کد خبر 40522
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۲:۰۹

مسعود خان کشميري گراي اشتباهي به اعضاي گروه ستاد شناسايي راديو منافق مي دهد و در کوه پايه هاي کردستان هم عده اي سراسيمه مشغول استتار فرستنده و مدرنيزه کردن ان هستند ، تا عمرآ نيروي هوايي قادر به کشف و انهدام آن نباشد

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، آن چه خواهيد خواند خاطره اي است از يک عقابِ پيرِ بلند آسمانِ ايران . افسرخلبان «مدرسي» که اين روز ها، آرام و صبور،  ششمين دهه از زندگي خود را آغاز کرده است ، روزگاري ، راه و رسم دشمن کشي در آسمان ها را در پيش گرفته بود و در اين راه افتخارات بسياري نيز خلق نمود:

  از آن جايي که در زمان حکومت شاهنشاهي جهان از دو قطب شرق و غرب تشکيل شده بود و همواره جنگي سرد بين آن ها حاکم بود ، آمريکايي ها که تامين کننده اصلي تجهيزات ارتش بودند براي آگاهي از تحرکات نظامي روس بر روي بعضي هواپيماهاي نظامي سيستم هاي مدرني را نصب کرده بودند . و با پرواز مداوم در مرزهاي شمالي کشور به استراق سمع مي پرداختند ! اصطلاح " خفاش " به هواپيماهاي سي - 130 که داراي چنين ابزارهايي بودند ، اطلاق مي شد . که تقريبآ نوعي " آواکس " هستند . در ارتش شاهنشاهي ماموريت هاي خفاش با دربار هماهنگ مي شد . از اين رو داراي حساسيت فراوان بود . به طوري که حتي به خلبان و گروه هاي پروازي خفاش اجازه تماشاي سيستم هاي درون هواپيما رو نمي دادند ! بعد از انقلاب با وجود از کار انداختن سيستم هاي حساس خفاش ها توسط امريکايي ها ، متخصصان با غيرت ايراني آن ها رو راه اندازي کردند . و اين هواپيما ها در زمان جنگ خدمات ارزشمندي رو ارايه دادند . به طوري که عملآ به مقابله آواکس هاي آمريکايي هم مي رفتيم ! کار به جايي رسيده بود که صدام حسين براي سرنگوني هواپيما هاي خفاش جوايز کلاني رو در نظر گرفته بود ! اما رشادت بر و بچه هاي خفاشي مانع از تحقق اين آرزو مي شد .
در باره نقش مخرب و ضد بشري " سازمان مجاهدين خلق ايران " تا دلتون بخواد کتاب و مقاله نوشته شده است . و امروز کم تر کسي در جهان پيدا مي شود که با پيشينه و اهداف اين گروهک تروريستي آشنايي نداشته باشد ! اما آن چه بنده قصد بيانش را دارم ، صرفآ ديده ها و شنيده هاي شخصي خودم است که در مقام يک فرد غير سياسي ؛ يا بهتره بگم يک نظامي حاضر در جنگ مطرح اش مي کنم
آن هايي که کم ترين آشنايي با الفباي جنگي دارند به خوبي مي دونند که جنگ و در گيري در جبهه داخلي به مراتب خطرناک تر از مواجه با قواي متخاصم خارجي است . چون در جنگ هاي کلاسيک و حتي مدرن توان و استعداد نيروهاي دشمن براي فرماندهان و ستاد هاي عملياتي مشخص است . و بر اساس انديشه هاي نظامي درگير جنگ مي شوند . اما مواجه با جبهه داخلي مخصوصآ از نوع منحصر به فردش که با نفاق و عوامفريبي به جذب نيرو پرداخته و ناجوانمردانه دست به ترور هموطنانش مي زند ، واقعآ کار دشوار و طاقت فرسايي است و جالبه بدونيد ما عملآ در دو جبهه درگير جنگ شده بوديم  ! با يک مثال ساده در باره واحد خودم ، عمق مشکلات و سختي کار رو بيان مي کنم . در پايگاه يکم ترابري که وظيفه خطير پشتيباني جبهه هاي جنگ و حمل مجروحين رو به عهده داشتيم ، در طول پرواز تمام دغدغه و حواس مون به انجام صحيح ماموريت بود .. از مشکلات جنگي مانند مواجه با شکاري هاي دشمن ، آتشبار هاي قوي ( خودي و غير خودي ) و خطرات نقص فني و غيره صرف نظر مي کنم . وقتي خسته و کوفته از ماموريت برمي گشتيم ، بايد تمام حواس مون رو حسابي جمع مي کرديم که يه وقت خداي ناکرده دشمن خودي از غفلت ما استفاده نکنه و با بمب گذاري و يا خرابکاري هواپيما ها و يا تجهيزات و ادوات نظامي غافلگيرمون نکنه  !!‌ مثلا اين نامرد ها در روز هاي اوج جنگ کابل هاي فرامين هواپيمايي که قرار بود عازم منطقه شود رو تا نيمه بريده بودند تا با کوچک ترين حرکتي در پرواز سقوط کنه !

نيروهاي مزدور و خائن گروهک منافقين که به عراق پناهنده شده بودند با پوشيدن يونيفورم سربازان ايراني ، به کمين مي نشستند و با پيدا شدن سر و کله اولين گروه رزمنده ايراني خيلي راحت به آن ها نزديک شده و در اولين فرصت بدست امده نا جوانمردانه از پشت همه رو به رگبار مي بستند  ! تجسم کنيد آخه اين انصافه .. يک جوان ايراني که با هزاران اميد و آرزو لباس مقدس سربازي رو به تن کرده و گروهان وي براي دفاع از آب و خاک کشور به جبهه اعزام شده بود ، اين درسته طفلکي ها رو مظلومانه به شهادت برسونند .. !!؟؟ آخه قساوت و سنگدلي تا چه حد .. !!؟ آخه مصب ات شکر اين درسته با مشاوره دادن و راهنمايي کردن علي شيميايي معروف مهلک ترين گاز هاي سمي و خطرناک رو ناجوانمردانه با گراي مزدوران خود به ريه هاي سربازان بي گناه ايراني بفرستند !!؟؟ کجاي اين کار ها مبارزه تلقي مي شود !!؟ يادم مي آيد مادر پير و بيماري رو که با التماس از من خواسته بود مرخصي فرزند سربازش رو براي وداع مادرانه گرفته و با خودم به تهران بياورم. مدتي بعد فرمانده اش با ناراحتي خبر شهادت او را توسط منافقين به من داد .خدا لعنتشان کنه .. 
در تمام دوران جنگ راديو عراق با تبليغات شبانه روزي خود سعي در تظعيف مردم و قواي مسلح ما رو داشت . آن ها ضمن اين که اخبار و آمار کذبي را پخش مي کردند ، مرتب از رزمندگان مي خواستند که اسلحه را زمين گذاشته و به آن ها ملحق شوند ! آن ها در اين راه تا جايي پيش رفته بودند که در ساعاتي از شبانه روز با مخطاب قرار دادن خلبانان نيروي هوايي و ارايه مختصات جغرافيايي باند هاي فرود در خاک عراق از ان ها دعوت مي کردند با پشت کردن به نظام و پيوستن به ارتش آزاديبخش عراق !!! آينده خود رو تآمين کنند  ! البته متآسفانه بايد بگويم بعضي از خلبانان به دليل مشکلاتي که براي ان ها به وجود امده بود و احيانآ حرمت شکني هاي نابخرادنه توسط بعضي افراد غير مسئول و حتي مسايل و مشکلات خانوادگي باعث شده بود به عنوان اخرين گزينه ، گول وعده هاي کاذب تبليغات دشمن رو خورده و در کمال نامردي با برداشتن هواپيما راهي خاک دشمن شوند ! اين عده خيلي زود متوجه بزرگ ترين اشتباه زندگي خود شدند اما افسوس که همه پل هاي پشت سرشون رو خراب کرده بودند . درد آور ترين مورد ، فرار يک فروند هواپيماي تامکت به خاک عراق بود  که خوشبختانه بر اثر وحشت نيروهاي عراقي و تصور ساختگي بودن هماهنگي هاي خائنانه دو نفر خلبان هواپيما توسط چند فروند ميگ عراقي تعقيب و در نهايت مورد اصابت قرار مي گيرد و هواپيما در نزديکي باند به زمين خورده و متلاشي مي شود ! و داغ تحقيق از گربه هاي قهرمان(منظور تامکت است) رو به دل دشمن مي گذارد !
اگه اشتباه نکنم صداي اين راديو حتي قبل از رو شدن چهره جنايتکارانه آن ها در ايران شنيده مي شد ! يعني قبل از سال 1360 آن ها از اين راديو استفاده مي کردند . در باره نقش حساس اين راديو بايد افزود : منافقين استفاده هاي کاربردي فراواني از اين راديو مي کردند .. مخصوصآ شاخه نظامي آن که بخش ترور هاي کور را به عهده داشت ، از اين امواج در رساندن پيام رمز در ساعات معين به سرپل هاي عملياتي خويش استفاده مي کردند! خوب يادمه بعد از افشاء شدن چهره تروريستي سازمان ، راديو مجاهد تنها رسانه اي بود که فرماندهان و سران از آن به عنوان سازماندهي نيروهاي خود استفاده مي کردند. آن ها به شيوه گويندگان راديو عراق مرتب در حال تضعيف نيروهاي رزمي کشور و خصوصا خانواده هاشون بودند .. ! و همان گونه که اشاره کردم در ساعات معيني هم پيام هاي رمز دار ارسال مي کرد . ! مشخص بود که اين جنايتکاران بدين وسيله با نيروهاي خود در ارتباط اند.
نظام جمهوري اسلامي در پي کشف و از کار انداختن اين رسانه بود . آن ها ابتدا با ارسال پارازيت هاي قوي سعي در اختلال امواج راديو مجاهد رو داشتند .. اما منافقين با جا به جايي سرور يا فرستنده اصلي ، امواج پارازيت رو خنثي مي کرد .. ! ديگر کار به جايي رسيده بود که اين راديو عملآ و به قول معروف آشکارا پيام هاي مخرب خود را براي اعضايش قرائت مي کرد و در فواصل معين هم به تبليغات کاذب مي پرداخت .. سازمان هاي امنيتي و تيم هاي تجسس جستجوي گسترده اي رو براي کشف اين ايستگاه راديويي آغاز کرده بود . حتي منافقين بريده و تواب هم از محل استقرار ان بي اطلاع بودند! تا اين که در سال 1360 سازمان منافقين اعلام جنگ مسلحانه به نظام مي دهد  ! و عملآ از طريق اين راديو به سازماندهي نيروهاي باقي مانده در خاک ايران مي پردازند. در همين سال کشف مي شود که محل استقرار راديو مجاهد در دل يکي از کوه هاي کردستان قرار دارد ! کشف محل تقريبي راديو ، جاي اميدواري فراواني رو به دست مي اورد . از اين رو برنامه براي از کار انداختن صداي منافق وارد فاز تازه اي مي شود ...
بلافاصله ستادي از با تجربه ترين متخصصان نيروي هوايي ، اداره فرکانس هاي شرکت مخابرات ، اداره دوم ارتش ، بر و بچه هاي خبره تجسس و اطلاعات و .... ماموريت مي يابند محل راديوي منافق رو کشف کرده و سپس دستو به انهدام آن دهند . در اين جا براي آگاهي دقيق و بهتر شما دوستان ، پارانتزي رو باز مي کنم .. آيا حادثه انفجار دفتر نخست وزيري رو به خاطر داريد .. !؟ که طي آن رجايي و باهنر به شهادت رسيدند !؟ قديمي ها حتمآ يادشونه که در اون زمان از شخصي به نام " کشميري " ياد مي کردند که عامل نفوذي سازمان منافقين بوده (و همين شخص در کيف کوچک دستي اش بمب قوي به داخل دفتر برده بود . و دقايقي قبل از انفجار خيلي آروم و بي سر و صدا از ساختمان خارج مي شود ! من يادمه که در همان دقايق اوليه نام او هم به عنوان يکي از شهداي حادثه خونين انفجار دفتر نخست وزيري برده مي شد .. ! اما بعد از چند روز مشخص مي شود بعد از انجام عمل تروريستي از يکي از مرزهاي شمالي کشور رو ترک کرده است .. !) اين شخص به خاطر حضورش در نخست وزيري و ايضآ يکي از اعضاي ستاد شناسايي راديو مجاهد ، سريع ندا رو به يارانش مي دهد .. ! که چه نشسته ايد .. رژيم دارد روي سرتون خراب مي شود !!‌
مسعود خان کشميري گراي اشتباهي به اعضاي گروه ستاد شناسايي راديو منافق مي دهد و در کوه پايه هاي کردستان هم عده اي سراسيمه مشغول استتار فرستنده و مدرنيزه کردن ان هستند ، تا عمرآ نيروي هوايي قادر به کشف و انهدام آن نباشد ، خصوصآ اين که کارخانه سازنده راديو هم کلي در باب تضمين و غير قابل کشف بودن سيستم هاي آن افاضات رد و بدل کرده بود ... !!
خلاصه با کارشکني هاي کشميري و تلاش شبانه روزي تيم شناسايي اثري از محل راديو منافق ديده نمي شود ..!! ضمن اين که آقايون متوجه مي شوند صداي آن رسا تر هم شده است .. !! و گويندگان جلف صداي منافق با قدرت تمام در تمام مدت شبانه روز اقدام به ارسال پيام و تضعيف قواي مسلح ايران مي پردازد .. و خيلي راحت با عوامل خود و شاخه هاي نظامي ارتباط برقرار مي کنند  ! وقتي مدتي از حضور بچه هاي تجسس در کردستان مي گذرد ، ناگهان به ذهن يکي از فرماندهان با تجربه نيروي هوايي خطور مي کند ؛اي دل غافل ! چرا از هواپيماي خفاش براي کشف ان استفاده نکنيم ؟ و از اون جايي که احتمالآ اين فرمانده با درايت از قبل حدس مي زده است که ممکنه کاسه اي زير نيم کاسه اي باشد ، لذا سعي مي کند موضوع رو محرمانه پي گيري و ابلاغ کند ...
در حالي که در دل کوه پايه هاي صعب العبور و مملو از برف کردستان ، گروه فني راديو منافق در حال رفع خستگي و جشن موفقيت خود بودند .در ساختمان عمليات پايگاه يکم ترابري محل ماموريت هواپيماي خفاش کوه هاي مرتفع کردستان اعلام مي شود .. ! از سوي ديگر قبلآ با پرسنل خبره تيم شناسايي و عمليات خفاش که مسئول کار با سيستم هاي الکترونيک و تجهيزات هواپيما هستند ، در باره حساسيت موضوع و همچنين امنيت ملي صحبت شده است  و پرسنل کارآزموده به خوبي مي دونند که در کوهستان به دنبال چه چيزي باشند . لازم به ذکر است اين عزيزان در تمام ايام جنگ با پرواز هاي شبانه روزي خود تمام تحرکات هوايي و زميني دشمن رو کنترل مي کردند  و به قول همين بچه ها ، خلبان هاي شکاري عراقي به محض نشستن پشت فرمون ميگ هاي مجهز خود همين که استارت مي زدند ، ان ها متوجه شده و به پست فرماندهي مناطق اطلاع مي دادند و آن ها هم اولين کاري که مي کردند به صدا در اوردن آژير قرمز بود  و حتمآ يادتونه در مقطعي از جنگ که آمريکايي ها با استقرار اسکادراني از هواپيماهاي " آواکس " در خاک عربستان ، تمام اطلاعات و آرايش جنگي ما رو به ستاد هاي فرماندهي عراقي ها مي دادند  ! و عملآ چند روزي عملآ نيروي هوايي ما قادر به نفوذ به خاک دشمن نبود  تا اين که بار ديگر فرماندهان با عرضه ارتش طرحي فوق العاده براي مقابله با آواکس ها پياده و اجرا کردند  و ديديم چه زود و راحت همين خفاش هاي ما تمام نقشه ها و داده هاي جنگي امريکايي ها رو خنثي کردند و مثل سابق با اقتدار به مقابله با آن ها پرداختند .
باور کنيد خيلي دلم مي خواهد صحنه چرخش مقتدارانه هواپيماهاي خفاش بر فراز کوه هاي سر به فلک کشيده کردستان رو براي شما ترسيم و تجسم کنم .

 ابتدا منافقان کور دل نمي دونستند انعکاس زيباي صداي موتورهاي هواپيماي سي - 130 که با ملودي دل انگيز خاصي در کوهستان طنين انداخته بود ، به خاطر چيست  !!؟؟ آن ها به تصور خام خود گمان مي کردند يکي از قارقارک ها دچار مشکل فني شده است ، اما با استمرار صدا ها حسي به آن ها مي گفت ؛ نکنه براي شناسايي ما آمده اند .. !!؟ در داخل هواپيما بچه ها سخت در تلاش بودند. خلبان بقدري راحت و جالب در ارتفاع بسيار پائين هواپيماي غول پيکر رو از لاي شکاف درز ها عبور مي داد ، که حتي اواي عاشقانه موش هاي کور با يک ديگر هم توسط برادران اطلاعات عمليات رصد مي شد .. !! چندين ساعت از آغاز پرواز بر فراز کوهستان گذشته بود .. هيچ ردي از امواج راديويي شنيده نمي شد ، به ناچار سرپرست گروه به کابين رفته و از خلبان خواهش مي کند کمي ارتفاع بگيرد .. او معتقد بود ممکنه امواج توسط انتن هاي بسيار کوچک بر عکس تصور ما به قلل کوه کشيده شده باشد.خلبان شجاع بعد از لحظه اي مکث دستان قدرتمندش به روي تراتل ها ( دسته گاز ) رفته و با اشاره اندکي ، پرنده اهنين به نرمي سرعت گرفته و با اندک فشاري رو به عقب يوک ( فرمان هواپيما ) دماغه آن به سمت آسمان بالا مي رود .

