به گزارش خبرنگار وبلاگستان مشرق، سجاد صفار هرندی نويسنده وبلاگ خصوصی نیست در آخرين مطلب خود نوشت: برای چون منی، تکلیف با فتنه و اصلاح طلبها و انحرافیها و رفسنجانیستها و حتی با راستیها مشخص است. با بچههای جبهه پایداری تا حد زیادی همدلم ولی وقتی حرفهایشان را (مثلاً همین جزوهای که اخیراً صدا کرده) میخوانم، میبینم که همفکر نیستم. حرفهایشان درست و غلط و مشکوک و افراط و تفریط و ... را در هم پیچیده و معجونی است که آدم در مقابلش میماند چه باید بکند! بعضی کسانی که در رأس هستۀ تصمیمگیر پایداری قرار گرفته اند، نه این که آدمهای بدی باشند! نه! ولی فاقد عنصر مهمی به نام "تعادل" هستند. اشکال کوچکی نیست. حقیقتاً آدم دلش نمیآید که سکان هدایت جریانی به عظمت و عمق "جریان سوم تیر" در دست این برادران باشد با این مشی و خصلتها و سلیقهها! زمانی نوشته بودم که احمدی نژاد دیگر نمایندۀ سیاسی ما نیست و ما باید به دنبال نماینده سیاسی جدیدی بگردیم. جبهه پایداری میتوانست این نماینده باشد. امّا ... جبهه پایداری جبهه نشد، محفل شد. سوم تیر بزرگتر از آن است که زمامش به دست یک محفل بیافتد. و البته تنها نقطۀ روشن حضور علامه مصباح است که طبیعتاً حضوری است نظارتی و ارشادی. خطر این است که هزینه این سلیقه و منش از سرمایۀ اعتبار ایشان پرداخته شود و ...
از سوی دیگر، به نظرم میرسد رفقای رهپویانی-ایثارگرانی الان مواضع عمدتاً درستی دارند. شاید بتوانم بگویم با آنها همفکرترم ولی ... خب! همدل نیستم. بی تعارف چون «سوم تیری» نیستند. این اشکال کوچکی نیست.
شاید دوستمان راست میگوید. اتفاقاً چنین موضعی در عرصه سیاسی داشتن خیلی باکلاس است: با هیچکس نبودن و از یک نقطه برج عاج همه را "نقد درون گفتمانی" کردن! ولی بدبختی اینجاست که من اصلاً به ایفای نقش روشنفکری و –به اصطلاح- نقد درون گفتمانی (؟!) معتقد نیستم. کاری که باید کرد "عمل سیاسی انقلابی" است. عمل سیاسی انقلابی را از برج عاج نمیتوان انجام داد. باید درون جریان بود.
اینها که تا حالا نوشتم، همه حاشیه روی بود برای اینکه برسم به متن. انگیزه اصلی که باعث شد این وبلاگ به روز شود پرسشی است که در ادامه میآید.
***
من اینجا کاری به این ندارم که حرفهای آقای افروغ در آن برنامه تلویزیونی درست بود یا نه؟ و نیز به اینکه اگر مشکلی در کار بود به محتوای حرفها بر میگشت یا به لحن و شیوۀ بیان آنها یا به سوابق و مواضع گوینده؟ من فقط میخواهم از برادران جهان نیوزی که راه به راه مطلب زدند در ستایش از سوابق افروغ و درستی و صحت مواضع او و این که چقدر آزاد اندیشی خوب است و ...، یک سؤال بپرسم. سؤال را برای این نمیپرسم که جواب بدهند، برای این مینویسم که اگر احیاناً اینجا را میخوانند فقط به آن فکر کنند.
اگر همین مواضع، با همین لحن و در همین برنامۀ تلویزیونی، نه توسط آقای دکتر عماد افروغ که توسط ... (حالا نمیگویم علی اکبر جوانفکر که کلاً آدم بیربطی است!) مثلاً توسط استاد خوب مردم شناس ما، آقای دکتر ابراهیم فیّاض گفته شده بود، رفقا با آن چه معاملهای میکردند؟ آیا باز هم بحث آزاد اندیشی به میان میآمد؟ و سوابق انقلابی و بچه رزمنده بودن دکتر فیاض را یاد آوری میکردند؟ یا خوراکش تیترهایی از قبیل «اهانت یکی از منسوبین جریان انحرافی به ولایت فقیه(!!)» و «تئوریسین جریان انحرافی در سیمای ملّی چه میکند (!!!)» و امثال اینها بود؟ آیا تا فیها خالدون یکی دو مصاحبهای که او در حمایت از احمدی نژاد و مشایی کرده است، را در نمیآوردید؟ آیا ...
من قصد ایراد اتهام ندارم. سؤالی کردم. امیدوارم اگر این سؤال متضمن چنین چیزی بود، به بزرگواری ببخشید. اما اگر امکانی برای تأمل فراهم کرد، ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید.
پی نوشت: لازم است چون اشاره شد همین جا توضیح دهم که اتهام ارتباط با جریان انحرافی که بعضاً در افواه به آقای دکتر فیاض نسبت داده میشود، با شناخت نزدیکی که از ایشان و سلوک و مواضع شان دارم، اتهام ناروایی است. البته بنده هم در مقام یک شاگرد پارهای از مواضع ایشان درباره حضرات را نمیپسندم.