کتابفروشی نشر شاهد - گلزار شهدای بهشت زهرا

__shohada_gomnam_313 هم به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: واااای آدم بهشت زهرا میاد آخر باید بیاد اینجا یه سر بزنه و گر نه اون بهشت زهرا رفتنه کامل نمیشههههه....واقعا آخه چرااا؟

گروه جهاد و مقاومت مشرق - هنوز چند روزی از خبر خوش موافقت مدیران متروی تهران با ادامه فعالیت کتابستان شهدا نگذشته که خبر دیگری کام فعالان کتاب و مخاطبان کتاب های حوزه شهدا و دفاع مقدس را تلخ کرد.

خبرها حاکی است مسئولان بنیاد شهید بنا دارند کتابفروشی شهدا در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) را تعطیل کرده و فضای آن را اداری کنند. این در حالی است که تعداد کتابفروشی های جبهه فرهنگی انقلاب در سطح شهر تهران هم به تعداد انگشتان دو دست نیست و تعطیلی این فروشگاه، خلأ قابل توجهی در ارتباط میان ناشران و نویسندگان با خوانندگان و مخاطبان ایجاد می کند.

منصوره اسماعیلی نویسنده و یکی از دست اندرکاران این فروشگاه در مطلبی نوشت:

کله ی ظهر بود، حوالی تیر ماه. از مترو که پیاده شدم تیغه ی آفتاب دقیقا بالای سرم بود.
عادتم بود که دیدار با دوستان با معرفتم را از قطعه ی مدافعان حرم شروع و به مزار شهید چمران و علی خلیلی ختم کنم.

بیشتر از شش ماه بود که هیچ پیشنهاد کاری را قبول نکرده بودم. کاری نبود که از زیر دست های ماجراجوی من رد نشده باشد اما این بار فرق می کرد. دیگر نمیتوانستم هوایی جز هوای شهدا را نفس بکشم و این ابدا غلو و ریاکاری نبود.‌ برای من که بیکاری از هر عذابی بدتر بود، چنین صبر کردنی عجیب به نظر می رسید اما می دانستم که بالاخره جور می شود.
بعد از چند ماه اولین نور امید را دیدم. برای مدتی متون مربوط به شهدای گمنام را ویراست و صفحه بندی می کردم اما باز هم راضی نبودم. دلم می خواست خودم بنویسم!
باز هم لطف شهدا با من یار بود و از طریق یکی از همکاران معرفی شدم به اینجا! جایی که وقتی پا به آن می گذارم تمام هم و غم دنیای بیرون را فراموش می کنم؛ گلزار شهدا.

برای نویسندگی به آقای عامری معرفی شده بودم. از خیلی قبلترها ایشان را دیده بودم. مردی آرام، کم حرف و خوش برخورد که مرام و مسلک شهدایی داشت و سنگرش کتابفروشی باصفایی بود درست وسط جمعیت شهدا! نزدیک مزار ابراهیم هادی عزیز (به از این چه شادمانی؟)

اولین بار که وارد آنجا شده بودم را به یاد نمی آورم اما مادرم می گفت از قدیم ترها هم مرا به اینجا می آوردند؛ وقتی من هنوز نمی توانستم درست راه بروم.
قدم هایم را به سمت کتابفروشی بلندتر برداشتم. این بار یک طور دیگر به آنجا نگاه کردم.چقدر با صفا بود و خالی از تکلف های تجاری.

ساعتی به مباحثه نشستیم. من هیچ وقت اطلاع نداشتم که خود ایشان هم ناشرند و کتاب نای سوخته _که با آن زندگی کردم_نیز متعلق به انتشارات ایشان است .
در آخر من به آنچه می خواستم رسیده بودم و مقرر شد که پس از تحویل نمونه کار، نگارنده ی زندگی نامه ی یکی از شهدا باشم و در در برخی از فعالیت های فرهنگی همکاری کنم.
از آن روز یک سال می گذرد. در کنار باقی فعالیت ها پیج کتاب شهدا را با همکاری دوستان قوت بخشیدیم و تلاش کردیم که تمام قد در خدمت شما باشیم.
همه ی این روزها با تمام دلم به کتابفروشی رفتم و لطف و عنایت شهدا را در ثانیه به ثانیه اش احساس کردم. شلوغی پنج شنبه ها را که از تمام شلوغی های بیهوده شهر زیباتر بود را به جان نوشیدم و با همه ی وجود به مردمی که به عشق شهدا به آنجا امده بودند، کمک کردم و تلاش شبانه روزی بچه های آن فروشگاه را دیدم و به حال خوبشان غبطه خوردم.

اما امروز دل آزرده ام از فشاری که مدت هاست بر ما وارد شده و این روزها به اوج خود رسیده و آنجا درد تشدید می شود که این ضربه از مربوط ترین و نزدیک ترین ارگان یعنی بنیاد شهید است.

قضیه از این قرار است که دوستان عزیز در سازمان بنیاد شهید خواهان تعطیلی فروشگاه و تغییر کاربری آن به ساختمان اداری هستند.
فروشگاهی که با همه ی سختی های اقتصادی به لطف شهدا و با خون دل، سرپا نگه داشته شده و به تنهایی سردمدار نشر معارف شهدا بوده است.

مسئولین عزیز بنیاد شهید؛
ای کاش می فهمیدید که مردم چقدر به این فضا احتیاج دارند و به جای استخوان لای زخم بودن، کمی یاری مان می کردید و به کارمان قوت می دادید.
ای کاش متوجه این بودید که این کارتان مصداق بارز آب به آسیاب دشمن ریختن است و دقیقا بر خلاف منویات مقام معظم رهبری است.

بیایید از حرف زدن ها و سمینار ها گذر کنیم و به عمل کردن برسیم. چه کسی است که نداند وجود چنین فضایی در گلزار شهدا چقدر حیاتی است؟ مگر چند کتابفروشی حتی در سطح وسیع تهران وجود دارد که به صورت تخصصی به ادبیات حوزه دفاع مقدس و محصولات فرهنگی مرتبط با آن بپردازد؟

من به عنوان عضو کوچکی از کتابفروشی نشر شاهد این اقدام شما را جز یک ضد ارزش و فعالیت ضد ارزشی نمی بینم و تقاضای تجدید نظر در این اقدام را دارم و حاضر هستم که با همه ی ادله ام روبروی هر انکس که صلاح میدانید بایستم و از حقانیتمان دفاع کنم.
القصه؛
شهدا، به واقع شرمنده ایم.

علی مختاری، عکاس و فعال رسانه  نیز در مطلبی با عنوان «خانه شهید بی همسایه می شود؟!» نوشت:

نوزده سال پیش با محمد عامری مدیر فروشگاه و بچه های کتاب فروشی جنب خانه شهید گلزارشهدای بهشت زهرا(س) آشنا شدم. البته کتاب بخشی از ملزومات فرهنگی داخل این مرکز بود. نوار چفیه، مهر و تسبیح و هر چیزی که بخواهیم در حوزه امور فرهنگی، دینی و مذهبی دنبال آن باشیم در این فروشگاه عرضه می شد. به جرات می تونم بگم این فروشگاه و حال و هواش اولین مکانی بود که من رو با مقوله جنگ و شهید و شهادت آشنا کرد. حس معنوی قبور شهدا و اصوات متنوعی که در طول سال و مناسبت ها، از این فروشگاه پخش می شد حال عجیبی به من و دیگر زائرین این قطعه از بهشت می داد.
آشنایی و حلقه اتصال من با خانواده شهدا و رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس از این مکان آغاز شد.

پیدا کردن دوستی چون سیدمحمد جوزی جانباز و از خانواده معظم شهدا که به عنوان رئیس خانه شهید در آنجا مشغول به خدمت بود یکی دیگر از برکات ورود من به فروشگاه بود و به این واسطه و حضور مداوم با افرادی چون حاج سعیدقاسمی و حاج علی فضلی و برخی شهدای مدافع حرم چون شهیدان حاج حسین همدانی، مهدی عزیزی و عبدالله باقری و جانبازان مدافع حرم و دفاع مقدس که اکثرا از مشتری های ثابت فروشگاه بودند و عطر حضورشان را تا به الان در آنجا حس می کنم آشنا شدم. با باز شدن پای من به فروشگاه دیگه با نگاه یک زائر یا مشتری با من برخورد نمی شد انگار یکی از کارکنان فروشگاه و خانه شهید بودم. دسترسی به همه چی برایم آزاد بود و حتی کار به جایی رسید که کلید مجموعه خانه شهید و حتی فروشگاه در دست من بود و حتی شبهایی به خانه نمی رفتم و همانجا شب را به صبح می رساندم.
مکانی مقدس که به واسطه نظر و لطف شهدا حرکت جدیدی در زندیگم رقم خورد.

آغاز ورود به عرصه عکاسی و رسانه هم از این مکان کلید زده شد، دیدن تصاویر و فیلمهای مستند شهدا ارتباط روحی من با این حوزه را بیشتر کرد تا جایی که اولین پل مجازی بین گلزار شهدا با زائرین گلزار بهشت زهرا(س) را با حمایت و تشویق سید محمدجوزی راه اندازی و با یک وبلاگ، اخبار گلزار،تصاویر و فیلم های مستند این مکان مقدس را به نمایش عمومی بگذارم.

خلاصه همنشینی با محمد عامری که خود رزمنده و جانباز دفاع مقدس بود و فروشگاه کتاب دیگر برای من تنها یک مکان فرهنگی یا پایگاه معنوی نبود، می توان به جرات بگویم خانه دومی بود که جدا شدن از آنجا و یا نبود این مکان تبدیل به کابوسی برایم شده بود.

اما خبر آمد خبر بدی در راه است. دو سالی است که خبری مبنی بر تغییر کاربری قدیمی ترین کتاب فروشی گلزار شهدا به گوشم می رسید. از قرار معلوم چوب تدبیر دولتی های بنیاد شهید به این فروشگاه رسیده و در روزهای آینده باید شاهد جمع شدن این فروشگاه باشیم.

کاربران شبکه های اجتماعی هم به این تصمیم عجیب واکنش نشان دادند.

masishirazi9 نوشت: واقعا حیفه. من خودم وقتی تو اون فضا رفتم و کتاب تهیه کردم و برخورد پر از متانت و صبوری حاج آقا رو دیدم خدار و شکر کردم کنارمزار شهدا یه همچین جای فرهنگ سازی قرار گرفته...اون سالن دعای ندبه و ساختمان پر وسعت جهت امور اداری به حد کافی کار اداری و راه می اندازه مخصوصا جهت اجاره اکو و متعلقات جهت یادبودها...

m_moradi1995 نوشت: خدانکنه...دم قطعه ۲۹ اون کانکس محصولات فرهنگی رو جمع کردن، حالا نوبته نشر شاهده؟؟؟ توکل به خدا.

f_trnm8797 نوشت: برای چی تعطیل آخه؟!!! فروشگاه ب اون خوبی!!!چجوری می شه اعتراض کرد؟

khademeh_zeynab هم معتقد بود: یه کمپین راه بندارین ...مام حمایت می کنیم....خیلی کشورمون فرهنگ داره ..میخوان همین دوزار فرهنگم با بستن کتابفروشیا جمع کنن...بعد میگن جونا فرهنگ شهدایی ندارن!

dokhtaretabestan17 هم نوشت: من به شخصه خیلی این مکان ها رودوست دارم،آدم آرامش میگیره...تازه می خواستم بیام.

__shohada_gomnam_313 هم به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: واااای آدم بهشت زهرا میاد آخر باید بیاد اینجا یه سر بزنه و گر نه اون بهشت زهرا رفتنه کامل نمیشههههه....واقعا آخه چرااا؟

kabotaree.gomnam هم اینگونه واکنش نشان داد که: چقدر متاسف شدم برای این حرکت و دستور بنیاد شهید.

 a.abdollahi21316890 معتقد بود: چقد تاسف باره که بنیادشهید هم مثل بقیه ارگان ها عمل کنه.

m.agheli_nejad هم نوشت: و مکرو و مکر الله ... چنین نبود و چنین نیز نخواهد ماند شهدا خودشون حواسشون هست.

vahidebrahiminezhad13 هم تاکید کرد: شهدا خط قرمز این مردم هستن این مسولین بی درایت میخوان فرهنگ ایثار و شهادت رو از بین ببرن ولی نمیدونن این فرهنگ تو وجود ما انقلابی هاست

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • هادی IR ۲۱:۴۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۵
    0 0
    خیلی متاسفم ولی بنیاد شهید رو تو خوش بینانه ترین حالت یه نهاد غیر انقلابی میدونم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس