سرويس فرهنگي مشرق-چند هفته پيش وقتي محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري ايران در سخنراني اش در سازمان ملل متحد با ديده ترديد به منشاء خارجي داشتن وقايع 11 سپتامبر نگاه کرد و عوامل داخلي امريکا را در اين زمينه طراح و رهبري کننده عمليات معرفي کرد، دولت اوباما بهت زده شد تا جايي که رئيس جمهوري آمريکا شتابزده موضع گرفت و سخنان رئيس جمهوري ايران را نفرت انگيز خواند. بعد هم شتابزده تر در خواست بخش فارسي شبکه تلويزيوني دولتي انگليس، بي بي سي را پذيرفت و با آنها در همين باره به گفت و گو نشست و...
آنهايي که پيگير اخبار سياسي هستند، باقي ماجرا را نيز مي دانند. اما مساله اصلي اين است که اوباما از چه چيز تا اين ميزان عصبي شده بود؟ آيا تمام اين بلوا ها به خاطر اين بود که احمدي نژاد يازده سپتامبر را دستپخت عوامل صهيونيست داخل آمريکا عنوان کرده بود؟ در حالي که طرح اين موضوع اتفاق جديدي نيست.
غير از ساخت آثار مستندي که درباره طراحي شده بودن يازدهم سپتامبر براي رسيدن به برخي از مطامع سياسي در درون ساخت سياسي آمريکا ساخته شده بود که افراد مشهوري چون مايکل مور نيز که از مستند سازان نزديک به حزب دموکرات در آمريکا است در اين ميان ديده مي شود؛ کار حتي به آثار سينمايي و تلويزيوني نيز کشيده شده است.
درست دو سال پيش از وقوع حادثه يازدهم سپتامبر در نيويورک، يعني در سال 1999 در آمريکا فيلم "جاده آرلينگتون" به کارگرداني "مارک پلينگتون" و نوشته " ارن کروگر" به نمايش در آمد.
فيلم داستان يک استاد تاريخ با نام مايکل فارادي که در دانشگاه جرج واشنگتن تدريس مي کند را نقل مي کند. فارادي شخصيت اصلي فيلم است. او همراه با پسر ده ساله اش گرنت در حومه واشينگتن دي سي زندگي مي کند. مرگ همسر مايکل لي که عضو اف بي آي بود و در يک درگيري کشته شده، همچنان بر زندگي آنها سايه افکنده است. آنها همسايگان جديدي پيدا مي کنند. اوليويه و چارلي لانگ که بسيار شادند و سعي مي کنند اين فضا را به زندگي فارادي نيز وارد کنند. اما اين ظاهر قضيه است و فارادي خيلي زود به درون شيطاني همسايگان جديد پي مي برد.
اما ماجراي اصلي اين است که همسايگان فارادي بخشي از يک توطئه داخلي هستند. آنها قرار است تا بمبي را در يک مکان عمومي در آمريکا منفجر کنند.آنها بخشي از يک سازمان مخفي هستند که مي خواهند تا اين انفحار را به گردن گروه هاي تروريستي انداخته تا برخي سياستمداران آمريکايي از اين ماجرا استفاده سياسي کنند.فراموش نکنيم که جاده آرلينگتون دو سال قبل از حادثه يازدهم سپتامبر نمايش داده شده است.
پلينگتون کارگردان مشهوري در آمريکا است و بعيد به نظر مي رسد که آقاي اوباما اقلا خبر اين فيلم و محتواي اين فيلم را با توجه به حرف تندي که به صراحت مي زند نشنيده باشد. اين فيلم به صراحت اين گمانه را مطرح مي کند که احتمال يک توطئه داخلي براي انجام يک حادثه تروريستي که بعد از وقوع مسئوليتش به گردن ديگران بيفتد، وجود دارد.
اما اين تنها نمونه اين ماجرا نيست. البته چند ماه قبل از وقوع حادثه يازدهم سپتامبر يک راديوي خصوصي همين احتمال را مطرح مي کند که از کنار اين برنامه مي گذريم.
جالب اينکه اين ماجرا بار ديگر تکرار مي شود. در سال هاي پس از يازده سپتامبر شبکه محافظه کار فاکس، سريال بلندي را در 8 فصل بيست و چهار قسمتي توليد مي کند که مخاطبان فراواني در آمريکا و جهان براي خود پيدا مي کند. اين سريال بعنوان اهرمي براي ترزيق ترس از تروريسم در جامعه آمريکا کاربرد داشت. اما ويژگي خاص اين سريال که کمتر مورد توجه قرار گرفت؛ تلاش هاي گسترده شخصيت ها و نهادهاي داخلي امريکا براي اجراي عمليات هاي تروريستي عليه مردم اين کشور جهت برافروختن جنگ از موضوعاتي است که در چندين فصل اين سريال تکرار مي شود. از کمپاني هاي اسلحه سازي تا ارتش هاي خصوصي در اين زمينه فعال هستند. 24 سريالي نيست که منتقدان آن طراحي کرده باشند و يا محصول يک کشور با تمايلات ضد آمريکايي باشد.
کاش آقاي رئيس جمهور آمريکا گاهي تلويزيون نگاه کند يا به سينما برود؛ که اگر چنين بود حالا مي دانست که حتي تندرو ترين راست گراهاي آمريکايي افسانه يازدهم سپتامبر را باور نمي کنند.
آقاي رئيس جمهور آمريکا گاهي تلويزيون نگاه کند يا به سينما برود؛ که در اين صورت شايد بيشتر از اوضاع کشورش مطلع شده ،کمتر عصبي شود و البته حرفهاي شتابزده نيز به زبان نياورد.