اعتراف پدر شيشه‌اي به قتل كودك 9 ساله، مقتول فاسد بود، او را كشتم، زورگيري قهرمان كشتي به دليل لجبازي با پدرش و 2 شبانه روز جدال با مرگ برای 5 مرد از مهمترین اخبار حوادث 24 ساعت گذشته است.

*اعتراف پدر شيشه‌اي به قتل كودك 9 ساله

پدر كودك 9ساله‌اي كه دو هفته پيش بر اثر شدت شكنجه روي تخت بيمارستاني در كرج جان باخت در اعترافاتش جزييات آزار و قتل اين پسربچه را شرح داد.

اين كودك 9ساله كه علي نام ‌داشت دو هفته پيش توسط مردي كه مدعي ‌بود پدر كودك است در حالي‌كه بيهوش و خون‌آلود بود به بيمارستان باهنر كرج منتقل شد. وقتي علي به پرستاران سپرده ‌شد آنها عمليات احيا را روي اين كودك آغاز كردند اما به محض بالا زدن لباسش‌ متوجه شدند زخم‌هاي كهنه و عميقي روي بدن علي وجود دارد كه نشان مي‌دهد او به شدت مورد شكنجه قرار گرفته ‌است.

پرستاران وقتي از پدر علي پرسيدند او چرا بيهوش شده است اين مرد گفت پسرش تصادف كرده است. اين مرد پشت در اتاق احيا ايستاد تا از وضعيت پسرش مطمئن شود. نحوه رفت‌وآمد پرستاران و حضور ماموران در محل براي اين مرد ثابت كرد که فرزندش ديگر زنده نمي‌ماند بنابراين او در يك فرصت مناسب بيمارستان را ترك كرد. دقايقي بعد علي جانش را از دست داد.

وقتي پرستاران به دنبال پدر او بودند تا در مورد وضعيت علي سوال كنند متوجه شدند اين مرد فرار كرده است بنابراين ماموران پليس كرج را در جريان گذاشتند و اطلاعاتي را كه پدر علي در برگه همراه بيمار پر كرده ‌بود در اختيار ماموران قرار دادند. ابعاد فجيع شكنجه‌هاي علي زماني فاش شد كه پزشك مسوول بخش اورژانس جسد اين كودك را معاينه كرد. او متوجه شد علي نه تنها به شدت مورد ضرب‌وجرح قرار گرفته و كتك خورده بلكه آثار سوختگي‌هاي كهنه هم روي دستان و پاهاي اين كودك وجود دارد كه نشان مي‌دهد او با سيگار سوزانده‌ شده‌ است. اين پزشك همچنين متوجه شد علي به شدت مورد آزار جنسي قرار گرفته و شدت اين آزار به حدي بوده كه قسمتي ‌از روده اين كودك از بين رفته‌ است.

پس از آن انجمن حمایت از حقوق کودک به پیگیری موضوع و اطلاع‌رسانی در این باره پرداخت. سپس جسد علي به سردخانه بيمارستان منتقل شد و پليس تحقيقات خود را براي پيدا كردن پدر مقتول آغاز كرد. شماره تلفني كه اين مرد در پرونده نوشته‌ بود جواب نمي‌داد و آدرسي كه اعلام شده بود، اشتباه بود. بنابراين فرضيه قتل علي به دست پدرش قوت گرفت.

درحالي‌كه جسد اين كودك همچنان در سردخانه بود و كسي براي تحويل گرفتن آن اقدام نمي‌كرد مردي كه خود را از دوستان پدر علي معرفي مي‌كرد به بيمارستان رفت و گفت براي بررسي وضعيت علي آمده ‌است. ماموران به اين مرد مشكوك شدند و او را بازداشت كردند و بعد از انجام چندين جلسه بازجويي موفق شدند پدر علي را شناسايي و دستگير كنند.

وقتي پدر اين كودك بازداشت شد، ابعاد تازه‌اي از زندگي پردرد اين كودك را فاش كرد و پليس متوجه شد علي كودك 9ساله بعد از جدايي پدرومادرش با پدر معتادش زندگي مي‌كرد و مرتب از طرف او مورد شكنجه قرار مي‌گرفت. علي سال گذشته هم به دليل شكنجه‌اي كه تحمل كرده توسط پدرش و دوست او به بيمارستان منتقل اما بعد از مدتي مرخص شده بود.

پدر علي در بازجويي‌ها گفت: سال‌هاست كه اعتياد دارم و به همين دليل هم همسرم من را ترك كرد و با علي تنها شدم. بعضي اوقات يكي از دوستانم هم مي‌آمد و با هم مواد مي‌كشيديم. علي پسر بازيگوشي بود و من گاهي از دست او عصباني مي‌شدم به همين دليل هم او را مي‌زدم.

شب قبل از حادثه هم مواد كشيده‌ بودم و حال درستي نداشتم. وقتي به خانه آمدم متوجه شدم گوشي‌ موبايلم نيست. به علي گفتم گوشي را به من بده، نداد. گفت دست من نيست. عصباني شدم و او را زدم. با شلنگ و سيخ زدمش اما قصد كشتنش را نداشتم. بعد دوباره مواد كشيدم.

شب خوابيديم و صبح كه بيدار شدم متوجه شدم غرق در خون است به همين دليل بلافاصله او را به بيمارستان رساندم. وقتي پرستاران متوجه شدند او آثار جراحت دارد ترسيدم و فرار كردم. بعد از تكميل تحقيقات پرونده اين مرد براي رسيدگي بيشتر به دادسرا فرستاده شد.

*مقتول فاسد بود، او را كشتم

مردي كه متهم است دختري جوان را با ضربات چاقو به قتل رسانده است، در جلسه دادگاه مقتول را مهدورالدم خواند.

متهم به قتل كه حبيب نام دارد صبح ديروز در نخستين جلسه محاكمه كه در دادگاه كيفري استان فارس برگزار شد، به قتل دختر جوان كه پريسا نام داشت، اعتراف كرد و گفت اين زن را به خاطر تكليف شرعي و ديني به قتل رساندم زيرا نمي‌توانستم فساد را تحمل كنم.

در اين هنگام قاضي خطاب به متهم گفت: طبق قرائت كيفرخواست، شما مرتكب قتل عمد و روابط نامشروع شده‌ايد و معمولا زندانياني كه به زندان فرستاده مي‌شوند، تلاش مي‌كنند با تعاليم زندان واقعيت‌ها را انكار كنند اما از بزرگان توصيه شده كه راستگو باشيد و توصيه دادگاه نيز به شما اين است كه راستگو باشيد و واقعيت‌ها را بگوييد و از آنجا كه روابط نامشروع خلاف عفت عمومي است، بنابراين تنها درباره نحوه به قتل رساندن مقتول اظهارات خود را بگوييد.

متهم جواب داد: قبل از اينكه به حادثه قتل اشاره كنم، مي‌خواهم به خانواده مقتول تسليت بگويم تا نگويند حبيب آنقدر كافر بود كه به ما تسليت نگفت. من و خانواده‌ام خداترس و با ايمان هستيم و نمي‌توانيم فساد در جامعه را تحمل كنيم.

وي افزود: بنده پريسا را با سه ضربه چاقو به قتل رساندم با اين فكر كه فساد را از بين ببرم زيرا وظيفه شرعي خود مي‌دانستم و انگيزه من براي اين قتل تنها انجام كار خداپسندانه بود. متهم با اشاره به اينكه دو دختر و يك پسر دارد، گفت: من مشاوره املاك دارم و از اين طريق با خانواده مقتول آشنا شدم.

روز حادثه پريسا ساعت حدود يك ربع به شش عصر به من زنگ زد و خواست او را به همراه مادرش كه مي‌گفت مريض است به درمانگاه ببرم و وقتي به او گفتم كار دارم، تهديدم كرد كه اگر نروم به بنگاه مي‌آيد و آبروريزي مي‌كند و من هم به منزلم رفتم و با خودرو خود به سراغش رفتم ولي او را تنها ديدم و گفت مادرش رفته است. پريسا به زور و برخلاف ميلم سوار خودرو من شد و با اصرار او از رشت خارج شديم و سپس متوجه شدم كه در زمين فوتبال طالب‌آباد هستيم.

متهم ادامه داد: سه دقيقه قبل از اينكه او را با چاقو بزنم، تلفن همراهش زنگ زد و او پشت تلفن در حال صحبت بود و مي‌گفت چرا دير كرديد و من تصور كردم كه پريسا چند نفر را اجير كرده كه مرا به قتل برساند.

سپس پريسا قصد داشت با حركات ناشايست به من نزديك شود و حتي به اعتقادات ديني من توهين كرد و من هم با سه ضربه چاقو او را به قتل رساندم و يك مفسده را از بين بردم.

قاضي در اين هنگام گفت: قاتل سعي مي‌كند خود را بيمار رواني نشان دهد تا از مجازات رهايي پيدا كند و ادعا مي‌كند متهم مهدورالدم است و اگر اين‌گونه باشد چرا پس از اينكه او را به قتل رساندي، پنهان‌كاري كردي و قتل را به گردن فرد ديگري انداختي و براي مقتول مراسم گرفتي.

متهم جواب داد: حفظ جان من براي خودم واجب بود و به همين دليل وقتي پليس به سراغم آمد از ترس نتوانستم حقيقت را بگويم و پنهان كردم ولي سه ميليون تومان براي مراسم مقتول خرج كردم و همه اينها را براي رضاي خدا انجام دادم. متهم ادامه داد: من به تكليف الهي خود عمل كردم.

مقتول مقداري شيشه و مشروبات الكلي مصرف كرده بود و با حركات خود با اعصاب و روانم بازي كرد و يك لحظه تسليم خواسته‌هاي دلم شدم و او را به قتل رساندم.

متهم در آخرين دفاعيات خود اظهار داشت: من تنها از آبروي خانواده‌ام مي‌ترسم و مي‌دانم كه خون هيچ‌كس پايمال نمي‌شود و براي مجازات آماده‌ام. بنابر اين گزارش ادامه اين جلسه دادگاه درباره رابطه نامشروع متهم با مقتول به صورت غيرعلني برگزار شد.

*زورگيري قهرمان كشتي به دليل لجبازي با پدرش

قهرمان كشتي نوجوانان كه به اتهام زورگيري دستگير شده است در بازجويي‌ها گفت به دليل لجبازي با پدرش دست به سرقت مي‌زد.

اين نوجوان 17ساله كه علي نام دارد همراه دو جوان ديگر سراغ شهروندان مي‌رفتند و با تهديد چاقو و ضرب و جرح آنها دست به سرقت مي‌زدند. اعضاي اين باند كه همگي در يك محله زندگي مي‌كردند در سرقت‌هاي خود از به كارگيري خشونت ابايي نداشتند.

 آنها بعد از چندين فقره زورگيري دستگير شدند و شش نفر از مالباختگان آنها را شناسايي كردند.

علي در بازجويي‌ها جرمش را قبول كرد و درباره شرايط زندگي‌اش گفت: «من قهرمان كشتي نوجوانان هستم. سه برادر و خواهر دارم و پدرم مغازه‌دار است. من به دليل دلخوري از پدرم دست به سرقت مي‌زدم. امكاناتي كه از او مي‌خواستم در اختيارم نمي‌گذاشت و خواسته‌هايم را برآورده نمي‌كرد، در حالي كه وضعيت مالي‌اش خوب است. براي همين به نوعي مي‌خواستم او را اذيت كنم. مثلا من يك جفت كتاني مي‌خواستم كه 300 يا 400 هزار تومان قيمت داشت و همين‌طور كاپشن و شلوار و... و به دليل قيمت بالاي آنها پدرم مخالفت مي‌كرد و به هر حال خواسته‌هايم را برآورده نمي‌كرد.

من مدتي بود با او ‌لجبازي مي‌كردم چون مي‌خواستم مد روز لباس بپوشم اما او مخالف بود و مي‌گفت بايد خريدهايت معقول باشد.

اين نوجوان ادامه داد: «من از كارهايي كه انجام داده‌ام به شدت پشيمان هستم چون پولي كه از اين راه به دست آورده‌ام آنقدر ناچيز است كه ارزش سابقه‌دار شدن و ديدن ناراحتي خانواده به خصوص مادرم را ندارد. ما 10 يا 12 دزدي انجام داديم و در اين موارد فقط گوشي موبايل سرقت كرديم.

اين قهرمان كشتي ادامه داد: «در اين ماجرا من و پدرم هر دو مقصر هستيم. پدرم قديمي فكر مي‌كند. زندگي را فقط در كاركردن مي‌بيند. من خيلي وقت‌ها به مغازه‌اش مي‌رفتم و كمكش مي‌كردم اما او به من هم مثل كارگرش و حتي كمتر حقوق مي‌داد. من به دليل اين مشكلاتي كه داشتم و به دليل لجبازي با پدرم آن كارها را كردم.»

بنا بر اين گزارش اين متهم و دو همدستش همچنان در بازداشت به سر مي‌برند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.

*2 شبانه روز جدال با مرگ برای 5 مرد

پنج مرد که مدت دوشبانه روز در برف و بوران شدیدی اسیر شده و در میان جنگل مه‌گرفته، راه‌‌های نجات‌شان را گم کرده بودند، سرانجام توسط نیرو‌های امداد و نجات شاهرود، نجات یافتند.

مردم روستا‌هایی در جنگل ابر شاهرود به علت بوران شدید، در محاصره برف سنگین قرار گرفته بودند و کلیه راه‌ها بروی آنها بسته شده بود. پنج‌تن از مأموران راهداری شاهرود با لودر به راه افتادند تا جاده اصلی را برای این روستا‌ها باز کنند غافل از اینکه برف و بوران آنها را هم در کام خود خواهد کشید.

ساعت 9 شب شنبه گذشته این مأموران راهداری با هلال‌احمر شاهرود تماس گرفتند و اعلام کردند که در میان برف و بوران شدیدی در میان جنگل ابر گیر افتاده‌اند و به علت مه غلیظ، راه خروج از جنگل که در میان برف ناپدید شده است را گم کرده‌اند، در حالی که از موقعیت خود و مکانی که در آن گرفتار شده‌اند، هیچ نمی‌دانند.

ساعتی بعد تلفن‌‌ها و دستگاه ارتباطی این 5 نفر بر اثر سرمای شدید از کار افتاد و امدادگران نمی‌دانستند برای نجات‌شان به کدام طرف جنگل پوشیده از برف حرکت کنند. شبانه اعضای 3 گروه امداد از پایگاهی و از سه سمت به راه افتادند، در حالی که برف و کولاک با شدت ادامه داشت.

بارش برف و وجود مه غلیط به حدی بود که امدادگران حتی قادر نبودند جلوی پای‌شان را ببینند با این حال تلاش برای یافتن پنج مرد گرفتار در جنگل پوشیده از برف و مه ادامه یافت.

جست و جوی هر سه گروه با چراغ‌‌های نورافکنی که همراه داشتند شب ها و روز‌ها در سخت‌‌ترین شرایط ادامه یافت تا اینکه با گذشت دو روز سرانجام در ساعت 2 بعد از نیمه شب یکی از گروه‌‌ها با پیدا کردن لودرها، توانست موقعیت گمشدگان را شناسایی کند. هر پنج مرد گمشده در دل یک خودرو کیپ هم نشسته بودند در حالی که بخاری خودرو از کار افتاده بود و آنها در سرمای شدیدی با آخرین توان خود با گرسنگی و خستگی مبارزه می‌کردند.

عملیات نجات تا ساعت 4 صبح ادامه یافت و با انتقال هر پنج راهدار به مرکز پزشکی در شهر این عملیات به پایان رسید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس