-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۳/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت چهارم
تا زندهایم منتظر پیکر پسرمان میمانیم!
ختم قرآن برایش گرفتیم؛ سالگردش را هم گرفتیم. وقتی همان سنگ یادبودش را در گلزار شهدا گذاشتند، همانجا برایش فاتحه گرفتیم... ما تا زندهایم منتظرش هستیم؛ شاید پیدا شد...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۲/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت سوم
اعزام دو مینیبوس به بیمارستان برای شناسایی شهید! +عکس
کسانی می گفتند نمی گذارند بروید داخل بیمارستان. با این حال دو مینی بوس آدم بودیم که رفتیم، همه هم رفتیم داخل بیمارستان و پیکر صفرعلی را دیدیم.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۱/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت دوم
با استخاره فهمید شهید میشود! + عکس
گفت من رفتم پیش سیدی که استخاره می گرفتم، استخاره کردم، گفتم تو یک استخاره کن من شهید می شوم یا نمی شوم، او استخاره گرفت گفت حواست را جمع کن که شهید می شوی.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۶۰/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت اول
کربلا رفت، دلش هواییِ سوریه شد!
سال اول رفت کربلا و از کربلا که آمد گفت من می روم سوریه. فقط من سوریه می روم. گفتم نمی خواهد بروی! گفت من با امام حسین عهد کردم بروم خدمت حضرت رقیه و حضرت زینب.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۹/ گفتگوی مشرق با پدر مدافعحرم فاطمیون، شهید محمدشریف سَروری/ قسمت سوم و پایانی
شببیداری پدر شهید برای یک لقمه نان! +عکس
با این شب بیداری، این یک سالی که ما رفتیم این درد پا پیدا شده. حالا نمیدانیم که این حساسیت است، نمیدانم که از بیخوابی است؟! اگر مسأله پای من نبود چندان اذیت نبودم.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۸/ گفتگوی مشرق با پدر مدافعحرم فاطمیون، شهید محمدشریف سَروری/ قسمت دوم
هشت ماه بلاتکلیفی بعد از شهادت «محمدشریف»
به من تقریبا اواخر آذرماه بود که خبر دادند. تقریبا یک هفته ده روز گذشته بود. دیگر خواهرم از اینجا با سپاه تماس گرفته بود و داد و فریاد کرده بود که چرا شریف تماس نمیگیرد؟ کجا است؟
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۷/ گفتگوی مشرق با پدر مدافعحرم فاطمیون، شهید محمدشریف سَروری/ قسمت اول
خانوادهای با سه مدافع حرم و یک شهید
۷ پسر دارم، بزرگترینش که شهید شد، ۶ تای آن ها هم هستند. محمدشریف، یک دفعه رفت آنجام موجی شد و آمد اینجا و خودش را تداوی(درمان) کرد. بعد از موجی شدن، دوباره که رفت دیگر چشم به راه بودم که برگردد
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۵/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعحرم فاطمیون، شهید مصطفی کریمی/ قسمت چهارم
«مصطفی» چطور برنامههای بیبیسی را نقش بر آب کرد!
تعدادی از بچههای فاطمیون که در ایران بودند و متاسفانه نیروی انتظامی رفتارهای نامناسبی با آنها انجام داده بودند، دلخور شده بودند و در آن زمان، رفتند سمت اروپا و بی بی سی از این موقعیت سوءاستفاده کرد.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۴/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعحرم فاطمیون، شهید مصطفی کریمی/ قسمت سوم
حاشیههای انتقال فرزند روحانی از قم به دانشگاه تهران!
تا اینکه معماری دانشگاه تهران قبول می شود و می رود در آن فضای کاملا باز به تهران میآید. مصطفی از یک فضای مذهبی قم می رود در یک فضای باز...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۳/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعحرم فاطمیون، شهید مصطفی کریمی/ قسمت دوم
پدر شهید برای خرید خانه، ۲۷ سال نماز استیجاری خواند!
خانوادهمان در یک فضای خیلی کوچکی زندگی می کردند، و پدرم تصمیم می گیرد که نماز و روزه استیجاری بگیرد برای اینکه بتواند یک سرپناهی را برای بچه هایش فراهم کند...
-
بازنشر به مناسبت ولادت حضرت زینب کبری(س)؛
فیلم/ دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهدای مدافع حرم
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR قابهایی از گفتوگوی صمیمانه رهبر انقلاب با فرزندان و خانوادههای شهدای مدافع حرم را در نماهنگ «بابای قهرمان من» منتشر میکند.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۲/ گفتگوی مشرق با خانواده مدافعحرم فاطمیون، شهید مصطفی کریمی/ قسمت اول
هوشیاری پدر شهید در فرار از دست نیروهای امنیتی!
کی سید بود، یکی من بودم؛ البته سید را گرفتند. شنیدم که او را گرفتند و در تویوتای بزرگی انداختند و از یک کوه پرت کردند! او هم فوت کرد و شهید شد.
-
نجات یک مادر از اعدام با وساطت سرباز مدافع حرم
وساطت سرباز مدافع حرم در یک پرونده قتل منجر به رضایت اولیای دم و نجات متهم از چوبه دار شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۱/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید سلیم سالاری/ قسمت پنجم و پایانی
همسران و دختران شهدا به همدلی و مشاوره نیاز دارند
بیشتر از نظر روانی می گویم که فرزندان شهید ساپورت شوند. تازه بحث خانواده مدافعان حرم جداست، اینها بحث مهاجرتشان یک طرف است، خود مهاجرت می دانید برای آدم چقدر بار دارد؟
-
تقدیم نشان عالی شهید موسوی به خانواده شهید لندی
دانشگاه آزاد اسلامی تهران در مراسمی با گرامیداشت سرو قامت ماندگار شهید نوجوان علی لندی نشان عالی جوان نوآور ماندگار؛ «یادبود جوانترین شهید مدافع حرم شهید سید مصطفی موسوی» را به خانواده شهید تقدیم کرد
-
در محضر مدافعان حرم/۱۵۰/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید سلیم سالاری/ قسمت چهارم
بیهوا دیدم داعشیها بالای سر پدرم هستند!
یکی از دوستان ما فیلمی برای من فرستاد. ولی مادرم اینها را ندیدند مگر اینکه در مستندی دیده باشند. یک فیلمی بود بعد از درگیری که در بصریالحریر بود که نیروی داعشی می آید بالای سر جنازهها است.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۹/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید سلیم سالاری/ قسمت سوم
خبرتشییع پدرم را از کانالهای تلگرامی گرفتم! +عکس
زنگ زدند و گفتند جواب دی ان ای آمده، همین. سر بسته حرف می زدند. چیز دیگری اضافه نکردند. چون روز قبلش من اسم بابام را در اینترنت و در گروههای تلگرام دیده بودم که نوشته بودند تشییعش فرداست!
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۸/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید سلیم سالاری/ قسمت دوم
اعزام «آقاسلیم» به سوریه با مجروحیت و موجگرفتگی! +عکس
برای اعزام دوم، در فاصله مرخصی، خانه ماندند و دوباره رفتند. باز از اعزام دوم که آمد، از ناحیه دو تا زانو دچار جراحت شده بود و یک موج گرفتگی هم داشتند که کارت زرد بهش داده بودند...
-
عکس/ تشییع پیکر جانباز مدافع حرم در تبریز
مراسم تشییع پیکر«صمد فاتحنژاد خواجه» جانباز ۷0 درصد مدافع حرم از آذربایجان شرقی روز چهارشنبه با حضور خانواده شهید و مردم تبریز برگزار شد.
-
عکس/ وداع با پیکر شهید مدافع حرم محمدرضا بیات
مراسم وداع با پیکر شهید مدافع حرم محمدرضا بیات عصر دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰ در معراج شهدا برگزار شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۷/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید سلیم سالاری/ قسمت اول
اخراجیِ صدام در ایران و سوریه چه میکرد؟ +عکس
خانواده همسرم مهاجرت می کنند به عراق و شوهرم آنجا به دنیا می آید. حوالی سال ۵۸ صدام، فارسیزبانها را اخراج می کند؛ اینها جزو این گروه بودند. همان سال از مرز عراق می آیند به ایران. قبل از جنگ...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۶/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سیدعارف حسینی/ قسمت سوم و پایانی
همسر شهید: دیدن فیلمهای داعش، بیمارم کرد!
میترسیدم، بیشتر میگفتم نکند اسیر داعش شده باشد! بعد در این فیلمها میدیدم که چطور اسرا را اذیت میکنند، چطور میزنند، اینها را که میدیدم، بیشتر این فیلمها من را مریض میکرد.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سیدعارف حسینی/ قسمت دوم
وصیت عجیب شهید: در گلزار شهدا دفنم نکنید! + عکس
میگفت دوست ندارم مغرور باشم؛ واقعا هم اینطور نبود، خیلی خاکی بود. میگفت حواست باشد برای من خودنمایی نکنی که بدم میآید؛ همین طور عادی من را دفن کنید. من فکر میکردم اولها شوخی میکند، اما دیدم نه.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۴/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سیدعارف حسینی/ قسمت اول
اعزام گلدوز خیابان پاسداران به سوریه! + عکس
وقتی ما آمدیم اینجا گفتند میروم تهران، آنجا دوستان و رفیقهایم هستند، کم کم کار می کنم و یک مقدار دستم پر شد، اگر توانستم با کسی شریک میشوم. بیشتر کارشان در تهران در خیابانی به اسم پاسداران بود...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید محمدجعفر حسینی/ قسمت دهم و پایانی
اگر ابوزینب شهید نیست، نبشقبر کنید! +عکس
تا به حال حرف نزدم و نمیخواهم که خدای نکرده از حرفهای من سوءاستفاده شود. اما خب متاسفانه گویا دوستان اصلا به این مسائل فکر نمی کنند.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید محمدجعفر حسینی/ قسمت نهم
سخنان کوبنده همسر شهید دردسرساز شد! + عکس
آن طور که دوستان می گویند مثل اینکه از سفارت برای تشییع شهید آمده بودند و آنجا هم من در حد ۵ دقیقه، یک صحبت کوبندهای داشتم. آنجا به من گفتند که شما سعی کن در چارچوب خودت باشی!
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۱/ گفتگوی مشرق با همسر شهید محمدجعفر حسینی/ قسمت هشتم
اولین افغانستانی که خونش در راهیاننور ریخته شد! + عکس
سرعتمان خیلی زیاد بود؛ از کاروان جدا شدیم. فکر کنم از فکه، مسیر را که اشتباه رفتیم دیدیم جلویمان یک چاله یا یک تورفتگی در جاده هست، خیلی بزرگ بود. آن را که دیدیم یک دور، دور خودمان زدیم و...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۴۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید محمدجعفر حسینی/ قسمت هفتم
آرزوی قطع نخاع برای مدافع حرم فاطمیون! + عکس
گفت جانبازی از نوع سختش دیگر چیست؟ گفتم مثلا جانباز قطع نخاع بشوی. گفت بیمعرفت منی که این همه فعالم و نمی توانم یک جا بند باشم بنشینم در خانه، دراز بکشم و نتوانم هیچ کاری انجام بدهم که...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۳۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید محمدجعفر حسینی/ قسمت ششم
تهمت ازدواج مجدد در سوریه به مدافع حرم! + عکس
مثلا میگفتند رفته آنجا ازدواج کرده! دوستت ندارد که دارد می رود سوریه! نتوانستی مثل یک زنِ خوب زندگیات را مدیریت کنی، شوهرت از دستت پرید! مردهای سوری آنجا خیلی کشته شدهاند، حتما شوهر تو هم شهید شده!