به گزارش مشرق به نقل از رجا ،حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دانشگاه هنر با موضوع «عنصر شجاعت در هنر و حماسه» به ایراد سخنرانی پرداختند. گزیدهای از نهمین جلسۀ این سخنرانی در ادامه میآید:
نترس بودن در خلق اثر هنری تأثیرگذار است
· شجاعت در هنر و حماسه جايگاهي كليدي دارد. وجود حماسهسازان بزرگ حتماً نبايد در دل جنگها ديده شود. بعضيها جنگ باشد یا نباشد، ذاتاً حماسهگر هستند و ارزش اين افراد از كساني كه در ميدان جنگ شجاعتشان به منصه ظهور گذاشته ميشود، اصلاً كمتر نيست. حماسهگر بودن و شجاع بودن براي همه خوب است، بخصوص براي هنرمندان. هنرمند جماعت لازم است كه حماسهگر باشد چون عمود خيمه داستانهاي انساني عالم، حماسه است و اگر هنرمندي اهل حماسه نباشد، نميتواند اين خيمه را سرپا نگه دارد. اگر هنرمندي تحت تأثیر چیزی غیر از حماسه باشد، همان امر در آثارش جلوهگر است. مثلاً اگر تمام عقدههاي روحي و رواني یک هنرمند فقط در ارتباط با جنس مخالف باشد، تمام آثارش هم مشحون از رابطه زن و مرد خواهد بود، نه مشحون از حماسه. وقتي اين هنرمند در مقام ارائه تصويري از حماسهای مانند دفاع مقدس قرار ميگيرند، فاجعههايي اتفاق ميافتد كه نگو و نپرس. اگر كسي بخواهد حماسهسرايي كند، بدون ترديد بايد روح حماسي داشته باشد ولي شجاعت در هنرمندان محدود در حماسهسرايي نميشود و به درد همه مسائل ديگر هم ميخورد.
ترس بر جهتگیریهای زندگی تأثیرگذار است
·انگيزهها، كارها و زندگي انسان تحت تأثير ترس و محبت است و هر كسي كه بخواهد جهت حرکت خود را کنترل کند، بايد علاقهها و ترسهای خود را كنترل نمايد. البته محبتها هميشه توسط ترسها قيد ميخورند و این ترس است که محبت را تعيين ميكند. در روز قيامت مشخص ميشود كه اكثر مردم حتي به دلیل هوس گناه نكردهاند، بلكه از روي ترس گناه كردهاند و به جهنم رفتهاند.
اگر تربیت فرزندان با ترساندن آنها انجام شود، شجاع تربیت نمیشوند
·نقش مادران در تربيت فرزندان براي نترس و شجاع بودن بسيار مهم و كليدي است. مثلاً مادر به بچهاش ميگويد مسواك بزن و اگر نه دندانهايت خراب ميشود و فرزند از ترس خراب شدن دندان و يا از ترس آمپولي كه دندانپزشك به دندانهاي خراب ميزند، ناچار به مسواك كردن ميشود. ولي رسول خدا(ص) و معصومین(ع) اغلب از جنبههای مثبت و فواید اعمال سخن میگفتند. پيامبر اكرم(ص) در مورد مسواک ميفرمودند: با مسواک زدن دهانتان را خشبو کنید(طَيِّبُوا أفواهَكُم بِالسِّواكِ؛ فإنّها طُرُقُ القُرآنِ؛ میزان الحکمه/٩٢٢٧) امیرالمؤمنین(ع) نیز میفرمودند: «مسواک زدن عامل جلب رضایت خدا، سنت پیامبر، و خشبوکنندۀ دهان است؛ السِّوَاكُ مِنْ مَرْضَاةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةٌ لِلنَّبِيِّ ص وَ مَطْيَبَةٌ لِلْفَمِ»(خصال صدوق/2/611) و این مادر است كه اين ترسها يا شجاعتها را منتقل مي كند. حتی اگر پدر، كسي مانند اميرالمؤمنين(ع) باشد، نياز به يك امالبنين(س) شجاع است، تا حماسهسازي مانند ابوالفضلعباس(ع) تربيت شود. البته منظور این نیست که مطلق بخواهیم اینگونه تحذیرها را نفی کنیم، ولی نباید غلبه داشته باشد. چنان که در سیرۀ معصومین(ع) نیز چنین بوده است.
ضرورت شجاعت برای اهل تبلیغ
·كسي كه اهل هنر و رسانه است طبيعتاً اهل تبليغ هم هست. كار هنرمندان و اهل رسانه، كاري از جنس تبليغ است. كسي كه اهل تبليغ است بايد فقط از خدا بترسد و از كس ديگري نترسد. اگر كسي اهل ابلاغ پيام باشد و بترسد، ترس او بر كارش بسيار تأثيرگذار خواهد بود.
«وجود کفار» عامل ترس در رساندن پیام حق
·چرا بعضي جاها گفتنِ حرف خدا ترس دارد؟ یک علت آن حضور دشمنان سرسخت و عنود است که يك گروه از این دشمنان حرف حق، كفار هستند. كافر كسي است كه به هر ترتيبي شده سعي ميكند خدا را انكار كند. البته نه عوام كفار، بلكه كافراني كه يسدون عن سبيل الله هستند و راه خدا را سد ميكنند. اينها در تلاش براي نابودكردن مبلغين حرف حقاند. اين دسته، كسانياند كه به شدت به مخالفت با مبلغين رسالات خدا ميپردازند و از هيچ اقدامي هم فروگذار نيستند.
«وجود عوام سطحینگر» عامل دیگر ترس در رساندن پیام حق
·گروه دوم كساني كه با حرف حق مخالفت ميكنند، عوام سطحينگر هستند. عوام با كسي كه حرف حق بزند، مخالفت ميكنند و عليه او اقدام ميكنند. عوام باعث ميشوند كه مبلغ بترسد از اينكه حرف حق را بزند. حرف حقزدن در ميان مردم عوام، شجاعت ميخواهد.
شجاعت، زمینهساز خلاقیت و ترس نابود کنندۀ آن/ ترس از عدم موفقیت، نابودکنندۀ خلاقیت
·علت ديگر ضرورت شجاعت براي اهل هنر و رسانه، اين است كه شجاعت زمینهساز خلاقيت است، و ترس، خلاقيت را نابود ميكند. حتي اگر بترسي از اينكه موفق ميشوي يا نه، خلاقيت نابود شده است. اگر هنرمند شجاعت داشته باشد، عالم در مشت او خواهد بود. اگر شاعر باشد، كلمات در مشت او ميآيد. اگر طراح باشد، قدرت طراحي در او افزايش مييابد. شجاعت حسی دائمی را برای هنرمندی ایجاد میکند. اينطور نبايد باشد كه يك هنرمند منتظر باشد تا يك حس خاصي ايجاد شود و بعد به هنرمندي بپردازد و طرحي و ايدهاي و خلاقيتي به ذهنش برسد، بلكه هنرمند بايد طوري باشد كه به محض اينكه اراده كرد به خلاقيت و هنرمندي بپردازد. هنرمند بايد بر حس خودش اراده داشته باشد و براي اينكه اينگونه باشد، بايد از ترس دور شده باشد تا خلاقيت بيشتري پيدا كند.
کسی که از مردم میترسد، خود را تحقیر کرده است
·در مورد ترس از مردم و کوتاهی در انجام تبلیغ، کلام بسیار نافذ و تکاندهندهای نقل شده است. رسول اکرم(ص) فرمودند: هيچ يك از شما نبايد خود را كوچك كند. عرض كردند: اى رسول خدا! چگونه كسى از ما خود را كوچك مىكند؟ فرمود: به اين ترتيب كه در جايى لازم بداند که سخنی بگوید، اما چيزى نگويد. خداوند در روز قيامت به او مى فرمايد: چه چيز مانع از آن شد كه درباره فلان و بهمان سخنى نگويى؟ عرض میكند: ترس از مردم! خداوند مى فرمايد: سزاوارتر بود كه از من مىترسيدى؛ لا يُحَقِّرَنَّ أحَدُكُم نَفسَهُ . قالوا: يا رَسولَ اللّه، وكَيفَ يُحَقِّرُ أحَدُنا نَفسَهُ ؟ قالَ : يَري أنَّ عَلَيهِ مَقالاً ، ثُمّ لا يَقولُ فيهِ ، فيَقولُ اللّه ُ عَزَّ وجلَّ يَومَ القِيامَةِ : ما مَنَعَكَ أن تَقولَ فى كَذا وكَذا ؟ فيَقولُ: خَشيَةُ النّاسِ! فيَقولُ: فإيّاىَ كُنتَ أحَقَّ أن تَخشي(میزان الحکمه/7/352)
نترس بودن در خلق اثر هنری تأثیرگذار است
· شجاعت در هنر و حماسه جايگاهي كليدي دارد. وجود حماسهسازان بزرگ حتماً نبايد در دل جنگها ديده شود. بعضيها جنگ باشد یا نباشد، ذاتاً حماسهگر هستند و ارزش اين افراد از كساني كه در ميدان جنگ شجاعتشان به منصه ظهور گذاشته ميشود، اصلاً كمتر نيست. حماسهگر بودن و شجاع بودن براي همه خوب است، بخصوص براي هنرمندان. هنرمند جماعت لازم است كه حماسهگر باشد چون عمود خيمه داستانهاي انساني عالم، حماسه است و اگر هنرمندي اهل حماسه نباشد، نميتواند اين خيمه را سرپا نگه دارد. اگر هنرمندي تحت تأثیر چیزی غیر از حماسه باشد، همان امر در آثارش جلوهگر است. مثلاً اگر تمام عقدههاي روحي و رواني یک هنرمند فقط در ارتباط با جنس مخالف باشد، تمام آثارش هم مشحون از رابطه زن و مرد خواهد بود، نه مشحون از حماسه. وقتي اين هنرمند در مقام ارائه تصويري از حماسهای مانند دفاع مقدس قرار ميگيرند، فاجعههايي اتفاق ميافتد كه نگو و نپرس. اگر كسي بخواهد حماسهسرايي كند، بدون ترديد بايد روح حماسي داشته باشد ولي شجاعت در هنرمندان محدود در حماسهسرايي نميشود و به درد همه مسائل ديگر هم ميخورد.
ترس بر جهتگیریهای زندگی تأثیرگذار است
·انگيزهها، كارها و زندگي انسان تحت تأثير ترس و محبت است و هر كسي كه بخواهد جهت حرکت خود را کنترل کند، بايد علاقهها و ترسهای خود را كنترل نمايد. البته محبتها هميشه توسط ترسها قيد ميخورند و این ترس است که محبت را تعيين ميكند. در روز قيامت مشخص ميشود كه اكثر مردم حتي به دلیل هوس گناه نكردهاند، بلكه از روي ترس گناه كردهاند و به جهنم رفتهاند.
اگر تربیت فرزندان با ترساندن آنها انجام شود، شجاع تربیت نمیشوند
·نقش مادران در تربيت فرزندان براي نترس و شجاع بودن بسيار مهم و كليدي است. مثلاً مادر به بچهاش ميگويد مسواك بزن و اگر نه دندانهايت خراب ميشود و فرزند از ترس خراب شدن دندان و يا از ترس آمپولي كه دندانپزشك به دندانهاي خراب ميزند، ناچار به مسواك كردن ميشود. ولي رسول خدا(ص) و معصومین(ع) اغلب از جنبههای مثبت و فواید اعمال سخن میگفتند. پيامبر اكرم(ص) در مورد مسواک ميفرمودند: با مسواک زدن دهانتان را خشبو کنید(طَيِّبُوا أفواهَكُم بِالسِّواكِ؛ فإنّها طُرُقُ القُرآنِ؛ میزان الحکمه/٩٢٢٧) امیرالمؤمنین(ع) نیز میفرمودند: «مسواک زدن عامل جلب رضایت خدا، سنت پیامبر، و خشبوکنندۀ دهان است؛ السِّوَاكُ مِنْ مَرْضَاةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةٌ لِلنَّبِيِّ ص وَ مَطْيَبَةٌ لِلْفَمِ»(خصال صدوق/2/611) و این مادر است كه اين ترسها يا شجاعتها را منتقل مي كند. حتی اگر پدر، كسي مانند اميرالمؤمنين(ع) باشد، نياز به يك امالبنين(س) شجاع است، تا حماسهسازي مانند ابوالفضلعباس(ع) تربيت شود. البته منظور این نیست که مطلق بخواهیم اینگونه تحذیرها را نفی کنیم، ولی نباید غلبه داشته باشد. چنان که در سیرۀ معصومین(ع) نیز چنین بوده است.
ضرورت شجاعت برای اهل تبلیغ
·كسي كه اهل هنر و رسانه است طبيعتاً اهل تبليغ هم هست. كار هنرمندان و اهل رسانه، كاري از جنس تبليغ است. كسي كه اهل تبليغ است بايد فقط از خدا بترسد و از كس ديگري نترسد. اگر كسي اهل ابلاغ پيام باشد و بترسد، ترس او بر كارش بسيار تأثيرگذار خواهد بود.
«وجود کفار» عامل ترس در رساندن پیام حق
·چرا بعضي جاها گفتنِ حرف خدا ترس دارد؟ یک علت آن حضور دشمنان سرسخت و عنود است که يك گروه از این دشمنان حرف حق، كفار هستند. كافر كسي است كه به هر ترتيبي شده سعي ميكند خدا را انكار كند. البته نه عوام كفار، بلكه كافراني كه يسدون عن سبيل الله هستند و راه خدا را سد ميكنند. اينها در تلاش براي نابودكردن مبلغين حرف حقاند. اين دسته، كسانياند كه به شدت به مخالفت با مبلغين رسالات خدا ميپردازند و از هيچ اقدامي هم فروگذار نيستند.
«وجود عوام سطحینگر» عامل دیگر ترس در رساندن پیام حق
·گروه دوم كساني كه با حرف حق مخالفت ميكنند، عوام سطحينگر هستند. عوام با كسي كه حرف حق بزند، مخالفت ميكنند و عليه او اقدام ميكنند. عوام باعث ميشوند كه مبلغ بترسد از اينكه حرف حق را بزند. حرف حقزدن در ميان مردم عوام، شجاعت ميخواهد.
شجاعت، زمینهساز خلاقیت و ترس نابود کنندۀ آن/ ترس از عدم موفقیت، نابودکنندۀ خلاقیت
·علت ديگر ضرورت شجاعت براي اهل هنر و رسانه، اين است كه شجاعت زمینهساز خلاقيت است، و ترس، خلاقيت را نابود ميكند. حتي اگر بترسي از اينكه موفق ميشوي يا نه، خلاقيت نابود شده است. اگر هنرمند شجاعت داشته باشد، عالم در مشت او خواهد بود. اگر شاعر باشد، كلمات در مشت او ميآيد. اگر طراح باشد، قدرت طراحي در او افزايش مييابد. شجاعت حسی دائمی را برای هنرمندی ایجاد میکند. اينطور نبايد باشد كه يك هنرمند منتظر باشد تا يك حس خاصي ايجاد شود و بعد به هنرمندي بپردازد و طرحي و ايدهاي و خلاقيتي به ذهنش برسد، بلكه هنرمند بايد طوري باشد كه به محض اينكه اراده كرد به خلاقيت و هنرمندي بپردازد. هنرمند بايد بر حس خودش اراده داشته باشد و براي اينكه اينگونه باشد، بايد از ترس دور شده باشد تا خلاقيت بيشتري پيدا كند.
کسی که از مردم میترسد، خود را تحقیر کرده است
·در مورد ترس از مردم و کوتاهی در انجام تبلیغ، کلام بسیار نافذ و تکاندهندهای نقل شده است. رسول اکرم(ص) فرمودند: هيچ يك از شما نبايد خود را كوچك كند. عرض كردند: اى رسول خدا! چگونه كسى از ما خود را كوچك مىكند؟ فرمود: به اين ترتيب كه در جايى لازم بداند که سخنی بگوید، اما چيزى نگويد. خداوند در روز قيامت به او مى فرمايد: چه چيز مانع از آن شد كه درباره فلان و بهمان سخنى نگويى؟ عرض میكند: ترس از مردم! خداوند مى فرمايد: سزاوارتر بود كه از من مىترسيدى؛ لا يُحَقِّرَنَّ أحَدُكُم نَفسَهُ . قالوا: يا رَسولَ اللّه، وكَيفَ يُحَقِّرُ أحَدُنا نَفسَهُ ؟ قالَ : يَري أنَّ عَلَيهِ مَقالاً ، ثُمّ لا يَقولُ فيهِ ، فيَقولُ اللّه ُ عَزَّ وجلَّ يَومَ القِيامَةِ : ما مَنَعَكَ أن تَقولَ فى كَذا وكَذا ؟ فيَقولُ: خَشيَةُ النّاسِ! فيَقولُ: فإيّاىَ كُنتَ أحَقَّ أن تَخشي(میزان الحکمه/7/352)