به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، بنیاد «آینده آزادی» در مقالهای به قلم شلدون ریچمن به بررسی هیاهوی دول غربی به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی در مورد برنامه هستهای ایران و ادعاهای آنان مبنی بر تلاش ایران برای ساخت بمب هستهای پرداخت .
در این مقاله آمده است که هر چند سالهاست مقامات آمریکایی با خبرپراکنیها و ادعاهای مختلف سعی دارند برنامه هستهای ایران را اقدامی جنگطلبانه و در راستای کسب بمب اتمی و استفاده از آن علیه مردم آمریکا نشان دهند، اما اخیراً مدیر اطلاعات جاسوسی آمریکا جیمز کلاپر در کمیته سنای این کشور گفته است که «ما نمیدانیم آیا ایران نهایتاً برای ساخت سلاحهای هستهای تصمیمی خواهد گرفت یا خیر.»
اگر این چنین است، پس چرا دولت آمریکا با اعمال تحریمهای مختلف دست به جنگ اقتصادی با ایران زده و شدیداً در تلاش است تا دیگر کشورها نیز کلیه ارتباطات خود با بانک مرکزی این کشور را قطع کنند؟ چرا خانه نمایندگان آمریکا سعی دارد تا دولت اوباما را از استفاده کانالهای دیپلماتیک برای برطرف کردن اوضاع کنونی منع کند؟
پاسخ آن این است که منافع ایجاب میکند تا رژیم اسلامی ایران نابود و یا حداقل شدیداً تضعیف گردد تا بدین طریق نتواند نقش مهمی را در خاورمیانه بازی کند. کسانی که طرح حمله نظامی به ایران را رهبری میکنند دولت اسرائیل، حامیان آمریکایی نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو، و فعالان سیاست خارجی نومحافظهکار هستند که بر مبنای سلاحهای ناموجود کشتار جنگی جنگ با عراق را نیز برپا کردند.
صحبتهای کلاپر همراستا با دو تخمین سازمان اطلاعات ملی است که توسط حدود 20 آژانس اطلاعاتی ایجاد شده و مبنی بر این است که ایران فعالیتهای سلاحهای هستهای خود را از سال 2003 کنار گذاشته است.
ایران یکی از امضاکنندگان معاهده منع سلاحهای هستهایست که این بدین معناست که این کشور در معرض بازرسیهای منظم قرار دارد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی سال گذشته یکبار دیگر تایید کرد که ایران هیچگونه اورانیومی برای اهداف نظامی تولید نکرده است.
حتی سوالی که مطرح میشود این است که مگر ایران در صورت دستیابی به سلاح هستهای، قرار است دست به انجام چه کاری بزند. اسرائیل، که آشکارا در مورد حمله نظامی در آینده صحبت میکند (که البته به کمک آمریکا نیاز خواهد داشت) مدام در حال ارائه نظریه است. از یک طرف وزیر دفاع اسرائیل ایهود باراک و دیگر مقامات ارشد آن میگویند که آنها متقاعد شدهاند که ایران قصد نابودی دولت اسرائیل را دارد. با این حال، وی در گفتگویی با مجله نیویورک تایمز بیان داشته است که «قبول دارم که ایران دلایل دیگری هم برای ساخت بمبهای هستهای دارد... چنین بمبی میتواند تضمینکننده بقای رژیم کنونی باشد.»
هر دوی این نظریهها نمیتواند صحیح باشد. حمله اتمی ایران به اسرائیل منجر به ایجاد واکنش تلافیجویانه شدیدی خواهد شد که باعث نابودی رژیم اسلامی و بخش عمدهای از این کشور خواهد شد. اسرائیل که پیمان منع گسترش را امضا نکرده است، حداقل دارای 200 سلاح هستهای است. از این رو، حمله ایران به اسرائیل نوعی خودکشی است. با این حال، نکته تناقضآمیز در این است که ایهود باراک میگوید رژیم ایران خواستار بدست آوردن بمب برای تضمین بقای خود است.
باراک همچنین میگوید که ایران هستهای در خدمت هم پیمان خود در لبنان، یعنی حزبالله که با اسرائیل جنگیده است، خواهد بود تا از آن محافظت کند اما برخورد اسرائیل و حزبالله تنها هنگامی رخ میدهد که اسرائیل به لبنان حمله کند، که تاکنون دو بار این کار را انجام داده است.
رسانههای خبری آمریکا اظهارات کلاپر را کم اهمیت جلوه دادهاند در حالی که هشدار وی در خصوص تمایل ایران برای حمله به خاک آمریکا را بسیار پر رنگ نشان دادهاند. با این حال، وی روشن ساخته است که ایران تنها در صورتی دست به حمله خواهد زد که احساس خطر و تهدید کند ــ چیزی که ظاهراً دولت اوباما برای رسیدن به آن مصمم است.
تصدیق کلاپر از این موضوع که ایران قصد ساخت بمب ندارد، مهم است. اما سوالی که مطرح میشود و شدیداً هم نیازمند پاسخ است این است که: چرا آمریکا و اسرائیل شدیداً در تلاشند تا ایران را ترغیب کنند که به بمب نیاز دارد؟