به گزارش مشرق، روزنامه جوان نوشت: وقتی در سرزمینی هم خشکسالی داریم و هم سیل ویرانگر یا حتی در بخش کوچکتری از این سرزمین مثل یک استان در لحظه واحد گرفتار هر دو بلیه هستیم، عموماً افکار عمومی آن سرزمین یا منطقه خود را واجد یک تناقض ارزیابی میکند و این پرسش را پیش میکشند که آیا این هر دو بلا را باید به حساب دست تقدیر و جبر روزگار گذاشت یا میتوان از مدیران یک دوره یا حتی یک بازه زمانی طولانی در کشور مطالبهگری کرد که پس تدبیر شما برای جلوگیری از کمآبی و ممانعت از خسارات سیل کجاست؟!
شاید پاسخ به این پرسش کمی دشوار باشد، زیرا انتظار از یک سرزمین بزرگ که یک جای آن خشک و یک جای دیگر سیلگون نباشد، انتظار درستی نیست، اما آیا ممانعت از کمآبی با برنامهریزی دقیق علمی ممکن نیست؟ و آیا کاستن از خسارتهای سیل نشدنی است؟ این فقط ایران نیست که اقلیمی خشک و نیمه خشک دارد. اگر این واقعیت را بپذیریم و با نگاه به اقلیمی که داریم، از کارها و تدبیرهای به ظاهر کوچک و متوسط مثل مجوز دهی به چاههای آب عمیق و مجوز دادن به استخرسازی ویلاهای شخصی، جلوگیری کنیم تا کارهای بزرگ مانند تغییر بنیادین کشاورزی سنتی به نوین و احداث صنایع آببر در مراکزی به جز استانهای خشک مرکزی و تغییر الگوی مصرف آب در شهرها و روستاها، آیا باز هم گرفتار کمآبی غیرقابل تحمل
و کنترل میشویم؟ در بخش سیل و خسارتهای همیشگی آن نیز کارشناسان همیشه بعد از وقوع سیل یادآور میشوند که گاهی باید یک مسیل را نیم قرن یا بیشتر حفظ کرد برای سیلی که در کمتر از نیم ساعت میآید و میرود! و این یک تدبیر حکومتی و دولتی میخواهد و نمیتوان از مردم منطقهای که سالها مسیل روستا یا شهر و سرزمین خود را خشک و بدون آب دیدهاند انتظار داشت که کمکم به حریم مسیل و رودخانه نزدیک نشوند و خانهسازی و باغکاری و کشاورزی در مسیل نداشته باشند. آن پنجاه سال را برای این نیم ساعتی که همه چیز با سیلی که خانه خود را نمییابد ویران میشود، باید تدبیر کرد و هر منطقهای باید مسیل مشخص خود را برای بروز سیلابی که حتی در فرض هرگز نمیآید حفظ کند. مهمتر از همه اینکه وزارتخانههای مرتبط باید برنامهای مشخص برای ذخیرهسازی و حفظ آب سیلها و جلوگیری از هدر رفت آنها که شامل ورود به دریا یا مناطق بلااستفاده میشود، به کار بگیرند.
اکنون که همزمان با خشکسالی و سیل در ایران، مناطق دیگری از جهان نیز یا گرفتار خشکسالی و گرمای شدید هستند یا گرفتار سیل ویرانگر، مثل کانادا و آلمان و یا گرفتار هر دو، بیشتر از همیشه معلوم میشود که کار مدیریتی برای این دو مهم کار آسانی نیست و کشورهایی که به مدیریت و پیشبینی دقیق وضع آبوهوا و تکمیل زیرساختها شهره هستند نیز در دام هر دو بلیه ویرانگر میافتند، اما حساب سرزمین ایران به عنوان یک اقلیم خشک و نیمخشک از بقیه جداست و باید مدیران مملکت برای اینکه در آینده همزمان تصویری از خشکسالی قابلپیشگیری و سیل قابل هدایت مقابل دیدگان مردم قرار نگیرد، طرحهای دقیق علمی و همهجانبه را تهیه و عملی کنند.