کد خبر 980294
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۰۰
یادداشت نمایه

هرگونه ارسال سیگنال برای مذاکره از داخل را باید گرفتار شدن به فریب راهبردی دشمن و بازی در پازل او دانست که البته می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه و از روی سادگی و خوش‌خیالی باشد.

به گزارش مشرق، «رسول سنائی راد» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

همزمان با تغییر لحن سران کاخ سفید و شرکای اروپایی آنان که با وجود ادامه تحریم‌های ظالمانه سخن از باز نگه‌داشتن درهای دیپلماسی، آمادگی سفر به جمهوری اسلامی و مذاکره به میان می‌آورند، متأسفانه برخی چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای در داخل کشورمان نیز با به‌کارگیری ادبیات سازشکارانه، سیگنال‌های مثبتی را به آنان مخابره می‌کنند که گرچه همگی را نمی‌توان به خیانت و خوش‌خدمتی به بیگانه متهم کرد، اما در بی‌توجهی به فریب راهبردی و زمینه‌سازی برای دستیابی دشمن به برخی اهداف ضمنی در این تغییر لحن، شریک می‌باشند.

بیشتر بخوانید:

برجام، نه یک کلمه کم اما چند کلمه زیاد!

هرچه زمان بگذرد بازگشت به نقطه اول سخت‌تر می‌شود


چرا که تغییر رویکرد باند افراطی حاکم بر کاخ سفید از تهدید و لفاظی‌های جنگ‌طلبانه همراه با اعزام یگان‌ها و ادوات نظامی به منطقه به التماس برای مذاکره را باید ناشی از:


۱- مواجه شدن با سیاست مقابله‌به‌مثل جمهوری اسلامی ایران؛ ۲- اقدام عملی مدافعان کشورمان در هدف قرار دادن پهپاد جاسوسی امریکا؛ ۳- همراهی نکردن سایر کشورها حتی متحدان امریکا با سیاست‌های افراطی کاخ سفید؛ ۴- عقب‌نشینی برخی متحدان منطقه‌ای امریکا و کنار گذاشتن ادبیات تخاصمی با ایران و ۵- مهم‌تر از همه کنار گذاشتن تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران به صورت مرحله‌بندی و در گام‌های پیش‌بینی شده دانست که غلط بودن برخی مفروضات و محاسبات مؤثر در سیاست‌های تهاجمی و زورگویانه را به اثبات رساند.


همچنین توقیف نفتکش انگلیسی نیز بی‌فایده بودن روند قلدری و پرهزینه بودن همکاری و همراهی باسیاست‌های تهاجمی کاخ سفید را مسجل ساخته و بیهوده بودن یکجانبه‌گرایی را کاملاٌ آشکار کرد.


از این رو کاخ سفید و شرکای اروپایی آن به سیاست فریب راهبردی روی آورده و بدون بازگشت عملی از سیاست فشار حداکثری و جبران بدعهدی در نقض برجام و عمل نکردن به تعهدات، مذاکره را حربه‌ای برای فرار از مسئولیت پیش آوردن این شرایط قرار دادند که به زعم طراحان آن دو هدف را تأمین کند: ۱- نجات امریکا از انزوا و متهم بودن به یکجانبه‌گرایی و تنش‌آفرینی در منطقه حساس غرب آسیا و ۲- ایجاد شکاف در درون ایران اسلامی و مخدوش ساختن اتحاد و همصدایی داخلی در برابر سیاست‌های ظالمانه و بدعهدهای امریکا و اروپا.


چنانچه اهداف فوق برآورده شود، فشار بر نظام جمهوری اسلامی برای مذاکره تشدید خواهد شد که در واقع رسیدن به همان هدف اصلی ترامپ و باند همراه وی است که پیش از این آن را با فشار تحریمی و شبح جنگ جست‌وجو می‌کردند.


ضمن اینکه اگرچه سخن از مذاکره بدون پیش‌شرط و آمادگی سفر وزیر خارجه امریکا به ایران، در میان است و برخی سران اروپایی نیز ژست وساطت برای مذاکره و حل مسائل از طریق سیاسی به خود می‌گیرند، اما عرصه‌های مذاکره را وقتی هسته‌ای، موشکی و نفوذ منطقه‌ای کشورمان تعریف می‌کنند، معنای خلع سلاح برای واداشتن به تسلیم را می‌دهد که پیش از این در لیبی به‌کار گرفته و نتیجه آن نیز ذلت‌بار و فاجعه‌آمیز بوده است.


با توجه به موارد فوق است که هرگونه ارسال سیگنال برای مذاکره از داخل را باید گرفتار شدن به فریب راهبردی دشمن و بازی در پازل او دانست که البته می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه و از روی سادگی و خوش‌خیالی و یا ترس و واماندگی و خدای نکرده خیانت هم باشد. اما اگر عبرت از لیبی را هم کنار بگذاریم، ماجرای برجام و نقض و بی‌توجهی به تعهدات مربوط با آن از سوی مدعیان مذاکرات مجدد، هیچ توجیهی برای عبرت شدن دوباره باقی نمی‌گذارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس