به گزارش مشرق
به نقل از باشگاه خبرنگاران، در پي استقبال مخاطبان شبکه يک از سريال
«پايتخت» ساخته سيروس مقدم در نوروز سال ۹۰، امسال اعلام شده بود که قرار
است شبکه يک سيما سريال «پايتخت ۲» را نمايش دهد و حتي مدير شبکه يک سيما
نيز در مصاحبه هاي مختلف به اين موضوع اشاره کرده بود اما مشکلات محتوايي
فراوان موجود در نسخه نهايي فيلم نامه اين سريال، باعث شده تا ساخت اين
سريال از دستور کار شبکه يک سيما خارج شود.
داستان سريال «پايتخت ۲» از جايي آغاز مي شود که «نقي» يک کاميون جديد مي خرد. طبق رسم و رسوم مردم «علي آباد کتول» بايد براي اين کاميون جديد يک «مرغ سياه» کشته شود. ارسطو به دنبال خريد مرغ سياه مي رود اما مرغي پيدا نمي کند و در نهايت ارسطو اقدام به خريد يک مرغ سفيد کرده و آن را با اسپري به رنگ سياه درمي آورد.
وقتي قرار است مرغ مقابل کاميون نقي سَر بريده شود، مرغ فرار مي کند و همه متوجه اين موضوع مي شوند که مرغ سفيد بوده و رنگ شده است! اين موضوع باعث عصبانيت نقي و قهر او با ارسطو مي شود اما آنها دوباره با هم آشتي مي کنند.
در ادامه سريال قصه ماجراي جالبي را به تصوير مي کشد. نقي قرار است يک گُنبد و دو گلدسته را از تهران به روستايي در قشم ببرد. اين گنبد و گلدسته ها به سفارش يکي از اهالي قشم ساخته شده و بايد تا آنجا حمل شود. در اين سفر بار ديگر اين خانواده همراه مي شوند و در طول مسير هر بار که اين کاميون به شهري مي رسد، مردم شهر به استقبال و زيارت اين کاميون مي آيند که حامل اين گلدسته و مناره ها و نيز نقي، ارسطو و پنجعلي است.
در اين فيلم نامه گاهي نيز نقي و ارسطو که با هم دعوا مي کنند و هر يک به دنبال ديگري مي دوند و در نهايت هر يک از آنها به يکي از گلدسته ها رفته و با هم از بالاي گلدسته جر و بحث مي کنند و البته در ميان همچنان پنجعلي همان تکيه کلام معروفش را به کار مي برد و مي گويد: «ما نهار نخورديم»!
اين داستان با واکنش منفي برخي مواجه شده و به همين دليل ساخت آن منتفي شده است.
داستان سريال «پايتخت ۲» از جايي آغاز مي شود که «نقي» يک کاميون جديد مي خرد. طبق رسم و رسوم مردم «علي آباد کتول» بايد براي اين کاميون جديد يک «مرغ سياه» کشته شود. ارسطو به دنبال خريد مرغ سياه مي رود اما مرغي پيدا نمي کند و در نهايت ارسطو اقدام به خريد يک مرغ سفيد کرده و آن را با اسپري به رنگ سياه درمي آورد.
وقتي قرار است مرغ مقابل کاميون نقي سَر بريده شود، مرغ فرار مي کند و همه متوجه اين موضوع مي شوند که مرغ سفيد بوده و رنگ شده است! اين موضوع باعث عصبانيت نقي و قهر او با ارسطو مي شود اما آنها دوباره با هم آشتي مي کنند.
در ادامه سريال قصه ماجراي جالبي را به تصوير مي کشد. نقي قرار است يک گُنبد و دو گلدسته را از تهران به روستايي در قشم ببرد. اين گنبد و گلدسته ها به سفارش يکي از اهالي قشم ساخته شده و بايد تا آنجا حمل شود. در اين سفر بار ديگر اين خانواده همراه مي شوند و در طول مسير هر بار که اين کاميون به شهري مي رسد، مردم شهر به استقبال و زيارت اين کاميون مي آيند که حامل اين گلدسته و مناره ها و نيز نقي، ارسطو و پنجعلي است.
در اين فيلم نامه گاهي نيز نقي و ارسطو که با هم دعوا مي کنند و هر يک به دنبال ديگري مي دوند و در نهايت هر يک از آنها به يکي از گلدسته ها رفته و با هم از بالاي گلدسته جر و بحث مي کنند و البته در ميان همچنان پنجعلي همان تکيه کلام معروفش را به کار مي برد و مي گويد: «ما نهار نخورديم»!
اين داستان با واکنش منفي برخي مواجه شده و به همين دليل ساخت آن منتفي شده است.