-
گفت و شنود/ رابعاً !
یکی از نوچههای غرب نوشته؛ اگر به پراید ۹۰ میلیونی اعتراض دارید، چرا با مذاکره مخالفت میکنید؟!
-
گفت و شنود/ ریا نشه!
یکی از همین قماش اراذل و اوباش حاکم بر آمریکا، یک چک ۵ میلیون دلاری برای کمک به محرومان صادر کرد ولی پای چک را امضاء نکرد!
-
گفت و شنود/ گُلدون
پس چرا میگویند برجام یک توافق بُرد-بُرد بوده؟! و در آن دادهها و گرفتهها متعادل هستند؟!
-
گفت و شنود/ ملاج!
ایول! پس بگو که چرا خودشان را به آب و آتش میزنند تا ماجرای دزدی آنها از بیتالمال در حاشیه قرار گرفته و فراموش شود!
-
گفت و شنود/ کلافه!
رئیس اتحادیه میگوید، حتی اسامی این چند نفر و آدرس سردخانههایی که میوهها را دپو کردهاند را به وزارت صمت، سازمان تعزیرات و اداره اطلاعات دادهایم.
-
گفت و شنود/ لالایی!
بدبختی آلسعود به خاطر نوکری آنها برای آمریکاست.
-
گفت و شنود/ هر دو!
آقای زیباکلام گفته است؛ چون شیوع ویروس کرونا بود نتوانستیم برایش مراسم ختم و شب هفت و... بگیریم!
-
گفت و شنود/ قلقلک!
یارو میگفت پشه به کف پام نیش زده، حالا من ۵ دقیقه کف پامو میخارانم و یک ساعت به خاطر قلقلک کف پام از خنده رودهبُر میشوم!
-
گفت و شنود/ لیمو عَمانی!
یارو میگفت؛ بدترین لحظه زندگیم وقتی بود که یک گردو شکستم و خوردم، خیلی ترش بود، نگو لیمو عَمانی بود!
-
گفت و شنود/ تنها نیستی!
باید گفت شما مدعیان اصلاحات درباره اینهمه بلایی که بر سر ملت آوردهاید پاسخ بدهید تا نوبت به اقدامات مجلسی برسد که هنوز تشکیل نشده!
-
گفت و شنود/ دیگ همسایه!
یارو میگفت؛ اگر گوشت داشتیم و نخود و لوبیا هم داشتیم، دیگ همسایه رو قرض میگرفتیم و یک آبگوشت بار میذاشتیم، اما حیف که نون و پیازش رو نداشتیم!
-
گفت و شنود/ سَر و تَه!
احتمالاً لیست وعدهها رو سر و ته گرفته و داره از آخر میخونه و انجام میده و جلو میاد!
-
گفت و شنود/ اسب آبی!
هشدار سپاه به ناو آمریکایی روز جمعه بود چرا ترامپ ۶ روز خفهخون گرفته بود و بعد از پرتاب ماهواره سپاه تهدید کرده است؟!
-
گفت و شنود/ نخ و پشم!
یارو به پارچهفروش گفت؛ قیمت این پارچه در مغازه فلان پارچهفروش نصف قیمتی است که تو میگویی! و طرف گفت؛ آن پارچه پشم و نخ است ولی پارچه من نخ و پشم است!
-
گفت و شنود/ استارت نزد!
یارو به دکتر گفت؛ این پسر من فکر میکنه ماشینه و پشت سر هم صدای بوق در میاره! دکتر گفت؛ بیارش ببینم. یارو گفت؛ آقای دکتر هرچی گوشش رو پیچوندم و هولش دادم، روشن نشد که بیارمش!
-
گفت و شنود/ زانوی اُشتر!
یک روزنامه زنجیرهای نوشته است مجلس دهم، هم کارآمد بود، هم مردمی بود و هم شفاف بود!
-
گفت و شنود/ طاعون!
هارونالرشید ضمن سخنرانی در میان جماعت گفت؛ ای مردم بروید خدا را شکر کنید که وقتی من خلیفه شدم طاعون از میان شما برچیده شد! یکی از آن میان گفت؛ خدا رحیمتر از آن است که دو بلا را با هم نازل فرماید!
-
گفت و شنود/ اسکلت
اصلاً اگر نامزدهای رد صلاحیت شده از خودشان اطمینان دارند که دست به فساد و حرامخواری نزدهاند، چرا علت رد صلاحیت خود را اعلام نمیکنند تا مردم درباره آن قضاوت کنند؟!
-
گفت و شنود/ جامه عمل!
دولت اعلام کرده که «گزارش دیوان محاسبات صددرصد غلط است»!
-
گفت و شنود/ سقوط!
ترامپ گفته است من برای بازگشایی اقتصاد آمریکا اختیار تام و تمام دارم!
-
گفت و شنود/ مال حرام!
به یک دزد سابقهدار گفتند از اینهمه دزدی خجالت نمیکشی؟ میدونی که مال حرام مادر همه جنایتهاست؟ گفت؛ میدونم ولی مگه تو نمیدونی که احترام مادر واجبه؟!
-
گفت و شنود/ تابوت!
هنوز هم یک عده از غربگراها به این تابوت دخیل بسته و دنبالش راه افتادهاند که از آن گشایش اقتصادی بگیرند!
-
گفت و شنود/ کجاش؟
یارو میگفت وقتی میگن به افتخار فلانی دست بزن، نمیدونم باید به کجاش دست بزنم؟!
-
گفت و شنود/ نابغه!
آمریکا و اروپا از شدت فلاکت به ماسک و دستکش دزدی روی آوردهاند و دست گدایی به سوی کشورهای دیگر دراز کردهاند!
-
گفت و شنود/ بشکه!
پشه رفته بود خون بده، پرستار ازش پرسید؛ چند سی سی میدی؟ گفت؛ سی سی چیه؟ بگو بشکه بیارن!
-
گفت و شنود/ عاشق!
پادوی یکی از خانها افسرده خاطر بود. خان علت را پرسید و یارو گفت؛ قربان عاشق شدهام. خان پرسید؛ عاشق کی؟ و طرف گفت؛ هرکه شما بفرمائید!
-
گفت و شنود/ خودت چی؟
یارو جلوی تاکسی را گرفت و به راننده گفت؛ دونفر تجریش! راننده تاکسی با تعجب گفت؛ ولی تو که یک نفر هستی! و یارو گفت؛ مگه خودت نمیای؟!
-
گفت و شنود/ کیه در میزنه؟
یارو از بیکاری حوصلهاش سر رفته بود، به جای اینکه مطالعهای بکند و کار مفیدی انجام بدهد هر چند دقیقه یک بار پسِ کله خودش میزد و میپرسید؛ کیه در میزنه؟!
-
گفت و شنود/ گلابی!
آلمان به سرقت ماسکهایش اعتراض کرده و غرب را وحشی نامیده است.
-
گفت و شنود/ پدرت کو؟
گدایی به در خانهای رفت و پول خواست. پسر صاحبخانه گفت؛ نداریم. لباس خواست. گفت؛ نداریم. یک قرص نان خواست و باز هم گفت؛ نداریم. گدا گفت؛ به پدرت بگو بیاید تا از او بخواهم.