حسن بهشتی پور

«چهل سیزده» شب گذشته با اجرای ده‌نمکی از تلویزیون پخش شد. حسن بهشتی‌پور، یکی از پژوهشگران برجسته در حوزه تاریخ شفاهی و سندنگاری ماجرای 13 آبان 1358 و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، مهمان این برنامه بود.

به گزارش مشرق، برنامه تلویزیونی «چهل سیزده» شب گذشته با اجرای مسعود ده‌نمکی از تلویزیون پخش شد. حسن بهشتی‌پور، یکی از پژوهشگران برجسته در حوزه تاریخ شفاهی و سندنگاری ماجرای 13 آبان 1358 و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، مهمان این برنامه بود و از پژوهش‌های مهم درباره اسناد لانه جاسوسی سخن گفت.

حسن بهشتی‌پور در ابتدای صحبت‌های خود به ماجرای پرداختن به تاریخ‌نگاری 13 آبان اشاره کرد و گفت: خاطرم هست که در سال 1383، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و آقای فخرزاده در بخش تاریخ شفاهی این سازمان، به من پیشنهاد کردند که راجع به این موضوع یک کار تحقیقاتی انجام شود. خود من در مواجهه اولیه با این موضوع، از آن‌جا که اعتقاد داشتم که این کار به جز خسران هیچ چیز دیگری برای ایران نداشته است، مخالفت کردم و صراحتا به ایشان گفتم که عقیده و نظر من راجع به این واقعه چنین است، حال چگونه می‌توانم راجع به این موضوع تحقیق کنم؟ باید بگویم که در ابتدا، نظر و عقیده من راجع به این موضوع، همین بود و فکر می کردم که این کار ضرر بزرگی برای کشور بوده است اما وقتی وارد موضوع شدم دیدم که دنیای متفاوتی است. خاطرم هست زمانی که کار را آغاز می‌کردم، آقای بهبودی به من می‌گفت که وارد موضوع بشو تا ببینیم که بالاخره چه اتفاقاتی در این واقعه رخ داده است؟

وی ادامه داد: مشکل ما در کشور این است که به صورت دقیق تببین نکرده‌ایم که این اتفاق به چه دلایلی رخ داد، چه ابعادی داشت و چرا امام این واقعه را انقلاب دوم نامید. در حقیقت، با تعدادی از سوالات بی‌پاسخ روبه‌رو هستیم که هنوز هم بی‌جواب مانده است. در نهایت، من با این شرط، کار را پذیرفتم. وقتی وارد کار شدم دیدم که عجب ذهنیت غلطی داشتم و این ماجرا، چه ابعاد گسترده‌ای را داشته است. کار را از سال 1384 آغاز کردیم. در این‌جا باید هم مصاحبه می‌گرفتیم و هم مطالعه می‌کردیم که بتوانیم به تعریف درست از حقیقت برسیم. بنابراین تصمیم گرفتیم که فقط با کسانی مصاحبه بگیریم که در متن واقعه حضور داشتند و تمام اتفاقات را از نزدیک دیده بودند. به همین دلیل، به دنبال کسانی که از این واقعه تحلیل داشتند و یا فقط تعریف می‌کردند که چه اتفاقی افتاده است، نرفتیم.

این پژوهشگر تاریخ معاصر به روند گفتگوها و مصاحبه‌ها با افراد تاثیرگذار در این واقعه اشاره کرد و گفت: برای انجام مصاحبه‌ها، 4 گروه اصلی را تعریف کردیم. اولین گروه، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بودند که تسخیر را انجام دادند. این افراد حدود 400 نفر بودند که ما موفق شدیم با 100 نفر از آنان گفتگو بگیریم. دلیل این موضوع این بود که خیلی از این 400 نفر، در کل 444 روز حضور نداشتند و در میانه راه جدا شده بودند. در میان مصاحبه‌شوندگان، 3 نفر اصلی حضور داشتند که آقایان بی‌طرف، اصغرزاده و محسن میردامادی بودند. این افراد در ادامه به 6 نفر می‌رسند و در نهایت 15 نفر را تشکیل می‌دهند که به نوعی شورای اصلی را می‌سازند. دقت داشته باشید که این 3 نفر اصلی، از اعضای دفتر تحکیم وحدت هستند که ایده اولیه تسخیر لانه جاسوسی را مطرح می‌کنند و سپس با دیگر افراد آن را در میان می‌گذارند. این موضوع، در جلسه‌ای با حضور نماینده دفتر تحکیم‌ وحدت هر یک از دانشگاه‌ها بیان می‌شود. دانشگاه‌های علم و صنعت، صنعتی شریف، تهران، امیرکبیر و تربیت معلم در این جلسه نماینده داشتند که این نمایندگان به ترتیب، آقای احمدی‌نژاد، آقای اصغرزاده، آقای بی‌طرف،‌ آقای میردامادی و آقای سید زاده بودند. جالب است بدانید در جلسه‌ای که با حضور این آقایان تشکیل می‌شود، آقای احمدی‌نژاد و آقای سید زاده با انجام چنین کاری (تسخیر لانه جاسوسی) مخالفت می‌کنند. آنان اعتقاد داشتند که در وضعیت فعلی، اولویت آن است که به جای سفارت آمریکا، سفارت شوروی تسخیر شود چرا که در حال توطئه در ایران است. البته از آن‌جا که مصاحبه‌های زیادی در این حوزه با آقای سیدزاده و احمدی‌نژاد انجام نشده است، اطلاعات کافی از دیگر دلایل این مخالفت نداریم.

بهشتی‌پور در پاسخ به سوال مسعود ده‌نمکی مجری این برنامه مبنی بر گرایش سیاسی این هیئت 5 نفره گفت: در ابتدا باید به دانشجویان پیرو خط امام اشاره کنم. از مدت‌ها قبل از تسخیر لانه جاسوسی، این دانشجویان، سلسله جلساتی را داشتند که در آن به بررسی مفهوم خط امام می‌پرداختند و جلسات متعددی با آقای بنی‌صدر، آیت‌الله خامنه‌ای، دکتر سعید شبستری، آقای خوئینی‌ها و ... داشتند. در حقیقت آنان از امام خواسته بودند که افرادی را معرفی کند که بتوانند در مورد خط امام بحث کنند و امام خمینی نیز این دوستان را معرفی کرده است. دقت کنید که در آن زمان، درگیری‌های زیادی بین حزب جمهوری اسلامی و جناح بنی‌صدر و دولت موقت وجود داشته است. بر همین اساس، این دانشجویان تصمیم می‌گیرند که با پیروی از خط امام، خود را به دور از این جریانات و دانشجوی پیرو خط امام معرفی کنند. در مورد گرایش سیاسی این 5 نفر باید بگویم که خودشان مدعی هستند و افراد زیادی نیز تایید می‌کنند که این افراد، تلاش کردند تا وارد جریان حزب جمهوری اسلامی نشوند و حتی به دولت موقت نیز اعتراض داشتند که این دولت روند انقلابی گذشته را ادامه نمی‌دهد.

حسین بهشتی‌پور در بخش دیگری از صحبت‌های خود ضمن اشاره به دسته دوم افرادی که باید مصاحبه می‌شدند، گفت: دسته دوم مصاحبه‌شوندگان کسانی بودند که در آن زمان مسئولیت داشتند؛ از امام خمینی که در راس امور بوده است، بگیرید تا دیگر افراد. یافته‌های پژوهشی من نشان می‌دهد که بعد از آن که امام از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی باخبر می‌شوند، مدیریت کلی کار را به دست می‌گیرند و در تمام 444 روز، ایشان حواس‌شان به تمام روند کار بوده است. در این دسته به سراغ افرادی نظیر رئیس جمهور وقت، شهید رجایی، بهزاد نبوی و ... رفتیم و با مطالعه مصاحبه‌های آنان در آن زمان، پژوهش خود را تکمیل کردیم. دسته سوم مصاحبه شوندگان، گروگان‌ها بودند که تاریخ‌نگاری‌های خود را از آن ایام می‌نوشتند. بسیاری از آنان خاطرات خود را از این 444 روز نوشته‌اند. خیلی از آنان نیز، مصاحبه‌های مفصلی را بعدا داشته‌اند که آنان را نیز استخراج کردم و در پژوهش خود آوردم. باید بگویم چیزی که برای من محل رجوع بود، حرف‌های خود این افراد بود و اصلا به سراغ تحلیل‌ها، بیان خاطرات از زبان دیگری و ... نرفتم. یکی دیگر از کارهایی که در نوشتن این مجموعه از انجام آن پرهیز کردم این بود که در هیچ جا، نقش قاضی را بازی نکردم و همیشه سعی کردم که نقش یک پژوهشگر را داشته باشم. در هیچ جا داوری نکردم و فقط صحبت‌های کسانی را آوردم که در متن ماجرا حضور داشتند.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر انتشار اسناد در منابع آمریکایی گفت: اولا هر اسنادی که راجع به این موضوع بوده است، توسط آمریکایی‌ها از بین رفته و یا منتشر نشده است. البته خاطراتی از افراد مختلف منتشر شده است که خیلی نمی‌تواند به عنوان سند مطرح باشد. باید بگویم که آمریکایی‌ها هیچ سندی را که به جزئیات بپردازد، در اختیار پژوهشگران قرار نداده‌اند. جالب است بدانید که جیمی کارتر یک سایتی را زده است که در آن تمام حرف‌ها و خاطرات آمریکایی‌ها را به عنوان تاریخ شفاهی منتشر کرده است. به غیر از این سایت، تقریبا هیچ سندی از سوی مرکز اسناد آمریکا منتشر نشده است. البته باید بگویم که آمریکایی‌ها فیلم‌هایی در این حوزه ساخته‌اند که کاملا یک طرفه است. آنان با نمایش این فیلم‌ها تلاش کرده‌اند تا بگویند که این اقدام، یک اقدام تروریستی، ماجراجویانه و ... بوده است. علاوه بر این، تعدادی از سربازان آمریکایی در خاطرات خود گفته‌اند که ما در ایران شکنجه شدیم و یا با افرادی روبه‌رو شدیم که هیچ چیز نمی‌فهمیدند. برای پاسخ به این سوال به سراغ آقای بی‌طرف رفته‌ایم و از او پرسیده‌ایم که آیا شما این سربازان آمریکایی ‌را شکنجه می‌کردید؟ ایشان هم کاملا جزئیات را توضیح داده است و گفته است که اصلا این کار موضوعیت نداشته است. دقت کنید که ما بعد از 444 روز، این افراد را صحیح و سالم تحویل کشورشان داده‌ایم و .... حتی آشپز اختصاصی سفارت‌خانه در آن ایام، غذای ویژه آنان را می‌پخته است. من در کتاب خود تلاش کردم تا تاریخ را کاملا بیان کنم که ماندگار شود. به همین دلیل خیلی به سراغ تحلیل نرفته‌ام.

بهشتی‌پور درباره دلیل رخداد واقعه 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی گفت: اصولا یک سوال مهم در این زمینه وجود دارد و آن هم این است که چرا این اتفاق رخ داد؟ این سوال خیلی مهم است. در پاسخ به این سوال باید بگویم که این کار دو دلیل داشته است؛ اولا این دانشجویان می‌خواستند اعتراض جهانی خود را نسبت به پذیرش شاه توسط آمریکا در کشورشان نشان بدهند. دوما آنان می دانستند که آمریکا علیه انقلاب ایران توطئه می‌کند و به همین دلیل دست به تسخیر لانه‌ جاسوسی زدند. یافته‌های پژوهشی من نشان می‌دهد که دانشجویان به خوبی درک کرده بودند که روند کاری دولت موقت به سمتی نیست که کشور را انقلابی کند بلکه به نوعی همکاری با آمریکا است. دانشجویان اعتقاد داشتند که اگر این روند ادامه پیدا می‌کرد، انقلاب منحرف می‌شد. آنان پیش‌بینی می‌کردند که روند دولت موقت به سمت سازش با آمریکا است. نکته مهمتر این است که آمریکایی‌ها نیز به شیوه‌ای دیگر این ادعا را تایید می‌کنند. دقت کنید که قبل از انقلاب، دو جریان در آمریکا وجود داشت؛ یکی جریان برجیسنکی بود و دیگری جریان سایروس ونس بوده است. جریان برجنسکی اعتقاد داشت که باید در برابر انقلابیون به سختی بایستیم در حالی که جریان سایروس‌ونس اعتقاد داشت که باید با انقلابیونی که طرفدار غرب هستند و با آن مناسبات دارند، کار کنیم تا پایگاه آمریکا از دست نرود. در حقیقت، آنان می‌دانستند که شاه مهره سوخته و رفتنی است بنابراین تلاش می‌کردند که با برقراری ارتباطاتی، پایگاه خود در ایران را حفظ کنند. خب چه کسانی می‌توانستند با دولت آمریکا کار کنند؟ کسانی مانند دولت بازرگان، آقای امیر انتظام، آقای ابراهیم یزدی و ... بنابراین آمریکایی‌ها از جنبه دیگری، آن اعتقاد دانشجویان را تایید می‌کنند و به دنبال این هستند. که با افراد مستعد در ایران ارتباطاتی را برقرار کنند.

او در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: نتایج تحقیقات من نشان می‌دهد که از خرداد 1358 به بعد، امام خمینی موضع‌های کاملا ضد آمریکایی می‌گیرند. این موضوع خیلی مهم است چرا که امام از 6 ماه قبل از تسخیر لانه جاسوسی حرف‌های بسیار خوبی را راجع به آمریکا می‌زنند. حال، دانشجویان با توجه به موضع‌گیری‌های امام و کارهایی که دولت موقت انجام می‌داده است، حس می‌کنند که انتظارات‌شان از انقلاب محقق نشده است و دست به تسخیر لانه جاسوسی می‌شوند. علاوه بر این، دیدار بازرگان با برجینسکی در حاشیه سفر به الجزایر، این موضوع را پررنگ‌تر می‌کند چرا که این ظن را به وجود می‌آورد که قرار است کودتای 28 مرداد تکرار شود و ... حال جالب است بدانید که ماجرای دیدار با برجیسنکی در گزارش سفر الجزایر بازرگان آورده نمی‌شود و این ماجرا بعدا توسط روزنامه جمهوری اسلامی فاش می‌شود که سر و صداهای زیادی را نیز به راه می‌اندازد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۱۱:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۸/۱۵
    19 10
    درود بر احمدی نژاد و یارانش ... لعنت خدا و نفرین مردم بر پرونده سازان و دروغگویان و نان به نرخ روزخورها
  • IR ۱۶:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۸/۱۵
    8 6
    بهشتی و مفتح هم جزو مخالفان بودند. اسمشان را از قلم انداختی.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس