-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۹/ گفتگوی مشرق با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت سوم
کارتنخوابیِ شهید ذوالفقاری در نجف! + عکس
از کربلا که آمد به ایران، گفت که من می خواهم بروم نجف و درس طلبگی بخوانم. اینجا هم درس طلبگی میخواند اما تصمیم گرفته بود برای ادامه اش برود به نجف. گفتیم چرا نجف؟ برو قم. همه آیات عظام، قم هستند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۸/ گفتگوی مشرق با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت دوم
پدر شهید: جمعهها خانه مردم را نظافت میکردم! + عکس
خرجی خانهمان را هم به سختی درمیآوردیم. من در همان دستکشبافی کار می کردم و یک صاحبکار دیگر هم داشتم به نام آقاسید یحیی علوی رضوی از نوه نتیجههای امام رضا (ع). من خیلی دوستش داشتم. روحش شاد...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۷/ گفتگوی مشرق با پدر شهید محمدهادی ذوالفقاری/ قسمت اول
وقتی پدر شهید از گرسنگی از حال رفت +عکس
حدود سه ساعت یک جفت گوش دیگر هم قرض کردیم برای شنیدن درددلهای بابا رجبعلی که محمدهادیاش در سامرا شهید شد. حرفهایش را شنیدیم به امید این که شاید گرههای زندگیاش به دست کسی باز شود.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۶/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت ششم و پایانی
سیدهادی در برخوار اصفهان حاجت میدهد + عکس
زهرا هم گفته بود ما اینجا یک شهید داریم به نام شهید سید هادی؛ من همیشه می روم سر مزارش و حاجت میگیرم. گفت بهش گفتم یک نذر برایش بکن، نیت کن ببین چه می شود.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۵/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت پنجم
برادر شهیدم، زنده است! + عکس
یک بار که خیلی حالم بد بود و هادی شهید شده بود، همین طور نماز ظهرم را نصفه خوانده بودم که یکهویی یادم آمد و فکر کردم روی دلم یک آتیشی گذاشتهاند. کلا دلم می سوخت. به دخترم گفتم یک پارچه خیس کن و...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۴/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت چهارم
خبر شهادت برادرم را از «فامیل شوهر» گرفتم!
دیدم فامیل های شوهرم که نزدیکتر بودند، هی دارند می آیند؛ خانوادگی همه شان به خانه ما آمدند. گفتم چرا اینها همه شان دریک شب، نه دعوتی نه چیزی به خانه ما آمدهاند؟!
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۳/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت سوم
دیپورت به افغانستان؛ شهادت در سوریه
الان روی کارت های شناساییمان تاریخ تولدمان را ۱/۱ زدهاند ولی خب همچین تاریخی درست نیست؛ چون افغانستان تاریخ تولد را یادداشت نمی کردند و کارت واکسن و اینها نداشتند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۱/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت اول
برادر کوچکم، پدرِ خانواده ما بود
برادر بزرگم خیلی زحمت کشیده برایمان، خواهرهایمان بودند، اما خب اصلا کلا خانوادگی یک حس دیگری به سیدهادی داریم؛ احساس می کنیم هیچ وقت نمی توانیم دوریاش را تحمل کنیم.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید جواد کاکاجانی / قسمت سوم و پایانی
تکفیریها کنار پیکرش نشستند و ناهار خوردند!
شب جنازه ها روی کوه مانده بود. ما فردا صبحش رسیدیم آنجا؛ اینها دوازده تا ۲ ظهر شهید شده بودند؛ گروه دموکرات تا ۵، ۶ عصر روی سر جنازهها نشسته بودند و ناهار خورده بودند و استراحت کرده بودند که...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید جواد کاکاجانی / قسمت دوم
شهیدی که آخرین پیامک همسرش را ندید!
ما یک هفته و خرده ای بود که خانه مامان اینهایم بودیم. گفتم الان یک هفته و خردهای است اینجا هستم؛ خسته شدم؛ لباس مناسب نیاوردهایم؛ نمی دانستم اینقدر ماموریتت طول می کشد؛ خسته شدم؛ برگرد...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۷/ گفتگوی مشرق با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت پنجم و پایانی
کار نیروی قدس جنگیدن است یا رسانه؟!
اصلا ما رسانه نداریم؛ میزان پرتاب بوق صوتش کم است؛ داریم، اما پرتابش کم است. همین الان چقدر شیعه را دارند می کوبند در همه دنیا؟ ما نمی گوییم شیعه چون ابزار ما وحدت است.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۵/ گفتگوی مشرق با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت سوم
فرق «داعش» با «جبههالنصره» چه بود؟
عبدالله المحیسنی وقتی می آید صحبت می کند، آدم بی خاصیت را با خاصیت می کند. می گوید که تو دو دقیقه دیگر کشته می شوی و در کنار پیغمبر مینشینی. نه اینکه بگوید با قاشق برو تا آنجا غذا بخوری... نه...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۴/ گفتگوی مشرق با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت دوم
فکر میکردند ایرانیها آدمکُشند!
من در آنجا بودم. ما ۱۰، ۱۵ تا تویوتا گذاشتیم تا به تخلیه مردم کمک کنیم. من با بچه هایم آنجا بودم. همه فیلم هایش را هم دارم. مردم آنجا وقتی می فهمیدند ما ایرانی هستیم، مثل بید به خودشان می لرزیدند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۳/ گفتگوی مشرق با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت اول
سپاه ایران با ارتش سوریه چه کرد؟!
این چیزهایی که من می گویم را خیلی از کسانی که رفتند سوریه هم نمی دانند؛ چون فضا فضای سال ۹۱ بود و این چیزها که ما داشتیم می گفتیم. سپاه آمد و در این وضعیت، وارد سوریه شد. ارتش را یواش یواش احیا کرد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۲/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت چهارم و پایانی
مادر شهید: باید کلیهام را بفروشم! + عکس
گفتم باشد؛ من بروم یک کلیه ام را در بیمارستان امین بفروشم برایتان لباس بخرم، به خدا همین طوری گفتم. بچه کوچکم ۵ سالش است نمی فهمد که می گوید مامان! کلیه را اگر میخرند؛ کلیه من را هم بفروش...
-
عکس/ یادداشت حاج قاسم بر کتاب «از راست نفر سوم»
شاید بتوان گفت اگر بخواهیم پاسدار تربیت کنیم باید از شیوه و روش اخلاقی و رفتاری شهید حمید قلنبر بهرهبرد، خداوند متعال ما را از اخلاص او بهرهمند فرماید. ۹۶/۱۲/۷
-
در محضر مدافعان حرم/230/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت دوم
جوان افغان: میخواهم در ایران شهید شوم! + عکس
همان موقع که کوچک هم بود افغانستان هم که رفتیم گفت مامان من می روم ایران؛ من میروم در جنگ ایران و عراق شرکت میکنم؛ گفتم برای چی؟ مامان تو کوچکی، نمی خواهد بروی.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۲۹/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت اول
ماجرای عجیب فوت پدر شهید جعفری
در راه کابل و مزار، داشتند مردم را از ماشین پیاده می کردند. ایست و بازرسی نیروهای نظامی بود. بیچاره ها را نمی دانم کجا می بردند؛ در جنگل های دور نمی دانم می کشتند یا چه کار می کردند، من بودم و نرگس...
-
فیلم/ "همهجا خانطومان"؛ شعرخوانی احمد بابایی
اشعار احمد بابایی به مناسبت سالگرد شهادت مدافعان حرم ایرانی در خان طومان حلب.
-
فیلم/ آخرین مکالمه بیسیمی شهدای خانطومان
در سالروز حماسه کربلای خان طومان صوت آخرین مکالمه بیسیم شهدای مدافع حرم خان طومان شهید حسین مشتاقی و شهید سیدرضا طاهر دقایقی قبل از شهادت منتشر شد.
-
عکس/ یادواره شهدای خانطومان در ساری
ششمین سالگرد شهادت مدافعان حرم مازندران که در خانطومان سوریه بهشهادت رسیده بودند با حضور پرشور مردم ولایتمدار دیار علویان در حسینیه عاشقان کربلا ساری برگزار شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۲۸/ گفتگوی مشرق با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت نهم و پایانی
حساب میلیاردی خانواده آبیاری کجاست؟! + عکس
یه نفر اومد خونه ما تو چشم دخترم نگاه کرد و گفت خوش به حالتون؛ حسابهای بانکیتون پُره الان. دخترم بهش برخورد و ناراحت شد. من میگم جواب ابلهان خاموشیست.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۲۷/ گفتگوی مشرق با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت هشتم
همه گرفتار چشمهای رنگی عباس بودند! + عکس
دیگه تو محل پخش شده بود که تو اون مغازه یک پسر خوشگل و جوان هست. چشمهای عباس جوری بود که با رنگ لباس، رنگ چشمهاش تغییر میکرد. یه روز یه دختر جوانی رفته بود تا رنگ چشمهای عباس و چهرهش رو ببینه...
-
عکس/ نامه حاج قاسم سلیمانی برای تفحص شهدای خانطومان
بهمناسبت سالروز عملیات خانطومان: نامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برای تفحص شهدای خانطومان. ۹۷/۸/۲۶
-
عکس/ کیک تولد "رفیق شفیق حاج قاسم"
شهید حاج حسین بادپا از شهدای مدافع حرم که از یاران نزدیک سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در دوران جهادش بود.
-
فیلم/ ماجرای اتیکت "جُون خادم المهدی"شهید حججی
روایت جدید و تکان دهنده همسر شهید حججی از لحظه شنیدن خبر شهادت همسرش در برنامه ملازمان حرم.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۲۶/ گفتگوی مشرق با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت هفتم
تلفن پدر شهید را دزدیدند تا پسرش را نبیند! + عکس
یک نفر از احرار الشام رو اسیر میکنن و میگن مبادله کنیم؛ که میبینن چشمای عباس رو درآورده بودن و زبونش رو بریده بودن؛ بینیش رو بریده بودن و گوشت صورت رو خالی کرده بودن؛ فقط یک جمجمه بود و دو تا دنده.