کد خبر 860912
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۳
شهید شعبان ابراهیمی

همان‌جا روی کاغذی نوشت: «چون به وصیت شهدا عمل نمی‌شود، دیگر وصیت‌نامه نمی‌نویسم.» بعد توضیح داد: «مردم اگر خواستند به وصیتم عمل کنند، بدانند سفارشم همان وصیت شهداست.»

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «شعبان ابراهیمی» به سال 1344 شمسی، در روستای «اجاکسر» (از توابع «بابلسر») متولد شد. او 20 سال بعد،  یکی از کادر تخریب «لشکر 25 کربلا»(یگان اختصاصی رزمنده گان گیلانی)  بود و در منطقه عملیاتی «والفجر8»، هنگامی با گلوله مستقیم بعثیان متجاوز، از ناحیه سر هدف قرار گرفت و بال در بال ملائک گشود. آن چه پیش رو دارید، روایتی است کوتاه اما شنیدنی از «سید ابوالفضل نورانی» در باره آن شهید عزیز:

شهید «شعبان ابراهیمی» چند ساعت قبل از شهادت، دیداری کوتاه با «علی‌اصغر قلی‌تبار»(در کربلای 1 شهید شد) داشت و همان‌جا  روی کاغذی نوشت: «چون به وصیت شهدا عمل نمی‌شود، دیگر وصیت‌نامه نمی‌نویسم.» بعد توضیح داد: «مردم اگر خواستند به وصیتم عمل کنند، بدانند سفارشم همان وصیت شهداست.» بعد در ادامه جمله قبلی نوشت: «افسوس که نفس گرم امام هم آهن سرد قلب برخی ها را نرم نکرد.» آخرین وصایای شعبان همین قدر کوتاه و گویا بود.  

قبل از همین عملیات، یک روز به اتفاق سیدعباس، جواد و حسین آقاجانی برای دیدار با شعبان، به مقر واحد تخریب رفته بودیم . شعبان لباس فرم سپاه پوشیده و مشغول آموزش تخریب به نیروها بود. او معمولا پیش دوستان و آشنایان و بچه‌محل‌ها با لباس فرم حاضر نمی‌شد و آن روز هم فکر نمی‌کرد  ما به دیدارش برویم. تا ما را دید، صورتش از خجالت گل انداخت. چقدر هم لباس برازنده‌اش بود. ولی هیچ وقت آن لباس را نزد آشنایان نمی پوشید و می‌گفت: «من لیاقتی لباس مقدس پاسداری را ندارم.» تا کارش تمام شود، به چادر فرماندهی رفتیم و برادر کمیل ایمانی(که بعدها شهید شد) از ما پذیرایی کرد. شعبان، کلاسش که تمام شد، آمد پیش مان و دیدیم که لباس خاکی پوشیده است.

شهید ابراهیمی در مرخصی‌ها هم آرام نمی‌گرفت. تا وقتی جبهه بود که تکلیفش معلوم بود، وقتی هم به مرخصی می‌آمد، در جمع نوجوانان و جوانان محل حاضر می‌شد در مورد جنگ و مسایل معنوی صحبت می‌کرد. یادم هست در محل‌مان پیرمردی بود که عادت داشت کنار مسجد بنشیند و هنگام اذان راه بیفتد به طرف خانه‌اش. یکی از روزها که موقع اذان با شعبان به طرف مسجد می‌رفتیم، من به آن پیرمرد سلام دادم. وقتی از کنار آن پیرمرد عبور کردیم، شعبان به من گفت: « به کسی که به جماعت مسلمین بدون دلیل پشت می کند سلام نکن تا متنبه شود.»

روحمان با یادش شاد

هدیه به روح بلندپروازش صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۰۹:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۲
    0 0
    سلام دوستان اطلاعات شما متاسفانه ناقص است لشکر 25 کربلا مختص رزمندگان استان مازندران به همراه تیپ القارعه و لشکر قائم بعنوان لشکر نیروی ویژه زمان جنگ تحمیلی تحت فرماندهی سردار مرتضی قربانی از پاسداران اصفهانی استان مازندران بوده است

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس