را به عنوان هدف خود مقرر کرده و کمک‌های خود را به این سمت سوق می‌دهد. با توجه به اینکه بزرگترین مانع در مسیر حرکت مردم منطقه به سمت آزادگی، نفوذ بیگانگان و دخالت‌شان در امور داخلی آن‌هاست، لذا حمایت‌های جمهوری اسلامی نیز در جهت تقویت توان معنوی و مادی این مردم برای مقاومت در برابر بیگانگان است.

جمهوری اسلامی ایران همواره تأکید کرده مردم کشورهای منطقه پس از آنکه از طریق مقاومت، دست اجانب را از کشورهای خود کوتاه کردند، حق دارند به هر روشی که صلاح می‌دانند، سرنوشت خود را تعیین کرده و در جهت پیشرفت و رفاه مردم خود گام بردارند.

در اینجا نیز حوثی‌ها در یمن مثال بسیار قابل توجهی هستند. شیعیان یمنی پس از تحمل چندین دهه ظلم و ستم در نتیجه مداخلات عربستان سعودی با استفاده از یک حکومت فاسد، بالاخره دست به کار شده و قیام کردند.

طبق اظهارات حوثی‌ها و حتی بسیاری از کارشناسان غربی، حوثی‌ها هرگز به صورت مستقیم تحت امر جمهوری اسلامی ایران، دست به اقدام نزده‌اند. تجربه آنها در جنگ داخلی با عوامل نفوذی، سپس مقاومت در برابر تجاوزات ائتلاف عربی با مشارکت سعودی، امارات و آمریکا، به وضوح نشان دادند، در سطح تصمیم‌سازی و همچنین در سطح اقدام، به طور کامل مستقل عمل می‌کنند.

اقدامات اخیر حوثی‌ها در تصاحب کشتی‌های تجاری متعلق به صهیونیست‌ها و حمله به اهداف اسرائیلی در نقاط مختلف سرزمین‌های اشغالی، این استقلال عمل را بیش از پیش آشکار می‌کند. مقام‌های نظامی یمنی در مواضع رسمی خود بارها اعلام کرده‌اند در اجرای این حملات مستقل بوده و به حمایت از برادران دینی خود در سرزمین‌های اشغالی به مقاومت پیوسته‌اند و در آینده نیز این اقدامات را گسترش خواهند داد.

این عملکرد نمونه بارز و کامل خودداری جمهوری اسلامی ایران از دخالت در امور داخلی یک کشور به بهانه حمایت از یکی از اعضای محور مقاومت است.

این وجه، اختلاف سوم محور مقاومت با ائتلاف‌سازی آمریکایی است. آمریکایی‌ها در هیچ یک از مداخلات و به اصطلاح ائتلاف‌سازی‌های نظامی ا سیاسی خود، از دخالت در امور داخلی کشورها، نه تنها پرهیز نکرده‌اند بلکه به صورت علنی از مداخله خود در همه شئون حیات آن کشورها، سخن رانده‌اند.

دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای غربی هم در پوشش این مداخلات به انواع مختلف، آن را مصادره به مطلوب کرده و زمینه را برای مداخله بیشتر فراهم آورده‌اند. در سراسر منطقه و جهان در مقاطع مختلف تاریخ می‌توان ردپای این نوع مداخلات آمریکایی را مشاهده کرد و تعداد آن فراتر از حوصله این گزارش است.

در مجموع باید گفت محور مقاومت در آینده تبدیل به یک الگوی راهبردی مؤثر برای شکل دادن به تعاملات بین‌المللی خواهد شد. دستاوردهای این سبک ائتلاف‌سازی، که به برکت انقلاب اسلامی در ایران و با ابتکار عمل جمهوری اسلامی فراهم شد، تقریباً برای همه بازیگران عرصه سیاست بین‌الملل محرز و عینی شده است.
پس می‌توان انتظار داشت در آینده نه چندان دور، بسیاری از بازیگران منطقه و حتی فرامنطقه، اعم از دولتی و غیردولتی به این شیوه ائتلاف‌سازی روی آورده و به اعضای این محور تبدیل شوند یا حداقل با الگو گرفتن از آن اقدام، به ایجاد چنین ائتلافاتی دست بزنند.

پایان پیام/

منبع: ایرنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • ملیسا ۲۳:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۴
    0 4
    اسرائیل نابود است، حزب الله پیروز است. در روایات آخرالزمانی هم آمده که صهیونیست ها در نهایت بدست ایرانیان نابود خواهند شد و یمنی ها هم در این راه به ایران کمک می کنند. آن روز قیافه آمریکا پرستان ایرانی که از سایه ی جنگ و خطر حمله نظامی آمریکا به ایران می گفتند دیدنی خواهد بود.گرچه این جماعت به سرعت پوست انداخته و رنگ عوض می کنند و خواهند گفت ما نیز با شما بودیم!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس