به گزارش مشرق ، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
تلخي حماقت آمريكا در عراق از كام اسرائيل بيرون نمي رود
«مقامات تل آويو حق دارند پس از خروج نيروهاي آمريكايي از عراق، نگران نفوذ هر چه بيشتر ايران باشند».
اين مطلب را پايگاه صهيونيستي «اسرائيل فلش» در حالي مورد تأكيد قرار داد كه پرسيده بود راهبرد اسرائيل پس از تخليه عراق از سوي آمريكا چگونه مي تواند باشد؟ اسرائيل فلش، هويت ملت عراق را به شهادت تاريخ هويتي ضد صهيونيستي مي خواند و سپس مي نويسد: پس از حمله سال 2003 آمريكا، احزاب شيعه در عراق روي كار آمده اند كه فرصت هاي نفوذ ايران را گسترش مي دهند. 8 گروه شيعه عراقي از ديرباز با ايران مرتبط بوده اند كه حزب الدعوه به رهبري نوري مالكي يكي از آنهاست. مالكي از سال 1979 عراق را ترك كرد و از 1982 تا 1990 به مدت 8 سال در ايران حضور داشت و همانجا بود كه حزب الدعوه را راه اندازي كرد.
اين تارنماي صهيونيستي افزود: «بايد گفت كه ايران در سال هاي گذشته توانسته است در تحولات پس از صدام حسين اعمال نفوذ كند. ايران در پشت پرده تصميم گرفت ائتلاف احزاب شيعه را در عراق تشكيل دهد كه مالكي را به عنوان نامزد سمت نخست وزيري در سال 2006 ميلادي انتخاب كردند. ژنرال «راي اچ ديرنو» يكي از فرماندهان نيروهاي آمريكايي در عراق در مصاحبه با واشنگتن پست در اكتبر سال 2008 ميلادي گفته بود گزارش هايي را به چشم خود ديده كه در آنها تهران از مسئولان عراقي خواسته مانع از تمديد حضور نظاميان آمريكايي در خاك عراق شوند.
«اسرائيل فلش» با ابراز ناخرسندي از پيوند عاطفي و مذهبي دو ملت ايران و عراق مي نويسد: ايران همچنين روابط خود را با نهادها و اماكن مذهبي از جمله در نجف، كربلا و سامرا افزايش داده بطوري كه هر ساله هزاران ايراني به اين شهرها سفر مي كنند.
اين رسانه صهيونيستي افزود: جنگ هشت ساله صدام عليه ايران مانع از توسعه سياست هاي ايران در منطقه شده بود. در آن سالها فقط لبنان به دست ايران افتاد و با حضور حزب الله در مناطق جنوبي اين كشور ايران عملاً به عنوان جبهه اي عليه اسرائيل و غرب تبديل شد. از سال 1991 تا اواخر سال 2001 عراق مانعي راهبردي در مقابل سياست هاي ايران بود اما با حمله آمريكا به اين كشور در سال 2003 ميلادي و سقوط فوري صدام اين مانع در هم شكست. اين حقيقتي تلخ است.
قدرت فوق تصور ايران آمريكا را از عراق بيرون كرد
بسياري در منطقه حتي حاكمان كشورهاي مخالف ايران اذعان دارند كه ايران در قدرتمندترين شرايط خود به سر مي برد.
روزنامه لبناني النهار نوشت: جمهوري اسلامي در سايه تحولات منطقه در اوج قدرت خود از زمان تاسيس در سال 1979 به سر مي برد. اين حقيقتي است كه بسياري از تحليلگران منطقه به آن اذعان دارند. اين در حالي است كه اغلب حكومت هاي منطقه در فضايي از ترديد و بيم به سر مي برند و حتي اسرائيل هم كه از حمايت گسترده غرب بهره مي برد هيچگاه خود را اين چنين گرفتار در جهنمي بزرگ نديده است.
النهار با مرور تهديدهاي گاه و بيگاه دولت هاي غربي عليه ايران مي نويسد: حتي بسياري از زمامداران عرب نيز بر اين باورند كه ايراني ها از قدرت كافي براي عبور از چالش فعلي در پرونده هسته اي برخوردارند و مي توانند دستاوردهايي كه به دنبال آن هستند را تا آخرين مورد به دست آورند. اين زمامداران معتقدند كه ايران به يك كشور جداً مهم و قدرتمند نظامي در منطقه به ويژه در منطقه خليج فارس تبديل شده و مي تواند نه تنها از همه منافع خود به تنهايي دفاع كند بلكه مي تواند در صورت نياز تهديدهاي خود عليه ديگران را نيز عملي سازد. ايران به يك كشور قدرتمند هسته اي تبديل شده و اين مسئله اين امكان را به تهران خواهد داد كه يك بازيگر اساسي در منطقه باشد.
اين روزنامه عرب زبان تاكيد مي كند: مثالي كه مي توان براي اثبات ادعا آورد شكست اخير آمريكا در عراق است، تهران واشنگتن را وادار كرد بدون رسيدن به دستاوردهاي مطلوب خاك عراق را ترك كند. اين نشان مي دهد كه قدرت و نقش آفريني ايران در منطقه فراتر از آن چيزي است كه برخي ها تصور مي كنند. ايران در طول جنگ 8 ساله براي رهايي از تهديدهاي سختي كه متوجه آن بود در موقعيت مقتضي و مناسب بهترين تصميم ها را گرفت و توانست ثبات خود را تضمين كند. اكنون نيز ايراني ها علاوه بر برخورداري از قدرت بالاي منطقه اي چه در بعد سياسي و چه در بعد نظامي از چنان قدرت چانه زني بالايي برخوردارند كه در وقت مقتضي براي حفظ منافع خود و كشورشان بهترين گام ها را بردارند و مي توانند به خوبي چالش ها را پشت سر بگذارند.
قدرت نمايي اطلاعاتي ايران مقابل آمريكا بي سابقه است
پيروزي هاي اطلاعاتي مكرر موجب شده تا ايران در جنگ پنهان مقابل واشنگتن خود را در موضع قدرت ببيند.
هفته نامه پرتيراژ كوريه انترناسيونال چاپ پاريس در مطلبي با عنوان «جمهوري اسلامي از اين پس خود را در موضع قدرت مقابل واشنگتن مي بيند»، به شكار هواپيماي جاسوسي پيشرفته آمريكايي و شناسايي و شكار يك جاسوس سازمان سيا پرداخت و نوشت: دستگيري اين جاسوس به نام اميرميرزا حكمتي يكي از موفقيت هاي نهادهاي اطلاعاتي ايران محسوب مي شود. اين يك موفقيت ضدجاسوسي بود كه به اهميت شكار هواپيماي جاسوسي آمريكا در تاريخ 4 دسامبر (اواسط آذر) مي افزايد. گفته مي شود اين جاسوس سابقه حضور در جنگ افغانستان و همكاري با نيروهاي دريايي آمريكا را نيز داشته است.
هفته نامه فرانسوي افزود: اين امر كه وزارت اطلاعات ايران به صورت سازمان يافته به روش هاي سيا براي جاسوسي پي برده است نشان مي دهد توان ايران در فعاليت هاي ضدجاسوسي روز به روز در حال تقويت است.
اين نشريه نوشت: باراك اوباما با درخواست استرداد هواپيماي بدون سرنشين، ضربه وارده به وجهه دولت خود را شديدتر كرد. رد درخواست غيرمعمول آمريكا با توجه به شرايطي كه ايران توانست اين هواپيما را به دست آورد شادي مضاعفي را نصيب تهران كرد. ايراني ها بي شك از اين موفقيت ها استفاده هاي مهمي خواهند برد.
كوريه انترناسيونال در پايان نوشت: اكنون موفقيت هاي چشمگير سرويس هاي اطلاعاتي ايران، تبديل به بستري براي نمايش قدرت امنيتي اين كشور شده است.
ما اپوزيسيون هستيم يا آلت دست جمهوري اسلامي؟!
يك پايگاه اينترنتي وابسته به ضد انقلاب خارج نشين ادعا كرد جمهوري اسلامي با اپوزيسيون سازي از اصلاح طلبان، براي سال هاي طولاني اپوزيسيون را سر كار گذاشت.
«سكولاريسم نو» با بيان اين كه خيلي از كشورها مايلند از تجربيات ايران در مهار اپوزيسيون استفاده كنند، نوشت: نبايد از خبر منتشره در سايت ها در اين باره به سادگي عبور كرد چرا كه رژيم اسلامي هم اكنون به واسطه تجربيات خود صاحب فناوري بي بديل در كنترل اپوزيسيون شده است. به نظر مي رسد رژيم جمهوري اسلامي با تجربه 32 ساله خود اكنون توان مهار اپوزيسيون را دارد. اين تصوير هنوز از ذهن نگارنده پاك نشده كه چگونه آن جمعيت انبوه 25 خرداد 88 ناگهان در چشم برهم زدني خيابان ها را ترك كردند.
نويسنده اين تحليل اضافه مي كند: ما اين حق را داريم كه با اتفاقات پيش آمده فرضيه اپوزيسيون سازي از سوي رژيم را مطرح كنيم. به نظر مي رسد جمهوري اسلامي از سال ها قبل به اين ايده رسيده بود كه به اپوزيسيون سازي تصنعي و كاناليزه بپردازد. از دل اين ماجرا، جريان هاي اصلاح طلب حكومتي مجال بروز پيدا كردند. ناگفته نماند كه بسياري از نيروهاي خوشفكر و روزنامه نگار اپوزيسيون از اين كه حاكميت بالاخره فضايي براي تنفس فراهم آورده، ذوق زده شدند. اين اميدواري حتي به اپوزيسيون خارج از كشور نيز سرايت كرد؛ به طوري كه بسياري كه سوابق مبارزاتي بلندي در جدال با جمهوري اسلامي داشتند خود را به اردوگاه اصلاح طلبان نزديك كردند تا شايد به خيال خويش از اين معبر، اسب روياهاي خويش را به سوي تغييرات اساسي و بنياني در آينده ايران بتازانند. اين در حالي است كه تمام رشته هاي ايشان در طول اين سال ها پنبه گشته و اكنون با ناكامي به اين رويكرد مي نگرند.
سكولاريسم نو مي نويسد: تاسف بارتر اين كه خارجي ها نيز به تدريج از اپوزيسيون مترقي خارج از كشور روي برگردانده و روي به اصلاح طلبان آوردند. اصلاح طلبان نيز كوتاهي نكرده و همواره اپوزيسيون خارج از كشور را به ناآگاهي از شرايط داخلي متهم كرده و شرايطي را فراهم آوردند تا خريداري براي نظرات اپوزيسيون انحلال طلب در دنيا پيدا نگردد. توجه و رويكرد رسانه هاي پارسي زبان پرمخاطب خارج از كشور نيز به اين رويكرد بيش از پيش ياري رساند.
اين پايگاه ضد انقلابي راديكال تصريح مي كند: البته بايد يادآور شد بدنه مياني و فوقاني جنبش اصلاح طلبي، بسيار صادقانه با مسائل روبرو مي گشت به طوري كه خود در نهايت فريب اين بازي رياكارانه را خوردند. بسياري از روزنامه نگاران، روشنفكران، نويسندگان و دانشجويان كه بيش از همه آقايان هزينه دادند، در واقع قرباني اين رويكرد گشتند. اصلاح طلبان تا آنجا كه توان سعي و كوشش داشتند در تضعيف اپوزيسيون كوتاهي نكردند و برخي هنوز كه هنوز است، به رغم اين كه از فضاي آزاد خارج از كشور استفاده مي كنند، از تلاش براي كنار زدن اپوزيسيون خارج از كشور دست برنمي دارند اما هنوز كه هنوز است برخي خوش باورانه، بسان كودكان شيرين عقل، گوشه چشم شان به تحولاتي است كه از دل اين بازي ممكن است سر برون آورد. اين در حالي است كه اكنون و به تدريج لايه هاي پررنگي از جامعه داخل كشور، كه قبلا كورسويي به اين تنازعات تصنعي داشتند، به تدريج خود را از اين دوئل ساختگي دور مي سازند. ريزش شديد در بين سطوح مياني و پاييني اصلاح طلبان، تاييد كننده اين نكته است.
حالا كه يادتان آمده ديگه چرا؟!
دبيركميته سياسي حزب كارگزاران مي گويد: احزاب قدرتمند در كشور ما نمي توانند رشد كنند.
محمد هاشمي با بيان اينكه «شرايط موجود كشور موجب شده نه حزب قدرتمند وجود داشته باشد نه اينكه حزب بتواند قدرت سياسي را به دست بگيرد»، به خبر آن لاين گفت: به آن معنا در ايران حزب وجود ندارد. طبق قوانين مدني و سياسي حزب قدرتمندي در ايران وجود ندارد.
وي درباره دليل دوام نياوردن احزاب گفت: دليل اصلي به پايگاه فكري ما برمي گردد. زيرا مردم ما شيعه بوده و پيرو مكتب اهل بيت هستند. اين مكتب حزبي كامل بوده كه در اين حزب جهاد و... وجود دارد كه هيچ حزبي در دنيا از اين ارزش ها و بنيان هاي فكري برخوردار نيست. همچنانكه در مكتب اهل بيت بالاترين و بيشترين آزادي انسان وجود دارد. كه در اين راستا مي توان نمونه هاي زيادي را مثال زد. جهاد و ايستادگي در برابر ظلم خودسازي در حد اعلا در اين مكتب ديده مي شود. با توجه به اينكه مردم ما پيرو مكتب اهل بيت هستند گاهي در تبعيت از يك حزب با باورهاي ديني خود دچار تعارض مي شوند. حال ناگفته پيداست كه افراد ديندار، ارزش ها و باورهاي ديني و مكتبي خود را به خاطر حزب كنار نمي گذارند. به همين جهت حزب رونق نمي گيرد، بنابراين هر كاري كه حزب مي خواهد در راستاي سازندگي، خودسازي و... انجام دهد اين مسائل بارها در مكتب اهل بيت مورد اشاره قرار گرفته است. تشيع يا پيرو مكتب اهل بيت هيچگاه خود را اسير يك حزب سياسي نمي كند. بنابراين احزاب رونق نمي گيرند ضمن اينكه احزاب براي قدرت در دست گرفتن تشكيل مي شوند كه با توجه به ساختاري كه موجود است دچار مشكل مي شوند.
لازم به يادآوري است كه حزب كارگزاران به مدت 16 سال -دو دوره دولت سازندگي و دو دوره دولت اصلاحات- بر مسند و منصب بودند و معلوم نيست چرا آقاي محمد هاشمي خلاف اين روند تاريخي را ادعا مي كند؟
از سوي ديگر حسين مرعشي سخنگوي كارگزاران زماني مدعي شده بود كه اين حزب، «ليبرال دموكرات» است و «از نگاه ما اسلام داراي نظام سياسي و اقتصادي نيست» كه البته همين سخنان مورد اعتراض كساني چون محمد هاشمي قرار گرفت. بنابراين طبيعي است كه عدم امانتداري به هنگام مسندنشيني و سپس اصرار به ساختارشكني و فتنه انگيزي آن هم درون ساختار، احزاب آلوده را به سمت سقوط سوق دهد؛ اتفاقي كه درباره كارگزاران و مشاركت رخ داد.
طبيعتا قانون اساسي و قوانين عادي آزادي فعاليت احزاب را به رسميت شناخته است اما آنجا كه اين فعاليت در تناقض با مباني قانون اساسي و اعتقادات و باورهاي اساسي مردم قرار گيرد، موضوعيت خود را از دست مي دهد.
تلخي حماقت آمريكا در عراق از كام اسرائيل بيرون نمي رود
«مقامات تل آويو حق دارند پس از خروج نيروهاي آمريكايي از عراق، نگران نفوذ هر چه بيشتر ايران باشند».
اين مطلب را پايگاه صهيونيستي «اسرائيل فلش» در حالي مورد تأكيد قرار داد كه پرسيده بود راهبرد اسرائيل پس از تخليه عراق از سوي آمريكا چگونه مي تواند باشد؟ اسرائيل فلش، هويت ملت عراق را به شهادت تاريخ هويتي ضد صهيونيستي مي خواند و سپس مي نويسد: پس از حمله سال 2003 آمريكا، احزاب شيعه در عراق روي كار آمده اند كه فرصت هاي نفوذ ايران را گسترش مي دهند. 8 گروه شيعه عراقي از ديرباز با ايران مرتبط بوده اند كه حزب الدعوه به رهبري نوري مالكي يكي از آنهاست. مالكي از سال 1979 عراق را ترك كرد و از 1982 تا 1990 به مدت 8 سال در ايران حضور داشت و همانجا بود كه حزب الدعوه را راه اندازي كرد.
اين تارنماي صهيونيستي افزود: «بايد گفت كه ايران در سال هاي گذشته توانسته است در تحولات پس از صدام حسين اعمال نفوذ كند. ايران در پشت پرده تصميم گرفت ائتلاف احزاب شيعه را در عراق تشكيل دهد كه مالكي را به عنوان نامزد سمت نخست وزيري در سال 2006 ميلادي انتخاب كردند. ژنرال «راي اچ ديرنو» يكي از فرماندهان نيروهاي آمريكايي در عراق در مصاحبه با واشنگتن پست در اكتبر سال 2008 ميلادي گفته بود گزارش هايي را به چشم خود ديده كه در آنها تهران از مسئولان عراقي خواسته مانع از تمديد حضور نظاميان آمريكايي در خاك عراق شوند.
«اسرائيل فلش» با ابراز ناخرسندي از پيوند عاطفي و مذهبي دو ملت ايران و عراق مي نويسد: ايران همچنين روابط خود را با نهادها و اماكن مذهبي از جمله در نجف، كربلا و سامرا افزايش داده بطوري كه هر ساله هزاران ايراني به اين شهرها سفر مي كنند.
اين رسانه صهيونيستي افزود: جنگ هشت ساله صدام عليه ايران مانع از توسعه سياست هاي ايران در منطقه شده بود. در آن سالها فقط لبنان به دست ايران افتاد و با حضور حزب الله در مناطق جنوبي اين كشور ايران عملاً به عنوان جبهه اي عليه اسرائيل و غرب تبديل شد. از سال 1991 تا اواخر سال 2001 عراق مانعي راهبردي در مقابل سياست هاي ايران بود اما با حمله آمريكا به اين كشور در سال 2003 ميلادي و سقوط فوري صدام اين مانع در هم شكست. اين حقيقتي تلخ است.
قدرت فوق تصور ايران آمريكا را از عراق بيرون كرد
بسياري در منطقه حتي حاكمان كشورهاي مخالف ايران اذعان دارند كه ايران در قدرتمندترين شرايط خود به سر مي برد.
روزنامه لبناني النهار نوشت: جمهوري اسلامي در سايه تحولات منطقه در اوج قدرت خود از زمان تاسيس در سال 1979 به سر مي برد. اين حقيقتي است كه بسياري از تحليلگران منطقه به آن اذعان دارند. اين در حالي است كه اغلب حكومت هاي منطقه در فضايي از ترديد و بيم به سر مي برند و حتي اسرائيل هم كه از حمايت گسترده غرب بهره مي برد هيچگاه خود را اين چنين گرفتار در جهنمي بزرگ نديده است.
النهار با مرور تهديدهاي گاه و بيگاه دولت هاي غربي عليه ايران مي نويسد: حتي بسياري از زمامداران عرب نيز بر اين باورند كه ايراني ها از قدرت كافي براي عبور از چالش فعلي در پرونده هسته اي برخوردارند و مي توانند دستاوردهايي كه به دنبال آن هستند را تا آخرين مورد به دست آورند. اين زمامداران معتقدند كه ايران به يك كشور جداً مهم و قدرتمند نظامي در منطقه به ويژه در منطقه خليج فارس تبديل شده و مي تواند نه تنها از همه منافع خود به تنهايي دفاع كند بلكه مي تواند در صورت نياز تهديدهاي خود عليه ديگران را نيز عملي سازد. ايران به يك كشور قدرتمند هسته اي تبديل شده و اين مسئله اين امكان را به تهران خواهد داد كه يك بازيگر اساسي در منطقه باشد.
اين روزنامه عرب زبان تاكيد مي كند: مثالي كه مي توان براي اثبات ادعا آورد شكست اخير آمريكا در عراق است، تهران واشنگتن را وادار كرد بدون رسيدن به دستاوردهاي مطلوب خاك عراق را ترك كند. اين نشان مي دهد كه قدرت و نقش آفريني ايران در منطقه فراتر از آن چيزي است كه برخي ها تصور مي كنند. ايران در طول جنگ 8 ساله براي رهايي از تهديدهاي سختي كه متوجه آن بود در موقعيت مقتضي و مناسب بهترين تصميم ها را گرفت و توانست ثبات خود را تضمين كند. اكنون نيز ايراني ها علاوه بر برخورداري از قدرت بالاي منطقه اي چه در بعد سياسي و چه در بعد نظامي از چنان قدرت چانه زني بالايي برخوردارند كه در وقت مقتضي براي حفظ منافع خود و كشورشان بهترين گام ها را بردارند و مي توانند به خوبي چالش ها را پشت سر بگذارند.
قدرت نمايي اطلاعاتي ايران مقابل آمريكا بي سابقه است
پيروزي هاي اطلاعاتي مكرر موجب شده تا ايران در جنگ پنهان مقابل واشنگتن خود را در موضع قدرت ببيند.
هفته نامه پرتيراژ كوريه انترناسيونال چاپ پاريس در مطلبي با عنوان «جمهوري اسلامي از اين پس خود را در موضع قدرت مقابل واشنگتن مي بيند»، به شكار هواپيماي جاسوسي پيشرفته آمريكايي و شناسايي و شكار يك جاسوس سازمان سيا پرداخت و نوشت: دستگيري اين جاسوس به نام اميرميرزا حكمتي يكي از موفقيت هاي نهادهاي اطلاعاتي ايران محسوب مي شود. اين يك موفقيت ضدجاسوسي بود كه به اهميت شكار هواپيماي جاسوسي آمريكا در تاريخ 4 دسامبر (اواسط آذر) مي افزايد. گفته مي شود اين جاسوس سابقه حضور در جنگ افغانستان و همكاري با نيروهاي دريايي آمريكا را نيز داشته است.
هفته نامه فرانسوي افزود: اين امر كه وزارت اطلاعات ايران به صورت سازمان يافته به روش هاي سيا براي جاسوسي پي برده است نشان مي دهد توان ايران در فعاليت هاي ضدجاسوسي روز به روز در حال تقويت است.
اين نشريه نوشت: باراك اوباما با درخواست استرداد هواپيماي بدون سرنشين، ضربه وارده به وجهه دولت خود را شديدتر كرد. رد درخواست غيرمعمول آمريكا با توجه به شرايطي كه ايران توانست اين هواپيما را به دست آورد شادي مضاعفي را نصيب تهران كرد. ايراني ها بي شك از اين موفقيت ها استفاده هاي مهمي خواهند برد.
كوريه انترناسيونال در پايان نوشت: اكنون موفقيت هاي چشمگير سرويس هاي اطلاعاتي ايران، تبديل به بستري براي نمايش قدرت امنيتي اين كشور شده است.
ما اپوزيسيون هستيم يا آلت دست جمهوري اسلامي؟!
يك پايگاه اينترنتي وابسته به ضد انقلاب خارج نشين ادعا كرد جمهوري اسلامي با اپوزيسيون سازي از اصلاح طلبان، براي سال هاي طولاني اپوزيسيون را سر كار گذاشت.
«سكولاريسم نو» با بيان اين كه خيلي از كشورها مايلند از تجربيات ايران در مهار اپوزيسيون استفاده كنند، نوشت: نبايد از خبر منتشره در سايت ها در اين باره به سادگي عبور كرد چرا كه رژيم اسلامي هم اكنون به واسطه تجربيات خود صاحب فناوري بي بديل در كنترل اپوزيسيون شده است. به نظر مي رسد رژيم جمهوري اسلامي با تجربه 32 ساله خود اكنون توان مهار اپوزيسيون را دارد. اين تصوير هنوز از ذهن نگارنده پاك نشده كه چگونه آن جمعيت انبوه 25 خرداد 88 ناگهان در چشم برهم زدني خيابان ها را ترك كردند.
نويسنده اين تحليل اضافه مي كند: ما اين حق را داريم كه با اتفاقات پيش آمده فرضيه اپوزيسيون سازي از سوي رژيم را مطرح كنيم. به نظر مي رسد جمهوري اسلامي از سال ها قبل به اين ايده رسيده بود كه به اپوزيسيون سازي تصنعي و كاناليزه بپردازد. از دل اين ماجرا، جريان هاي اصلاح طلب حكومتي مجال بروز پيدا كردند. ناگفته نماند كه بسياري از نيروهاي خوشفكر و روزنامه نگار اپوزيسيون از اين كه حاكميت بالاخره فضايي براي تنفس فراهم آورده، ذوق زده شدند. اين اميدواري حتي به اپوزيسيون خارج از كشور نيز سرايت كرد؛ به طوري كه بسياري كه سوابق مبارزاتي بلندي در جدال با جمهوري اسلامي داشتند خود را به اردوگاه اصلاح طلبان نزديك كردند تا شايد به خيال خويش از اين معبر، اسب روياهاي خويش را به سوي تغييرات اساسي و بنياني در آينده ايران بتازانند. اين در حالي است كه تمام رشته هاي ايشان در طول اين سال ها پنبه گشته و اكنون با ناكامي به اين رويكرد مي نگرند.
سكولاريسم نو مي نويسد: تاسف بارتر اين كه خارجي ها نيز به تدريج از اپوزيسيون مترقي خارج از كشور روي برگردانده و روي به اصلاح طلبان آوردند. اصلاح طلبان نيز كوتاهي نكرده و همواره اپوزيسيون خارج از كشور را به ناآگاهي از شرايط داخلي متهم كرده و شرايطي را فراهم آوردند تا خريداري براي نظرات اپوزيسيون انحلال طلب در دنيا پيدا نگردد. توجه و رويكرد رسانه هاي پارسي زبان پرمخاطب خارج از كشور نيز به اين رويكرد بيش از پيش ياري رساند.
اين پايگاه ضد انقلابي راديكال تصريح مي كند: البته بايد يادآور شد بدنه مياني و فوقاني جنبش اصلاح طلبي، بسيار صادقانه با مسائل روبرو مي گشت به طوري كه خود در نهايت فريب اين بازي رياكارانه را خوردند. بسياري از روزنامه نگاران، روشنفكران، نويسندگان و دانشجويان كه بيش از همه آقايان هزينه دادند، در واقع قرباني اين رويكرد گشتند. اصلاح طلبان تا آنجا كه توان سعي و كوشش داشتند در تضعيف اپوزيسيون كوتاهي نكردند و برخي هنوز كه هنوز است، به رغم اين كه از فضاي آزاد خارج از كشور استفاده مي كنند، از تلاش براي كنار زدن اپوزيسيون خارج از كشور دست برنمي دارند اما هنوز كه هنوز است برخي خوش باورانه، بسان كودكان شيرين عقل، گوشه چشم شان به تحولاتي است كه از دل اين بازي ممكن است سر برون آورد. اين در حالي است كه اكنون و به تدريج لايه هاي پررنگي از جامعه داخل كشور، كه قبلا كورسويي به اين تنازعات تصنعي داشتند، به تدريج خود را از اين دوئل ساختگي دور مي سازند. ريزش شديد در بين سطوح مياني و پاييني اصلاح طلبان، تاييد كننده اين نكته است.
حالا كه يادتان آمده ديگه چرا؟!
دبيركميته سياسي حزب كارگزاران مي گويد: احزاب قدرتمند در كشور ما نمي توانند رشد كنند.
محمد هاشمي با بيان اينكه «شرايط موجود كشور موجب شده نه حزب قدرتمند وجود داشته باشد نه اينكه حزب بتواند قدرت سياسي را به دست بگيرد»، به خبر آن لاين گفت: به آن معنا در ايران حزب وجود ندارد. طبق قوانين مدني و سياسي حزب قدرتمندي در ايران وجود ندارد.
وي درباره دليل دوام نياوردن احزاب گفت: دليل اصلي به پايگاه فكري ما برمي گردد. زيرا مردم ما شيعه بوده و پيرو مكتب اهل بيت هستند. اين مكتب حزبي كامل بوده كه در اين حزب جهاد و... وجود دارد كه هيچ حزبي در دنيا از اين ارزش ها و بنيان هاي فكري برخوردار نيست. همچنانكه در مكتب اهل بيت بالاترين و بيشترين آزادي انسان وجود دارد. كه در اين راستا مي توان نمونه هاي زيادي را مثال زد. جهاد و ايستادگي در برابر ظلم خودسازي در حد اعلا در اين مكتب ديده مي شود. با توجه به اينكه مردم ما پيرو مكتب اهل بيت هستند گاهي در تبعيت از يك حزب با باورهاي ديني خود دچار تعارض مي شوند. حال ناگفته پيداست كه افراد ديندار، ارزش ها و باورهاي ديني و مكتبي خود را به خاطر حزب كنار نمي گذارند. به همين جهت حزب رونق نمي گيرد، بنابراين هر كاري كه حزب مي خواهد در راستاي سازندگي، خودسازي و... انجام دهد اين مسائل بارها در مكتب اهل بيت مورد اشاره قرار گرفته است. تشيع يا پيرو مكتب اهل بيت هيچگاه خود را اسير يك حزب سياسي نمي كند. بنابراين احزاب رونق نمي گيرند ضمن اينكه احزاب براي قدرت در دست گرفتن تشكيل مي شوند كه با توجه به ساختاري كه موجود است دچار مشكل مي شوند.
لازم به يادآوري است كه حزب كارگزاران به مدت 16 سال -دو دوره دولت سازندگي و دو دوره دولت اصلاحات- بر مسند و منصب بودند و معلوم نيست چرا آقاي محمد هاشمي خلاف اين روند تاريخي را ادعا مي كند؟
از سوي ديگر حسين مرعشي سخنگوي كارگزاران زماني مدعي شده بود كه اين حزب، «ليبرال دموكرات» است و «از نگاه ما اسلام داراي نظام سياسي و اقتصادي نيست» كه البته همين سخنان مورد اعتراض كساني چون محمد هاشمي قرار گرفت. بنابراين طبيعي است كه عدم امانتداري به هنگام مسندنشيني و سپس اصرار به ساختارشكني و فتنه انگيزي آن هم درون ساختار، احزاب آلوده را به سمت سقوط سوق دهد؛ اتفاقي كه درباره كارگزاران و مشاركت رخ داد.
طبيعتا قانون اساسي و قوانين عادي آزادي فعاليت احزاب را به رسميت شناخته است اما آنجا كه اين فعاليت در تناقض با مباني قانون اساسي و اعتقادات و باورهاي اساسي مردم قرار گيرد، موضوعيت خود را از دست مي دهد.