به گزارش مشرق، چندیپیش مصاحبهای از محمدرضا داورزنی، سرپرست فدراسیون والیبال منتشر شد که در آن داورزنی گفته بود فتنهگران والیبال شعارهای قشنگ میدهند، اما نیت باطل دارند.
در بخشهایی از این مصاحبه نامی هم از رضا خانمحمدی، مسئول سابق امور فرهنگی تیم ملی والیبال جوانان برده شده بود. در پی انتشار این مصاحبه خانمحمدی در گفتوگو با فارس، صحبتهایی انجام داده که متن مصاحبهاش را در زیر میخوانیم:
* من پیشکسوت والیبال هستم
در ابتدا رضا خان محمدی در مورد فعالیتش در سمت سرپرست تیم ملی والیبال جوانان ایران و اینکه داورزنی مطرح کرده که مگر خانمحمدی پیشکسوت والیبال است، گفت: من به تایید داورزنی پیشکسوت والیبال هستم، چون نخستین ابلاغی که به من داد رئیس کمیته پیشسکوتان والیبال بود. در زمانی که وی تازه به فدراسیون آمده بود این ابلاغ به من داده شد. زمانی که وی روی کار آمد من با حکم یزدانیخرم سرپرست تیم ملی والیبال جوانان ایران بودم.
وی افزود: وقتی داورزنی آمد من، برقی، دامغانی و نوشادی جلسهای با وی برگزار کردیم و گفتیم که شما تازه آمدهایم و ما استعفا میدهیم تا دست شما باز باشد و هرکس را که میخواهید انتخاب کنید که وی با این موضوع موافقت نکرد و گفت بمانید و به کار خود ادامه دهید. هر بخشی از این مصاحبه را که داورزنی تکذیب کند میتوانیم با وی روبرو شویم.
وی افزود: ممکن است داورزنی این بخش را تکذیب کند که پس از مسابقات آسیایی که با قهرمانی ایران خاتمه پیدا کرد تنها به اتاق وی رفتم و گفتم شنیدم که مکدر هستید؛ آیا از من ناراحتید؟ وی جواب داد: نه، میخواهم سرمربی روسی تیم ملی را تغییر دهم که من در جواب وی گفتم که اگر میخواهید میتوانید من را هم عوض کنید که بازهم موافقت نکرد، اما پس از ۱۳ روز در تابلو اعلانات دیدم که حسین حسینی سرپرست تیم جوانان شده است. با دیدن این ابلاغیه با خودم گفتم که رئیس فدراسیون است و حق دارد تغییراتی در تیمهای مختلف انجام دهد.
* مسئولیت امور فرهنگی تیم ملی والیبال جوانان ایران بالاتر از سرپرستی است!
پس از چند روز حسینی با من تماس گرفت و گفت چرا به تمرینات نمیآیی؟ که در جوابش گفتم هر تیم تنها یک سرپرست دارد. حسینی گفت نه، شما همچنان هستید. من پرسیدم که این نظر شماست؟ حسینی جواب داد این نظر داورزنی است. من به وی گفتم که داورزنی شماره تماس من را دارد و میتواند خودش مسقیم با من تماس بگیرد.
پس از آن داورزنی با من تماس گرفت و گفت که کارخانه با حسینی راحتتر است که من در جوابش گفتم که سرپرست یعنی همه کاره تیم و ابتدا باید سرپرست را انتخاب کنی و با نظر وی، سرمربی و کادر فنی را انتخاب کنی؛ اگر بلد نیستی یادت بدهم!
پس از چند روز کارخانه با من تماس گرفت و پرسید که چرا به تمرینات نمیآیم؟ وی اعلام کرد که داورزنی گفته من باید حضور داشته باشم و... وقتی به فدراسیون آمدم ابلاغی با عنوان مسئول امور فرهنگی تیم ملی والیبال جوانان ایران برای من صادر شد که فکر میکنم این سمت بالاتر از سرپرست است!
* در امارات 150 نفر برای خواندن نماز به من اقتدا کردند
در فدارسیون همیشه در موقع نماز همه به من اقتدا می کردند. در مسابقات جام شیخ راشد امارات در زمان ریاست یزدانی خرم با بازیکنان به بازار رفتیم. زمان خواندن نماز فرا رسید که به بچهها گفتم برویم برای اقامه نماز؛ وارد مسجد بزرگی شدیم و من جلوتر از همه ایستادم تا نماز جماعت بخوانیم. وقتی نمازم تمام شد برگشتم، دیدم که 150 نفر پشتسر من ایستادهاند. این موضوعات افتخار نیست بلکه ندانستن مردم است. داورزنی با این شناخت من را به عنوان سرپرست فرهنگی تیم انتخاب کرد.
* سرپرستهای کنونی اصلاً اطلاعات دینی ندارند
وظیفه من این بود که به نماز بازیکنان توجه کنم، با وضو آنها را روانه میدان کنم، برای سلامتی امام زمان صلوات بگیرم، درخصوص مسائل دینی بازیکنان را راهنمایی کنم و صبحها برای نماز آنها را بیدار کنم و در مجموع کارهای فرهنگی انجام دهم. متاسفانه افرادی که اکنون سرپرست هستن اصلاً اطلاعات دینی ندارند، اما چون در ایران زندگی میکنیم باید شئونات اسلامی را رعایت کنیم.
* در تیم ملی حضوری نداشتهام
من مربی تیم برق و هما بودهام و شاید قدیمیترین والیبالیست هستم. در سال 1335 والیبال بازی میکردم و قهرمان ایران شدم. کمیته ملی المپیک کتابی منتشر کرده که عکس من در صفحه اول آن چاپ شده است؛ با این شرایط آیا بازهم من پیشکسوت نیستم؟ در تیم ملی حضوری نداشتم، اما در تیمهای باشگاهیفعالیت کردهام وچند دوره قهرمان تهران شدهام.50 سال حضور فیزیکی در والیبال داشتهام و از زمان پرویز خاکی سرپرست تیم ملی بودهام.
* تنها توانایی خوشخبر رفاقت با داورزنی بود!
داورزنی در مصاحبهاش اعلام کرده که باتوجه به اینکه من توانایی لازم را نداشتم من را برکنار کرده است؛ خوشخبر چه توانایی داشته است که من نداشتم؟ در تیمهایی که من سرپرستش بودهام هیچ بازیکنی از سفرها جانمانده است، اما خوشخبر تنها توانایی که دارد این است که رفیق داورزنی محسوب میشود!
* برای گرفتن پاداش رئیس جمهور لابی کردم
خانمحمدی در مورد پاداشهایی که پس از کسب عنوان سومی تیم جوانان در مسابقات جهانی رئیسجمهور به اعضای تیم داد و داورزنی هم در مصاحبه اش به آن اشاره کرده بود تصریح کرد: رئیسجمهور من را به اسم میشناسد؛ برای گرفتن خودرو داورزنی لابی نکرد، بلکه خودم لابی کردم. ۶ بار رئیس جمهور را دیدم و برای تمام آنها سند دارم.
رئیس جمهور به علی آبادی دستور داد که به من هم ماشین بدهند، اما ندادند و آخرین بار در زمان ریاست سعیدلو و در تاریخ 28 اسفند ماه 89 و در مراسم تجلیل از قهرمانان داورزنی همه را دعوت کرد به غیر از من که تمام 12 بازیکن تیم ملی با من تماس گرفتند که ما میخواهیم در این مراسم حاضر شویم، اما به ما گفتهاند که به شما خبری ندهیم.
* سخنرانی من 14 سکه را به خودرو تبدیل کرد
من خودم یک کارت خبرنگاری از سازمان تربیت بدنی دارم و با این کارت توانستم وارد سالن شوم. داورزنی وقتی من را دید در حال سکته کردن بود. من پس از صحبتهای رئیس جمهور در آن جلسه بلند شدم و با قرائت چند حدیث گفتم که برای بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران که بازنده شدند (در زمان سرمربیگری قلعهنویی) زانتیا خریداری شده بود و پیش از هر بازی دو هزار دلار به آنها داده میشد، اما برای ما تنها پس از هر بازی که پیروز میشدیم منطقی، مدیرعامل ایران خودرو 200 دلار میداد که رئیسجمهور گفت به ما هم ماشین دهند. سخنرانی من موجب شد که 14 سکه تبدیل به ماشین شود.
* پاداش رئیس جمهور بوده؛ از داورزنی خودرو نخواستم
دو ماه بعد که رفتیم خودرو را دریافت کنیم دیدم که نام 16 نفر اعلام شده است و نام 6 نفر را رد نکردهاند که در لیست اعلام شده داورزنی نام خود را به عنوان نفر اول نوشته بود. رئیسجمهور من را صدا کرد و گفت که چرا ماشین نگرفتهای و خواست تا خودروی من را بدهند که من گفتم تنها نیستم و 5 نفر دیگر هم هستند که با لابی کردن با یکی از افراد نزدیک رئیسجمهور توانستم پاداش را برای تمام کادر فنی بگیرم. هدیه رئیسجمور بوده؛ مگر داورزنی کیست که من از وی خودرو بخواهم؟
* کار داورزنی با یارغارش به دادگاه کشیده است
داورزنی استاد نعمتی را از والیبال بیرون کرد؛ در زمان ریاست یزدانی خرم وی به سفری رفت و وقتی برگشت دید که داورزنی اتاقش را قفل کرده و وسایلش را هم بیرون ریخته است. حالا هم که نعمتی آلزایمر گرفته و گوشه خانهاش افتاده است. درانی، نفر، کدخدازاده و... را از والیبال بیرون کرد که همگی از مفاخر والیبال ایران بودهاند. داورزنی تمام اینها را بیرون کرد و خدابخش را آورد؛ این آدم یار غار داورزنی بود، اما حالا کارشان با هم به دادگاه کشیده است.
* چون من در عزای امام حسین(ع) نبودم خیلیها به آن مراسم نیامدند
داورزنی در ماه رمضان مراسم افطاری در فدراسیون والیبال برگزار کرد، اما چون من با دعوت شدگان تماس نگرفتم تعداد کمی آمدند؛ 500 نفر دعوت شده بودند که تنها 15 نفر آمدند. داورزنی در فدراسیون والیبال مراسم عزاداری برپا کرده بود و چون من به دعوت شدگان زنگ نزدم بازهم خیلیها به آن مراسم نیامدند؛ حالا با این شرایط آیا من مسئول کمیته پیشکسوتان هستم یا نه؟ داورزنی پس از آن مراسم به من گفت چرا گفتی که به عزای امام حسین(ع) نیایند که من در جوابش گفتم مگر من اینقدر بیکار هستم که به همه زنگ بزنم و بگویم نیایند؟! این در حالی است که تمام میهمانان با من تماس گرفتند و گفتند چون شما نیستی، ما هم نمیآییم. این اعتبار را خدا به من داده است.
* چگونه ثابت کنم پیشکسوت والیبال هستم؟ 500 امضا کافی است؟
پیش از مرگ مرحوم اشتری و زمانی که وی در بیمارستان بود، دخترش با من تماس گرفت و گفت که حال پدرم خوب نیست و من از ابتدای مریضی وی تا روز فوتش در کنارش بودم. چرا خانواده آن مرحوم به فرد دیگری زنگ نزد؟ مراسم ختم بینظیر را با حضور چندین پیشکسوت که با دعوت من آمده بودند برگزار کردیم.
چگونه باید ثابت کنم که پیشکسوت والیبال هستم؟ اگر 500 امضا از پیشکسوتان جمع کنم که مرا تایید کنند کافی است؟ چرا داورزنی پس از من هیچکس را به عنوان رئیس کمیته پیشکسوتان انتخاب نکرد؟ دلیلش این است که به هرکس پیشنهاد داد هیچکس قبول نکرد. اگر من پیشکسوت والیبال نیستم پس چه کسی پیشکسوت والیبال است؟ وقتی هیچکس دیگری نباشد پس من منحصر به فرد هستم.
* هیئت والیبال تهران را قبول نداریم که برویم در جایگاه ویژه بنشینیم
وی با اشاره به اتفاقات رخ داده در سالن خانه والیبال و کندن صندلیهایی که خانمحمدی و میرفخرایی رویش نشسته بودند عنوان کرد: پیش از این به کسی گفته نشده بود که آنجا ننشینند؛ اولین نفر من و میرفخرایی بودیم که به ما تذکر دادند. این عبور از چراغ قرمز نیست بلکه توهین به پیشکسوت است. بهتر بود که ما را صدا میکردند و میگفتند که آنجا ننشینیم. روی آن جایگاه نوشته شده بود "جایگاه سرپرستان تیمها"؛ این در حالی است که افراد دیگری آنجا نشسته بودند و ما هم رفتیم و کنار آنها نشستیم.
ما هیئت والیبال را قبول نداریم که برویم در جایگاه ویژه بنشینیم و آن هم علت دارد؛ در گذشته من رئیس کمیته پیشکسوتان هیئت والیبال استان تهران بودم. نوری آنقدر شهامت نداشت که به من بگوید دیگر نمیخواهیم با شما همکاری کنیم و بدون اطلاع من در اتاقم را قفل کرد. پس از آن دیدم برای همه ابلاغ زده به غیر از من؛ آیا از من میترسد؟
* بچه خوبی هستم و همه من را دوست دارند!
یکی از مسئولان والیبال مراسمی را برگزار کرد و از من خواست تا پیشکسوتان را دعوت کنم و من هم زنگ زدم و 400 نفر از قدیمیهای والیبال را دور هم جمع کردم، اما داورزنی جرات نکرد میان آنها حاضر شود، گوشهای نشست و زود هم دررفت. در پایان مراسم میکفروفن را به من دادند و گفتند دعا کن، اما کاری به داورزنی نداشته باش، چون خودش سپرده بود که اگر خان محمدی حرفی بزند من مراسم را ترک خواهم کرد. پس از چند دعای همیشگی گفتم "به امید روزی که والیبال به دست والیبالیها بیفتد". آقای داورزنی من ترسی ندارم، بچه خوبی هستم و همه من را دوست دارند.
* واقعاً شب قبل از بازی با چین بازیکنان سینهزنی کردند؟
وی در ادامه صحبتهای خود به دیدار تیمهای ایران و چین در جامجهانی ژاپن و شکست عجیب تیم ایران در آن مسابقه اشاره کرد و گفت: آیا شب قبل از بازی با چین اتفاقی نیفتاده است؟! واقعاً سینهزنی میکردند؟! از علت و معلول خبر دارید؟ تیمی که لهستان، صربستان و آرژانتین را شکست داده است برابر چین، تیم انتهای جدول بازنده شد. آیا واقعاً بازیکنان حریف را دستکم گرفته بودند؟ نه!
در گوانگجو چرا به ژاپن باختند؟ تنها این را بگویم که عکسی از دو عضو تیم ملی در اختیار دارم که مربوط به شب قبل از بازی با ژاپن است.
* من پدر والیبال هستم
من قدیمیترین عضو خانواده والیبال و پدر این رشته هستم. ورزنده کاری به والیبال ندارد؛ من 50 سال بدون وقفه در والیبال بودهام و وقتی 400 نفر با تلفن من به سالن میآیند، نمیتوانم پدر والیبال باشم؟ اگر شخص دیگری ادعا دارد خود را معرفی کند تا من کنار بروم. ورزنده و نعمتی از والیبال کنار رفتهاند و حضور ندارند. ورزنده و اشتری مرحوم شدهاند و نعمتی هم آلزایمر گرفته است و تنها من ماندهام و قدیمیترین عضو این رشته هستم که بدون وقفه حضور داشتهام. پدر والیبال بودن افتخاری نیست که من به آن ببالم. من خدمتگذار والیبالم و این موضوع تنها وظیفهام را سنگینتر میکند. آیا داورزنی از این موضوع ناراحت است؟ اگر ناراحت است من حاضرم این لقب را به نامش سند بزنم. روزی داورزنی گفت که بازیکنان خوشخبر را دوست دارند که من در جوابش گفتم آیا میخواهی از آنها امضا جمع کنم که من را بیشتر از تو و خوشخبر دوست دارند؟
* روز ولادت حضرت علی(ع) شیرینی پخش کردم و گفتم چوپانها باید از فدراسیون بروند
روز ولادت حضرت امیر(ع) در فدراسیون شیرینی پخش کردم، اما گفتند که به دلیل شکست تیم ملی این کار را کردم. هنگام پخش شیرینی میگفتم به امید روزی که غیر والیبالییها والیبال را ترک کنند و چوپانها بروند سراغ چوپانی. این آدمها غیر والیبالی هستند و باید بروند.
* خوشخبر را معاون وزیر ورزش برکنار کرد
چرا خوشخبر رفت؟ خوشخبر خودش نرفت بلکه وی را رسولینژاد، معاون وزیر ورزش و جوانان برکنار کرد، چون مدارکی هم دست رسولینژاد است.