گروه فرهنگی مشرق ـ فیلم " روزهای زندگی " برای قدردانی از پزشکان و امدادگران دوران دفاع مقدس ساخته شده و به گفته کارگردان ، ماجرای فیلم بر اساس داستانی واقعی ست . مضمون قصه همانند بسیاری از فیلمهای دفاع مقدس مقاومت و ایثار است .
فیلم به دو بخش تقسیم شده است بخش اول اواخر جنگ تحمیلی را نشان داده و به وقایع پیرامون یک درمانگاه صحرایی می پردازد . در این بخش شیخ طادی به غیر از پرداخت شخصیت ها و نشان دادن حال و هوای یک درمانگاه صحرایی بیشتر بر عنصر مقاومت و پایداری تاکید می کند و بر این اساس است که در همان ابتدای فیلم شاهد رفتارهایی از برخی مجروحان هستیم که به علت از دست دادن اعضای بدن خود ( بعضا اعضای بسیار مهم ) ، روحیه کمی برای مقاومت دارند ، ولی دکتر " امیر عربی " رئیس درمانگاه با خلق و خوی بسیار خوب خود و با شوخ طبعی فراوان سعی می کند روحیه از دست رفته آنها باز گرداند . به عنوان مثال می توان به رفتار دکتر با مجروحی که یک چشم خود را از دست داده اشاره کرد .
برای آنکه بر مقاومت و علت آن تاکید شده باشد در همان ابتدا ، دکتر جوان و تازه کاری که افکارش مغایر با روحیه دکتر عربی و اندیشه های دوران دفاع مقدس است وارد قصه شده که از رفتار او کاملا آشکار است که هیچ نسبتی با آدمهای جنگ ندارد . او دائما به اوضاع و احوال اعتراض داشته و با بیماران برخوردی بسیار زننده دارد . حتی سعی می کند دیگر امدادگران را نیز به منش و رفتار خود دعوت کند ( در صحنه ای به یکی از پرستاران می گوید " حیف است که تو اینجا باشی و باید اکنون در تهران و در یکی از بهترین بیمارستانها مشغول کار می بودی " و وعده کمک به او برای رفتن به تهران را می دهد که البته با مخالفت پرستار روبرو می شود )
در ادامه بعد از آنکه قطعنامه توسط ایران پذیرفته می شود ، فیلم پس از چند دقیقه کوتاه و با حمله مجدد عراق به ایران وارد بخش دوم می شود که در این بخش ایثار نمود بیشتری پیدا می کند . همه افرادی که از حمله عراق در این بخش زنده می مانند به پناهگاهی که در زیر زمین محوطه درمانگاه است رفته و این در حالیست که دکتر عربی بینایی خود را در اثر انفجار از دست می دهد و دکتر جوان نیز می گریزد .
در این بخش برای آنکه ایثار نمود بیشتری پیدا کند بار کنش وقایع بر کاراکتر لیلا ( یکی از پزشکان و همسر دکتر عربی ) قرار می گیرد ؛ که سعی بسیار زیاد او برای سر و سامان دادن به اوضاع و احوال مجروحان داخل پناهگاه و تلاش وی برای بدست آوردن لوازم ضروری برای امداد و کمک رسانی ، در همین راستاست .
با آنکه طادی در این فیلم بدلیل پرداختن به مقوله جنگ به خوبی می توانست با ایجاد موقعیت های فراوان تعلیق و غافلگیری خلق کند اما به جز چند صحنه کوتاه آن هم در بخش دوم فیلم فاقد عناصر تعلیق و غافلگیری ست و تمام جذابیت فیلم بدلیل همان مقاومت و ایثار است .
مهدی علی پور / سینما پرس
فیلم به دو بخش تقسیم شده است بخش اول اواخر جنگ تحمیلی را نشان داده و به وقایع پیرامون یک درمانگاه صحرایی می پردازد . در این بخش شیخ طادی به غیر از پرداخت شخصیت ها و نشان دادن حال و هوای یک درمانگاه صحرایی بیشتر بر عنصر مقاومت و پایداری تاکید می کند و بر این اساس است که در همان ابتدای فیلم شاهد رفتارهایی از برخی مجروحان هستیم که به علت از دست دادن اعضای بدن خود ( بعضا اعضای بسیار مهم ) ، روحیه کمی برای مقاومت دارند ، ولی دکتر " امیر عربی " رئیس درمانگاه با خلق و خوی بسیار خوب خود و با شوخ طبعی فراوان سعی می کند روحیه از دست رفته آنها باز گرداند . به عنوان مثال می توان به رفتار دکتر با مجروحی که یک چشم خود را از دست داده اشاره کرد .
برای آنکه بر مقاومت و علت آن تاکید شده باشد در همان ابتدا ، دکتر جوان و تازه کاری که افکارش مغایر با روحیه دکتر عربی و اندیشه های دوران دفاع مقدس است وارد قصه شده که از رفتار او کاملا آشکار است که هیچ نسبتی با آدمهای جنگ ندارد . او دائما به اوضاع و احوال اعتراض داشته و با بیماران برخوردی بسیار زننده دارد . حتی سعی می کند دیگر امدادگران را نیز به منش و رفتار خود دعوت کند ( در صحنه ای به یکی از پرستاران می گوید " حیف است که تو اینجا باشی و باید اکنون در تهران و در یکی از بهترین بیمارستانها مشغول کار می بودی " و وعده کمک به او برای رفتن به تهران را می دهد که البته با مخالفت پرستار روبرو می شود )
در ادامه بعد از آنکه قطعنامه توسط ایران پذیرفته می شود ، فیلم پس از چند دقیقه کوتاه و با حمله مجدد عراق به ایران وارد بخش دوم می شود که در این بخش ایثار نمود بیشتری پیدا می کند . همه افرادی که از حمله عراق در این بخش زنده می مانند به پناهگاهی که در زیر زمین محوطه درمانگاه است رفته و این در حالیست که دکتر عربی بینایی خود را در اثر انفجار از دست می دهد و دکتر جوان نیز می گریزد .
در این بخش برای آنکه ایثار نمود بیشتری پیدا کند بار کنش وقایع بر کاراکتر لیلا ( یکی از پزشکان و همسر دکتر عربی ) قرار می گیرد ؛ که سعی بسیار زیاد او برای سر و سامان دادن به اوضاع و احوال مجروحان داخل پناهگاه و تلاش وی برای بدست آوردن لوازم ضروری برای امداد و کمک رسانی ، در همین راستاست .
با آنکه طادی در این فیلم بدلیل پرداختن به مقوله جنگ به خوبی می توانست با ایجاد موقعیت های فراوان تعلیق و غافلگیری خلق کند اما به جز چند صحنه کوتاه آن هم در بخش دوم فیلم فاقد عناصر تعلیق و غافلگیری ست و تمام جذابیت فیلم بدلیل همان مقاومت و ایثار است .
مهدی علی پور / سینما پرس