هواپيما چون عقابي تيز پرواز در يک لحظه اوج گرفته و بر فراز قله هاي سترک کوه به چرخش در مي آيد . هنوز يک دور کامل عمل " هولدينگ " ( چرخش ) رو انجام نداده است که در اولين حالت " بنک " ( زاويه چرخش ) 45 درجه اي ، آواي صلوات توآم با غريو شادي از پائين به گوش مي رسد  ! لبخند مليحي بر لبان کاپيتان نقش مي بندد . چهره او با تابش نور آفتاب بر موهاي جو گندمي شقيقه اش نشان از لذت انجام موفقيت آميز ماموريت دارد .. بچه هاي کابين همه خوشحال و شادمانند. خلبان بعد از گرفتن تآئيديه از سرپرست گروه ، آنتن هاي اضافي رو جمع مي کند .. لحظاتي بعد رمزي به پست فرماندهي ستاد کل نيروي هوايي مخابره مي شود  که معني و مفهوم ان مختصات راديو منافق است. !!‌ و فرداي ان روز با ماموريتي که به ساير هواپيما هاي نيروي هوايي داده مي شود ، اين صدا براي هميشه در گلو خفه مي شود . ديگر هيچ آوايي به دشمنان قسم خورده اين ملت کد انفجار و ترور نمي دهد ...!


انتهاي پيام/

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • محمود ۰۹:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۹
    0 0
    ممنون خیلی جالب بود درود بر رزمندگان اسلام وایران لعنت وهزاران بار لعنت برمنافقین ملعون

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس