کد خبر 960873
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۲۳:۲۳
یادداشت نمایه

در واقع طرحِ دوگانه‌سازی زبان فارسی و اصالت دادن به هر دوگانِ آن فریبی است که منورالفکرهای معاصر و روشنفکرهای معاصرتر به وسیله آن ما را در دامِ شرک زبانی انداخته‌اند.

به گزارش مشرق، «حسین عباسی فر» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

من نگران زبان فارسی هستم. هشتگی که سال‌هاست در شبکه‌های اجتماعی از آن استفاده می‌کنم و نگرانی‌ام را در مورد زبان فارسی و مسیری که در حال حرکت است فریاد می‌زنم؛ زبان‌فارسی‌ای که یگانه است.

بیشتر بخوانید:

دستور رئیس سازمان صدا وسیما برای صیانت از زبان فارسی اصیل


پویاست، اما هویت دارد. منعطف است، اما اصالت دارد. روان است، اما مسیر دارد. رهاست، اما آسمان دارد. چموش است، اما پایش در بندِ زلف یک ملت گره خورده است و آن‌ها که می‌خواهند این زبان را که هویت ماست از ما بگیرند، می‌دانند که ایرانی خون می‌دهد، اما هویت نمی‌دهد. از همین جاست که دست به دامنِ بی‌هویت‌های این خاک می‌شوند؛ بی‌هویت‌هایی که تقی‌زاده‌وار می‌خواهند از سر تا پا فرنگی شویم!


زبان‌ها در همه جای دنیا به یکدیگر واژه قرض می‌دهند و می‌گیرند. این طبیعی است، اما یک‌بار این دادوستد به انتخابِ اهل علم و حکمت یک کشور صورت می‌گیرد و باردیگر توسط سلبریتی‌های بی‌سوادِ یک‌جامعه!


تا اینجای قصه درد دارد، اما نه آن‌قدر که نتوانیم ادامه دهیم!


درد اصلی، شاعران و اهل ادب این خاکند که در دوران معاصر لزوماً اهل علم و حکمت نیستند و حتی گاهی به کسوت همان سلبریتی‌ها هم درمی‌آیند. آن‌ها که بدون انتخاب و از باب تقلید و همرنگِ جماعت شدن و مخاطب محوری! الفاظ را از کفِ تایم لاینِ شبکه‌های اجتماعی جمع و موزون می‌کنند و به اسم شعر معاصر به خورد ملت می‌دهند. راستی چه شده؟


چرا مردم ما دیگر نمی‌توانند با ادبیات اصیل‌مان ارتباط برقرار کنند؟


جوابش ساده، اما پیچیده است. کافی است سری به انجمن‌ها و جلسات و کنگره‌های شعر بزنید تا عبارت «زبانِ‌شعر» را مکرراً بشنوید. غالباً در موضعِ نقد و با این دو عبارت:


۱. زبان شعر شما به‌روز نیست.


۲. زبان شعر شما یکدست نیست.


حدود ۱۰۰ سال پیش در ایران تحولی شکل گرفت که متأثر از تحولی جهانی بود. کودکان در مکتبخانه‌ها در حال خواندنِ «منت خدای را عزوجل» بودند که کتاب از زیر دستشان کشیده شد و به آن‌ها گفتند: بااااا… باااااا… آآآآآب... داااااادددد...


عده‌ای «یک‌دفعه» تصمیم گرفتند مسیرِ حدوداً هزارساله زبان فارسی را تغییر دهند؛ تغییری که مردم مجبور بودند به واسطه کتب درسی، نظام آموزشی، رسانه‌ها و… آن را بپذیرند. (ر ک. به قطعنامه نخستین کنگره نویسندگان ایران).


شاعران معاصر نیز در امتداد مسیری که شاعران منورالفکرِ دوره قاجار و پهلوی شروع کردند قدم برداشته و به دو دسته تقسیم شده‌اند. گروه اول که از نظر نگارنده اتبهُ‌التّباهین هستند آنهایند که گنجینه ادب فارسی را نفی می‌کنند و می‌گویند سعدی و صائب و بیدل کهنه شده‌اند و باید طرحی نو درانداخت که متأسفانه انداخته‌اند!


این دسته از شاعران (=کافران زبان فارسی) که نفی گذشته و قله‌های ادب فارسی می‌کنند را می‌گذاریم در صحرای خیالِ خام خود بچرند!


اما دسته دومی نیز وجود دارند که اگر چه این نظر را قبول ندارند، اما نتیجه و امتداد عملی حرفشان همین می‌شود.


ایشان می‌گویند هر کسی مختار است یکی از دو زبان فارسی را! انتخاب کند؛ یا زبان سنتی! یا زبان مدرن! اما اگر یکی از این دو زبان را انتخاب کرد باید «یکدستی زبان» را حفظ کند، یعنی در شعرش یا به زبان معاصر متعهد باشد یا به زبان سنتی، اما هر دو اصالت دارند!


نتیجه آنکه یک طلای نابی وجود دارد و یک طلای بدلی!


هر دو را جلوی شما می‌گذارد؛ یکی را در عمق چاه! و یکی را در دسترس!


شما هم به ناچار باید بدلی بی‌ارزش را به جای طلایی ناب بپذیرید.


در واقع طرحِ دوگانه‌سازی زبان فارسی و اصالت دادن به هر دوگانِ آن فریبی است که منورالفکرهای معاصر و روشنفکرهای معاصرتر به وسیله آن ما را در دامِ شرک زبانی انداخته‌اند، هرچند ما به یگانگی زبان فارسی ایمان داریم و تسلیم این صحنه‌آرایی‌ها نخواهیم شد.


مگر ما دو زبان فارسی داریم؟


شاید بگویید: خُب راه‌حل؟ اینطور که به بن‌بست می‌رسیم!


خیر. راه سوم مشخص است؛ راهی که در آن شاعر به دریای اشعار و ادبیات اصیل فارسی متصل می‌شود، در آن غوطه‌ور شده و در میان اوراق آن صیقل می‌خورد. ساختمانی که ایشان بناساخته‌اند را زندگی می‌کند و درختی که آن‌ها پرورش داده‌اند را ثمر می‌خورد تا آنجا که بتواند نقشی، خشتی، پله‌ای، پنجره‌ای کوچک به آن خانه بیفزاید و آن را تکامل بخشد.


تکاملی که اول در خودِ او به‌وجود آمده و سپس در ظرف شعر ریخته می‌شود. تکاملی که پاگذاشتن نه جای پای بزرگان ادب فارسی که پای نهادن بر شانه‌های آنهاست؛ و این مسیری است که انقلاب اسلامی در همه زمینه‌ها پیش رفته و خواهد رفت.
نتیجه چنین تحولی قطعاً باید اتصال دوباره فرهنگ و زبان مردم ایران و جهان با رود خروشان و چشمه جوشان ادبیات اصیل فارسی باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس