-
گفت و شنود/ اشتباه برداشتم!
یارو به شمارهای زنگ زد و پرسید؛ اداره ثبت اسناد؟ طرف گفت؛ نه. یارو گفت؛ یعنی شماره را اشتباه گرفتهام؟ طرف گفت؛ نه قربان! شما درست گرفتهاید، من اشتباه برداشتم!
-
گفت و شنود/ گروهبان گارسیا!
نصف شب یک دزد که جوراب سیاه به سرش کشیده بود از دیوار پرید تو حیاط یک خونه. صاحبخونه گفت؛ مرتیکه خجالت نمیکشی اومدی دزدی؟!
-
گفت و شنود/ معلومات!
این برجام غیر از بر باد دادن امکانات و بیتالمال و از بین بردن تاسیسات هستهای کشور و افزایش دهها تحریم جدید به تحریمهای قبلی و... چه خاصیتی داشته؟!
-
"گفت و شنود/ زین اسب!
به یارو گفتند اگر یک نفر به تو گفت اسب! بزن توی دهنش، اگر یکی دیگر هم تو را اسب خطاب کرد به او بگو خفه شو!
-
گفت و شنود/ قحطی!
عمو یادگار! خوابی یا بیدار؟! تازه طرف شکایت کرده و باید ۶ میلیون یورو دیگر هم به او پرداخت شود! یعنی روزی ۷ میلیارد تومان دستمزد به یک مربی خارجی!
-
گفت و شنود/ آر پی جی!
این ترامپ فلان فلان شده کدام ماشه را میخواهد بچکاند؟!
-
گفت و شنود/ سبیلش را ببین!
مدعیان اصلاحات میخواهند به زور هم که شده برای برجام دستاورد بتراشند؟!
-
گفت و شنود/ موش کور
به یارو گفتند؛ امیدواریم موش کور تو را بخورد، پرسید چرا موش کور؟ گفتند؛ برای اینکه متوجه نشود چه کثافتی را میخورد!
-
گفت و شنود / درخت ماکارونی!
یارو میگفت؛ ما بچه که بودیم فکر میکردیم ماکارونی را هم مثل برنج میکارند! پرسیدند؛ خُب حالا فهمیدی چی به چیه؟ گفت؛ آره تازه متوجه شدیم که ماکارونی درخت داره!
-
گفت و شنود/ مجلس ختم!
حالا مثلاً اسرائیل و عربستان که هردو بوی مرگ میدهند قرار است چه غلطی بکنند؟!
-
گفت و شنود/ کِش شلوار!
یارو میگفت؛ دیشب خواب دیدم که دارم درازترین ماکارونی دنیا را میخورم! ناگهان از خواب پریدم و دیدم نصف کِش شلوارم را خوردهام!
-
گفت و شنود/ انگشتر!
همین که مردم میبینند در دولت بعدی از طیف نمایندگان ردصلاحیتشده و محکوم فتنه ۸۸ و... کسی نیست خود به خود به یاد این طیف میافتند! و از جای خالی آنها خوشحال هم میشوند!
-
گفت و شنود/ بیخیال دموکرات!
طفلکیها خیلی زور میزنند خودشان را مطرح کنند ولی کسی تحویلشان نمیگیرد!
-
گفت و شنود/ مارکوپولو!
یارو نامهای دریافت کرد که در آن نوشته بود؛ اگر مارکوپولو دور دنیا را گشت من میخواهم دور تو بگردم. امضاء؛ چوپان دروغگو!
-
گفت و شنود/ شانس!
یارو در یک رزمایش با چتر نجات از هواپیما بیرون پرید ولی هر چه کرد چتر باز نشد. با وحشت به فرماندهشان گفت؛ قربان! چتر باز نمیشود. فرمانده گفت؛ در عوض شانس آوردی که مانوره!
-
گفت و شنود/ سلمونی!
یارو عکس خودش را توی آیینه دید و با تعجب گفت؛ قیافه این یارو خیلی برایم آشناست! نمیدونم کجا دیدمش، بعد از چند دقیقه گفت؛ آهان فهمیدم، هفته قبل که رفته بودم سلمونی روبروم نشسته بود!
-
گفت و شنود/ میخ!
یارو میخ رفته بود کف پاش، به جای این که میخ را درآورد، سر آن را کج کرد!
-
گفت و شنود/ به من چه؟
دو نفر به شکار رفته بودند و یکی از آنها به یک شیر شلیک کرد ولی تیرش خطا رفت و شیر به آنها حمله کرد. اولی رفت بالای درخت و به دومی گفت بیا بالا! یارو گفت؛ به من چه مگه من شلیک کردم؟!
-
گفت و شنود/ تست هوش!
از یارو پرسیدند؛ این شعر از کدام شاعر است «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز»؟ گفت؛ یک راهنمائی بکنید! گفتند؛ نام شاعر هم در متن شعر آمده است، یارو گفت؛ آهان فهمیدم، شاعرش آقای نکونام است!
-
گفت و شنود/ مفت نیست!
ای عوام! به قول یکی از اساتید حقوق دانشگاه تهران؛ بعضیها حرف مفت میزنند، ولی مفت حرف نمیزنند!
-
گفت و شنود/ بند کفش!
مقامات رژیم صهیونیستی برای میانجیگری دست به دامان روسیه شدهاند و از سازمان ملل خواستهاند به حزبالله بگوید که اشتباه شده و دیگر تکرار نمیشود!
-
گفت و شنود/ عوض داره!
از همین حالا گفته باشیم وقتی موشکهای ما به مراکز نظامی آمریکا شلیک میشوند هدفشان این است که از نزدیک ببینند نظامیان آمریکایی در کشور دیگران دارند چه غلطی میکنند!
-
گفت و شنود/ یزید و مَزید!
درویشی به نام «مَزید» به مجلسی وارد شد که جامی نیز در آنجا بود، بزرگی از درویش پرسید؛ چرا یزید را لعنت نمیکنی؟ گفت؛ چون اهل قبله بوده است.
-
گفت و شنود/ قورباغه
یارو که خیلی اهل قمپز بود توی مسابقه بیستسؤالی شرکت کرده بود، پرسید حیوونه؟ گفتند آره! پرسید با دست میتونم بلندش کنم؟ گفتند آره! گفت فیله؟ پلنگه؟ کرگدنه؟
-
گفت و شنود/ ختم باباش!
یارو دیده بود مشتری سینما زیاده، جوگیر شد و برای مراسم ختم باباش بلیط فروخت!
-
گفت و شنود/ چه پاداشی؟
آقای آخوندی خودش میگوید افتخارم این است که حتی یک مسکن هم نساختهام!
-
گفت و شنود/ ملکالموت!
ترامپ میگوید؛ مردم آمریکا هیچوقت مانند دوران ریاستجمهوری من خوشبخت نبودهاند!
-
گفت و شنود/ ادیسون!
دبیر فیزیک از دانشآموزی پرسید؛ اگر ادیسون برق را اختراع نکرده بود و برق نداشتیم چه اتفاقی میافتاد؟ دانشآموز گفت؛ آقا اجازه! اونوقت مجبور بودیم توی تاریکی تلویزیون تماشا کنیم!
-
گفت و شنود/ لت و پار!
میرزا آقاسی به شاه گفت؛ قربانت گردم! ملاحظه فرمودید این توپ چگونه خودیها را لتوپار کرد؟ حالا تصور بفرمایید که با دشمن چه میکند؟!
-
گفت و شنود/ هیکل!
شغالی با دیدن هیکل گنده شتر تصمیم گرفت با او دوست شود تا در سختیها از حمایت شتر برخوردار باشد و به همین منظور دُم خود را به دُم شتر گره زد! ...