سیل گلستان

در بسیاری از مناطق ترکمن‌نشین آب‌های سطحی هنوز مهار نشده و هنوز ساختمان‌ها در معرض فرسایش هستند. مردم می‌گویند فاجعه فقط سیل نبود، اصل فاجعه در راه است.

به گزارش مشرق، سیل به فاصله یک هفته گلستان و خوزستان را گرفتار کرده و هنوز آق‌قلا، معمولان و سایر نقاط سیل‌زده در استان گلستان، پای در گل دارند، اما دوربین‌ها و قلم‌ها به سمت خوزستان چرخیده و در کنار تصاویر شادی و پایکوبی جوانان حمیدیه بعد از ترمیم سیل‌بند یا ویدئوی تاثیرگذار سیل‌بند انسانی در اهواز، کمتر تصویر یا خبری از گلستان و ترکمن‌ها مخابره می‌شود. در حالی که مردم گلستان هنوز گرفتار سیل هستند و تبعات سنگین‌اش. خانه‌های به جا مانده از سیل در معرض ویرانی قرار گرفته‌اند و به قول یوسف قوجق فاجعه اصلی در راه است و هنوز اتفاق نیفتاده… این نویسنده که به گواه خونی که در رگ‌هایش جاری‌است، نامی که در شناسنامه‌اش ثبت شده و البته به شهادت نوشته‌ها و پژوهش‌هایش، به قدری فرهنگ مردم ترکمن را می‌شناسد که پای حرف‌هایش بنشینیم و از ادبیات و فرهنگ ترکمن‌ها بگوییم. او که اولین داستانش را درباره سیل نوشته و قصد دارد رمانی درباره همین اتفاق بنویسد درباره فرهنگ و ادبیات و سنت‌های ترکمن با ما حرف زد.

اوضاع در زادگاه شما چطور است؟
من از آخرین روزهای سال قبل آنجا بوده‌ام. عکس‌های زیادی از روستا منتشر کردم. خانه پدری من هم آسیب دیده اما نه آن‌طور که قسمت‌های دیگر گنبد، مثل آق‌قلا و گمیشان آسیب دیده‌اند. حیاط خانه کاملاً پر از آب بود و به داخل خانه هم نشت پیدا کرده… اوضاع اصلاً خوب نیست. وضعیت شهرهای آق‌قلا و گمیشان همچنان مانند گذشته است و آدم می‌ماند به درد خودش گریه کند یا به درد مردم خوزستان و لرستان و سایر شهرها.

الان مهم‌ترین مسأله مردم سیل‌زده ترکمن چیست؟
الان نگرانی کل مردم گرگان و گنبد و آق‌قلا این است که پی ساختمان‌ها در آب مانده و در حال فرسایش است. در بسیاری از مناطق ترکمن‌نشین آب‌های سطحی هنوز مهار نشده و هنوز ساختمان‌ها در معرض فرسایش هستند. مردم می‌گویند فاجعه فقط سیل نبود، اصل فاجعه در راه است.

همه ما نگران ساختمان‌هایی هستیم که همچنان در آب مانده‌اند. در روستاهای آب‌گرفته، ساختمان‌ها بتونی نیستند؛ با گچ و سیمان و آجر ساخته شده‌اند. خانه پدری من هم خشتی است و نمی‌دانم چه خواهد شد. اوضاع خطرناکی است.

در سیل گلستان از ترکمن‌ها چه رفتار متفاوتی دیده‌اید که متاثر از فرهنگ و شکل زیست این قوم ایرانی باشد؟
چیزی که دیدم و می‌بینم، اتحاد است؛ باعث افتخار ترکمن‌ها و کل مردم گلستان است که آستین بالا زده‌اند و بدون هیچ توقع و خواسته‌ای درصدد حل مشکلات برآمده‌اند. مبالغه نیست اگر بگویم ۷۰ درصد کارها را خودشان انجام داده‌اند و شاید کیسه و بیل مهم‌ترین خواسته آنها بوده است. البته این همدلی برایم تازگی ندارد. در فرهنگ ترکمن، سنتی داریم به نام یاوار یا همان یاور. ریش‌سفیدهای منطقه وقتی می‌بینند کسی دستش تنگ است، مشکلی به‌وجود آمده یا به هر دلیل حتی در برداشت محصول نیاز به تعاون و همکاری هست، اعلام یاور می‌کنند.

در مورد سیل هم اعلام یاوار کردند و از طوایف مختلف خواستند به مردم سیل‌زده کمک کنند. هر آنچه توانستند انجام دادند و این بسیار عالی است.

این فرهنگ در بخش‌های شهری هم پررنگ است؟
من هم فکر می‌کردم در مناطق شهری کمرنگ شده باشد، اما در شهرهای گنبد و گرگان، آق‌قلا و بندرترکمن با چشم‌های خودم شاهد بودم که چطور مردم به یاوار پاسخ گفته‌اند و سنت یاوار را پیاده کرده‌اند.

فکر می‌کنم در کنار همبستگی، قناعت و رضایت هم از ویژگی‌های اهالی ترکمن است. نق زدن، گلایه‌کردن و توقع داشتن در این فرهنگ خیلی جایی ندارد. بله دقیقاً همین‌طور است. به حداقل‌ها راضی هستند. مردم ترکمن تنها چیزی که در این مدت خواسته‌اند، کمک برای بیرون راندن آب‌ها بود.

ترکمن به جای توقع داشتن، تلاش می‌کند و این در سرشت و تربیت ترکمن‌هاست. در این مدت نوجوانان بسیاری را دیده‌ام که حماسه آفریده‌اند. پای کار هستند و کمک دست بزرگ‌ترها. در فضای مجازی اعلام یاوار می‌کردند برای بستن سیل‌بند و به روستاییان کمک می‌کردند.

سنت یاوار ریشه در کجا دارد؟
عمومیت دارد و شاید به‌اندازه تاریخ ترکمن قدمت داشته باشد. همیشه بوده و در گذشته‌های دور از پدران و پدربزرگان می‌شنیدم که وقتی خانواده‌ای در برگزاری مراسم عروسی یا عزاداری دچار مشکل می‌شد، اعلام یاوار می‌کردند. اصلاً جای دوری نرویم، در عروسی خودم همین کار را کردیم. یاوار در خون هر ترکمن بوده و با زندگی، فرهنگ و ادبیات آنها عجین شده است.
اگر در میان ترکمن‌ها خانواده‌ای عزادار باشد، هیچ کاری نمی‌کند، این اطرافیان و سایر مردم ایل هستند که دست به کار می‌شوند و از مهمانان پذیرایی می‌کنند.

در قصه‌هایتان به این سنت اشاره کرده‌اید؟
در داستان، «وقت جنگ دوتارت را کوک کن» که دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر کرده، درباره دفاع از کشور نوشته‌ام و به این فرهنگ اشاره کرده‌ام. در این داستان برای درست کردن قلعه اعلام یاوار می‌شود و ایل آنجا پناه می‌گیرد و در مقابل حمله روس‌ها مقاومت می‌کند.

به نظرم یکی دیگر از ویژگی‌های قوم ترکمن، درونگرایی و بسته بودن است. دیگری را به عنوان یک مهمان می‌پذیرند و برایش سنگ تمام می‌گذارند، اما بعید است او را در میان قوم و به عنوان یک ترکمن بپذیرند.

عشایر از خانواده‌های هسته‌ای شکل می‌گیرند و به ایل و طایفه خودشان وابستگی قومی و نژادی دارند.
ترکمن‌ها طوایف متعددی دارند و حتی ممکن است ازدواج بین‌طایفه‌ای هم چندان رایج نباشد، اما این به معنی دشمنی نیست. مثلاً مشکل برای هر قوم و قبیله‌ای که رخ بدهد اعلام یاوار می‌کنند چه ترکمن چه غیرترکمن.

ترکمن‌ها ضرب‌المثلی دارند که ترجمه‌اش به فارسی این است: همچنان که در هر جشن تمام طوایف حضور دارند، در هر اندوه و غمی که برای یک ایل اتفاق بیفتد نیز همه باید حضور داشته باشند.

ضرب‌المثل‌هایی از این دست در فرهنگ شفاهی ترکمن زیاد است. ترکمن به فرهنگش تعصب دارد؛ مثلاً به حجاب: ترکمن‌ها قبل از انقلاب هم حجاب داشتند و حالا هم دارند. هیچ‌وقت در تاریخ این سرزمین، هیچ‌کسی نتوانست حجاب از سر زن ترکمن بردارد.
باورهایی مثل یاوار، حجاب و تعاون بخشی از معنای ترکمن بوده است و با پیشرفت تمدن و رشد فناوری تغییر نمی‌کند.

برداشت من از توضیحات شما این است که فرهنگ ترکمن و شیوه زیستی را خودبسنده می‌دانید نه نوعی ناسیونالیسم درست است؟
تعصب داشتن به معنای غیرقابل انعطاف بودن، نیست. ترکمن‌ها نسبت به فرهنگشان تعصب دارند چون یک ترکمن با فرهنگ، سنت و آداب عشیره‌ای بزرگ شده و وارد جامعه می‌شود. هر کودکی در ترکمن با افسانه‌هایی که از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌شنود، با لالایی‌ها و ترانه‌های بومی و اشعار بزرگان ترکمن بزرگ می‌شود. بر سر سفره خانواده‌اش بزرگ می‌شود و حتی در بازی‌های کودکانه‌اش ترکمن‌بودن را تمرین می‌کند؛ مفهوم یاوار را و باهوش بودن را.

اینهاست که یک ترکمن را می‌سازد و به نظرم تعصب به این سنت‌ها و باورها، نه‌تنها نکوهیده نیست، بلکه بسیار ارزشمند است.
اما بسته بودن جامعه ترکمن، ازدواج‌های درون‌ایلی و مواردی از این دست در سنت‌های ترکمن دلایل خودش را دارد.

ظلم‌هایی که در طول تاریخ، به مردم ترکمن روا شده، آنها را از خویشاوندی با افراد غیرترکمن باز می‌دارد، اما در عین حال سنت‌ها و فرهنگ ترکمن منافاتی با زیست او در جهان امروز ندارد و دوستی و همراهی با اقوام دیگر را سبب نمی‌شود. مثلاً در طول سال‌های بعد از انقلاب، امن‌ترین و بی‌حاشیه‌ترین مردم، قوم ترکمن بوده‌اند.

استان گلستان را به عنوان نمونه بارز وحدت بین شیعه و سنی می‌شناسند. ترکمن‌ها سرشان به زندگی خودشان است تا زمانی که گرفتاری و مسأله‌ای حادث شود و آنگاه است که آستین همت بالا می‌زنند و وارد میدان می‌شوند.

*روزنامه جام جم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۶
    0 0
    جیبم خالی خودم گلستان، دلم خوزستان

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس