به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه زنجیرهای در یادداشتی با عنوان «چرخیدن بیپایان آسیاب خون»، به جنگ غزه پرداخت و ضمن تقبیح «انتقامجویی» مدعی شد: «واقعیت این است که عملا برای بسیاری از ما، انتقام بسیار تسکیندهنده و آرامشبخش و حتی جزئی از ضروریات است. ضرورتی که گاهی نهتنها فقط با انتقامکشی از کسی که مسبب آن ستمی است که بر ما رفته، زخمها التیام نمییابد، بلکه به دنبال کینهجویی ابدی از هرکس که دستمان برسد، هستیم».
نویسنده یادداشت در ادامه مطلب ضمن تاکید بر عدم توانایی تشخیص ظالم و مظلوم از سوی طرفین دعوا نوشته است: «چه کسی قرار است از چه کسی انتقام بگیرد؟ و آیا اگر ما به خود حق میدهیم که انتقام بگیریم، طرف مقابل هم میتواند به خود حق بدهد که با همین نگاه به موضوع بپردازد و او هم خود را صاحب حق انتقام بداند یا خیر؟ آیا چنین نیست که همه خود را مظلوم میدانند و بر این عقیدهاند که حقی داشتهاند که از آنان ستانده شده و بر آنها ستم رفته؟»
جهان نیوز در واکنش به این یادداشت نوشت: با استدلال نویسنده شرق، یک دزد هم پس از سرقت اموال مردم میتواند ادعا کند که حق با اوست و درصدد انتقام از مال باختگان برآید. چراکه مال باخته ظالم با دستگیری دزد مظلوم حین سرقت، علیه او خشونت ورزیده و درصدد انتقامگیری از سارق بیتقصیر برآمده است. اما سؤال اینجاست که مسئولان روزنامه شرق در چه جامعهای زیست میکنند که در آن مجرم خود را محق میداند و هر دزد و قاتلی میتواند ادعای مظلومیت کند؟ از طرفی تقلیل اقدام ملت فلسطین در بازپسگیری سرزمینشان و شکستن محاصره شانزده ساله غزه به انتقامجویی، ظلم مضاعفی است که روزنامه شرق در حق ملت غزه روا میدارد.
ظاهراً نویسنده تمام تلاش خود را در صغری کبری چینی به کار گرفته تا بین حق و باطل مسلم بایستد و به مظلومان غزه که ۷۵ سال در حال مقاومت برای تحقق بدیهیترین حقوق خود با بیشترین هزینه هستند، پیشنهاد کوتاه آمدن میدهد.
در بخش دیگری از نوشته شرق آمده: «شعار نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم، که به ما حق انتقامجویی میدهد، به طرف مقابل هم چنین حقی میدهد. در مقایسه بین آن که قدرت و امکان بیشتری برای انتقامجویی دارد و آن کسی که ضعیفتر است و تاکنون ظلم بیشتری را متحمل شده، کدامیک بازنده اصلی این انتقامکشی است؟ آیا چنین نیست که ضعیفتر، هم صدمه بیشتری میبیند، هم تلفات بیشتری میدهد و هم شعاری که داده، دست ظالم را برای ستم بیشتر بازتر کرده است؟»
با این اوصاف از نظر شرق، هرگونه اقدام علیه مجرم، میتواند چرخه خشونت را شدت بخشد. پس راهی چون بخشش نیست. البته در گذشته عدهای با همین فرمان سعی کردند ظالم صهیونیست را ببخشند و با او وارد توافق اسلو شدند اما قاتل صهیونیستی نشان داد که هر گونه صلحی را به منزله عقبنشینی تلقی کرده و توافق را برهم میزند. همانطور صاحبان آمریکایی آنها نیز با ملت ایران چنین کردند.
شرق مدعی است، مظلوم چون ضعیف است نباید درصدد انتقام برآید چرا که هزینه بیشتری میدهد. اما خندهدار است که این هیچ اشارهای به سوءاستفاده ظالم از عقبنشینی مظلوم و شدت بخشیدن ظلم روزانه خود علیه فلسطینیان نمیکند.
شرق در ادامه سعی میکند بدون آنکه اشاره مستقیمی به تحولات فلسطین کند، صهیونیستها را مورد ظلم دوهزار ساله نشان دهد و مینویسد: «به گمانم نیازی به آوردن مثال نیست، فقط کافی است در حافظه دور و نزدیک خود و حتی در همین روزها جستوجو کنیم تا ببینیم که چه کسی و کسانی این انتقامجویی را حق خود میدانند و چگونه از آن بهره میبرند. یکی میگوید دو هزار سال است که ما را کشتهاند، پس من حق دارم از این به بعد هر کسی را بکشم. من نمیگویم مظلوم انتقام نگیرد؛ اما مسئله این است که همه خود را مظلوم میدانند و این وسط آن کسی که زورش میرسد، دستش برای انتقامگیری بازتر است و آن کسی که ضعیفتر است، آسیب بیشتری خواهد دید».
البته که همه اشرار خود را قربانی و مظلوم میدانند. سؤال اینجاست که روزنامهنگاران شرق چه کسی را ظالم و چه کسی را مظلوم میدانند؟ اگر ظلمی هم به یهودیان بوده از سوی اروپاییان چشم آبی بوده نه مسلمانان منطقه. اساسا اگر صهیونیستها خود را مورد ظلم هیتلر تلقی میکنند چرا انتقام آن را باید از مسلمانان در منطقه دیگری بگیرند؟ و چرا یکی از مناطق آلمان را پایگاه اختصاصی خود نکردند؟