کد خبر 95027
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۵

دبیرکل جنبش آزادگان بحرین گفت: آغاز حقیقی بیداری اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت که با سرنگونی نظام طاغوت و برپایی حکومتی قانونی بر اساس اسلام همراه بود. خبرگزاری

به گزارش مشرق به نقل از فارس، به مناسبت اولین سالگرد بیداری اسلامی منطقه تلاش دارد که با اندیشمندان و شخصیت‌های سیاسی و نیز هسته‌های اصلی تشکیل دهنده انقلاب‌های منطقه مصاحبه‌های را انجام دهد که هر روز یکی از این مصاحبه‌ها روی خروجی فارس قرار می ‌گیرد.

این مصاحبه‌ها در چندین محور از جمله سیر روند بیداری اسلامی، موفقیت و دستاوردها، چالش‌ها و موانع فراروی انقلاب، چشم انداز انقلاب و پیوند آن با انقلاب اسلامی ایران و تلاش‌های غرب برای مصادره آن دنبال می شود.

دکتر سعید شهابی اندیشمند شیعه بحرینی از سالیان دراز مبارزه با دیکتاتوری آل خلیفه در بحرین را آغاز کرده که در پی تهدیدات دولت منامه اقامت در لندن را بر سر زمین مادری‌اش ترجیح داد و فعالیت‌های خود به عنوان دبیر کل جنبش آزادگان بحرین در مخالفت با رژیم بحرین در همان جا ادامه داد.

این فعال سیاسی شیعه که همواره ندای وحدت و همگرایی شیعه و سنی بویژه در بحرین را سر می‌دهد، نقش برجسته‌‌ای در آگاه سازی مردم منطقه بویژه ملت‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به حقوق خویش داشته است. بر اساس مصاحبه‌هایی که محافل رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران سه سال پیش با ایشان داشته‌اند بر لزوم سرنگونی رژیم حسنی مبارک و ریاض تاکید داشته‌اند. او معتقد است که بیداری ملت‌ها اجتناب ناگزیر است و از بین رفتن رژیم دیکتاتوری و نزدیک به غرب نیز به تبع آن اجتناب ناپذیر خواهد بود.

مشروح گفت‌وگو با این شخصیت فرهیخته بحرینی از نظر شما خوانندگان محترم می‌گذرد:

س) به نظر شما بیداری اسلامی از کجا آغاز شد و چه مولفه هایی دارد؟ نقطه آغاز بیداری اسلامی در منطقه کجا بود؟ آیا می توان اندیشه های اندیشمندانی مثل سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و حضرت امام خمینی (ره) را  نقطه آغاز این بیداری دانست؟

ج) : اولا باید میان بیداری اسلامی کنونی که در قرن 21  رخ داده و جنبش های اسلامی سابق تمایز قائل شویم زیرا این بیداری پس از دهه‌ها استعمار غرب و سقوط حکومت بزرگ عثمانی با تمام انتقاداتی که به آن وارد بود؛ رخ داد. حکومت عثمانی به عنوان یک حکومت اسلامی بزرگ که اکثر مسلمانان را تحت سلطه داشت در نهایت از بین رفت و پس از این سقوط حکومت بزرگ مسلمانان به کشورهای کوچکی تبدیل شد که توان مقابله با تهدیدات بیگانه را نداشتند. شاید بتوان ریشه این بیداری اسلامی را در اوایل قرن گذشته به خصوص پس از سقوط امپراتوری عثمانی و احساس نیاز به احیای مجدد اسلام جست‌وجو کرد. و بی شک بزرگانی مانند سید جمال الدین اسدآبادی ومحمد عبده و همچنین حسن بنا در جماعت اخوان المسلمین در پایه ریزی این نهضت نقش داشته‌اند. اما نباید نقش انقلاب اسلامی ملت ایران در نیمه قرن گذشته را فراموش کرد و نیز تحولات اخیرعراق و بسیاری عوامل سیاسی و دینی دیگر در پایه ریزی این تحولات نقش داشتند اما هیچ یک باعث حرکت مردمی نشدند یعنی در دهه 20 و 30و 40ما شاهد انحطاط در جهان اسلام بودیم و تا جایی که در سال 1948 صهیونیست ها فلسطین را به اشغال خود در آوردند.

س) مایل هستم نظر شما را درباره نقش اندیشه‌های امام خمینی در بیداری اسلامی ملت‌های منطقه و همچنین نقش انقلاب ملت ایران به عنوان یک ملت پیشرو در سرنگونی نظام دیکتاتوری در منطقه و مؤثر در شکل گیری جنبش‌های مقاومت و آزادیخواه را بدانم؟

ج) دوره ی انحطاطی که امت اسلام آن را در دهه‌های 40 و 50 و 60 قرن گذشته پشت سر گذاشت و با تسلط صهیونیست‌ها بر قدس همراه بود باعث ایجاد این تفکر شد که ایدئولوژی‌هایی مانند حزب بعث و کمونیسم  وغیره که تا کنون در جهان اسلام وجود داشته بودند ناکار آمد هستند زیرا نتوانسته‌اند مردم را به قیام وادارند و احساس شکست و سرخوردگی در میان مردم رواج یافت بنابراین ابتدای بیداری اسلامی در دهه 70 و ابتدای دهه 80 با سازمان‌های سرّی اسلامی شکل گرفت. این‌ها حرکت‌هایی بسیار ابتدایی و جرئی بود اما پس از آغاز انقلاب اسلامی در ایران این تحرکات فصل تازه‌ای را فراروی خویش یافتند و بیداری اسلامی از حالت انحصار در میان تعداد محدودی از افراد نخبه جامعه به پدیده‌ای اسلامی و فراگیر و مردمی تبدیل شد که از شرق تا غرب جهان اسلام را فرا گرفت. بی شک پیروزی اولین انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) تولدی دوباره برای امت اسلام بود و شروعی که پیش از آن بود بسیار ابتدایی بود اما آغاز حقیقی بیداری اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. که با سرنگونی نظام طاغوت و برپایی حکومتی قانونی بر اساس اسلام همراه بود.

س) با در نظر داشتن اینکه ملت‌های منطقه از قرن‌های گذشته مسلمان بوده‌اند به نظر شما چه عواملی در بیداری اسلامی ملت‌های منطقه دخیل بوده‌اند؟

ج) امت اسلامی در شرایط کنونی به این نتیجه رسید که بجز تکیه بر اسلام و ایدئولوژی اسلامی راه حل دیگری برای مشکلات خود پیش رو ندارد پس باید با اراده قوی سیستمی را برقرار کند که تمام اقشار جامعه را زیر پوشش قرار دهد و برخی از ملت های مسلمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دریافتند که بازگشت به اسلام همان بازگشت به اصل و ریشه است و پس از آن که به دنبال یک اصل واحد بودند بدین نتیجه رسیدند که این اصل چیزی جز اسلام نیست و این دین است که هویت اصلی ما را تشکیل می دهد اما پس از این پیروزی پیشامد هایی باعث به تعویق افتادن صدور این انقلاب و بیداری اسلامی شد از جمله جنگ ایران و عراق و  نظریات نژاد پرستانه ای که در خلال آن جنگ مطرح می شد و همچنین اقدامات تروریستی که راه بیداری اسلامی را مسدود کرده بود. اما پس از آن که کمونیسم عقب نشینی کرد و شکست خورد حتی حاکمان نیز دریافتند که خواسته‌های  ملت‌ها آنها را احاطه کرده است.  دخالت های غرب در منطقه در پی حمله صدام حسین به کویت، باعث پدید آمدن بدترین حالت در کشورهای عربی و اسلامی شد و عرب‌ها و مسلمانان احساس می کردند که تحت سلطه حکومت های استبدادی و سرکوبگر زندگی می کنند و این بیداری دینی باعث مقاومت و پایداری بسیاری از مسلمانان در مقابل تجهیزات پیشرفته جنگی و ایجاد روحیه شهادت طلبی در آنان شد. بی شک اراده امت بر بازگشت به خود و به اصل  و به هویت دینی است و این پدیده ای است که ما اکنون در انقلاب های اخیر شاهد آن هستیم.

س) به نظر شما مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان تا چه میزان در این بیداری اسلامی نقش داشته است؟ و با توجه به این تحولات آینده مقاومت به کدام سمت خواهد رفت؟

ج) در هر جنبش و انقلابی عوامل متعدد و گوناگونی دخیل است و بدون شک پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه در رویارویی با صهیونیست‌ها باعث شادی و امیدواری بسیاری از مستضعفان در مبارزه با دشمن تا دندان مسلح شد. همچنین پایداری غزه در سال 2008 و 2009 سبب بازگشت اعتماد به نفس ملت‌ها گشت. این باور در میان امت اسلامی وجود داشت که این حاکمان بیدادگر شکست ناپذیرند اما پس از سقوط شاه ایران بسیاری اعتقاد پیدا کردند که می توان ستمگران را به خاک کشاند و سلطه آنان بر مردم ازلی و ابدی نیست.بی شک پیروزی مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان نقشی کلیدی در تقویت روحیه جوانان و تشویق آنان به مبارزه با طاغوتیان مستبد و شکست آنان داشته است. به طور کلی تحولات منطقه در راستای همگرایی با مقاومت اسلامی پیش می رود.

س) آمریکایی ها معتقدند که این خیزش‌های اخیر نوعی حرکت به سمت دموکراسی است و مشکلات اقتصادی نیز در این تحولات عامل صلی است، اما نوع شعارها و فریادهای الله اکبر و نمازهای جماعت خیابانی، تظاهرات مقابل سفارت های رژیم صهیونیستی و آمریکا این را نشان نمی دهد، به نظر شما این تحولات بیداری اسلامی، بیداری انسانی و مردمی است یا اینکه نوعی دموکراسی خواهی است؟ آیا می توان گفت که این تحولات دموکراسی خواهی است؟

ج)  بی تردید این تحولات بیداری اسلامی برای دستیابی به آزادی و کرامت انسانی است زیرا ملت‌ها دریافته بودند که کرامت آنان به دست دیکتاتورها نابود شده بود و شهروندان احساس می کردند که در جامعه مورد احترام واقع نمی شوند و حاکمان استبداد و دیکتاتور سی یا چهل سال در حکومت باقی می مانند به طوری که انگار زمان متوقف شده است ولی اکنون جوانان احساس می کنند که می‌توانند در سرنوشت خویش موثر باشند بدون این که به شیوه دیگر ملت ها زندگی کنند. بی شک دمکراسی بهتر از استبداد است و آزادی و روشنفکری بهتر از تحجر است ولی آیا ما می توانیم بین حد معقولی از آزادی در سایه حکومت اسلامی با دمکراسی اتفاق ایجاد کنیم؟ دولت های زیادی مثل دولت ایران هستند که مردم در آن ها حق رأی دارند و نمایندگان مجلس را انتخاب می کنند و مجلس قانونگذاری می کند که این قانون الزاما در چهارچوب اسلام است. بدون تردید حکومت ایران نوعی از دمکراسی را بر کشور حاکم کرده است و حکومتی استبدادی نیست. به طور کلی تعارضی بین اسلام و دمکراسی وجود ندارد ولی این دموکراسی خواهی ملت‌ها از نوع غربی و آمریکایی نیست و در کل باید بر اصل اسلامی بودن این بیداری مردمی تاکید کنیم.

س) چه چالش‌ها و موانعی بر سر راه این انقلاب‌ها وجو د دارند و انقلابیون جهت جلوگیری از مصادره انقلابهایشان بایستی دست به چه اقداماتی بزنند؟

ج) چالش‌های زیادی بر سر راه انقلاب های اخیر وجود دارد که اولین آنها وجود تحرکات مخالف به رهبری عربستان و آمریکا است و این چالش ها؛ انقلاب‌های مردمی یمن و بحرین و مصر و تونس و لیبی را تهدید می‌کنند. این تحرکات در صدد باز گرداندن حکومت‌های پیشین در لباسی جدید هستند. چالش دوم  در گیری‌های قومی و قبیله‌ای مطرح شده از جانب عربستان است که برای از هم گسیخته شدن امت و از بین رفتن اتحادشان ایجاد می شود. چالش سوم عدم وجود رهبری قاطع در این انقلاب هاست. گاهی رهبری‌هایی موقت به وجود می آید که با شتاب زدگی در تصمیم گیری ارزش های انقلاب را به باد می‌دهند. وجود رهبری قوی و توانا و مدبر ضامن بقای انقلاب است. چالش دیگر حضور بقایای حکومت‌های پیشین و افراد و عناصر وابسته به آنهاست که باعث ایجاد تنش در جامعه می‌شوند. خطر دیگری که این انقلاب‌ها با آن مواجهند خطر سقوط دوباره در دام استعمارو امپریالیسم غربی است. بدین ترتیب که امور دوباره به دست آمریکا و دیگر قدرت‌های غربی بیفتد که در جهت محروم کردن ملت ها از دست یابی به حقوق مسلم آن ها تلاش می کنند. به طور خلاصه اینها چالش‌هایی بودند که انقلاب ها باید از گرفتار شدن در آن اجتناب کنند تا از مسیر خود منحرف نشوند.

انقلابیون و روشنفکران و دانشمندان در پی این هستند که اهداف این انقلاب ها به طور واضح مشخص شود و ابهامات برطرف گردد و هیأتی متخصص و هوشیار و مؤمن و دور از تاثیرگذاری‌های بیگانگان زمام امور رابه دست گیرند. همچنین از انقلابیون انتظار می رود که مسیر انقلاب را به خدا نزدیک‌تر کنند زیرا تمام قدرت ها از آن خداست و خدایی جز خدای یگانه نیست و طاغوتیان ضعیف‌تر از آنند که قدرت مقاومت داشته باشند. باید یک بیداری همگانی نسبت به انقلاب‌ها و اهداف آنها به وجود آید و نباید از خطر تحرکات معارض وضد انقلاب‌ها غفلت ورزید و زیر بار استعمار و استحمار (خر شدگی) رفت زیرا دشمنان در صدد نابود کردن آزادی و استقلال و روشنفکری هستند و من معتقدم که جوانان ما نسبت به این حقایق کاملا آگاهند و گام های خویش را بر این اساس بر می دارند.

س) و اما به عنوان آخرین سئوال؛ به نظر شما بیداری اسلامی اخیر چه تاثیری بر روند مسئله فلسطین و قدس شریف خواهد داشت؟ و آیا در پی این تحولات ممکن است که خاورمیانه جدید اسلامی به جای تحقق طرح خاورمیانه آمریکایی، شکل بگیرد؟

ج) لازم به ذکر است که 5 دهه استبداد و دیکتاتوری، انقلاب فلسطین را ضعیف کرده است تا جایی که آنان زمین شان را به دشمن واگذار کردند و از در صلح درآمدند و توافق نامه‌هایی مثل کمپ دیوید توسط برخی حاکمان عرب با دشمن امضاء گردید که در جهت پایان پذیرفتن تحرکات انقلابی فلسطین بود. اما انقلابیون عرب و مسلمان پس از آن که از این حکومت‌های استبدادی رهایی یافتند بی تردید خواستار پی گیری مساله فلسطین و باز پس گیری قدس  و دفاع از غزه هستند زیرا انسان آزاد است و می تواند به آزادی فکر کند و تا زمانی که ملت های عرب زیر یوغ استبداد هستند نمی توانند در مورد آزادی فلسطین بیندیشند اما پس از آزادی احساس خواهند کرد که این اشغال باید پایان پذیرد و  من معتقدم که حکومت های نوپا در کشورهای اسلامی پشتوانه محکمی برای انتفاضه فلسطین خواهند بود.

اما درباره ی آینده ی خاور میانه به حمد خدا می بینیم که دشمنان خدا و دشمنان آزادی و انسانیت و اسلام هر روز از لحاظ اقتصادی و سیاسی و نظامی دچار ضعف بیشتری می شوند و توانایی هیچ گونه مقاومت را ندارند. جنگ‌هایشان نا تمام مانده و وضعیت اقتصادی دچار رکود شده و روابط بین المللی و پیمان های منطقه ای به سود آنان نیست. اکنون کشورهای خاور میانه بیش از پیش به مساله ی فلسطین اهمیت می دهند و بیشتر در پی ایجاد وحدت و هم بستگی و روابط با دیگر کشورهای اسلامی هستند. در گذشته وضع چنین نبود. آمریکا بر منطقه حکمرانی می کرد و همه کشورهای منطقه تحت سلطه او بودند اما الان این کشورها از اطاعت بی چون و چرا سرپیچی می کنند و من امیدوارم که خاورمیانه جدید در سایه این انقلاب‌ها و بیداری اسلامی آزاد و قوی خواهد بود و زیر بار دسته بندی‌های قبیله‌ای و مذهبی و امیال شیطانی نخواهد رفت. این منطقه به یاری خدا به محیطی بسیار بهتر برای همزیستی ملت‌ها تبدیل خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس