کد خبر 60069
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۹

ماه رمضان های متوالی است که شاهد برنامه «ماه عسل» هستیم و سفره افطار شبکه سه با این برنامه پهن می شود؛ «ماه عسل» صرف نظر از تغییراتی که از آغاز تا کنون داشته گاهی پر سر و صدا ظاهر شده و بینندگان خود را تحت تاثیر قرار داده و گاهی هم بانی اتفاقات زیبایی شده است.

به گزارش مشرق به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران، در قسمت دوم این برنامه که در اولین شب ماه مبارک رمضان روی آنتن رفت، موضوع مهم و قابل توجهی مد نظر قرار گرفت که این روزها در بسیاری از محافل مورد بحث و تبادل نظر قرار می گیرد و البته ویژگی «ماه عسل» گفت‌وگو با قربانیان ــ رو در رو و بی واسطه ــ بود.

موضوع «اسید پاشی» در حال حاضر در کشور ما مسئله ای قابل تامل و البته نیازمند تحلیل دقیق و کارشناسی شده است که در برنامه دیشب ــ هرچند بسیار مختصر و سطحی ــ به آن پرداخته شد تا راه را برای برنامه هایی از این دست باز کند .

« آمنه بهرامی » یکی از قربانیان اسیدپاشی است که در «ماه عسل» به شرح کامل ماجرا و درددل هایش پرداخت.

آمنه به گفته خودش 32 سال دارد و پدرش کارمندی بازنشسته است و مادرش در یک مهدکودک کار می کند. او به همراه برادرانش در یک خانه اجاره ای در طبقه چهارم زندگی می کند و بعد از از دست دادن چشمانش قادر به ادامه تحصیل نبوده و طبیعی است که با این شرایط خانوادگی ، برای خرج و مخارج عمل صورتش با مشکلات عدیده ای مواجه است.

البته این مطالب در انتهای بحث مطرح شد ، در ابتدا وی با شرح کامل حادثه ی اسیدپاشی گفت : من دانشجوی رشته الکترونیک بودم و مجید موحد هم دانشگاهی من بود و البته سه سال از من کوچکتر بود. هرگز ارتباطی بین ما وجود نداشت فقط یک بار در دانشگاه با او دعوا کرده بودم.

بعدها چندین بار تماس گرفت تا به خواستگاری من بیاید اما من اصلا او را نمی شناختم و بعد از معرفی هم باز جواب نه دادم و معتقد بودم کسی که از دور عاشق من شده باشد ، دچار عشق بی ریشه ای است که واقعیت ندارد.

بارها بعد از شنیدن جواب ، من را تهدید به مرگ کرد و مدعی بود که اگر همسرش نشوم من را می کشد و دولت هم او را دار می زند!!  او در اشاره به تاریخ دقیق حادثه ادامه داد : روز نوزدهم ماه رمضان بود و من روزه بودم و قرار بود با برادرم به مراسم احیا برویم. وقتی از شرکت بیرون آمدم احساس کردم کسی پشت من است و به محض این که برگشتم با مجید موحد رو به رو شدم .  آمنه سکوتی معنا دار می کند و لبخندش که لحظه ای از چهره اش محو نمی شود بیننده را متعجب می کند. 

آمنه بهرامی به سفرش به اسپانیا نیز اشاره داشت و افزود: من عاشق کشورم و مردم کشورم هستم. در سفری که برای درمان به اسپانیا داشتم، آن ها دوره های درمان را مشروط به پناهندگی من به اسپانیا دانستند اما من هرگز این شرط را نپذیرفتم و در نهایت من را به محلی منتقل کردند که مخصوص آوارگان خیابانی بود و در شرایط نامساعد آن جا چشم راستم که عمل شده بود عفونت کرد و بعدها منجر به تخلیه چشم شد. من در آن جا با تمام وجودم حقوق بشر غربی را حس کردم.

آمنه با وجود سختی های فراوانی که تحمل کرد در نهایت در حالی که در آستانه ماه مبارک رمضان بودیم، از قصاص مجید موحد چشم پوشید و در چندقدمی اجرای حکم او را بخشید. وی در اشاره به این واقعه گفت: من حکم را گرفته بودم و حتی پای آن امضا هم کردم تا اجرا بشود. در اتاق عمل هیچ کس نمی دانست که قرار بر بخشش است و مجید موحد تا یک قدمی اجرای حکم پیش رفت و بعد او را بخشیدم تا نشان بدهم که این حکم را گرفتم و به مرحله اجرا هم گذاشتم و نشان بدهم که می توان با از خودگذشتگی جامعه مهربان تری داشت. 

آمنه به آیات قرآن اشاره داشت و ادامه داد: خداوند در قرآن وعده داده که در برابر بخشش پاداش می دهد و بخشش برای مومنان بهتر است. من در همان ابتدا که خواهان قصاص مجید موحد شدم می دانستم که نمی توانم او را قصاص کنم اما به شدت پی گیری کردم تا حکم را بگیرم و در نهایت او را ببخشم. 

او در انتهای برنامه ضمن اشاره به هزینه های سنگین عمل جراحی صورتش و مشکلاتی که دارد گفت: من فکر می کنم اگر یک بیمارستان مخصوص و جداگانه برای ما درست شود که اطلاعات کامل در اختیار ما قرار دهند و عمل های جراحی ما سریع تر انجام شود، کمک بزرگی خواهد بود.

آمنه بهرامی در پایان از مسئولین دفتر مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری به خاطر احترامات و توجهاتشان تشکر کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
    2 0
    خیلی خانوم بوده کاش همه خانومای ما مثه ایشون بودن
  • یدی ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
    1 0
    درود بانوی بزرگوار.کاش اونایی یادبگیرند که برای چندهزار دلار پشت به وطن کردند و درشبکه های من وتو وبی بی سی دایه دلسوز تر از مادر برای مردم شده اند
  • ۰۰:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
    0 0
    هستند ولی ما خیلی مردیم ؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس