-
فیلم/ آخرین وداع شهید مدافع حرم
تصاویری جانسوز از وداع آخر تخریب چی شهید "حسین هریری" را می بینید.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۳۱/ گفتگوی مشرق با رزمنده فاطمیون، روحالله حسینی/ قسمت دوم
همسایه آمریکاییها «مدافع حرم» شد! + عکس
یک طرف پایگاه آمریکاییها بود و یک طرف پایگاه ما؛ بعد از چند سال کشور ترکیه یک پایگاه مستقل دیگری برای آمریکا ساخت، که خودِ افغانستانیها آنجا باشند؛ بعد هم آمریکاییها از آنجا رفتند و ...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۳۰/ گفتگوی مشرق با رزمنده فاطمیون، روحالله حسینی/ قسمت اول
یک مدافع حرم با سابقه دو بار اخراج از ایران! + عکس
از همین ایران که گرفتار میشویم و داخل اردوگاه میرویم، دیگر خرج ماشین و همه چیز را از خودمان می گیرند. اگر خودت نداشته باشی از رفیق هایت می گیرند تا بعدا به آنها بدهی.
-
جانشین فرمانده کل سپاه:
دشمنان برای جلوگیری از اقدامات ایران به فکر توان افزایی خود هستند/ نخستین تیر سازمان یافته به سوی انقلاب ۲۴ بهمن شلیک شد
دریادار فدوی گفت: دشمنان ما به دلیل تبعیت مردم کشورمان از امامین انقلاب اسلامی به این فکر افتادند که توانی ایجاد کنند تا ایران اقدامی علیه آنها انجام ندهد.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت ششم و پایانی
اصابت بلای آسمانی بر سر توهینکننده به مدافعان حرم!
گفتم تو حاضری چقدر پول به تو بدهند و یک دست یا یک ناخنت را قطع کنند؟ حاضری این کار را بکنی؟ گفت نه، مگر کله من به سنگ خورده که بروم شهید بشوم؟! برم سوریه بجنگم؟ ناموس خودم را ول کنم بروم آنجا بجنگم!
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۸/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت پنجم
به هود آشپزخانه هم رحم نکردند! + عکس
با این که می دانست وضعیت مالی آقا محمد خوب است. آن موقع که ماشین جلوی در پارک بود، پسرهایش می گفتند چقدر سوریه می روی به تو پول می دهند که این ماشین را گرفتی؟ چقدر پول می گیری؟
-
قول دادی برایم گریه کنی، خیالم راحت باشد؟ / عکسی که لحظات آخر اعزام کنار گذاشت
گفت: اگر شهید شدم، برای من گریه میکنی؟ دوستش به شوخی گفت: تو شهید شو، ببین چه ضجهای برایت بزنم! بعد هر دو زیر خنده زدند. باز محسن به دوستش گفت: قول دادی گریه کنی، خیالم راحت باشد!؟
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۷/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت چهارم
اصرار همسر شهید برای انجام وصیت خاص شوهر! + عکس
ساعت ۹ آمدند و دفتر فاطمیون را باز کردند. تا ساعت ۱۲ من آنجا نشستم و گریه کردم. گفتم یک خبری بدهید که همسرم چه شده؟ همانجا هم گفت که در خط است، چرا اینقدر نگرانی؟ شهید نشده...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۶/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت سوم
ظلم صاحبخانه به خانواده مدافعحرم تا آخرین نفس! + عکس
ما خیلی نگران بودیم با بچهها؛ خانهمان هم مستاجری بود. صاحبخانهمان وقتی فهمید همسرم رفته سوریه، آمد و گفت شما باید از خانهمان بروید! خانه را خالی کنید؛ دو ماه است خبری از شوهرت نیست...
-
فیلم/ خداحافظی مدافعان حرم با "حاج قاسم"
ویدئویی تاثرانگیز از خداحافظی مدافعان حرم با سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در سوریه را می بینید.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت دوم
ماجرای سفر مشکوک و عجیب همسر شهید به کربلا + عکس
بعد از ظهر از سر کار آمد، گفت شما می روید کربلا؟ بعد من خندیدم و گفتم نخیر ما ایندفعه با هم می رویم. بعد خندید گفت که من نمی روم، تو دوباره برو. گفتم چرا اینقدر اصرار می کنی؟ من ایندفعه تنها نمی روم!
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۴/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمد رضایی/ قسمت اول
عاشقانههای «گلبخیر» و «محمد» روی موتور! +عکس
صبحها که آقا محمد با موتور می آمد مدرسه، با هم آنجا آشنا شدیم، آن موقع ها که تلفن نبود، به هم نامه می نوشتیم. آقا محمد که می آمد زنگ تفریح که می شد من نامهام را می گذاشتم جلوی موتورش.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت نهم و پایانی
شرایط خاص همسر شهید برای ازدواج مجدد +عکس
خواستگار زیاد داشتم، بهشان گفتم من اگر بخواهم با شما ازدواج کنم، عکس شهیدم در خانه من هست، ۵ شنبهها و اگر نشود دو سه هفته یک بار من سر مزار شهیدم می روم، شرایطم این طور است...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت هشتم
مقایسه جالب امنیت افغانها در ایران و اروپا
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانیهایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۱/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت هفتم
نگرانی همسر شهید برای دخترش نازنینزهرا + عکس
اصلا نگران این نیستم که چرا دخترم در پرونده بنیاد شهید نیست ولی نگران این هستم که فردا اگر دفتر فاطمیون از مشهد جمع شود، پروانه اقامتی دخترم را تمدید نکنند، تحصیل این را چه کار کنم؟
-
در محضر مدافعان حرم/۱۲۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت ششم
همسر شهید: از «تدمر» میترسیدم! + عکس و نقشه
سری سوم که رفت اصلا عین خیالم نبود. حس می کردم این سری هم زنده بر می گردد. می گفتم انشالله هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. سری سوم هم که رفت به من زنگ زد و گفت در منطقه تدمر هستم.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت پنجم
شوآف با لباس مدافعان حرم؛ ممنوع! + عکس
من الان یکسری رزمندهها را می بینم که با همان لباس و پوتین برمیگردند. به من می گفت طاهره! این لباس حُرمت دارد که من بخواهم اینجا باهاش ادا در بیاورم، این لباس را فقط می توانم لحظه جهادم بپوشم.
-
فیلم/ توصیه حاج قاسم به عوامل سریال پایتخت۵
خاطره احسان محمدحسنی رئیس سازمان اوج از توصیه شهید قاسم سلیمانی به عوامل سریال پایتخت۵.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۸/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت چهارم
شگفتانه مدافع حرم برای همسرش در مسجد جمکران + عکس
زمانی که من اسم سوریه را جلوی در مسجد جمکران شنیدم، یعنی انگار من را آن لحظه خمیر کردند و دوباره ساختند. تمام گوشت بدنم ریخت؛ گفتم مرتضی چی میگویی تو؟
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۷/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت سوم
مدافع حرم: مگر عاشق شدن جرم است؟! + عکس
آقامرتضی گفت مگر عاشقی جرم است؟! من هم عاشق شدهام؛ یک طورهایی مهرتان به دلم نشسته؛ یک جورهایی دوستتان دارم؛ مگر دوست داشتن و عاشق شدن جرم است که شما آمدید همین طور ناراحتی می کنید؟
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۶/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت دوم
پیامک خاص مدافع حرم برای خواستگاری! + عکس
تا آن زمان هم آقا مرتضی برای من «داداش مرتضی» بود. آقا مرتضی لقبی داشتند و همه به ایشان «دایی» می گفتند. من این را نفهمیدم که از کجا این لقب را برایش گذاشتند...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، مرتضی خدادادی/ قسمت اول
از همسایگی با «حافظ شیرازی» تا دوندگی در «مانتودوزی» + عکس
خانواده پدری آقا مرتضی سمت شیراز بودند. مادر آقا مرتضی پسر بزرگشان که در کاشان ازدواج میکند، با بقیه پسرها راهی شیراز می شوند، چند سالی هم شیراز زندگی میکنند ولی...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۴/ گفتگوی مشرق با دختر شهید مهران خالدی/ قسمت چهارم و پایانی
گره کار نیروی اطلاعاتی به دست همسرش باز شد! + عکس
به مادرم خیلی می گفتند که دعا کن؛ گره کار من به دست تو باز می شود که تو باید راضی باشی تا من بروم، که خدا من را ببرد و شهیدم کند! خیلی دوستانشان هم که شهید شدند روی حالشان خیلی تاثیر داشت.
-
فیلم/ سرداری که طاقت فراق شهدا را نداشت
ویدئویی از مناجات سردار شهید حاج حسین همدانی که از مردان تاثیر گذار جبهه مقاومت بود.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۳/ گفتگوی مشرق با دختر شهید مهران خالدی/ قسمت سوم
کتمان شهادت آقا مهران؛ از خانه تا بیمارستان! + عکس
ما را با هواپیمای باری آوردند. نمی دانم هواپیمای باری سوار شدید یا نه؟ سر و صدای زیاد، سرمای شدید در اوج زمستان؛ ۱۴ اسفند بود؛ ۴، ۵ تا پتو دورمان بود؛ کاپشن و کلاه و همه چیز داشتیم اما باز سردمان بود.
-
با حضور رئیس قوه مقننه؛
اختتامیه «جایزه شهید حاج حسین همدانی» برگزار میشود
رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس از برگزاری اختتامیه دومین دوره دوسالانه انتخاب کتاب جبهه مقاومت و دفاع از حرم اهلبیت علیهمالسلام جایزه سردار همدانی با حضور رئیس مجلس شورای اسلامی خبر داد.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۲/ گفتگوی مشرق با دختر شهید مهران خالدی/ قسمت دوم
دختر شهید: در سوریه، قدر ایران را فهمیدم!
حداقل برای منی که این همه سال در ناز و نعمت در یک شهری در ایران زندگی کردم و بزرگ شدم، خیلی از مسائل تازگی داشت. وقتی وارد آنجا شدم تازه قدر شهر و کشورم را فهمیدم.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۱/ گفتگوی مشرق با دختر شهید مهران خالدی/ قسمت اول
عاقبت نگرانی مدافعحرم برای خانوادهاش +عکس
بیشتر در منطقه حلب، تدمر و اینطور مناطق فعالیت داشتند. همان سال که آنجا بودند به خاطر بمبهای شیمیایی که می زدند ریهشان درگیر شد، البته ما هنوز نمی دانستیم که این اتفاق افتاده...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۰/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، مازیار کریمی/ قسمت پنجم و پایانی
مادر شهید: برای دخترم لیلا کاری کنید!
شما میتوانید برای دخترم لیلا که در افغانستان است کاری کنید؟ خیلی نگرانش هستم. کاش بشود کاری کنیم که برگردد ایران.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۰۹/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید فاطمیون، مازیار کریمی/ قسمت چهارم
سفر قاچاقی پدر شهید نابینا به کربلا + عکس
همان سالی که ما اینجا بودیم، مردم همه قاچاقی می رفتند. یک دفعه نمی دانم چطور شد راه باز شد، همه قاچاقی رفتند، همان سال رفت. هر دوتایی رفتیم.