-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۸/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت پنجم
من مادر ۴ شهید هستم! + عکس
چون فرزند من جاویدالاثر است من می خواهم این شهید جاوید الاثر که الان زحمت کشیدید و شما آوردینش و می خواهید اینجا به خاک بسپاریدش، من می خواهم به جای مادرش من این شهید را به خاک بسپارم و بغلش کنم...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۷/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت چهارم
مادر شهید: نمیخواستم پسرم برگردد! + عکس
گفتم پسرم! خوش آمدی به وطنت؛ خوشا به سعادتت که در جوار حضرت زینب بودی و آنجا به شهادت رسیدی؛ خوشا به سعادتت. رفتم نشستم و دو رکعت نماز شکر خواندم و گفتم خدا را شکر...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۶/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت سوم
«مرتضی» با تن مجروح به دنبال دوستان شهیدش رفت!
خودش ماشین را با یک راننده برمیدارد که برود. می رود بچه ها را جمع کند، وقتی نیروها را جمع می کند، از آن طرف یک موشک کُرنر می خورد که آقا مرتضی همانجا به شهادت می رسد...
-
فیلم/ دیدار پدر دختری بعد از شهادت
وداع فرزند شهید مدافع حرم مرتضی سعیدنژاد، در جریان حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی به حومه دمشقِ سوریه، مرتضی سعیدنژاد و احسان کربلاییپور به شهادت رسیدند .
-
عکس/ استقبال از پیکر شهید احسان کربلاییپور
مراسم استقبال از پیکر مطهر شهید مدافع حرم پاسدار احسان کربلاییپور، امروز پنجشنبه ۱۹ اسفندماه در فرودگاه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اهواز برگزار شد.
-
عکس/ دو فرمانده بر سر پیکر شهید مدافع حرم
سردار سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران و سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران روز گذشته در مراسم وداع دو شهید مدافع حرم در معراج شهدا حضور پیدا کردند.
-
عکس/ مراسم وداع با دو شهید مدافع حرم
مراسم وداع با پیکرهای مطهر سرهنگ پاسدار احسان کربلایی پور و سرهنگ پاسدار مرتضی سعیدنژاد از شهدای مدافع حرم که در حومه دمشق به شهادت رسیدند چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ در معراج الشهدا تهران برگزار شد.
-
در نشست بازمعرفی و جشن امضای کتاب «سرزمین بی فصل» مطرح شد؛
تصمیم سردار تقویفر برای دختر فراری چه بود؟
یک بار به مسجد محلهمان رفته بودیم که دیدم دختری از خانهشان فرار کرده است. به حاج حمید گفتم که او را به خانه خودمان ببریم اما حاج حمید گفته نه! تعجب کردم. او همیشه دستش در کارهای خیر بود و...
-
فیلم/ بازی شهید مدافعحرم احسان کربلاییپور با فرزند خردسالش
در پی جنایت صبح روز گذشته رژیم صهیونیستی در حمله موشکی به حومه شهر دمشق سوریه پاسداران رشید مدافع حرم سرهنگ پاسدار احسان کربلایی پور و سرهنگ پاسدار مرتضی سعیدنژاد به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
-
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیهای اعلام کرد؛
دو تن از پاسداران مدافع حرم در حمله موشکی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند/ رژیم صهیونیستی تاوان این جنایت را خواهد داد
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای از شهادت دو تن از پاسداران رشید مدافع حرم در حمله جنایتکارانه موشکی رژیم صهیونیستی در حومه شهر دمشق خبر داد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۵/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت دوم
مادر شهید: مرتضی پسر من نبود! + عکس
گفت مادر! فردای قیامت شما می توانی به حضرت زهرا جواب بدهی؟ می توانی به حضرت زینب جواب بدهی و بگویی من مرتضی را از شما بیشتر خواستم و نگذاشتم مرتضی بیاید دفاع از حرم حضرت زینب؟
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۴/ گفتگوی مشرق با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت اول
مادر شهید: بیست روز در کُما بودم! + عکس
من که نفهمیدم معصومه خانم فوت کردهاند. تا بیست روز در بیمارستان بودم. در حالت کما بودم. همان دختر کوچکم زهرا بغلم بستری بود و نمی شناختمش که این دخترم است! بعد دیگر یک شب دیدم یکسری از آقایان آمدند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمدباقر مهردادی/ قسمت سوم و پایانی
پدرم را کم دیدم؛ یا ایران بود یا سوریه! + عکس
یک سال افغانستان بود، در یک سال نماز را به من یاد داد؛ می خواست قرآن و اینها یادم بدهد که نشد. همهاش ایران بود، بعد موقعی افغانستان میآمد که آنجا هم کار داشت و من هم نمی توانستم کنارش باشم...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمدباقر مهردادی/ قسمت دوم
همه میدانستند شوهرم شهید شده، جز من! + عکس
این که رفته سوریه را به هیچ کس نگفته بود. وقتی شهید شده بود خبرش را در فیس بوک دیده بودند. در اینترنت هر کسی که می شناخت، قوم، دوست، فامیل، هر کی، به همدیگر پیام میدادند که این را میشناسید کیست؟
-
عکس/ تشییع پیکر شهید مدافع حرم محمدجواد رستمی
مراسم تشییع پیکرشهید مدافع حرم محمدجواد رستمی صبح امروز یکشنبه ۸ اسفند ماه ۱۴۰۰ در محله خاوران تهران برگزار شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۱/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، محمدباقر مهردادی/ قسمت اول
راننده افغان در سوریه چه میکرد؟! + عکس
آن زمان که طرف ایران آمده بود، خودش گفت که ۳۶ سالَم است؛ می خواست ایران برود، حتی این شوخی را کرد که آدم که چهل ساله شد پیر می شود؛ میگفتم چرا؟ میگفت خب آدم که چهل ساله شد، پیر می شود دیگر.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سردار امیری/ قسمت دوم و پایانی
«سردار» سر و دست نداشت! + عکس
شهید در سردخانه تهران بودند و از تهران آوردند اصفهان. خود سپاهیها از تهران آوردند به اصفهان. چون سر نداشتند اصلا ما را نشان ندادند. یک دستش نبود و سرش هم نبود.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سردار امیری/ قسمت اول
یواشکیهای سردار برای رفتن به سوریه + عکس
یک بار قایمکی رفتند سوریه. من دنبالش رفتم تا حوالی میدان امام. این طرف و آن طرف رفتم، خیلی دنبالش گشتم که کجا رفته، گوشیاش خاموش بود دیگر؛ دنبالش گشتم دیدم شب اتوبوسهایشان پر شده بود و...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۸/ گفتگوی مشرق با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت پنجم و پایانی
جانباز فتنه ۸۸ در سوریه شفا میگرفت! + عکس
چون حسین کتفش از فتنه ۸۸ آسیب دیده بود دیگر خیلی اذیت میشد. همهاش می گفتیم آنجا چه کار می کنی؟ می گفت مامان شاید باورتان نشود، من سوار هواپیما که می شوم وارد فرودگاه می شوم، درد کتفم می افتد...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۷/ گفتگوی مشرق با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت چهارم
نام پیشنهادی بلوار ناصر حجازی چه بود؟ + عکس
دوستانش خیلی پیگیر بودند که این بلوار که الان به اسم ناصر حجازی شده، به اسم حسین نامگذاری شود که متاسفانه شورای شهر قبول نکردند؛ بعد کردند به اسم حجازی.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۶/ گفتگوی مشرق با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت سوم
اگر دست داعشیها میافتاد، لباسش هم به ما نمیرسید! + عکس
حسین که شهید می شود نیروهای جبهه النصره می آیند از کنار حسین رد می شوند. فقط عنایت حضرت زهرا بوده که پیکر حسین به دست آنها نمیافتد؛ اگر می افتاد لباس حسین هم به دست ما نمی رسید...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۵/ گفتگوی مشرق با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت دوم
میخواستیم با ازدواج و اتومبیل پایبندش کنیم اما...
تماس گرفتیم و گفتیم حسین! ماشینت از قرعه در آمد. گفتش که نه، آن ماشین مال من نیست، من اصلا سوار آن ماشین نمی شوم، شما بلند شوید بروید همدان.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۴/ گفتگوی مشرق با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت اول
اگر امام را نبینم، زیر چرخهای هواپیما میروم!
اوایل سال ۵۷ تبعید کرده بودند به چابهار.وقتی که فهمیده بود حضرت امام دارد وارد ایران می شود، هر طور بود خودش را به فرودگاه مهرآباد رسانده بود و گفته بود اگر نگذارید من بروم، میروم زیر چرخ های هواپیما!
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید علیداد جعفری/ قسمت دوم و پایانی
علیداد بعد از شهادت هم به دادم میرسد + عکس
ا بچهها که یک مقدار درگیر می شوم و من را عصبانی می کنند از خودش کمک می خواهم، وقتی دلتنگ هم می شوم می گویم علیداد خودت کمک کن دیگر، من دیگر صبر و تحمل ندارم، باور کن خودش صبر می دهد.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید علیداد جعفری/ قسمت اول
در تماس آخر علیداد از سوریه چه گذشت؟
وقتی از سوریه میآمد، خانه خواهرش می آمد، تهران بود هم خانه خواهرش بود؛ ما افغانستان بودیم دیگر. می آمد خانه خواهرش و باز برمیگشت.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۱/ گفتگوی مشرق با همسر شهید قربانعلی سلطانی/ قسمت دوم و پایانی
چریک افغان، پشت تپه شنی جاودانه شد + عکس
ناگهان موتورشان چپ می کند. می گویند یک جایی تپه شنی مانند بوده، خودشان می روند پشت تپه و به دوستشان می گویند تو موتور را بردار و برو، من هوایت را دارم. آن پسر موتور را سوار می شود و بهش می گوید ...
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید قربانعلی سلطانی/ قسمت اول
شوهری که هیچ کار پنهانی نداشت! + عکس
وقتی می آمدند مثل کتابی که کسی دارد برایم می خواند، شروع می کرد که مثلا رفتیم فلان جا، فلان اتفاق افتاد، رفتم بازار، بازارش اینطوری بود، از تمام اتفاقات برایم می گفت.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۸۹/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید محمدرضا سیفی/ قسمت سوم و پایانی
هرجا از آقای سیفی کمک خواستم، تنهایم نگذاشت +عکس
خیلی از آقای سیفی راضی هستیم، از همه شهدا راضی هستیم. همیشه وقتی خواستم آقای سیفی ما را نجات داده، هم از بیمارستان نجات داد هم آن شب نجات داد، هر آرزویی داشتم برآورده کرده، تنهایم نگذاشته الحمدلله.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۸۸/ گفتگوی مشرق با خانواده شهید محمدرضا سیفی/ قسمت دوم
۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! +عکس
یک شب آش درست کردیم که همین روح الله و مصطفی از در درآمدند. گفتم چی شده؟ دخترم دوید گفت بابام آمد، بعد دید روح الله و مصطفی و عارف است. گفت بابام کجاست؟ گفت زخمی است داخل ماشین، ما زودتر آمدیم.